جریان ضد ایران به دنبال تحریک عراقیها علیه تهران هستند
فتنه بصره
ناآرامیها در بصره و به آتش کشاندن برخی نقاط از جمله کنسولگری جمهوری اسلامی ایران در این شهر جنوبی عراق، نگاهها را به سمت این منطقه معطوف کرده است.
بصره یک شهر مهم و راهبردی و از دهههای گذشته، دروازه و درگاه اقتصادی عراق تلقی میشده است. درواقع میتوان گفت بصره، دومین شهر بزرگ و پراهمیتترین شهر عراق بعد از بغداد محسوب میشود؛ این شهر چه به لحاظ جایگاه جمعیتی و چه تنوع مذهبی و قومیتی حائز اهمیت است.
بصره یک شهر کاملا شیعی نیست؛ هرچند اکثریت جمعیت آن را شیعیان تشکیل میدهند اما اهل سنت و برخی مذاهب دیگر نیز در این شهر حضور دارند. علاوه بر این شهر بصره، جایگاه اقتصادی و ژئوسیاسی خاصی نیز دارد. یعنی از یک سو بصره یک شهر بندری بزرگ است و از دیگر سو با آبهای آزاد ایران و کویت همسایگی دارد.
تحولات این شهر از این جهت که به نوعی پایتخت جنوب عراق محسوب میشود، بر مناطق جنوبی و استانهای جنوبی کشور تاثیرگذار است. شاهد بودیم شعله ناآرامیها و اعتراضاتی که در اواخر تیرماه امسال بهوقوع پیوست و استانهای سراسر جنوب عراق را درنوردید، از شهر بصره آغاز شده بود و به دیگر شهرهای جنوبی عراق سرایت پیدا کرد.
ضمن اینکه به لحاظ فکری نیز نحلههای متعدد فکری در این شهر حضور دارند. در عین حال گفته میشود که بصره یکی از خاستگاههای اصلی الحشدالشعبی است؛ این در حالی است که در گذشته این شهر یکی از مراکز گسترده حضور حزب بعث بوده و به نظر میرسد همچنان برخی از بازماندگان یا حامیان اندیشههای بعث در این شهر حضور دارند. لذا علاوه بر مشکلات اقتصادی بصره مانند دیگر شهرهای جنوب عراق، اهمیت این شهر باعث شده که روند پرتنش فعلی در آنجا شکل بگیرد.
نباید از نظر دور داشت که نقطه آغاز این اعتراضات مساله آب آشامیدنی شهر بصره و وضعیت وخیم آن بوده است. این در حالی است که وعدههای کمتر از دو ماه قبل مقامات محلی و مرکزی عراق مبنی بر بهبود وضعیت خدمترسانی به این شهر در حوزه آب و برق بدون نتیجه بوده است، و بنابراین دور جدیدی از تظاهرات در این شهر شکل گرفت.
از دیگر سو متأسفانه در هفتههای اخیر شاهد حرکتهایی مشکوک بودیم که به طور آشکار مناسبات دو ملت ایران و عراق را نشانه رفتهاند. از زمان سرنگونی رژیم صدام تاکنون، روابط جمهوری اسلامی ایران با دولتهای حاکم بر این کشور در سطح بالا و راهبردی بوده و تلاشهای ایالات متحده و برخی کشورهای عربی برای تخریب این روابط موفق نبوده است اما اکنون مشاهده میشود که این تلاشها روی ملتهای دو کشور متمرکز شده است.
ناتوانی احزابی که به عنوان احزاب مورد حمایت ایران در عراق معرفی میشوند، در بهبود معیشت مردم و گسترش فساد، باعث اشاعه دخیل بودن ایران در حمایت از فاسدان شده، با این حال تردیدی نیست که هم عوامل داخلی در دو کشور و هم عوامل خارجی که منافع سیاسی آنها در تخریب روابط دو ملت و قطع دست ایران در عراق و تضعیف گروههای مقاومت مورد حمایت ایران است، از وضعیت فعلی سود میبرند.
در رابطه با نقش نیروهای خارجی باید توجه داشت که رسانههای عربی وابسته به سعودیها و برخی کشورهای دیگر و همچنین رسانههای نزدیک به اندیشه حزب بعث به شدت در حال سمپاشی علیه ایران هستند. آنها با دروغپردازی علیه ایران یا بزرگکردن برخی مسائل موجود در روابط ایران با عراق، تلاش دارند تا این درگاه بزرگ اقتصادی عراق را دچار تنش کنند.
طبیعتا در ساحت عراق که محل بازیگری قدرتهای بزرگ و منطقهای است نمیتوان نقش عوامل خارجی را نادیده گرفت و تنها بازیگر داخلی را به عنوان تصمیمگیر قلمداد کرد. چه آمریکا و چه عربستان سعودی هر دو از بازیگران جدی ماههای اخیر عرصه انتخاباتی و سیاسی عراق بودهاند. واشنگتن از سالها قبل تاکنون همواره یکی از طراحان برخی سیاستهای داخلی در عراق بوده است و برخی شخصیتها و احزاب عراقی نیز در مدار تمایلات واشنگتن در حال حرکت بوده و هستند. افزون بر واشنگتن، عربستان سعودی نیز چند صباحی است که دروازه جنوب را محلی جدید برای اجرای سیاستهای تفرقهافکنانه خود در عراق دیده و علاوه بر حضور چندلایه در عرصههای مختلف و در منطقهای که آن را پایگاه سنتی ایران در عراق طی سالهای اخیر به شمار میآورند، زمینههای دخالت سیاسی خود را
فراهم آورده است.
شواهد متعددی در اختیار است که نشان میدهد دو کشور که وضعیت جریان سیاسی مورد حمایت خود را در خطر میبینند در پی آن هستند از طریق این ناآرامی، علاوه بر متشنج کردن اوضاع علیه ایران و حامیان آن، فرآیند سیاسی پیش رو را به سود خود پایان
دهند.
از دیگر سو در رسانههای وابسته به بازیگران داخلی و منطقهای تبلیغ میشود که احزاب نزدیک به ایران در فساد نقش دارند و همین موضوع نیز در برانگیختن خشم مردم که چرا ایران اینگونه با عراق رفتار میکند، نقش داشته است. اما واقعیت این است که قاطبه احزاب عراقی، فارغ از اینکه در محور ایران تعریف میشوند یا محور مقابل، متهم به فساد گسترده هستند.
حتی جریان صدر و رهبری آن که شعارهای ضدفساد سر میدهند، در تمامی دولتهای گذشته تاکنون، بدون استثنا در تمامی بخشهای کشور حضور داشتهاند و خود بخشی از ناکارآمدی و مشکل به شمار میروند. این موضوع با هدف کنار گذاشتن احزاب اسلامی نزدیک به تهران از عرصه قدرت و تضعیف جایگاه آنان و در نتیجه کمرنگشدن قدرت مانور ایران از طریق دوستان خود در عراق است.
البته مسأله اینجاست که حتی گروههای شبهنظامی وابسته به حشدالشعبی که تاکنون نقشی در مدیریت سیاسی و شهری نداشتهاند نیز هدف این تبلیغات قرار گرفتهاند؛ بنابراین روشن است که موضوع فساد بهانهای برای تهییج احساسات عمومی است و هدف، حذف جریانهای نزدیک به ایران است.
در این میان به نظر میرسد از یک سو خشونتهای غیرطبیعی در بصره، با هدف انتقال کشمکشهای سیاسی از سمت مرکز یعنی بغداد به سمت بصره بوده و از دیگر سو موج خشونتهایی که سوار بر اعتراضات بحق مردمی شد، یک سری تسویهحسابهای سیاسی برخی جریانهای سیاسی عراق است که از بغداد به بصره منتقل شد.
به طور جدی میتوان این دیدگاه را مورد تأیید قرار داد که برخی گروهها و شخصیتهای سیاسی به شدت به دنبال دستاوردهای سیاسی از رویدادهای بصره هستند. متهمکردن یکدیگر به بهرهبرداری یا شعلهور کردن فتنه و آشوب نیز نشان میدهد میتوان چنین دیدگاهی را پذیرفت. باید توجه داشت که همزمانی این آشوبها با روند تشکیل فراکسیون بزرگ در عراق و به وجود آمدن اختلافات جدی میان دو ائتلاف بر سر این موضوع، قابلاعتنا است. برخی انگشت اتهام را در این غائله به ائتلاف وابسته به صدر و العبادی که از سوی برخی تحلیلگران و سیاستمداران به فراکسیون سفارت آمریکا شهرت یافته، نشانه رفتهاند؛ ائتلاف مزبور که مدعی تشکیل فراکسیون اکثریت با 180 نماینده است، به شدت به اعلام تشکیل فراکسیون بزرگتر توسط جریان رقیب یعنی محور مالکی و عامری واکنش عصبی نشان داده است. آبستراکسیون فراکسیون مالکی و عامری در جریان جلسه نخست پارلمان که باعث اختلال در حد نصاب جلسه و ناتمام ماندن آن شد، تردیدها درباره صحت ادعای اکثریت ائتلاف العبادی و صدر را افزایش داد.
این جریان میکوشد با شانتاژکردن باعث تخریب طرف مقابل شود. حمله به دفاتر گروههای حشدالشعبی و احزاب سیاسی عضو فتح با این امید انجام میشود تا با واکنش مسلحانه و خونین آنها علیه معترضان مواجه شود و همین موضوع به عنوان عاملی برای تخریب این گروهها و ائتلاف رقیب و اتخاذ تصمیمات بعدی علیه این احزاب توسط رئیس جدید حشدالشعبی که اتفاقا حیدر العبادی است، شود.
اظهارات تحریکآمیز صدر که ساعاتی پس از آن مقرهای احزاب و حشدالشعبی طعمه آتش شد و بیتفاوتی و اهمال آشکار و جدی دستگاههای امنیتی در تأمین حفاظت اماکن عمومی و مقر احزاب نشان میدهد باید به طور جدی به نقش بازیگران داخلی در تهییج احساسات و راهبری آنها در آشوب بصره اندیشید.
البته در حال حاضر شرایط در بصره به سمتی که ترسیم کردهبودند حرکت نکرده است و جریانهای وابسته به الحشدالشعبی خویشتنداری خود را حفظ کردند تا اوضاع متشنجتر نشود.
این موضوع به ضرر حیدر العبادی، نخستوزیر عراق تمام شد. چراکه به دنبال جلسهای که بعد از تحولات بصره رخ داد، دولت و شخص العبادی، اهمالکار و بیتوجه به مسائل بصره شناخته شدند.
همچنین هفته گذشته فراکسیون سائرون از العبادی درخواست کردند که استعفای خود را به عنوان نخستوزیر تقدیم کند که این بدان معناست که گروه سائرون عملا کودتایی را علیه العبادی انجام دادهاند.
سپس نیز مقتدی صدر با صدور یک بیانیه هفت مادهای به طور صریح، العبادی را از گزینههای نخستوزیری مدنظر ائتلافشان کنار گذاشت که این مساله با واکنش بهتآمیز حیدر العبادی مواجه شد.
در نهایت تا زمانی که سیستم سهمیهبندی مناسب منصبها در عراق وجود نداشته باشد امیدی به بهبود وضعیت موجود و مبارزه با فساد نیست. همه احزاب مدعی مبارزه با فساد هستند اما عزمی جدی دیده نمیشود و این ادعاها در حقیقت فریب افکار عمومی است.
در این میان روند تشکیل دولت و نهادهای سیاسی و تشریعی در عراق همیشه پیچیده و زمانبر بوده است. در این دوره نیز شواهد فعلی و موجود نشان میدهد همچنان این فرآیند سخت و مشکل است و چهبسا نسبت به دورههای سابق پیچیدهتر هم باشد.
در میان شیعیان کشمکش بر سر فراکسیون بزرگتر که نخستوزیر را پیشنهاد میدهد همچنان ادامه دارد. علاوه بر اینکه گزینههای نخستوزیری نیز تنها در حد نام بردن از چند نفر در رسانهها بوده و هنوز احزاب شیعی و فراکسیون بزرگتر احتمالی درباره گزینهها به طور رسمی و جدی بحث و گفتوگو نداشتهاند.
دیدگاه تان را بنویسید