موانع پیش پای روحانی؛ از بحران اعتماد عمومی تا بیمیلی گروهها برای ائتلاف با اعتدالیها
طیف روحانی نهتنها به طور مستقل پایگاه اجتماعی ندارد بلکه در مقطع کنونی حتی قادر به شکلدادن ائتلافهایی تازه هم نیست.
سایت فردا نوشت: شنیدهها حاکی از آن است که طیف اعتدالی یا همان نزدیکان روحانی تحرکات انتخاباتی خود را آغاز کردهاند؛ از جلسات منظم هفتهای با حضور روحانی و وزیران و کارکنان دولتهای یازدهم و دوازدهم تا اظهارنظرهای متعدد دولتمردان دولت قبل درباره همهچیز! از برجام و سیاست خارجی گرفته تا اقتصاد و سیاست و جامعه. به یاد داریم که همین چندوقت پیش بود که محمدجواد ظریف در نشستی کلابهاوسی چندساعت به دفاع از عملکرد دولت متبوعش در حوزه سیاست خارجی پرداخت و عبدالناصر همتی هم هرچند یک بار در حوزه اقتصاد یا توئیتی علیه دولت کنونی میزند یا در ویدئویی به دولت حمله میکند. همه اینها اما در کنار موضوعی به نام انتخابات مجلس رنگ دیگری به خود میگیرد؛ اینکه روحانی و اطرافیانش قصد دارند همچنان در عالم سیاست باقی بمانند و احیانا تأثیرگذار باشند.
روحانی اما میداند ظرفیت مستقلی ندارد؛ یعنی اگر بنا باشد خودش و اطرافیان محدودش به طور مستقل و به صفت دولت یازدهم و دوازدهم وارد انتخابات شوند، هیچ پایگاه رأیی نخواهند داشت؛ بنابراین میکوشند برای خود ائتلافی دستوپا کنند. تا اینجای کار، آنها بر احزاب اعتماد ملی، کارگزاران، اسلامی کار و مردمسالاری کار کردهاند و این احزاب هم دست رد به سینه روحانی نزدهاند اما همپیمانی صددرصدی هم از خود نشان ندادهاند. به نظر میرسد آنها منتظر موضع رسمی جبهه اصلاحات باشند زیرا اگر جبهه اصلاحات موضع عدم ائتلاف با اعتدالیها بگیرد، بسیار بعید است احزاب مذکور خود را مقابل جبهه اصلاحات قرار دهند و احتمالا قید ائتلاف با روحانی را بزنند. قرائن موجود هم نشان میدهد جبهه اصلاحات تمایلی به نزدیکی به روحانی و اطرافیانش ندارد؛ چنانکه اخیرا علی شکوریراد گفته است: «آقای حسن روحانی هیچوقت چهره محبوبی نبوده است، نه در بین جناح راست و نه در بین جناح چپ. آقای روحانی به کسی پاسخگو نبود. اصلاً مسئولیتپذیر نبود، هر کاری کرد، خودش کرد و هم حامیانش را ناامید و سرخورده کرد و هم اعتماد همه را از بین برد؛ یعنی ضربههایی که آقای روحانی به اعتماد سیاسی درون مجموعه اصلاحطلب زد هیچکسی نزد».
علی لاریجانی هم نشان داده است هیچ تمایلی به ائتلاف با روحانی ندارد و او میکوشد خود را در پایگاه سنتیاش یعنی اصولگرایی تعریف کند.
روحانی یک محدودیت دیگر هم دارد؛ بحران اعتماد عمومی. فرض کنیم طیف روحانی در جذب ائتلافها موفق عمل کند؛ در این صورت هم بازنده خواهد بود زیرا هر گروه یا فردی نزدیک به روحانی شود در غرقاب بیاعتمادی مردم به او گرفتار میشود. به معنای دیگر روحانی و عملکرد هشتسالهاش کافی است تا خودش و هر همپیمانی با او رأی نیاورد. با این اوصاف به نظر نمیرسد نیروهای سیاسی خاصی گرد او جمع شوند.
طیف روحانی با موانعی که پیش رو دارد گرچه شاید با جلساتی که برگزار میکند سروصدای رسانهای ایجاد کند اما در نهایت قادر نخواهد تأثیرگذاری خاصی در انتخابات داشته باشد زیرا باتوجه به عملکرد ضعیف دولت یازدهم و دوازدهم در عرصههای مختلف نه انتقادهای این طیف به وضع موجود پذیرفتنی است و نه وعدههای آنها برای اصلاح امور به دلیل آنکه جامعه خطاب به آنها میگویند: کل اگر طبیب بودی سر خود دوا نمودی!
دیدگاه تان را بنویسید