گفتوگوی مثلث با کارشناس مسائل خاورمیانه
آمریکا و عربستان فعلا به یکدیگر نیاز دارند
ترامپ که در دوره رقابتهای انتخابات ریاستجمهوری آمریکا بارها گفته بود ایالات متحده باید در ازای محافظت از کشورهای عربی از آنها نفت و پول بگیرد، در هفتههای اخیر هم چند بار این موضوع را تکرار کرده و بهصراحت گفته که ریاض و دیگر پایتختهای عربی باید هزینه حمایتهای آمریکا را پرداخت کنند. اکنون این پرسش مطرح است که رئیسجمهور آمریکا چه نگاهی به عربستان دارد و روابطش با این کشور را در چه چارچوبی تعریف کرده است. جعفر قنادباشی، کارشناس مسائل خاورمیانه در گفتوگویی با هفتهنامه مثلث در این رابطه میگوید رویکرد ترامپ در قبال ریاض جنبه باجگیری پیدا کرده و او در هر مواجهه با سعودیها دلارهای بیشتری را طلب میکند. همچنین وی معتقد است نیاز بسیار شدید آمریکا و عربستان به روابط اقتصادی و سیاسی کنونی، زمینهساز اصلی استحکام روابط دوجانبه است و واشنگتن و ریاض در حال حاضر، گزینه و سناریوی دیگری برای جایگزینی این روابط دوجانبه سراغ ندارند.
با توجه به صحبتهای اخیر رئیسجمهور آمریکا، ترامپ به عنوان یک متحد به عربستان نگاه میکند یا زیردست؟
امروز دیگر برای همه مشخص شده که رئیسجمهور آمریکا از چه زاویهای به رژیمهای مرتجع عربی مینگرد و چه برخورد تحقیرآمیز و اربابمآبانهای با سرکردگان رژیم سعودی دارد. البته بخشی از این نوع نگاه و برخورد، به رویکرد تجاری و غیردیپلماتیک وی بازمیگردد که با ممزوجشدن با روحیه قلدرمآبانه آمریکایی، جنبه باجگیری و باجخواهی پیدا کرده و در هر مواجهه با مقامات سعودی، دلارهای بیشتری را طلب میکند. با اینحال بخش دیگر این نوع نگاه تحقیرآمیز، از گرایشهای نژادپرستانه و افراطی ترامپ سرچشمه میگیرد که شیوه مناسباتش را نهتنها با دیگر کشورها، بلکه با بخشهای بزرگی از جمعیت آمریکا تعیین میکند.
با اینحال نگاه رئیسجمهور آمریکا به عربستان را میتوان از طریق جملات و عبارات توهینآمیزی که بهطور معمول در ملاقات با اعضای خاندان سعودی بهکار میبرد، بهخوبی شناخت و به ماهیت و چگونگی آن پی برد. چنانکه بهکارگیری عبارت «گاو شیرده » یا تاکید مکرر بر این موضوع که:«بدون حمایت آمریکا، رژیم سعودی بیش از دو هفته دوام نخواهد آورد»، نوع نگاه ترامپ را به عربستان بهروشنی مشخص میکند.
علیرغم آنکه اولین دیدار خارجی ترامپ در خاورمیانه به عنوان رئیسجمهور آمریکا، به عربستان سعودی بود و بنسلمان نیز در واکنش به آن به آمریکا سفر کرد، میتوان گفت تغییرات در ریاض و همچنین تهاجمیترشدن مشی دولت آمریکا در زمان ترامپ باعث شده است تا در رابطه با ثبات و استحکام آینده روابط دو کشور پرسشهای جدی ایجاد شود؟
در اینباره برخی از کارشناسان در دنیای غرب، از احتمال ایجاد فاصله میان ریاض و واشنگتن سخن گفتهاند و برخوردهای بیمحابا و غیراصولی ترامپ در اتخاذ سیاستهای منطقهای را باعث سستشدن روابط دوجانبه عربستان و آمریکا توصیف کردهاند؛ با این حال اغلب کارشناسان و تحلیلگران بر این اعتقادند که شرایط پیچیده کنونی در منطقه از یکسو و نیاز شدید دو طرف به روابط دوجانبه، مانعی بازدارنده بر سر راه هر نوع واگرایی خواهد بود و اجازه نخواهد داد عربستان و آمریکا از یکدیگر فاصله بگیرند. بهخصوص آنکه اجرای قراردادهای بزرگ تسلیحاتی و حفظ معاهدات نفتی، منوط به حفظ روابط دوجانبه و ارتقای آن است و بدون این روابط دوستانه و نزدیک، طرفین زیانهای قابلملاحظهای را تجربه میکنند. افزون بر این و شاید مهمتر از آن، وجود معادلات نظامی حاکم بر منطقه است که با شکست خط تکفیر در سوریه و عراق، به زیان آمریکا و عربستان تغییر یافته و طرفین را ناگزیر میکند با نزدیکی روابط و همکاریهای بیشتر با یکدیگر، در صدد اعاده و بازگرداندن وضعیت گذشته و کسب موقعیت از دسترفتهشان باشند.
در یک سناریوی دیگر با توجه به اینکه ترامپ به دنبال دریافت پول از اعراب است و عربستان نیز آمادگی لازم برای این موضوع را دارد، میتوان پیشبینی کرد که روابط دو طرف با درنظرگرفتن این عنصر به سمت نزدیکی و بهبود بیشتر رود؟
این مساله که قوامبخش روابط دوجانبه آمریکا و عربستان، روابط تجاری و اقتصادی است و در این عرصه معاملات نفت در برابر اسلحه، حرف اول را میزند، واقعیتی است که از چشم کمتر کسی دور مانده و اکثر قریب به اتفاق کارشناسان و تحلیلگران مسائل منطقه نیز بهخوبی بدان واقف هستند؛ با اینحال، همین کارشناسان در تازهترین اظهارنظرهای خود، به محدودیتهای پدیدآمده در توانمندیهای اقتصادی عربستان، بهویژه، در برابر اشتهای سیریناپذیر ترامپ اشاره میکنند؛ توانمندیهایی که نهتنها بر اثر معاملات هنگفت تسلیحاتی نفتی سال گذشته با آمریکا کاهش یافته، بلکه با اجرای سیاستهای بلندپروازانه داخلی و مداخلهجوییهای نظامی منطقهای عربستان، جای خود را به ضعفهای اقتصادی داده است. لذا نزدیکی و بهبود روابط عربستان و آمریکا، بیش از آنچه امروز وجود دارد، غیرممکن به نظر میرسد؛ آن هم درحالی که دولتهای اروپایی فروشنده تسلیحات نیز با بهکارگیری انواع اهرمهای تبلیغاتی و سیاسی از رژیم سعودی میخواهند تا سهم آنها از بازار تسلیحات و نفت را، مورد ملاحظه قرار دهد و این به معنای محدودبودن توان عربستان در تأمین درخواستههای دلاری آمریکا است.
در یک نگاه مقایسهای، روابط ریاض-واشنگتن در دوره اوباما و ترامپ چه تفاوتهایی کرده است؟
در اینباره باید به ضوابطی که آمریکا در دوران اوباما در برخورد با متحدین منطقهایاش به کار میبرد، توجه کرد؛ یعنی همان ضوابطی که با روی کارآمدن ترامپ، جای خود را به برخوردهای تاجرمآبانه، تحقیرآمیز و نژادپرستانه داد.
آمریکا در دوران اوباما، راهبرد مشخص و مبتنی بر ضوابط دیپلماتیکی را در منطقه غرب آسیا دنبال میکرد؛ راهبردی که افزونطلبیهای تجاری و اقتصادی در آن مستتر بود؛ حال آنکه با آغاز دوران ترامپ، راهبردهای منطقهای آمریکا، جای خود را به تصمیمگیریهای غیراصولی و مقطعی داد و منفعتطلبیهای اقتصادی به صورت علنی و آشکار، محور و اساس روابط دوجانبه میان دو کشور قرار گرفت.
در دوران اوباما براساس شیوه دموکراتهای آمریکا، هر چند گاه یک بار بر ضرورت صیانت از حقوق بشر و ضرورت طرفداری از نظامهای دموکراتیک سخن گفته و موضوعات حقوق بشر و دموکراسی، اهرمی برای ترغیب رژیم سعودی با هدف همکاری بیشتر با آمریکا محسوب میشد، حال آنکه در دوران ترامپ، شیوه تحقیر، اهانت و قلدرمآبی برای وادارکردن مقامات سعودی به همکاری با آمریکا، در دستورکار واشنگتن قرار گرفته است.
نظر شما راجع به این سناریو که ترامپ مسئولیت خاورمیانه را به عربستان سعودی واگذار کند و هزینههای آمریکا را در قبال این منطقه پرآشوب به حداقل ممکن برساند، چیست؟
سیاست واگذاری یک سلسله از مأموریتهای منطقهای به ویژه مأموریتهای نظامی به متحدین منطقهای، از جمله سیاستهای کنونی آمریکاست و شخص ترامپ برای جلوگیری از هزینههای اقتصادی بیشتر، از این سیاست بهشدت طرفداری میکند؛ با اینحال رئیسجمهور آمریکا و همکارانش در واشنگتن میدانند که عربستان به تنهایی توان اجرای اینگونه مأموریتها را ندارد، بهخصوص که جنگ سه سال و نیمه در یمن نیز نشان داد که توان عربستان برای پذیرش مأموریتهای نظامی در منطقه تا چه اندازه ناچیز است.
در واقع تأکید واشنگتن بر ضرورت تشکیل «ناتوی عربی» با عضویت کشورهای مختلف از جمله مصر، بیانگر آن است که آمریکا روی عربستان برای پذیرش مسئولیتهای منطقهای، حساب جداگانهای بازنکرده است.
با توجه به اینکه بخش گستردهای از رابطه آمریکا و عربستان سعودی در دوره جدید بر مبنای پول و کاهش هزینه آمریکا در خاورمیانه قرار گرفته، آیا میتوان اینگونه پیشبینی کرد که آینده روابط دو کشور نیز علیرغم آنکه بسیار مستحکم به نظر میرسد، ممکن است پایههای لرزانی داشته باشد و با نزدیکشدن عربستان به کشورهای رقیب آمریکا مانند روسیه، آینده روابط واشنگتن و ریاض در هالهای از ابهام قرار گیرد؟
همانطور که در پاسخ به پرسشهای قبلی اشاره شد، نیاز بسیار شدید دو طرف به روابط اقتصادی و سیاسی کنونی، زمینهساز اصلی استحکام روابط دوجانبه است و واشنگتن و ریاض در حال حاضر، گزینه و سناریوی دیگری برای جایگزینی این روابط دوجانبه سراغ ندارند. با اینحال چنانچه پایههای حکومت ریاض در داخل سستتر شود و احتمال سقوط خاندان سعودی افزایش یابد، آمریکا این آمادگی را دارد که تمامی تعهداتش نسبت به حکومت ریاض را نادیده بگیرد. از سوی دیگر باید در نظر داشت که جایگاه دلارهای نفتی کشورهای عربی حوزه خلیجفارس در اقتصاد و سیاست آمریکا، جایگاهی بسیار راهبردی است که واشنگتن بهسادگی از آن دست نخواهد کشید.
دیدگاه تان را بنویسید