طوفان جان بولتون در انتظار ترامپ
دوره تصدی آقای بولتون در تیم امنیت ملی ترامپ نیز شباهت زیادی به وقایع ژوئن 1982 در دولت رونالد ریگان دارد. جان بولتون در اوایل ماه سپتامبر امسال از مقام خود برکنار شد. او و ترامپ اختلافات زیادی در مورد مسائل مختلف از جمله افغانستان، ایران و عراق داشتند.
جان گانز در فارن پالیسی نوشت: تحولات اخیر در ارتباط با جان بولتون، مشاور امنیت ملی سابق ترامپ برای بسیاری از تحلیلگران یادآور دوره فعالیت آقای الکساندر هیگ، وزیر خارجه سابق آمریکا در دولت رونالد ریگان هستند. آقای هیگ نیز همچون جان بولتون باید با رئیس جمهوری دست و پنجه نرم میکرد که دیدگاه های غیرمتعارفی در مورد سیاست خارجی داشت. هیگ نیز در نهایت از مقام خود برکنار شد. جامعه و رسانه های آمریکا بعد از خروج هیگ از کاخ سفید منتظر شنیدن حرف ها و انتقادات او در مورد رئیس جمهور بودند.
به گزارش سرویس بین الملل «انتخاب»؛ در ادامه این مطلب آمده است: دوره تصدی آقای بولتون در تیم امنیت ملی ترامپ نیز شباهت زیادی به وقایع ژوئن 1982 در دولت رونالد ریگان دارد. جان بولتون در اوایل ماه سپتامبر امسال از مقام خود برکنار شد. او و ترامپ اختلافات زیادی در مورد مسائل مختلف از جمله افغانستان، ایران و عراق داشتند. اکنون بسیاری از تحلیلگران منتظر شنیدن گله های بولتون در مورد سیاست های ترامپ هستند. او در آستانه انتخابات ریاست جمهوری سال بعد می تواند نقش مهمی در تخریب تصویر عمومی رئیس جمهور در جامعه ایفا کند. آقای بولتون در اولین سخنرانی عمومی خود بعد از خروج از کاخ سفید در مرکز مطالعات بین المللی و استراتژیک در مورد بحران هسته ای کره شمالی صحبت کرده بود.
همکاری بین رونالد ریگان و الکساندر هیگ در واقع با یک توصیه نامه دردسر ساز شروع شد. آقای ریچارد نیکسون، رئیس جمهور سابق آمریکا بعد از مشخص شدن نتایج انتخابات سال 1980 یک یادداشت یازده صفحه ای در مورد انتخاب پرسنل جدید کاخ سفید برای رونالد ریگان، رئیس جمهور جدید کشور ارسال کرد. نیکسون در این نامه از رئیس جمهور جدید درخواست می کند که رئیس سابق ستاد خود یعنی الکساندر هیگ را به عنوان وزیر خارجه انتخاب کند. نیکسون در این نامه علاوه بر تقدید از هوش و تجربه هیگ اشاره می کند که او فردی وفادار خواهد بود و به رئیس خود خیانت نخواهد کرد. البته قانع کردن رونالد ریگان کار ساده ای نبود. الکساندر هیگ در گذشته یکی از افراد نزدیک به هنری کیسینجر، وزیر خارجه نیکسون محسوب میشد. رونالد ریگان بارها از سیاست های کیسینجر در قبال شوروی انتقاد کرده بود. هیگ در مقایسه با رونالد ریگان تجربه و دانش بیشتری در مورد دولت فدرال و مسائل امنیت ملی داشت.
بعد از آنکه در نهایت ریگان آقای ریگ را به عنوان وزیر خارجه خود انتخاب کرد، تعداد اندکی از مشاوران رئیس جمهور و اعضای کابینه روابط گرمی با او برقرار کردند. ویلیام کلارک، مشاور امنیت ملی و افراد دیگر بارها در صحبت های خود با خبرنگاران از آقای هیگ انتقاد کرده بودند. رویکرد هیگ در مورد اسرائیل در طول جنگ لبنان در سال 1982 موجب تشدید اختلافات بین او و ریگان شد. در سال 1982 عاملان فلسطینی تلاش کردند سفیر اسرائیل در بریتانیا را در ماه ژوئن به قتل برسانند. اسرائیل در واکنش به این اقدام به مقر سازمان آزادی بخش فلسطین در لبنان حمله زمینی کرد. او در تاریخ 24 ماه ژوئن در کاخ سفید با رئیس جمهور دیدار و نامه استعفای خود را تقدیم ریگان کرد. روز بعد رئیس جمهور استعفای هیگ را پذیرفت و به طور رسمی آقای جرج شولتز را به عنوان کاندیدای جدید به مجلس سنا معرفی کرد.
آقای هیگ بعد از خروج از کاخ سفید می دانست که روزی باید رازهای فاش نشده در مورد روزهای خود در دولت ریگان را در اختیار مردم قرار دهد. او کتابی 367 صفحه ای با عنوان «ریگان، سیاست خارجی و واقع گرایی» را منتشر و برای اولین بار در مورد دلایل خروج خود از کابینه ریگان صحبت کرد. او در این کتاب از تصمیمات ریگان در مورد سیاست خارجی انتقاد میکند. اما تاریخ انتشار این کتاب نشان داد که آقای هیگ به دنبال ضربه زدن به کمپین انتخاباتی ریگان در سال 1984 بوده است. او قصد داشت که به رای دهندگان آمریکایی در مورد انتخاب مجدد ریگان هشدار دهد. اما در نهایت آقای ریگان در یک پیروزی تاریخی دوباره به عنوان رئیس جمهور آمریکا انتخاب شد.
شباهت های زیادی بین آقای هیگ و جان بولتون وجود دارد. هر دو دارای دانش و تجربه زیادی هستند و در دولت های مختلف انجام وظیفه کرده بودند. هر دو دیدگاه های تندرو و سرسختانه ای در مورد سیاست خارجی و امنیت ملی داشتند. اما در نهایت هیگ و بولتون پایان جنجال برانگیزی در کاخ سفید داشتند و احساس می کردند که اعتبار و غرور آن ها زیر سوال رفته است.
هم زمان با آنکه جان بولتون در مورد گام های بعدی خود فکر می کند، این سوال در رسانه ها مطرح شده است که آیا او مسیر متفاوتی را دنبال خواهد کرد. البته جان بولتون پیش از ملحق شدن به شورای امنیت ملی می دانست که دونالد ترامپ دیدگاه های متفاوت و غیرمتعارفی در مورد سیاست خارجی دارد. بولتون بالافاصله بعد از خروج از کاخ سفید به خبرنگاران گفته بود که اولویت اصلی او امنیت ملی آمریکا است و به مسائل حاشیه ای اهمیت نمی دهد. او و ترامپ در مورد سیاست های کشور در قبال ایران، کره شمالی، ونزوئلا و افغانستان اختلاف نظر داشتند. البته رئیس جمهور نیز از دیدگاه های تندرو بولتون آگاه بود.
به همین خاطر بولتون کار آسانی برای تخریب چهره رئیس جمهور نخواهد داشت. علاوه براین، در هفته های گذشته بسیاری از مقامات دولت از عملکرد او در شورای امنیت ملی انتقاد کرده اند. بسیاری معتقدند که بولتون نقش مهمی در تضعیف فرایند اداری تصمیم گیری و تبادل نظر بین وزارت خانه های مختلف داشته است. او به جای پیروی از روندهای دیوان سالارانه تلاش میکرد به طور شخصی بر روی تصمیمات رئیس جمهور تاثیر بگذارد و بیشتر به ملاقات های غیر رسمی با ترامپ اتکا می کرد.
در روزهای گذشته شاهد جنجال بزرگی در داخل کشور بر سر تماس تلفنی ترامپ با ولودیمیر زلنسکی، رئیس جمهور اوکراین در ماه ژوئن امسال به راه افتاده است. آقای ترامپ ظاهرا در این تماس از رهبر اوکراین درخواست می کند که تحقیقاتی را در مورد جو بایدن، رقیب انتخاباتی خود در انتخابات 2020 آغاز کند. بسیاری از منتقدان رئیس جمهور را متهم کرده اند که به دنبال جلب کمک کشورهای خارجی برای پیروزی در انتخابات آتی بوده است. شاید این رسوایی فرصتی در اختیار جان بولتون قرار دهد که بالاخره انتقام خود را از آقای ترامپ بگیرد.
دیگر مقام های برکنار شده از دولت ترامپ همون جیمز متیس، وزیر دفاع سابق و رکس تیلرسون، وزیر خارجه سابق هنوز در مصاحبه ها و کتاب های خود به طور جدی از رئیس جمهور انتقاد نکرده اند. باید ببینیم که جان بولتون چه مسیری را دنبال خواهد کرد. البته حتی در صورتی که او تصمیم بگیرد به جنگ رئیس سابق خود برود، همه کشور به خوبی میدانند که جان بولتون به طور داوطلبانه و مشتاقانه در دولت آقای ترامپ انجام وظیفه کرد.
دیدگاه تان را بنویسید