قتل خاشقچی تیر خلاصی بود بر اصلاحات بن‌سلمان. پروژه ولیعهد سعودی بستن فضای سیاسی در عین گشایش فضای اجتماعی بود. حالا این پروژه دیگر رنگ و لعابی ندارد

پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

مثلث/ سیدجواد صالحی/ عضو هیات علمی دانشگاه شیراز:

بیش از دو سال است که با روی کار آمدن محمد‌بن‌سلمان در عربستان سعودی به عنوان ولیعهد بحث اصلاحات اجتماعی-اقتصادی در این کشور در حال دنبال‌شدن است.

 اصلاحاتی که بعضا با شیب تند دنبال شد و جامعه جهانی را نسبت به اینکه آیا در عربستان بستر مناسبی برای چنین تغییراتی آماده است یا خیر، با پرسش روبه‌رو کرد. 

درواقع در دوران قبل از پادشاهی ملک‌سلمان، ویژگی‌های این نظام سیاسی با انسداد، تصلب، پیرسالاری و بنیادگرایی (سلفیسم) گره خورده بود و همه ناظران و تحلیلگران از چالش‌های آتی این نظام در حل مشکلات انباشته‌شده تاریخی آن سخن می‌گفتند و بیش از هر چیز، بیم و نگرانی از ناتوانی در مقابله با مشکلات در تحلیل‌ها موج می‌زد؛ اما با روی کار آمدن بن‌سلمان به عنوان ولیعهد و آغاز اصلاحات گویا ورق برگشت. تا جایی که حتی سخن از تهدیدات و نگرانی‌ها در سرعت اصلاحات بود و سوالات زیادی در خصوص اینکه آیا نظام سیاسی عربستان و بدنه اجتماعی آن، تحمل این میزان از تغییرات سریع و اصلاحی را دارد یا بعد از مدتی پروستریکای روسی یا مدرنیزاسیون رژیم پهلوی گریبان رهبران جدید عربستان را خواهد گرفت، مطرح شده بود.

همچنین بن‌سلمان با ایجاد این اصلاحات تلاش داشت از خود چهره‌ای خاص در میان اعراب برجای بگذارد. تا جایی که حتی این پرسش شکل گرفت که آیا ولیعهد جوان سعودی به عنوان الگویی برای دیگر حکام عرب قرار خواهد گرفت. باید توجه داشت زمانی که بحث اصلاحات مطرح می‌شود طبیعتا نحوه انتظارات از اصلاحات و ملاک‌هایی که با آن اصلاحات را می‌سنجیم، مولفه‌هایی هستند که در ذهن ما جرقه می‌زند. 

اما به طور کلی اصلاحات در مدل‌های توسعه دوگونه است؛ یکی اصلاحات از پایین که بحث تقویت جامعه مدنی، افزایش آگاهی‌های سیاسی، تحزب، فربه‌شدن جامعه سیاسی، تنوع و تکثر در آن مطرح است.

 طبیعتا این مدل از اصلاحات، مدل لیبرال است و یک انتخاب مبتنی بر قرارداد اجتماعی است. دومین نوع اصلاحات از بالا به پایین است که در بسیاری از کشورهای اقتدارگرا و کشورهای در حال گذار شاهد آن هستیم. 

در این کشورها الگوهای آمریتی یا حاکمانه تا به امروز اعمال شده است و اخیرا تصمیم به اصلاحات گرفته‌اند. اگر دولت عربستان را در زمره دولت‌های سنتی اما خاندانی، اقتدارگرا، سلسله‌مراتبی و مبتنی بر حاکمیت عمودی تلقی کنیم، رویکردهایی که برای اصلاحات در این کشور در حوزه‌های فرهنگی، اجتماعی، سیاسی، قضایی و رفاهی توسط محمد بن‌سلمان انتخاب شده، مولفه‌های اصلاحات را درون خود دارد البته این موارد بحث‌های ویترینی موضوع را شامل می‌شود. مساله اینجاست که آیا این مولفه‌ها قابلیت‌ تحقق دارد یا خیر؟ آیا موانع و ساختارهای سنتی، قومیتی و مذهبی، ظرفیت تحقق چنین امری را به ولیعهد می‌دهد و یا اینکه جامعه به سمت نوعی جدال درونی یا دوقطبی‌شدن حرکت خواهد کرد. در این رابطه برخی کارشناسان خوشبین و برخی نیز نگاهی بدبینانه به فرجام اصلاحات دارند.

 اما به نظر می‌رسد که حداقل طی دو سال گذشته محمدبن‌سلمان با تدوین برنامه‌های اصلاحات 2030 و تمرکز بر بحث اصلاحات اجتماعی، حقوق زنان و آزادی سینما توانست مشروعیت سیاسی و اجتماعی قابل ملاحظه‌ای برای خود در جامعه عربستان و حتی در جهان عرب کسب کند. ولیکن شاهد اتفاقاتی هستیم و خواهیم بود که ممکن است ضرباتی را به این مشروعیت کسب‌شده وارد کند و اگر بن‌سلمان نتواند مسائلی را که به دلیل این ماجراجویی‌ها برایش ایجاد شده مدیریت کند، احتمالا روند اصلاحات در عربستان محکوم به شکست است و مطمئنا نه‌تنها افکار عمومی و خوش‌بینی‌هایی که زمانی امید به تغییر را در عربستان ایجاد کرده بود به دلسری گراییده خواهد شد، بلکه شکاف‌های خاندانی، نخبگانی و در عین حال انتقادهای منطقه‌ای، از دست رفتن پشتوانه‌های حمایتی منطقه‌ای و فرامنطقه‌ای را هم از وی سلب خواهد کرد. 

در رابطه با اصلاحات در عربستان و اینکه آیا اصلاحات می‌تواند نتایج یا فرجامی که بن‌سلمان انتظار آن را دارد محقق کند یا خیر، باید گفت که بدبینی‌ها و سوالات زیادی بر سر راه این امر قرار دارد؛ به‌ویژه که با توجه به اقدامات و عملکرد یکی، دو سال گذشته وی، هرچقدر که به سمت جلو پیش می‌رویم به دلیل نوع تهور و اقدامات و کنش‌های ماجراجویانه‌ بن‌سلمان، فضا برای ولیعهد سخت‌تر می‌شود. به این اقدامات و ماجراجویی‌ها می‌توان موضوع یمن، تحولات سوریه، لبنان و قتل جمال خاشقچی را نیز اضافه کرد. دررابطه با قتل خاشقچی چند سناریو و فرضیه قابل طرح است؛ فرضیه نخست که شاید بدبینانه‌ترین سناریو باشد، اقدام عامدانه دولت عربستان سعودی برای قتل وی و ایجاد رعب و وحشت در میان مخالفان و هر کسی است که بخواهد در مقابل رژیم عربستان قدعلم کند.

 تمام هم‌و‌غم این نوع از شیوه‌های ارعاب و تهدید که ویژگی بارز حکومت‌های اقتدارگرا، توتالیتر، استبدادی و دیکتاتوری است بدون توجه به هزینه‌های منطقه‌ای و بین‌المللی این است که فضاهای تهدید و اعتراضی در داخل را بخشکاند و از طریق تزریق ترس در میان مردم، لایه‌های اعتراضی را سد کند. 

دومین فرضیه‌ای که می‌توان مطرح کرد اقدام عربستان سعودی و خاندان بن‌سلمان برای حذف مخالفان به شیوه سازماندهی‌شده و برنامه‌ریزی‌شده بوده که در میان راه، لو رفتن برنامه، سوار‌شدن تیم‌های اطلاعاتی، رقابت‌های منطقه‌ای و به نوعی کینه‌ها و انتقام‌های رهبران سیاسی که با عربستان در حوزه‌های منطقه‌ای چالش دارند، باعث شد که دست ریاض درباره قتل خاشقچی رو شود. این امر را اگر یک امر اطلاعاتی اما غیرقابل پیش‌بینی برای عربستان تلقی کنیم هزینه‌های زیادی برای این کشور ایجاد کرده است.

 اگر عربستان سعودی عامدانه و با هدف ایجاد رعب و وحشت در داخل دست به این قتل زده باشد، مطمئنا الگوی عقلانی مبتنی بر هزینه و فایده را انتخاب نکرده و هزینه‌های قتل خاشقچی برای عربستان بسیار گران تمام شده و خواهد شد. اما اگر از منظر فرضیه دوم موضوع را تحلیل کنیم به این صورت است که عربستان درصدد امحای خاشقچی و گروه‌های اپوزیسیون بوده اما در مسیر برنامه‌ریزی و تحقق اهداف شاهد لو رفتن و آشکار‌شدن قضیه شده است.

 این جنبه از قضیه نیز اثراتی در بعد پرستیژ منطقه‌ای، بین‌المللی و جهانی عربستان باقی خواهد گذاشت. سومین فرضیه‌‌ای که مطرح است به نوع موضع‌گیری رجب طیب اردوغان، رئیس‌جمهور ترکیه و دیگر رهبران جهانی و حتی مسئولان عربستانی بازمی‌گردد که معتقد هستند گروهی خودسر بدون هماهنگی با بن‌سلمان دست به چنین اقدامی زده‌اند. این مساله را باید در قالب اعتراضات و کشمکش‌های داخلی درون سیستم عربستان سعودی تحلیل کرد. 

البته این مهم نیست که فرضیات موجود در قتل خاشقچی را چگونه تلقی و تفسیر کنیم؛ خوشبینانه تحلیل کنیم یا بدبینانه و صحبت‌های مطرح‌شده توسط رهبران عربستان را باور بکنیم یا خیر، بلکه مهم این است که با توجه به هجمه‌های بسیار شدیدی که از طرف رسانه‌های جهانی، از طریق جریان‌های حقوق بشری یا کشورهای اروپایی بر عربستان وارد است، یک شوک و هزینه پیش‌بینی‌نشده و یک مساله مشکل‌ساز بلندمدت را برای ریاض ایجاد کرده است. به طوری که شاید عربستان به این راحتی نتواند از زیر بار فشارهای چنین هجمه‌هایی کمر راست کند.