ترامپ اگر به دنبال مذاکره بود برجام را پاره نمیکرد
آمریکا، ابتدا به برجام بازگردد
ایران و آمریکا روزهای پرتنش و حساسی را سپری میکنند و چندی است که جنگ لفظی میان مقامات سیاسی این دو کشور تشدید شده است. در بحبوحه این درگیریهای کلامی و بعد از سخنرانی جیمز متیس، وزیر دفاع آمریکا که به نوعی سعی در آرامکردن فضا داشت، ترامپ در اقدامی غیرمنتظره خواهان مذاکره با ایران بدون هیچ پیششرطی شد. به عقیده من این پیشنهاد ترامپ تنها برای ایجاد اختلاف و تفرقه در داخل ایران است، چون او اگر به دنبال مذاکره با ایران بود برجام را پاره نمیکرد و از آن خارج نمیشد. درواقع او بود که با این کار راه مذاکره میان ایران وآمریکا را بست، زیرا پیش از این تهران و واشنگتن در سطح وزرا با هم مذاکره داشتند. در شرایط کنونی هم وی درصدد ایجاد اختلاف میان مردم است و اگر حقیقتا به دنبال مذاکره و توافق با ایران است ابتدا باید به برجام بازگردد و آن را اجرایی کند. به عقیده من به فردی که پیش از این عهدشکنی کرده است نمیتوان اعتماد کرد، ضمن اینکه با مذاکره با آمریکا، ترامپ اینگونه برداشت میکند که فشارهای روانی و اقتصادی وی نتیجه داده است و آنها میتوانند امتیازات بیشتری از ایران بگیرند. بنابراین علیرغم مواضعی که اخیرا پمپئو اتخاذ کرد، اگر هم مذاکرهای با ترامپ صورت گیرد ممکن است وی مجددا بعد از چند ماه این توافق را هم بههم بزند. در این راستا برای هرگونه امتیازگیری و امتیازدهی ابتدا باید تکلیف برجام را مشخص کرد. زیرا دستیابی به توافق برجام سالها زمان برده و ایران امتیازات فراوانی داد تاتوافق برجام امضا شد. بعد از آن هم به همه تعهدات برجام پایبند بود، اما به یکبار طرف آمریکایی این توافق را بههم زد و حرف از مذاکره بعدی میزند. بنابراین اولا ترامپ با توجه به سوابقش و غیرقابل پیش بینی بودن شخصیتش فرد قابل اعتمادی نیست، ثانیا هدف آنها از مذاکره مجدد گرفتن امتیازات بیشتری علاوه بر برجام از ایران است. به همین خاطر جمهوری اسلامی راهی جز مقاومت کردن ندارد، زیرا هر تعهد دیگری صورت بگیرد امکان بههم زدن آن از جانب ترامپ بسیار بالاست.
موضوع دیگری که در این میان حائز اهمیت است سخنرانی متیس و تحلیل هایی است که از آن میشود. به عقیده من از صحبت های متیس نمیتوان این برداشت را کرد که آمریکا نسبت به ایران تغییر موضع داده است، زیرا اولا شرایط ایدهآل آنها حذف جمهوری اسلامی یا همان تغییر نظام در ایران است. ثانیا شرایط برای درگیری نظامی برای آمریکا فراهم نیست. اقتصاد آمریکا در وضعیت مناسبی نیست، قشر متوسط شدیدا تضعیف شده، جامعه آمریکا دوقطبی شده، داخل کشور شکاف عمیقی بین طرفداران و مخالفان ترامپ به وجود آمده است و سیستمهای مختلف دچار فرسودگی شده اند، به همین جهت ایالات متحده منزوی شده ونمیتواند ائتلافی علیه ایران تشکیل دهد. لذا به نظر میرسد جیمز متیس با سخنرانیاش درصدد کاهش این تنشها برآمده و واقف است که این تنشها به نفع آمریکا نیست، زیرا شایعاتی در رسانههای بینالمللی وجود داشت مبنی بر اینکه آمریکاییان قصد حمله به ایران را دارند و مشخص است که اگر چنین اتفاقی رخ دهد، پاسخ ایران خیلی صریح و سنگین خواهد بود. ضمن اینکه چنانچه درگیری نظامی به وقوع بپیوندد، رفتار ایران مانند عراق وافغانستان نخواهد بود کل صادرات نفت از خلیجفارس قطع خواهد شد، زیرا قدرت ایران فقط در تنگه هرمز نیست. مساله دیگری که در این خصوص وجود دارد اینکه آمریکاییان در کشورهای همجوار ایران آسیب پذیر هستند. به همین خاطر افرادی مانند متیس که شناختی از دیپلماسی و سیاست ایران دارند و شرایط منطقه را درک میکنند، مضطرب شدهاند و به نظر میرسد برای آرامکردن فضا وارد عمل شدهاند، زیرا وی دریافته است که چنین فضای تندی اگر ادامه پیدا کند ترامپ در انتخابات میان دورهای وضعیت مناسبی نخواهد داشت.
لذا باید گفت که برخلاف شیطنت رسانهها، استراتژی آمریکا گزینه نظامی نیست، بلکه در تلاش است تا ایران را از منظر اقتصادی و روانی، تحت فشار قرار دهد. درواقع رسانههای فارسی زبان در خارج از کشور مانند صدای آمریکا و بیبیسی در تلاشند جو را متشنج و مردم را مضطرب کنند. مانند اقدامی که در زمان مصدق انجام دادند؛ آنها همه گروهها و عقاید مختلف را تغذیه کردند تا فضا را متشنج و در داخل کشور ایجاد اختلاف کنند. اما امروز هم مقام معظم رهبری آرامتر و سنجیدهتر از دکتر مصدق رفتار میکنند، هم جامعه ایران از گذشته درس گرفته است و با رسانهها همکاری نمیکند. در حقیقت علیرغم فشارهای فراوانی که بر مردم ایران وجود دارد، اما آنها دریافته اند که هدف ایالات متحده از این اقدامات چیست.
ضمن اینکه باید بر این مهم تاکید کرد که پیامد صحبتهای دکتر روحانی و به دنبال آن سردار سلیمانی، سخنان جیمز متیس و تغییر ادبیات واشنگتن در قبال ایران بود. به عبارت دیگر بعد از سخنرانی دکتر روحانی که نهتنها تهدید نبود، بلکه پاسخی به اقدامات و تهدیدات ترامپ بود، رئیسجمهور آمریکا با ادبیاتی تند، صریح و تهدیدآمیز جواب همتای ایرانی خود را داد. اما مشاهده کردیم که بعد از واکنش سردار سلیمانی تهدیداتشان متوقف شد، بنابراین به عقیده من این موضع واشنگتن درحقیقت نوعی عقبنشینی محسوب میشود وجیمز متیس هم به دنبال سکوت ترامپ، آن سخنرانی را کرد. دراین راستا ایران باید هر حرکت آمریکاییان را به شکل مناسبی پاسخ دهد، زیرا واکنش نشانندادن ایران موجب جسورتر شدن آمریکا میشود.
درحقیقت اگر آمریکاییان متوجه شوند که رئیسجمهور یا نظام جمهوری اسلامی در برابر تهدیدات کاخسفید سکوت میکنند، تهدیدات علیه ایران جدیتر میشود، اما خوشبختانه با سخنرانی به موقع رئیسجمهور و سردار سلیمانی بحث جنگ روانی و مضطربکردن مردم بسته شد. لازم به ذکر است که این تنش را جمهوری اسلامی ایجاد نکرده است، بلکه ایالات متحده بود که جنگ اقتصادی و روانی را شروع کرد یا اینکه دائما بحث تهدیدات نظامی را پیش میکشد، وگرنه تنش غیرمعمولی میان ایران وآمریکا وجود نداشت، کمااینکه جمهوری اسلامی توافق برجام را پذیرفت تا دیگر بهانهای برای ایالات متحده باقی نماند، بنابراین به عقیده من هر نوع سکوت ایران در برابر آمریکا به ضرر ایران تمام میشود و آمریکا را جسورتر میکند واحتمال تنشزایی افزایش پیدا میکند. زمانیکه ایران باور داشته باشد که قدرتمند ومقتدر است و این درک را به واشنگتن نیز منتقل کند آنها عقبنشینی میکنند، زیرا آمریکا نیز به دنبال ایجاد مشکل برای کشورش نیست.
دیدگاه تان را بنویسید