برزخ ماندن و نماندن بریتانیا
دکتر عبدالله مهربان/ کارشناس مسائل اروپا:
ترزا می آمده بود تا مارگارت تاچری دیگر را در تاریخ بریتانیا رقم بزند؛ غافل از اینکه تغییرات و ملزومات هزاره سوم، مجال اندکی برای قهرمانپردازیهای سیاسی باقی گذاشته است. شاید بریتانیاییها هنوز در رؤیای بازگشت به امپراتوری شرق و غرب به سر میبرند اما وابستگیهای متقابل سیاسی-اقتصادی عصر جدید، آنها را از جزیرهایبودن درآورده و دیگر شانسی برای بازگشت به روزهای طلایی آن روزگاران نمانده است.
بریتانیا به همان شیوه که از آغاز شکلگیری همگرایی در اروپا برای عضویت در آن دچار تردید بود، اینک برای جدایی نیز دوچندان با دوراهی دشوار ماندن یا نماندن مواجه شده است. اتحادیه اروپا به کابوسی برای بریتانیا تبدیل شده که نه درون آن میتواند سایه سنگین آلمان و فرانسه را تحمل کند و نه جسارت کافی برای ترک آن را دارد.
دورانی که اتحادیه اروپا با موفقیت و رونق قرین بوده، تمایل بیشتری به همگرایی داشته و هر زمان که اتحادیه با دشواری و رکود دست و پنجه نرم کرده، ساز جدایی سر داده است.
بعد از تاچر، میجر و کامرون، ترزا می چهارمین قربانی این «دیلما» بهشمار میآید. برگزیتی که تصور میشد با یک نظرسنجی ساده تمام خواهد شد، به مشکلی اساسی برای احزاب حاکم و سیاستمداران بریتانیایی مبدل شده است و ترزای جویای نام رؤیای خانم آهنین را با مرثیهای تلخ رها کرد.
غرور بریتانیایی، آن جزیره رؤیایی را دچار تلاطم کرده که بعد از خانم می نیز ادامه خواهد داشت. از هماکنون اسکاتلندیها دنبال رفراندوم مجدد جدایی از بریتانیا هستند. در آن صورت ایرلند شمالی نیز احتمالا چنین سناریویی را پیاده کند. اکنون حزب محافظهکار یا باید رفراندوم دوم برگزیت را برگزار کند که نادیدهگرفتن آرای موافقان قبلی، حزب محافظهکار را با بحران مشروعیت مواجه میکند یا اینکه زمینه انتخابات زودهنگام پارلمان را مهیا کند که باز حزب محافظهکار قدرت را به رقبایش واگذار خواهد کرد.
در هر صورت، بریتانیا چه بهصورت کامل از اتحادیه اروپا خارج شود، چه تصمیم به ماندن بگیرد، دیگر آن بریتانیای سابق نخواهد شد.
دیدگاه تان را بنویسید