سیاستهای ضدجهانیشدن، برگ برنده ترامپ است
پوپولیست آمریکایی
صحبتهای دونالد ترامپ، رئیسجمهور آمریکا در جلسه مجمع عمومی سازمان ملل که گفت «ما ایدئولوژی جهانیشدن را رد کرده و دکترین میهنپرستی را میپذیریم»
در ادامه صحبتهایی است که وی از زمان رقابتهای انتخاباتی در دستور کار قرار داده بود چرا که بخشی از جمعیت رایدهنده در آمریکا با موضوع جهانیشدن مخالف هستند و بر این باورند که جهانیشدن در دهه اخیر باعث شده که آنها شغلشان را از دست بدهند، حقوقشان کاهش یابد و مجبور شوند در کشورهای دیگر مشغول کار شوند. ترامپ این مساله را به خوبی درک کرده و درواقع میتوان گفت بهتر از تمام کاندیداهای ریاست جمهوری سال 2016 دریافته بود که دغدغه قشر زیادی از مردم آمریکا چیست و روی آن تاکید داشت. لذا یکی از دلایل پیروزی ترامپ نیز همین مساله تمرکز بر دغدغه ملیگرایان و کسانی بود که سیاستهای ضدجهانیشدن را دنبال میکنند. امروزه نیز رئیسجمهور آمریکا همچنان بر این مسائل تمرکز دارد. اما موضوعی که اکنون مطرح است اینکه شخص ترامپ تا چه اندازه به مباحث و سیاستهای ملیگرایانه و ضدجهانیشدن علاقهمند است؟ به نظر میرسد که صحبتهای ترامپ در این خصوص بیشتر جنبه پوپولیستی و عوامفریبی دارد چرا که تمام ثروت وی و خانوادهاش در راه جهانیشدن بوده است. اگر بحث جهانی سازیشدن نبود این همه ثروت و سرمایهگذاریهای ترامپ در ساخت هتل و مراکز تفریحی در دنیا چه مفهومی داشت؟ وی آگاه است که تمام این مسیری که توانسته از طریق آن درآمدزایی کند، همان مسیر جهانیشدن است و همچنین اگر بخواهد دور آمریکا یک دیوار بکشد و بحث جهانیشدن را نادیده بگیرد، این کشور دیگر نمیتواند سیاستهای فعلی را دنبال کند و به ضرر شخص ترامپ خواهد بود. لذا اگر دونالد ترامپ دائم روی بحثهای ضدجهانیشدن تاکید دارد به این دلیل است که توانسته با این موضوع افراد زیادی را به سمت خود جلب کند.
از دیگر سو تا برگزاری انتخابات سال 2020 نیز احتمالا ترامپ همین روند را پیش خواهد گرفت و این برگ برنده را مدام رو خواهد کرد.
همچنین ترامپ در صحبتهایش روی بحثهای ملیگرایانه تاکید دارد و بسیاری از حامیان او نیز در زمره ملیگرایان هستند. البته باید توجه داشت که ملیگرایان در آمریکا از قشرها و دستههای مختلفی تشکیل شدهاند؛ به عنوان مثال یک دسته نژادپرستها را شامل میشوند و یک دسته مذهبیان افراطی هستند که نمیخواهند کسی از خارج وارد این کشور شود. آنها بر این باور هستند که اگر در جامعه افراد مختلف حضور داشته باشند نفوذ مذهبی آنها کاهش خواهد یافت. همچنین یک دسته از ملیگرایان نیز افرادی هستند که معتقدند آمریکا اولین کشور دنیا بوده و همچنان باید اولین کشور دنیا باقی بماند. یک دسته نیز یک برداشت خیالی و احساساتی از نقش آمریکا در تمام دنیا و داخل این کشور دارند. اینها گروههایی هستند که حامی سرسخت ترامپ هستند؛ ترامپ نیز این موضوع را به خوبی درک کرده و اکنون نیز بر موضوعات ملیگرایانه تاکید دارد زیرا میخواهد تا انتخابات سال 2020 همچنان این کارت برنده را در اختیار داشته باشد و رقبای وی از آن استفاده نکنند.
پیگیری چنین سیاستهایی از سوی ترامپ باعث تاکید جایگاه وی در میان بخشی از جامعه آمریکا خواهد شد. اگر دونالد ترامپ بتواند همان گروههایی را که منجر به پیروزی وی در انتخابات ریاستجمهوری سال 2016 شدند به عنوان طرفداران خود حفظ کند میتواند از طریق آنها مجددا در انتخابات سال 2020 رئیسجمهور آمریکا شود.
مطابق نظرسنجیها او تاکنون توانسته این عده را به عنوان حامیان خود حفظ کند و کسانی که در انتخابات 2016 به ترامپ رای دادند همچنان در زمره طرفداران او هستند.
در این میان بسیاری معتقدند که به دلیل انتشار اخبار فساد اخلاقی و مالی ترامپ، پایگاه رای او مورد صدمه واقع خواهد شد اما این تحلیل درست نیست. او به دلیل تغییر در اقتصاد داخلی و تاثیرش بر کاهش فقر و بیکاری همچنان طرفداران سرسختی در جامعه آمریکا دارد و میزان رای او و همچنین وجهه عمومیاش تغییر چندانی نکرده است. تا زمانی که ترامپ و وجهه او در داخل ایالات متحده به صورت جدی مخدوش نشود، نمیتوان گفت که وی به لبه پرتگاه میرود و سقوط میکند. در رابطه با آخرین وضعیت اردوگاه دموکراتها و جمهوریخواهان نیز باید توجه داشت در حدود ۳۰ تا ۴۰ درصد از مردم آمریکا در زمان انتخابات ۲۰۱۶ به این نتیجه رسیدند که نگاه سایر نامزدهای انتخابی غیر از ترامپ به خارج از آمریکاست؛ ترامپ از این فرصت و اعتراضی که در دل مردم نهفته بود، با زیرکی کامل استفاده کرد و نتیجهاش پیروزی در انتخابات ریاستجمهوری بود. درست است که جامعه ایالات متحده دوقطبی شده اما برخی در آمریکا معتقدند که کاخسفید در حال توطئه علیه آمریکاست اما اوضاع و احوال چیز دیگری را نشان میدهد. در این بین دموکراتها همچنان در شوک پیروزی ترامپ در انتخابات ۲۰۱۶ قرار دارند. اساساً دموکراتها بسیار منفعل عمل کردهاند و تا زمانی که گزینهای مناسب و پرقدرت در مقابل ترامپ نداشته باشند، نمیتوانند کاری کنند. بنابراین با این وضعیت ترامپ تهدید خاصی را حس نخواهد کرد.
از دیگر سو یکی از سیاستهای ترامپ در مسیر ملیگرایی، خروج از برخی پیمانهای جهانی و همچنین تاکید بر سیاست «اول آمریکا» بوده و اکنون این مساله مطرح است که آیا این سیاستها باعث انزوای آمریکا در سطح جهانی خواهد شد یا خیر؟ از نظر لفظی این مسائل تاثیراتی منفی برای وجهه جهانی آمریکا برجای خواهد گذاشت چرا که ترامپ حتی به همپیمانان نزدیک آمریکا نیز رحم نکرده و علیه آنها هم حملاتی لفظی داشت.
ولی به طور کلی رهبران جهان که پیشتر با آمریکا روابط خوبی داشتند میدانند که این مسائل و رویکردها به طرز رفتار ترامپ مربوط است و رابطه نزدیک برقرار کردن با آمریکا هم برای آنها اهمیت دارد و هم برای واشنگتن. به عنوان مثال ترامپ حملات زیادی علیه پیمان نفتا انجام داد و به مکزیک و کانادا بسیار تاخت که میخواهد از این پیمان خارج شود زیرا به ضرر آمریکا است. اما امروز مشاهده میکنیم که مکزیک و کانادا پذیرفتهاند که دوباره با رئیسجمهور آمریکا مذاکراتی در خصوص تغییراتی در پیمان نفتا داشته باشند. رویکرد اروپا نیز به همین صورت است، یعنی با وجودیکه ترامپ بعضا با رهبران اروپایی برخوردهای تندی دارد و علیه آنها موضعگیری میکند اما چند روز بعد همان رهبران با ترامپ مذاکره کرده یا قراردادهای جدید امضا میکنند. به نظر میرسد که شخص ترامپ نیز این مساله را درک کرده که گرچه رفتار او در سطح بینالملل غیرمعمول است ولی این نوع صحبت کردن باعث انزوای آمریکا در جهان نخواهد شد. زیرا آمریکا همچنان یک قدرت اقتصادی و نظامی در جهان محسوب میشود و کشورهای دیگر ناچار هستند با سیاستهای این کشور خود را سازگار کنند؛ لذا اگر گفته میشود که آمریکا به دنبال سیاستهای ترامپ منزوی خواهد شد، این یک بحث غلط است و در عمل این کشور دچار انزوا نمیشود. حال ممکن است بسیاری از رهبران دنیا شخص دونالد ترامپ را دوست نداشته باشند و رفتار و سیاستهای او را نپسندند اما این مساله باعث نمیشود که آنها بخواهند خود را از واشنگتن جدا کنند چرا که برخی رهبران جهان به ویژه اروپا آگاه هستند که اقتصاد و سیاست آنها چنان با آمریکا ادغام شده که راهحلی به جز ماندن زیر پرچم آمریکا پیش روی خود ندارند.
دیدگاه تان را بنویسید