از سربازی تا ژنرالی/ درباره دکتر ظریف نباید از دایره انصاف خارج شد
نوشتار سیدجعفر هاشمی سفیر اسبق ایران در برزیل :

پرونده موفقیتهای دکتر ظریف به موضوع دستاوردهای برجام گره خورده که این توافق متاسفانه به طور غیرمنصفانهای بین مخالفان و موافقان مورد نقد قرار گرفته و میگیرد.
از آنجایی که پرونده موفقیتهای دکتر ظریف، وزیر خارجه ایران به موضوع دستاوردهای برجام گره خورده است و این توافق متاسفانه به طور غیرمنصفانهای بین مخالفان و موافقان مورد نقد قرار گرفته و میگیرد، لازم میدانم متذکر شوم که باید به دور از حب و بغض به نتایج مثبت این توافق در حوزههای مختلف اشاره داشت. در همین ابتدا لازم به یادآوری است که دوری از افراط و تفریط در تمامی زمینهها امری ضروری و اجتنابناپذیر است.
الف- در بخش هستهای مهمترین دستاورد توافق این است که حقوق مسلم هستهای جمهوری اسلامی در استفاده از انرژی هستهای برای اهداف صلحآمیز تثبیت و تداوم غنیسازی و تولید چرخه سوخت هستهای از سوی شورای امنیت سازمان ملل به رسمیت شناخته شد.
ب- در بعد بینالمللی بالاخره پروژه ایرانهراسی که توسط ایالات متحده دنبال میشد با شکست مواجه و پرونده سیاسی و امنیتیسازی برنامه هستهای با گزارشات مثبت و متعدد آژانس بر همگان روشن و بحث هستهای ایران از فصل هفتم شورای امنیت که قبلا آن را به عنوان تهدیدی جدی علیه صلح و امنیت بینالمللی میشناختند برطرف گردید.
ج- عادیسازی روابط با اروپا که نتیجه آن را امروزه شاهد هستیم و عدم همراهی با آمریکا را در سیاستهایش علیه ایران به دنبال داشته، از دیگر نتایج برجام است. درواقع همین ایستادگی مقابل ایالات متحده باعث کاهش چشمگیر حیثیت آمریکا در مقابل جهانیان شده است که دستاورد مهمی به شمار میرود و به همین سبب ناکامیهای فراوانی سد راه آمریکا در مواجهه با جمهوری اسلامی ایران پدید آمده است. از این رو علیرغم تمام کاستیها، هنر گروه مذاکرهکننده و در راس آن جناب آقای دکتر محمدجواد ظریف که با حمایت و رهنمودهای مقامات عالیرتبه نظام منجر به توافق گردید، نتیجهاش رفع ایران هراسی ساختگی بود که از سوی آمریکا به دنیا تلقین شده بود. لذا حاصل جمع این دستاوردها که به طور خلاصه فقط در چند موضوع بدان اشاره شد نمیتواند منتج به پایان رسیدن عصر دکتر ظریف تلقی شود؛ بلکه بین منصفان و واقعبینان این دستاورد به عنوان خدمتی بدون منت برای ایشان به یادگار باقی خواهد ماند.
نباید فراموش کنیم که تحریمهای قبل از شروع مذاکرات برجام موجب خسارتهای فراوانی به اقتصاد و زیرساختهای کشور شده بود و ضرورت تعامل با جامعه بینالملل و دور کردن کشور از سایه شوم جنگی جدید به یک خواست عمومی و ملی تبدیل شده بود.
همچنین تیم مذاکرهکننده توانستند با پرداخت کمترین هزینه به مهمترین منافع ملی کشور دست پیدا کنند و این یعنی یک دیپلماسی ایدهآل. لذا واضح است که ظریف توانسته گامهای بسیار مثبتی در راستای منافع و مصالح کشور بردارد و به جرات میتوان گفت که نظام جمهوری اسلامی ایران تا صد سال آینده نمیتواند دیپلماتی نظیر ظریف تربیت کند. مردی که از سربازی تا ژنرالی در حوزه تخصصی خود کار کردهاست و به خوبی آمریکا را میشناسد و با الفبای حقوق به خوبی آشنا است. دیپلماتی که مدرک تحصیلی خود را از دانشگاه معتبر دنور ایالات متحده آمریکا دریافت کرده است و در دانشگاههای معتبر این کشور تدریس میکرده و عضو هیات علمی این مراکز بوده است. اینها نشاندهنده آن است که وی علاوه بر دغدغههای دینی، به خوبی با علم و اصلاحات روز در حوزه دیپلماسی و حقوق بینالملل آشنایی دارد و توانسته سکان یک پرونده بسیار حساس که قطعا پس از قطعنامه 598 مهمترین پرونده پس از انقلاب است را بر عهده بگیرد. با این حال متاسفانه برخی از مخالفان مذاکرات هستهای همچنان ملاک و معیار خود را اقدامات آمریکا قرار دادهاند؛ آمریکایی که رئیسجمهور آن به هیچ توافقی پایبند نیست و به راحتی از توافقات دوجانبه و چندجانبه خارج میشود. خروج یکجانبه آمریکا از برجام را نمیتوان ضعف عملکرد دستگاه دیپلماسی با ریاست دکتر ظریف قلمداد کرد، زیرا اکنون این اقدامات یکجانبهگرایانه ترامپ نه فقط ایران بلکه کل دنیا را تحت تاثیر قرار داده است.
همچنین سوابق کاری دکتر ظریف به عنوان سفیر و دیپلماتی مجرب در سفارت جمهوری اسلامی ایران در سازمان ملل از اواخر جنگ تحمیلی در رابطه با قرارداد 598 و در مذاکرات بین ایران و عراق و همچنین حضور فعال در عرصه دانشگاهی به عنوان معاون بینالملل وزارت خارجه، از وی نیروی ارزندهای ساخته که به همراه تجربیات علمی به او آموخته که هنر دیپلماسی تامین منافع ملی کشور با کمترین هزینه ممکن است. به همین منظور دکتر ظریف در به سامان رساندن پرونده هستهای و موضعگیریهای بسیار عقلانی و کارشناسانه در مسائل مهم جاری از جمله سوریه، عربستان و ترکیه که هر کدام جای بحث خود را دارد، به بهترین شکل عمل کرد. لذا ملاحظه میشود که اصول سیاست تنشزدایی از ابتدا در دستور کار وزیر امور خارجه قرار گرفت و علیرغم چهره خندان و آرام در مذاکرات با سرسختیهای فراوان و بعضا عصبانیتهای غیرقابل تحمل در جهت احقاق حقوق ملت شریف ایران اسلامی
پیش رفت.
از دیگر سو در سند چشمانداز، جایگاه ایران به عنوان یک قدرت بلامنازع منطقهای و کشوری تاثیرگذار در معادلات بینالمللی دیده شده بود که امروز مشاهده میکنیم که همین توافق برجام، جایگاه ایران اسلامی را تقویت و تثبیت کرده و نگرانی آمریکا، خروج دونالد ترامپ از برجام و صحبتهای مداوم رئیسجمهوری امریکا تماما موید همین جایگاه جمهوری اسلامی ایران در منطقه است. لذا بیانصافی محض است که بعضیها بگویند با توافق برجام میخواستند از اول به هیچ برسند که حالا رسیدهاند.
اتفاقا من معتقد هستم که تمامی اقدامات ترامپ در آمریکا خصوصا خروج وی از برجام، حقانیت جمهوری اسلامی و اقدامات گروه مذاکرهکننده را بیش از پیش پررنگ کرده است؛ لذا اگر آینده سیاسی دکتر ظریف که به طور قطع و یقین با برجام ارتباط مستقیم دارد را بخواهیم ارزیابی کنیم، منتقدین نباید از دایره انصاف خارج شوند و باید واقعیات را آن طور که بوده و هست بیان کنند.
دیدگاه تان را بنویسید