فرصتها و تهدیدهای کری برای ترامپ چیست؟
روشنفکر در مقابل مرکانتیلیست
به دنبال تشدید درگیریهای لفظی میان دونالد ترامپ و جان کری، دیپلمات پیشین ایالات متحده آمریکا و نگرانی ترامپ در مورد دیدارهای کری و ظریف طی دو سال گذشته، وزیر خارجه سابق ایالات متحده به ترامپ پیشنهاد کرده که برای آگاهی از برجام، کتاب وی را بخواند و خود را نگران نکند. با این اوصاف در آستانه انتخابات میاندورهای در ایالات متحده میتوان گفت کری به قطب مخالف ترامپ در عرصه سیاسی بدل گشته است. اگرچه عرصه سیاسی در ایالات متحده آمریکا تحت تاثیر مولفههای گوناگونی قرار دارد. درواقع ترکیبی از ساختار و عاملیت در آمریکا، فضای سیاسی را برمیسازند. در این فضای سیاسی اشخاصی مانند جان کری، به عنوان ژنرال کهنهکار عرصه سیاست در ایالات متحده دارای جایگاه تعریفشده و تاثیرات قابل پیشبینی در عرصه سیاسی محسوب میشود. جان کری به عنوان یک مهره ماندگار و دارای سابقه بسیار بالا در زمینه سناتوری ایالت ماساچوست و جایگاهی مشخص در مجلس سنای آمریکا، سپس نیز نقشآفرینی در دوره دوم ریاستجمهوری باراک اوباما و کاندیداتوری برای ریاستجمهوری در ایالات متحده آمریکا، دارای یک نشانگان معنادار در میان اصحاب سیاست در آمریکاست. کری با توجه به نقش سازندهاش در ایجاد فضای تفاهم با ایران در نشستهای 1+5، اکنون از شهرت بینالمللی بیشتری نیز برخوردار است چنانکه با وجود شکستگی پا در مذاکرات حضور پیدا میکرد. وی همچنین در رسانههای گروهی جهان به عنوان یک چهره موثر در مذاکرات برجام مطرح است و نوع تفاهم او با محمدجواد ظریف و ارتباطی که آنها در چارچوب برجام ایجاد کرده بودند، تا حدود زیادی توانسته است از وی یک دیپلمات برجسته را در حوزه سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا به نمایش بگذارد. در حالیکه اکنون رقیب او دونالد ترامپی است که در دنیای سیاست در ایالات متحده آمریکا سابقه قابلتوجهی ندارد. او یک تجارتپیشه مرکانتیلیست و یک سیاستپیشه پست نومحافظهکار است که قابل پیشبینی نیست. همین غیرقابل پیشبینی بودن او در برابر جان کری به عنوان یک عنصر قابل پیشبینی، بازی را برای نظارهگران عرصه سیاست چه در وجه تخصصی و چه در شکل غیرتخصصی آن نزد تودهها و عوام جامعه، جذاب میکند. از این رو است که آمدن کری در ارتباط با جهتگیریهای دموکراتها به ویژه نودموکراتهای آمریکایی در برابر ترامپ موجب شده است که نام کری به سرعت به عنوان یک چالش جدی در برابر ترامپ چهره نشان دهد. از این جهت باید گفت به دلیل همین حساسیتها و جذابیتها، این مساله که جان کری به یک قطب رو در رو با ترامپ تبدیل شده، گزارهای قابل قبول است. ضمن اینکه ترامپ فردی باهوش با بهرهگیری از هوش هیجانی بالایی است؛ او در نظر دارد از موجودیت جان کری به عنوان یک فرصت برای ایجاد فضای مناسب در جهت هدایت افکار عمومی استفاده کند. اگرچه جان کری به ظاهر یک مانع برای ترامپ تصور میشود اما ترامپ سعی دارد از کری به عنوان یک فرصت چالشی بهره برد. به این معنا که کری مانعی است که در آن هم تهدید نهفته است و هم فرصت. لذا ترامپ بر آن است که تهدیدها را محدود نماید و از فرصت به وجود آمده ناشی از حرکتهای جان کری، برای بیان دیدگاهها و تزریق هیجان به جامعهی ملی استفاده کند. در چند روز اخیر نیز نوع برخورد ترامپ در توئیتها و همچنین همگامی وزیر امور خارجه وی پمپئو، در این زمینه نشاندهنده آن است که آنها در آستانه انتخابات کنگره ایالات متحده آمریکا و در چند قدمی ورود به ریاستجمهوری سال 2020 به دنبال آن هستند که کری را در سیکل حرکت خود قرار داده و به عنوان یک چالش فرصتزا از وی استفاده کنند. همانگونه که در کمپین انتخاباتی ترامپ این تلاش در ارتباط با هیلاری کلینتون نیز صورت پذیرفت و در چارچوب همین تنازع بقای سیاسی در عرصه رسانهای بود که ترامپ توانست علیرغم پایین بودن آرای خود، در جنگ کارتهای الکترال برنده و به عنوان رئیسجمهور آمریکا بر سر کار آید. در کنار این معنا مساله استیضاح ترامپ مطرح است، ضمن اینکه بزرگنمایی تحرکات کری در ارتباط با ترامپ و تهییج احساسات ناسیونالیست شوونیستی آمریکاییان در چارچوب بزرگنمایی تهدید تهران در برابر واشنگتن را نباید نادیده گرفت. این موضوع زمانی حساسیت بیشتری برای ایران به خود میگیرد که دریابیم مسکو نیز خواهان آن است که مسئله دخالت روسیه در انتخابات اخیر آمریکا در صدر اخبار جامعه غربی به ویژه ایالات متحده قرار نگیرد و با توجه به تحریمهای آمریکایی روسها، تمرکز افکار عمومی روسیه از مساله مسکو به مساله تهران بیشتر جلب و جذب شود. روسها در این بازی نیز تلاش دارند امتیازات خود را داشته باشند و به این ترتیب بزرگنمایی در کشمکش ترامپ- کری تا حدودی میتواند به این مساله کمک نماید. لذا در این زمینه، هم ترامپ میتواند استفاده ببرد و هم مسکو با این بزرگنمایی تا حدودی تاکید بر مساله دخالت روسیه در انتخابات سال 2016 را در افکار عمومی ایالات متحده از متن به حاشیه ببرد. بنابراین باید اذعان داشت که ترامپ و کری اکنون به عنوان دو قطب مخالف از دو پایگاه حزبی رقیب در حال صفآرایی رو در روی هم هستند و از این جهت میتوانند موجب حرکت بیشتر فعالیت سیاسی در پایگاههای حزبی دو حزب جمهوریخواه و دموکرات شوند. چراکه حزب جمهوریخواه اساسا در درون خود با ترامپ همگرایی مطلوبی ندارد و این تقابل میتواند به عنوان فرصتی برای ترامپ محسوب شود و ترامپ تلاش کند که نیروهای محافظهکار و نئوکان حزب جمهوریخواه را به دلیل رقابت شدید با کری و تیم دموکراتهای حامی او به سمت خود از منظر استراتژیک جلب و جذب کند. از سوی دیگر این مساله موجب اتحاد بیشتر دموکراتها حول جان کری میشود و احتمالا این حرکات سیاسی در آمریکا موجب شروع رقابتهای انتخاباتی برای ریاستجمهوری 2020 زودتر از زمان معمول خواهد شد.
ضمن اینکه کری یک سیاستمدار روشنفکر است و اساسا تاریخ حیات جان کری علیرغم اینکه او هم مانند مککین یکی از افسران شرکتکننده در جنگ ویتنام بوده است، جهتگیری روشنفکرانه را در خودش پنهان داشته است. او به عنوان یک سیاستمدار مشهور و پرسابقه در ایالات متحده آمریکا از یک سو توافق سیاسی و رفتار دیپلماتیک را به منازعه و رودررویی سیاسی و تقابلهای نظامی ترجیح میدهد و از طرف دیگر او میراثدار اجرای سیاستهای دیپلماتیک دولت اوباما و ارتباط با برجام است و به برجام به عنوان یک میراث در زندگی سیاسی خود مینگرد. لذا به توافق برجام هم از جنبه سیاسی به معنای گسترده ملی آن باور دارد و هم به عنوان یک میراث ماندگار شخصی در جایگاه سیاسی خود به برجام تکیه میکند. هر دو این عوامل در کنار هم موجب میشود تا کری تلاش کند برجام حفظ شود و در گلوگاه آینده تاریخ ایالات متحده آمریکا، در صورت احتمال حضور مجدد دموکراتها در کاخ سفید، به احیای آن در حوزه کنشهای سیاسی دولت ایالات متحده آمریکا در واشنگتن دی سی روی بیاورد. لذا باید گفت اکنون آمریکا با جان کریای روبهرو است که از یک سو رسالت ملی خود را در حمایت از برجام مییابد و از سوی دیگر میراث فعالیت سیاسی خود را در جایگاه اجرایی به عنوان وزیر امور خارجه ایالات متحده آمریکا در برجام بازتعریف میکند.
لازم به ذکر است باوجود حساسیتهای ترامپ نسبت به دیدارهای کری و ظریف، به لحاظ قانونی و مقررات حاکم بر ایالات متحده، دیدارهای کری و ظریف به هیچ وجه مشکل قانونی ندارد اما از نظر عرف دیپلماتیک و نوع رفتارهای سیاستمداران آمریکایی در عرصه دیپلماسی چندان مرسوم نبوده است. لذا آنچه ترامپ میگوید میتواند از منظر فضای سیاسی مورد توجه قرار گیرد اما از منظر اطلاق جرم سیاسی در چارچوب قانون اساسی ایالات متحده آمریکا و قوانین تابع این قانون اساسی، هیچ جرمی رخ نداده است. مزید بر این در آمریکا به عنوان یک کشور آزاد، جان کری به عنوان شهروند آمریکایی هرگونه ملاقاتی را میتواند انجام دهد و به دلیل ارتباط این شهروند با شهروند دیگر یا دیدار یک سیاستمدار برجسته با همتای خود نمیتوانند مفاهیمی چون جرم، صیانت و سازش را به افراد نسبت دهند.
دیدگاه تان را بنویسید