وقتی «بدهکار» درکسوت «طلبکار» قرار میگیرد
حنای بیرنگ جانکری
«جان کری» وزیر امور خارجه اسبق ایالات متحده آمریکا طی روزهای اخیر در کسوت یکی از منتقدین برجسته سیاست خارجی دولت ترامپ ایفای نقش میکند. او اخیرا در نقد سیاستهای کاخ سفید در قبال ایران اظهار نموده است: «ترامپ میخواهد فشار قدرتمندانهای بر ایران وارد کند تا نظام را ساقط کند. این یک استراتژی است... من کاملا صریح و بیپرده میگویم که ایرانیها به این توافق پایبند بودند اما ما نه. با خروج ترامپ از این توافق ما آن را نقض کردیم... همه آنچه رهبر انقلاب اسلامی درباره آمریکا از آن ابراز نگرانی میکرد ترامپ با رفتارهایش تایید کرد.» در خصوص اظهارات جان کری نکاتی وجود دارد که نمیتوان به سادگی آنها را نادیده انگاشت:
وزیر امور خارجه اسبق ایالات متحده آمریکا در سخنان خود استراتژی «ساقطکردن حکومت ایران» را به یک «تاکتیک مقطعی» تقلیل داده و سپس ترامپ را متهم به «افراط» در تقابل با نظام ایران کرده است اما این استراتژی 40 سال است که به یکی از محورهای اصلی سیاست خارجی ایالات متحده آمریکا تبدیل شده و هر دو حزب دموکرات و جمهوریخواه نیز نسبت به آن پایبند بودهاند. در این معادله، اساسا تفاوتی میان جیمی کارتر، کلینتون، اوباما و ترامپ وجود نداشته و ندارد. در جریان فتنه سال 1388، باراک اوباما و هیلاری کلینتون با تمامی قوا به میدان آمده و پروژه «ساقطسازی نظام ایران» را کلید زدند اما مقهور پیوند ملت و نظام ایران شده و زمین بازی را موقتا ترک کردند. پس از آن نیز اوباما با وضع تحریمهای ظالمانه یکجانبه علیه کشورمان، سعی کرد تا شکست تمامعیار خود در برابر ملت و نظام ایران را جبران کند اما در این مسیر نیز موفق نشد. متعاقب این مساله، مقامات آمریکایی درصدد آن بر آمدند تا از اسم رمز «برجام» در راستای «تحدید قدرت هستهای» و متعاقبا «منطقهای» و «موشکی» ایران استفاده کرده و با بیخاصیت و تهی ساختن قدرت ایران از درون، ضرب آسیبپذیری کشورمان را در برابر خود و متحدان کاخ سفید افزایش دهند. با این حال هشیاری و تدبیر رهبر حکیم انقلاب از یکسو و افشای زودهنگام چهره شیطان (که متعاقب بدعهدیهای برجامی آمریکا رخ داد) این پروژه پیچیده طراحیشده را نیز متوقف ساخت.
بر خلاف آنچه جان کری سعی در القای زیرکانه آن دارد، «خروج ترامپ از برجام» تنها نقطه آشکارساز بدعهدی آمریکا در قبال توافق هستهای محسوب نمیشود. به عبارت بهتر، نقض توافق هستهای در همان دوران حضور اوباما و جان کری در کاخ سفید رخ داد. گویا وزیر امور خارجه اسبق آمریکا فراموش کرده است که وی و همراهانش در همان بحبوحه اجراییشدن برجام، قانون «اعمال محدودیت در صدور ویزا برای کسانی که به ایران سفر میکنند» را اجرایی کردند. این قانون نقض صریح برجام محسوب میشد اما جان کری با لابیگریهای پشت پرده خود با فدریکا موگرینی، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا سعی کرد آن را مغایر با برجام نشان ندهد! نقطه اوج عهدشکنی آمریکا، تمدید قانون آیسا بود. حتما آقای جان کری قولهای دروغین خود به تیم مذاکرهکننده هستهای ایران را در اینخصوص هنوز به یاد میآورد. فراتر از آن، جان کری در اقدامی مشترک با «جک لو» وزیر خزانهداری وقت آمریکا، مانع از عادیسازی روابط بانکی و اعتباری اروپاییان و دیگر بازیگران بینالمللی با ایران شد.
در چنین شرایطی وزیر امور خارجه اسبق ایالات متحده آمریکا بدون آنکه به جرایم علنی خود در قبال برجام و عهدشکنی دموکراتها در اینخصوص اشارهای کند، صرفا انگشت اتهام خود را به سوی ترامپ دراز میکند!
اگر کسی متن کلی توافق هستهای میان ایران و اعضای 1+5 را مطالعه کند، بهخوبی درمییابد که تیم مذاکرهکننده هستهای وقت آمریکا آن را در قالب یک توافق ابطالپذیر (توسط دولتهای بعدی آمریکا) تنظیم کردهاند. تعبیه «مکانیسم ماشه» در برجام در همین راستا قابل تحلیل است. از سوی دیگر، منوطکردن اجراییشدن برجام به امضای رئیسجمهور آمریکا نیز یادگاری جان کری، وندی شرمن و سوزان رایس برای دونالد ترامپ و جان بولتون بوده است. بهراستی در چنین شرایطی جان کری چگونه میتواند نقش خود را در ابطال توافق هستهای منکر شود؟! البته مخاطبان اظهارات اخیر کری، ملت ایران نیستند. او این اظهارات را در فاصله حدود دو ماه باقیمانده تا انتخابات میاندورهای کنگره (مجلس نمایندگان و سنا) و با هدف متفاوت جلوهدادن خود و همحزبی هایش با تیم فعلی حاکم بر کاخ سفید بر زبان رانده است. با این حال کری در کنار این هدف اصلی، نیمنگاهی نیز به افراد خوشباور و فریبخوردهای در داخل ایران دارد که هنوز تصور میکنند میان دموکراتها و جمهوریخواهان بر سر مواجهه با ایران تفاوت وجود دارد.
جان کری در قسمتی دیگر از سخنانش، به سخنان رهبر معظم انقلاب اسلامی ایران (در خصوص بیاعتمادی به آمریکا) اشاره کرده است. وزیر امور خارجه اسبق آمریکا معتقد است که «خروج ترامپ از برجام» موید سخنان رهبر انقلاب مبنی بر «بیاعتمادی به آمریکا» بوده است. واقعیت امر این است که «بدعهدی آمریکا در برجام» که وجه اشتراک هر دو حزب دموکرات و جمهوریخواه محسوب میشود، از همان سال 1394 (زمان اجراییشدن برجام) نمود پیدا کرد و سخنان و هشدارهای صریح رهبر حکیم انقلاب اسلامی ایران را مورد تایید قرار داد. از این رو «جان کری» و «اوباما» نیز دقیقا به مانند «ترامپ»، نمادهای نقض عهد و فریبکاری ایالات متحده در برجام محسوب میشوند. برخلاف آنچه جان کری سعی در القای آن دارد، کبوترها و بازهای آمریکا هر دو قطعات اصلی پازل «مواجهه با ایران قدرتمند» محسوب میشوند. ملت ایران، متاثر از فرمایشات رهبر انقلاب اسلامی، تفکیک تمایزی میان دو حزب سنتی آمریکا قائل نیست و هر دوی آنها را نماد دشمنی کامل ایالات متحده با ایران اسلامی میداند. در این معادله، «کری» و «ترامپ» دو روی یک سکه
محسوب میشوند.
دیدگاه تان را بنویسید