آیا ترکیه به اهداف خود در حمله به کردهای سوریه دست یافته است؟
بدهبستان آنکارا-واشنگتن
آنکارا در حمله به شمال سوریه درصدد بود که در بخش وسیعتری از مناطق کردنشین سوریه نیروهای خود را مستقر کند؛ هرچند یک منطقه محدودتری برای ترکیه با موافقتهای آمریکا و روسیه با هدف ایجاد منطقه حائل به دست آمد اما همین موضوع نیز نقض حاکمیت ملی سوریه است
ترکیه در اقدامی قابلپیشبینی در تاریخ 9 اکتبر تصمیم به حمله به شمال سوریه گرفت و نیروهای ارتش به همراه گروههای سوری طرفدار ترکیه در این عملیات شرکت کردند. منطقه عملیاتی از دو ناحیه راسالعین و تلابیض آغاز شد و نیروهای ترکیه از این نواحی وارد مناطق کردنشین سوریه شدند.
ترکیه هدف از انجام عملیات در شمال سوریه را سه موضوع عنوان کرده بود؛ نخست، سرکوب گروههای کردی که ترکیه آنها را گروه تروریستی و وابسته به پکک خطاب قرار میدهد. دوم، استقرار امنیت در نواحی مرزی ترکیه و سوریه و سوم، ایجاد منطقه امن در شمال سوریه.
در همین چارچوب، ترکیه عملیاتی را در مناطق شمالی سوریه آغاز کرد که با واکنشهای زیادی مواجه شد؛ در این بین بخشی از انتقادها متوجه آمریکا شده بود چراکه واشنگتن متحد کردهای سوریه در جریان جنگ علیه داعش بود و کردها این اقدام آمریکا را پشتکردن به تعهدات این کشور عنوان کردند.
اما خارج از بررسی روند عملیات نظامی ترکیه، چند موضوع دیگر نیز در قالب سه اتفاق مهم که در جریان عملیات نظامی ترکیه در شمال سوریه اتفاق افتاد، قابل بررسی است: اول، توافق بین کردهای سوریه با دولت دمشق و با میانجیگری روسیه که این اتفاق تاثیر مهمی در روند عملیات و موضوعات مربوط به آن داشت؛ چنانکه شرایط مطلوبی را برای دولت سوریه پدید آورد تا استقرار حاکمیت در مناطق کردنشینی که پیشتر از دست آنها خارج شده را بدون مشکلی دوباره بهدست آورند و در کنار آن، ترکیه که به خاک سوریه تجاوز کرده بود را در تنگنا قرار دهند. شاید بتوان گفت که این مساله مانع از پیشروی بیشتر ترکیه در مناطق شمال سوریه شد و احتمالا آنکارا چنین تحولی را پیشبینی نکرده بود.
دوم، توافق بین آمریکا و ترکیه در جریان سفر معاون رئیسجمهور و وزیر خارجه آمریکا به آنکارا و یک هفته بعد از جنگ انجام گرفت؛ طی این سفر یک توافق 13 مادهای بین آمریکا و ترکیه منعقد شد که در آنجا عمده خواستههای آنکارا لحاظ شده بود. از جمله مفاد این توافق میتوان به موارد زیر اشاره کرد؛ مساله اول به رسمیت شناختهشدن ایجاد منطقه امن برای ترکیه است؛ در حالی که پیشتر این مساله مورد اختلاف بین واشنگتن و آمریکا بود؛ لذا توافق آمریکا و ترکیه نوعی ضمانت برای اهداف ترکیه در شمال سوریه به شمار میرود. مساله دوم توقف جنگ و تعهد به خروج نیروهای کرد تا فاصله 30، 40 کیلومتری داخل خاک سوریه است. مساله سوم وعده آمریکا به تحریمنکردن ترکیه (تحریم اقتصادی) و حتی لغو تحریمهای قبلی است. این توافق برای آمریکا نیز از آن جهت میتوانست اهمیت داشته باشد که در جریان عملیات ترکیه در شمال سوریه انتقادات زیادی در صحنه بینالمللی و بهویژه در داخل آمریکا نسبت به دونالد ترامپ و رفتار او در قبال کردهای سوریه انجام گرفت و حتی این هشدار در داخل آمریکا به رئیسجمهور داده شد که چنین مواضعی موجب بیاعتمادی بیشتر جهانیان به رفتارها و سیاست خارجی آمریکا خواهد شد. از این رو به نظر میرسد که ترامپ با طراحی چنین سناریویی کوشید از یکسو آمریکا را در ارتباط با حلوفصل مناقشه شمال سوریه فعال نشان دهد و از طرف دیگر کشورش را در ارتباط با مسائل سوریه و حتی باقی ماندن نیروهای این کشور در سوریه فعال نگه دارد. شاید به همین دلیل بود که بعدتر تغییر در تصمیمگیری ترامپ بهوجود آمد و ایالات متحده اعلام کرد که نمیخواهد بخشی از نیروهای خود را از مناطق نفتخیز شمالی سوریه خارج کند. مساله چهارم توافق بین روسیه و ترکیه است. در جریان سفر رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه به سوچی و گفتوگوی پنجساعته او با ولادیمیر پوتین، رئیسجمهور روسیه، توافق دیگری به دست آمد که بخشی از آن به نفع ترکیه بود. در این توافق هم مانند توافق آمریکا و ترکیه، ایجاد منطقه امن برای آنکارا به رسمیت شناخته شد اما حدود این منطقه همانی نبود که ترکیه انتظار داشت. اردوغان درصدد بود که در امتداد مرز این کشور با سوریه به داخل خاک سوریه که حدود 400 کیلومتر است، در عمق 30 کیلومتری یک منطقه حائل بهوجود آورد تا بتواند به پناهندگان و آوارگان سوری را که جمعیت سهونیم میلیونی را تشکیل میدهند در این منطقه استقرار دهد اما در نتیجه توافق پوتین و اردوغان، با ایجاد یک محدوده صد کیلومتری حدفاصل بین راسالعین و تلابیض در عمق 30 کیلومتری موافقت شد. شاید همین منطقه نیز برای ترکیه و شخص اردوغان راضیکننده باشد چراکه به هر حال وی به یکی از خواستههای خود در انجام عملیات نظامی یعنی خروج نیروهای مسلح کرد و ایجاد منطقه امن دست یافته است.
در این توافق همچنین مقرر شد که نیروهای مرزبانی شامل نیروهای روسیه و سوریه در امتداد مرز ترکیه و سوریه گشتزنی کنند؛ به علاوه مقرر شد که نیروهای مسلح کرد سوریه از حدفاصل 30 کیلومتری تعیینشده عقبنشینی کنند. در چارچوب این توافق اگرچه ترکیه و اردوغان به بخشی از خواستههای خود دست یافتند، لیکن برای روسیه هم یک برگ برنده بود چرا که عملا ارتش سوریه به همراه نیروهایی از روسیه، در مناطق کردنشین که برای سالها از حاکمیت دولت دمشق خارج شده بودند، مستقر شدند و این به معنای گسترش و استقرار حاکمیت دولت سوریه بود که با کمترین هزینه و هرگونه خشونت از سوی دولت مرکزی دمشق به دست آمد.
در این بین مواضع اتحادیه اروپا نیز قابلتامل است؛ شاید تندترین موضع در جریان تهاجم ترکیه به سوریه از سوی اتحادیه اروپا اتخاذ شد و در مقابل اردوغان، اتحادیه اروپا را به بازگذاشتن مرزهای ترکیه برای خروج پناهندگان سوری به سمت اروپا تهدید کرده بود. این مساله برای اروپاییها نگرانکننده بود و به همین دلیل رئیسجمهور ترکیه به شکلی با استفاده از کارت آوارگان به دنبال آن بود که اتحادیه اروپا را نیز برای ایجاد منطقه حائل همراه کند یا حداقل این اتحادیه مخالفت جدی با این موضوع نداشته باشد. با این وجود اگرچه اتحادیه اروپا نسبت به مساله آوارگان نگرانی جدی دارد ولی منتقد اصلی عملیات نظامی ترکیه در شمال سوریه است.
در یک جمعبندی کلی به نظر میرسد که اقدام ترکیه در انجام عملیات نظامی در شمال سوریه در راستای نوعی سیاست تهاجمی است که آنکارا در سالهای اخیر در قبال این کشور اتخاذ کرده و پیش از این نیز در منطقه دیگری از شمال غرب سوریه یعنی عفرین اقدام به عملیات نظامی و استقرار نیرو کرده بود.
اینبار نیز آنکارا درصدد بود که در بخش وسیعتری از مناطق کردنشین سوریه نیروهای خود را مستقر کند؛ هرچند یک منطقه محدودتری برای ترکیه با موافقتهای آمریکا و روسیه با هدف ایجاد منطقه حائل به دست آمد اما همین موضوع نیز نقض حاکمیت ملی سوریه است. به هر حال در چارچوب دغدغههایی که ترکیه نسبت به تحرک کردهای سوریه و وجود ارتباط بین آنها با پکک دارد، اقدام نظامی در شمال سوریه دور از انتظار نبود.
دیدگاه تان را بنویسید