ائتلافی در کار نیست/ گفتوگوی مثلث با اردشیر سنایی
دستگاه دیپلماسی کشورمان در حال حاضر وضعیت خاصی را در رابطه با آمریکای ترامپ و موضوع برجام میگذراند. ترامپ قصد دارد با تهدیدها و تحریمهای آمریکا پس از خروج آن از برجام، ایران را تحت فشار قرار دهد. اما وضعیت جدیدی با نزدیکشدن به انتخابات میاندورهای در آمریکا شکل گرفته است. جایی که دموکراتهایی مانند کری و اوباما وارد میدان شدهاند تا ترامپ را مورد نقد قرار دهند. در این سو تیم روحانی دست از تلاش برای تقویت ارتباط خود با تیم قبلی سیاست خارجی آمریکا برنداشتهاند. در اینباره با اردشیر سنایی، استاد دانشگاه و کارشناس مسائل سیاسی گفتوگو کردهایم که از نظر میگذرانید.
شرایط موجود روابط ایران و آمریکا به وضعیت گذشته خود یعنی قطع همه کانالها برگشته است اما در این میان روابط ظریف و کری، وزیر پیشین ایالات متحده حفظ شده است. ارزیابی شما از این دیدارها چیست؟ این روند را میتواند ائتلافی برای تاثیر بر چهره سیاسی دو کشور دانست؟
اینکه ما این نوع ارتباطات را در واقع نوعی ائتلاف یا نزدیکی بین اعتدالیون در ایران و دموکراتها در ایالات متحده بنامیم، من خیلی به این اعتقادی ندارم، برای اینکه در مجموع مشی جمهوری اسلامی ایران نسبت به ایالات متحده و بالعکس مشی ایالات متحده نسبت به جمهوری اسلامی ایران تقریبا مسیر یکنواختی را پشت سر میگذارد و خیلی تفاوتی در این ایجاد نشده. از زمان پیروزی انقلابی اسلامی در ایران و بعد از آن اشغال سفارت آمریکا تا امروز تقریبا ثابت است. حالا درست است در مواقعی فراز و نشیبهایی داشته، شدت تنشها زیادتر بوده یا گاهی اوقات شدت تنشها کاهش پیدا کرده ولی مجموعا میتوانیم اینطور حساب کنیم که تقریبا دو کشور مسیرشان کاملا متفاوت از یکدیگر است؛ در بعضی مواقع دشمنی کاملا بارزی دارند، شدت تنشهایشان بسیار بالاست، حالا در بعضی از مواقع بنا به دلایلی، مسائلی باعث میشود تا از میزان شدت تنشهایشان کاسته شود، مذاکراتی بین آنها شکل بگیرد و گاهی اوقات توافقاتی هم بینشان شکل میگیرد. آن چیزی که الان در واقع باعث شده تا یکسری تغییرات را شاهد باشیم، مسائل جاری آمریکاست. از داخل ایالات متحده اگر بخواهیم نگاه کنیم، تلاشی که دموکراتها پیش گرفتند برای اینکه بتوانند با استفاده از مشکلاتی که به لحاظ شخصیتی و همینطور به لحاظ حکومتی، ایالات متحده و ترامپ درگیر آن هستند استفاده کنند تا در انتخابات میاندوره کنگره اکثریت را مجددا به دست بیاورند و آن را سکویی قرار دهند برای اینکه بتوانند مسیر انتخابات آتی ریاستجمهوری در ایالات متحده را به نفع خودشان تغییر دهند و ریاستجمهوری ترامپ را یک مرحلهای کنند. از طرف جمهوری اسلامی ایران اگر بخواهیم به این موضوع نگاه کنیم، شاید این تصور بین بعضی از مسئولان و بعضی از سیاستمداران ایرانی هم وجود داشته باشد که نوعی نگاه را داشته باشیم به بعضی از افرادی که میتوانند مسیر از ریل خارجشده برجام را مجددا به آن ریل قبلی خودش برگردانند و این را من فکر نمیکنم بهعنوان یک ائتلاف و بهعنوان نوعی نزدیکی بین دو طرف حساب کنیم که اگر اینگونه باشد، لااقل از طرف جمهوری اسلامی ایران به نظر اشتباهی است و گرهزدن سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران به بخشی یا طیفی از دستگاه حاکمه در ایالات متحده با توجه به مشی کلی که من اشاره کردم و از قبل وجود داشته- و به نظر میرسد تا مشکلات اساسی طرفین حل و فصل نشود، کماکان ادامه خواهد داشت- من فکر میکنم این واقعا یک اشتباهی است که دچارش خواهند شد. نباید مجددا مشکلات خودمان را به یک حزب یا یک گروهی در ایالات متحده گره بزنیم که بعدا اگر آن مسیرش تغییر نکند، ما به لحاظ سیاست خارجی مجددا دچار مشکل نشویم.
آقای سنایی! با توجه به اینکه سال 92 آقای روحانی وقتی در انتخابات وارد شد، دوگانه آقای روحانی با آقای جلیلی شکل گرفت که او هم دقیقا روی سیاست خارجی و گفتوگوهای هستهای فعالیت و سابقه داشت. به نوعی گفتمان انتخابات، موضوع سیاست خارجی ایران و تعامل با جهان و آمریکا به گفتمان غالب تبدیل شد. سال 96 باز همین ادامه پیدا کرد و گفتمان سیاست خارجی به نوعی غالب بود. به نظرتان این روند که ما داریم پیش میرویم، همچنان باعث خواهد شد که موضوع سیاست خارجی در گفتمان سیاسی کشور باقی بماند؟
آن چیزی که در سال 92 اشاره کردید، برای این بود که مشکلاتی که در دوره قبل به واسطه بحث پرونده هستهای به وجود آمده بود و آثار اقتصادی خود را روی زندگی روزمره مردم از سال 89 بر جای گذاشت، باعث شد افراد در انتخابات به این فکر بیفتند که هر کسی روی قضیهای مانور دهد که امکان کسب آرای عمومی و اکثریت را بتواند به دست بیاورد. یعنی در واقع در سال 92 هر کسی که میتوانست یک جوری مساله بهبود مناسبات ایران را به سیاست خارجی و روابط بینالمللی گره بزند، یعنی با حل مشکلات اقتصادی مردم، موفق میشد و این به نظر من تیزهوشی آقای روحانی بود که توانست از این قضیه استفاده کند و این دو را به هم گره بزند و از گرهزدن این دو نتیجهای که گرفته شد، این بود که اگر این طیف با این تفکر به قدرت برسد، اول مشکل سیاست خارجی ما را حل خواهد کرد و به دنبال آن مشکلات اقتصادی روزمره. در سال 96 مقداری قضیه فرق کرد و بیشتر بحثها، بحثهایی از سوءمدیریت داخلی و بحث اینکه شما از برجام استفاده لازم را نتوانستید ببرید یا بنابر آن انتظاری که از برجام میرفت مشکلات سیاست خارجی و به دنبال آن مشکلات اقتصادی هم حل خواهد شد، نتیجهای به دست نیامد. حالا اینکه در آینده آیا دوباره موضوعی در سیاست خارجی وجود داشته باشد که بتواند مورد استفاده قرار بگیرد و بعد تمام طرفین تمرکز کنند روی آن، دقیقا نمیدانم؛ شاید این اتفاق باز پیش بیاید، شاید اصلا قضیه بهگونهای دیگر پیش رود و مسائل دیگری به وجود بیاید. علیالقاعده اینطوری است؛ در کشورهای مختلف معمولا مسائل داخلی در مباحث انتخابات ریاستجمهوری نقش اصلی را بازی میکند، نه سیاست خارجی. اما گاهی اوقات ممکن است مسائل داخلی چنان گرهای به مسائل سیاست خارجی بخورد که آن موقع دیگر نمیشود تفکیک کرد که تمرکز روی کدام یک از این دو حوزه میتواند نتیجه انتخابات را تغییر دهد.
به نظرتان با توجه به این مشکلات اقتصادی که در کشور وجود دارد، برداشت و نگاه مردم این نیست که مشکلات خارجی و مخصوصا عدم تعامل با آمریکا باعث این مشکلات شده است؟
خیلی واضح نمیشود به این سوال شما جواب داد، چون مشخصهای که بتواند تعیین کند، یعنی ما یک برداشت عمومی داشته باشیم، واقعا وجود ندارد. آن چیزی که به نظر میرسد با توجه به فضای رسانهها، فضای مجازی و فعالیت مختلفی که در این زمینهها وجود دارد، به طور دقیق من نمیتوانم به این سوال شما پاسخ مشخصی دهم، چون میگویم معیار و ملاک مشخصی برای سنجش این قضیه واقعا وجود ندارد. علیالظاهر آن چیزی که از رسانهها و فضای مجازی و شبکههای اجتماعی برمیآید، اینگونه برمیآید که مشکل اصلیای که ایران دچار آن شده، مشکلاتی است که در سیاست خارجی دارد و تا زمانی که این مشکل را در سیاست خارجی نتواند حل و فصل کند، مشکلات اقتصادی و معیشتی مردم قابل حل نیست.
الان با توجه به این شرایط و مشکلات اقتصادی که وجود دارد، به نوعی آقای روحانی را دولت بدون پروژه معرفی میکنند. به نظرتان این ارتباط با دموکراتها میتواند یک پروژهای باشد تا روحانی و این اعتدالیون را همچنان در رأس قدرت آینده هم قرار دهد تا به نوعی قدرت دست مخالفانشان نیفتد؟
آن چیزی که الان تندروهای جامعه دچارش است، آنقدر شرایط پیچیده و عجیب و غریب شده که من بعید میدانم اصلا دولتمردان ما بتوانند پروژهای تعریف کنند که از قِبل آن پروژه تازه بخواهند به نتیجهای در آینده و انتخابات بعدی فکر کنند. خیلی اطلاعی از این قضیه که دولت چنین پروژهای را میخواهد طراحی کند یا نه، ندارم. بعید میدانم اگر چنین پروژهای تعریف شده باشد، بتواند تاثیری در مسائل سیاسی آتی داشته باشد.
از آن طرف اهداف آقای کری چطور تعریف میشود؟ به نظرتان سعی دارند این پیام را به ایرانیها بدهند که دولت آقای ترامپ خیلی نمیتواند ادامهدار باشد و حتما شرایط فرق خواهد کرد؟
فکر نمیکنم. آن چیزی که آن طرف اتفاق میافتد، تمام تلاشش این است که روی افکار عمومی داخلی آمریکا تاثیرگذار باشند تا بتوانند دو انتخابات بسیار مهم و سرنوشتساز؛ یکی انتخابات میاندوره کنگره و یکی هم انتخابات ریاستجمهوری آینده را ببرند. حالا چرا روی این بحثها متمرکز میشوند، دلیلش این است که ترامپ از زمانی که روی کار آمده، دقیقا برعکس آن را عمل میکند. خروج از سازمانهای بینالمللی، خروج از یگانها و اتحادیههای بینالمللی و درگیرشدن در جنگهای اقتصادی با اتحادیه اروپا، با چین یا روسیه، اینها مواردی است که دموکراتها به نظر میرسد که باید روی آن موارد متمرکز شوند، بنابراین من بحث را بحث ایران و آمریکا نمیبینم؛ اینها بحثهایی است که در داخل آمریکا برای تاثیرگذاشتن روی افکار عمومی موثر است تا انتخابات سرنوشتساز کنگره و بعد از آن هم انتخابات ریاستجمهوری را به نفع خودشان برگردانند. قاعدتا اینور باید روی این متمرکز شوید که به مردم آمریکا این را بفهماند که با روی کار آمدن ترامپ، درست است که به نظر میرسد در ابتدا یکسری موفقیتهای اقتصادی نصیب شما شده، وضعیت معیشتی بهتر شده، مشکل تورم کاهش پیدا کرده و مشکل بیکاری کاهش پیدا کرده اما همه اینها موقتی است و چون ایالات متحده یکسری مشکلاتی را در مناسباتش با کشورهای دیگر، با قدرتهای بزرگ، با مناسبات با همسایگان و غیره ایجاد میکند، قطعا در آینده ایالات متحده دچار مشکل خواهد شد. این، آن چیزی است که بایستی آدمهایی مثل جان کری و دموکراتها روی آن متمرکز شوند تا بتوانند سرنوشت انتخابات را برگردانند.
دیدگاه تان را بنویسید