تضاد منافع/ آیا تقابل اقتصادی چین، ایران، روسیه و ترکیه در مقابل آمریکا راه به جایی میبرد؟
طی روزها و هفتههای گذشته اختلافات بین ترکیه و آمریکا شدت گرفته است؛ تا پیش از این دو کشور فقط در حد لفظی اختلافات خود را ابراز میکردند اما هماکنون ترکیه و آمریکا به صورت عملی رودرروی یکدیگر ایستادهاند و احتمالاً این روند دو کشور را به سمت تصمیمات اقتصادی پرخطر سوق خواهد داد.
مثلث/ میرقاسم مومنی: این مساله همزمان با آغاز اعمال تحریمهای آمریکا علیه ایران انجام میشود که البته اتحادیه اروپا به عنوان یکی از اصلیترین متحدین آمریکا در جهان به شدت با این روند هم مخالف است. در این بین ترکیه میخواهد روسیه و ایران را که آنها نیز توسط آمریکا تحریم شدهاند با خود همراه کند. اردوغان هفته گذشته طی سخنانی گفت که این کشور در حال آمادهسازی شرایط برای مبادله با دیگر کشورها به خصوص روسیه، چین، ایران و اوکراین به ارزهای ملی خود است. وی میگوید دلیل این تصمیم این است که ترکیه بیشترین مبادلات تجاری خود را با این کشورها دارد. وزیر امور خارجه روسیه با واکنش مثبت به اظهارات اردوغان پس از دیدار با همتای ترک خود تأکید کرد که موضوع استفاده از ارزهای ملی و حذف دلار در مبادلات بین مسکو و آنکارا سالهاست که مورد توجه است. لاوروف گفت: «با اطمینان میگویم که اقدام آمریکا در سوءاستفاده از دلار و جایگاه این ارز به عنوان ارز مرجع حساب ذخیره ارزی کشورها به کاهش ارزش آن و فروپاشی سلطه آن در بازار جهانی منجر خواهد شد.» باید گفت کشورهایی نظیر روسیه، ترکیه و ایران از چند جهت از سقوط ارزش دلار یا فروپاشی سلطه آن نفع خواهند برد که از جمله دلایل آن میتوان به از بین رفتن تأثیر تحریمها و همچنین تضعیف دلار به عنوان سمبل قدرت اقتصادی دولت آمریکا اشاره کرد. تا پیش از این هیچ کشوری نبود که در حوزه اقتصادی و سیاسی، قدرتی تقریباً معادل آمریکا داشته باشد، اما حالا که چین نیز به یک قدرت اقتصادی همتراز آمریکا بدل شده و هم از نظر حجم اقتصادی و هم از نظر صادرات میتواند با آمریکا رقابت کند، سیاست به چالش کشیدن جایگاه دلار از سوی یک محور اقتصادی جدید جان تازهای گرفته است.
آمریکا به عنوان یک قدرت اقتصادی و امنیتی و نظامی در دنیا نقش مهمی در تحولات جهانی بعد از پایان جنگ جهانی دوم ایفا میکند.
توسعه اقتصاد آمریکا به همراه توسعه قدرت نظامی آن کشور و ضعف کشورهای اروپایی بعد از جنگ جهانی دوم موجب شد که این کشورها بهصورت مستقیم به قدرت نظامی و اقتصادی آمریکا متکی باشند و این امر در دهههای گذشته به بهانههای مختلف حفظ شده است. تا اوایل دهه 90 مبارزه با کمونیسم و شوروی سابق بهانهای برای فریب افکار عمومی مردم جهان در قبول رهبری آمریکا بود و بعد از فروپاشی شوروی سابق، آمریکا جهت حفظ هژمونی اقتصادی، امنیتی و نظامی خود، مبارزه با گروههای خودساخته رادیکال و وهابی را به عنوان هدف مبارزه معرفی کرد و خود را پرچمدار مبارزه با تروریسم و افراطیگرایی اسلامی به دنیا تحمیل کرد.
با توجه به وابستگی 70 ساله کشورهای اروپایی به اقتصاد و قدرت نظامی آمریکا این فرصتی برای مقامات کاخ سفید در گروکشی آنها در منازعات و سیاستهای آمریکا علیه کشورهای دیگر به شمار میرود.
همچنین با ورود دونالد ترامپ به عنوان رئیسجمهور جدید آمریکا به کاخ سفید این سیاستهای خصمانه آمریکا افزایش یافته است که این موضوع را باید در شخصیت و آرزوهای ترامپ جستوجو کرد.
در چنین وضعیتی آمریکا بیشتر از گذشته و برخلاف روال قبلی، بیشترین تنشها را با کشورهای دوست واشنگتن شروع کرده و در واقع یک جنگ سرد جدید بین آمریکا و کشورهای همپیمان و دوست آمریکا به راه افتاده است .
یکی از موارد این تنشها سیاستهای تحریمی ترامپ علیه ترکیه به بهانه بازداشت یک کشیش آمریکایی به اتهام دخالت در کودتای 2016 ترکیه بوده است .
اگر نگاهی به جایگاه و نقش این کشیش آمریکایی داشته باشیم، متوجه میشویم که شخص کشیش برانسون ارزش ایجاد تشنج در روابط آمریکا با ترکیه را ندارد، بلکه بهانهای است که آمریکا جهت فشار به ترکیه و تغییر رفتار آنکارا در مواضع خود در سوریه نسبت به کردهای سوری و روابط با روسیه و ایران از آن سو استفاده میکند.
آمریکا درصدد تشکیل یک قدرت سیاسی و نظامی کردی در سوریه مثل کردستان عراق است که ترکیه بهشدت نگران آن است و مخالفت خود را نیز اعلام کرده است. مساله دیگر اینکه توسعه روابط ترکیه، روسیه و ایران موجب شده آمریکا خطر گرایش ترکیه به قدرتهای منطقهای را درک کند و خریدهای نظامی ترکیه از روسیه نیز افزون بر این نگرانیها شده است. از سوی دیگر نیاز اقتصاد ترکیه به تجارت با ایران و همکاریهای نظامی ایران و ترکیه در مبارزه با تروریسم موضوعاتی هستند که مقامات ترکیه حاضر نیستند به این راحتی از آنها چشمپوشی کنند؛ چون بهصورت مستقیم به امنیت ملی ترکیه بستگی دارد.
در چنین فضای سیاسی ملتهبی بین ترکیه و آمریکا، اعمال تحریمهای اقتصادی علیه دولت و مردم ترکیه موجب شده که ارزش پول ترکیه نسبت به دلار افول کند و یک تورم شدید در اقتصاد ترکیه ایجاد شود که ادامه این روند میتواند موجب فرار سرمایهگذاران خارجی از ترکیه شود. ترکیه جهت مقابله با فزونخواهیهای آمریکا و تحریمهای اعمالی علیه آن کشور، درصدد حذف دلار از معاملات خارجی خود برآمده و در این راستا سعی در ایجاد یک اتحادیه اقتصادی بین روسیه، چین، ایران و ترکیه بدون نیاز به دلار و براساس پول رایج کشورها دارد. این ایده در صورت تحقق میتواند یک جبهه جدید جنگ اقتصادی را در جهان ایجاد کند؛ اما جهت اجرایی کردن و حصول به نتیجه مطلوب راه زیادی در پیش است؛ چرا که اولا این چهار کشور بهجز ایران حدود 50 درصد از تجارت خود را با آمریکا و یا کشورهای ذینفوذ آمریکا انجام میدهند؛ یعنی با دلار آمریکا معاملات انجام میگیرد و جدا کردن این اقتصاد وابسته به آمریکا بسیار سخت است .
دوم اینکه هریک از این کشورها به بهانههای مختلف قبلا از سوی آمریکا تحریم شدهاند و در تلاش جهت رفع تحریمهای اعمالی هستند؛ لذا در صورت هرگونه اقدام نسنجیده ممکن است با انزوای اقتصادی و تحریمهای جدید مواجه شوند .
سوم مساله اینکه به دلیل نقش توسعه اقتصادی در توسعه سیاسی و امنیت ملی کشورها در صورت بروز بحرانهای مالی و تورمی همچون ونزوئلا، ممکن است شاهد شکلگیری بحران موجودیت دولتها و روبهرو شدن دولتها با ملتها باشیم.
در چنین وضعیتی تصور آینده مقابله چهار کشور ایران، ترکیه، روسیه و چین با آمریکا کمی مبهم است؛ زیرا باوجود اینکه این چهار کشور در رابطه با سیاستهای خصمانه ترامپ متحد شدهاند اما در مورد سایر موضوعات سیاسی، امنیتی و نظامی بعضا متحد آمریکا به شمار میروند. به عنوان مثال ترکیه عضو پیمان ناتو است که بر اساس مقابله با شوروی سابق و روسیه فعلی ایجاد شده است. در این شرایط چطور میشود ترکیه و روسیه شریک استراتژیک برای هم باشد؟ از دیگر سو ایران کشوری است که از سال 1979 که انقلاب اسلامی در ایران پیروز شد سردمدار مبارزه با استکبار جهانی و آمریکا بوده است و روابط سیاسی و اقتصادی با آمریکا ندارد. در حالی که سه کشور دیگر در عین رقابت با آمریکا روابط خود را با این کشور حفظ کردهاند.
درچنین شرایطی بهنظر نمیرسد به خاطر منافع متفاوتی که هر یک از کشورها با آمریکا دارند بتوانند به یک موضع واحدی با یکدیگر برسند؛ چون هریک از این کشورها نگاه و منافع سیاسی، اقتصادی و نظامی متفاوتی باهم نسبت به روابط با آمریکا دارند و در چنین موقعیتی هریک از کشورها بر اساس نوع منافع خود سعی در حل مسائل خود با آمریکا دارند، بنابراین جمهوری اسلامی ایران نیز باید براساس منافع ملی خود در سیاستهای مشترک با روسیه، چین و ترکیه اقدام کند چون در گذشته ما شاهد تکرویهای این کشورها در مواجهه با سیاستهای آمریکا و اروپا بودهایم و این کشورها نشان دادهاند که در مواقع اضطراری، منافع دوستان را فدای منافع خود میکنند.
دیدگاه تان را بنویسید