گفتوگوی مثلث درباره تحرکات انتخاباتی جامعه روحانیت مبارز
سخنگوی جامعه روحانیت : از نامزدی جلیلی و قالیباف استقبال می کنیم
جامعه روحانیت اعلام کرده که طرف ائتلاف با هیچ گروهی نخواهد بود اما برای ایجاد همگرایی حداکثری در اردوگاه اصولگرایی تلاش میکند. برای بررسی نظرات این تشکل روحانی با حجتالاسلام مصباحیمقدم گفتوگو کردیم.
وقتی وضعیت سیاسی کشور را رصد میکنیم، به نظر میرسد هنوز مثل دورههای گذشته فضا انتخاباتی نشده است. در ادوار گذشته انتخابات مجلس از یکسال قبل تحرک جریانهای سیاسی برای گرفتن کرسیهای مجلس شروع میشد اما امروز نه در فضای رسانهای و نه در حوزه سیاسی چنین فضایی شکل نگرفته. علت چیست؟ درواقع اینطور برداشت میشود که جریانها در حال رصد فضای کشور هستند و آنطور که باید و شاید بهطور جدی به موضوع انتخابات ورود نکردهاند. آیا اینطور است؟
البته من تصور میکنم در فضای واقعی جریانات سیاسی این حرکت شروع شده و فعال است. ممکن است در سطح رسانهای خیلی انعکاس پیدا نکرده باشد.
چرا؟
این تا حدود زیادی به رسانهها برمیگردد و شاید هم خود گروههای سیاسی نمیخواهند کارهایشان خیلی فعلا رسانهای شود.
علت چیست؟ در زمان انتخابات مجلس نهم از یکسالونیم قبل بحث تدوین مانیفست اصولگرایی توسط جامعتین مطرح بود. نحوه شکلگیری جبهه متحد اصولگرایان و اینکه چه ترکیبی داشته باشد و متشکل از چه گروههایی باشد، دائم در رسانههای مختلف محل بحث و نظر قرار میگرفت اما الان نه مردم عادی بلکه خود رسانهها هم نمیدانند ترکیب شورای وحدت اصولگرایان شامل چه کسانی است. فقط چند اسم اعلام شده و مشخص نیست شورای وحدت چه تصمیماتی را تاکنون اتخاذ کرده است. همینطور در مورد جریان اصلاحات دو احتمال مشارکت یا عدممشارکت در صحنه همچنان محل بحث قرار دارد. چرا هر دو جریان در یک حالت برزخی سیر میکنند و برنامهشان برای انتخابات روشن نیست؟
یک اتفاق از نظر رسانهای در دورههای گذشته رخ داده که من تصور میکنم الان نوعی تحفظ به وجود آورده که تا نزدیکیهای انتخابات کارها را خیلی رسانهای نکنند. آن اتفاقی که افتاده، مساله تخریب است، یعنی بهجای اینکه جریانات سیاسی و خصوصا رسانهها، فضا را فضای مثبت رقابت انتخاباتی کنند، دنبال نقطهضعفهای جریان رقیب میگردند تا آن نقاط ضعف را درشت کنند. از این بابت نوعی تحفظ وجود دارد که مسائل رسانهای نشود وگرنه الان در جریان اصولگرا شاید حدود 6ماه باشد که بحثهای انتخابات جدی است.
اینطور که شما میگویید در جریانات مختلف بحث انتخابات مجلس شورای اسلامی جدی است. بفرمایید اگر بخواهیم فضای سیاسی کشور را رصد کنیم چند قطب انتخاباتی را شاهد خواهیم بود؟ یعنی معادلات انتخابات چندقطبی میشود؟ در انتخابات گذشته مجلس دهم، بین لیست امید و لیستی که از ائتلاف اصولگرایان بیرون آمد، رقابت دوقطبی شد؛ این دوره وضعیت چگونه میشود؟
البته الان هم از آنچه اطلاع دارم اینگونه است که فعلا همان دوقطب اصولگرا و اصلاحطلب هستند و اینطور نیست که در جریان اصولگرا تحرکات سیاسی و انتخاباتی بهصورت جزیرههای جداگانه شکل گرفته باشد که شاهد چندقطبیشدن باشیم.
اصلاحطلبان و آقای عارف بعد از آخرین انتخابات هیاترئیسه مجلس اعلام کردند که دیگر با جریان اعتدال ائتلاف نمیکنند و بهصورت مستقل وارد میشوند. همینطور خبر داریم جریان اعتدال احزابی را که تحتعنوان گرایش مستقل و اعتدالی در وزارت کشور براساس قانون جدید انتخابات ثبت شدند، دور هم جمع کرد و با گردهمایی مشغول ساماندهی آنهاست. به نظر شما انتخابات سهقطبی خواهد شد؟
مقصودتان از چیزی به نام جریان اعتدال که مطرح میکنید، چیست؟
جریانی که حامی دولت است و با همین رویکرد، میخواهد جریان سوم را در کشور شکل دهد.
به صورت شفاف بگویید یعنی چه کسی؟
حزب اعتدال و توسعه و گروههایی که همسو با آقای لاریجانی هستند.
حزب اعتدال و توسعه بهنظرم باید جزو جریان اصلاحطلب تعریف شود.
اما آنها خودشان را اصلاحطلب نمیدانند.
حالا! اگر از آنها بگذریم، اطراف آقای لاریجانی احزابی وجود ندارند بلکه اشخاص وجود دارند و چون اشخاص وجود دارند، نمیتوانیم آنها را به جریان اعتدال تعبیر کنیم. من واقعا برایم سوال است.
به گفته آقای نعمتی 34حزبی که در وزارت کشور گرایش خودشان را مستقل و اعتدال اعلام کردهاند، گرد هم آمده و جلساتی را برگزار میکنند. این شکل از کار تشکیلاتی بهنظر شما میتواند یک محک باشد و رقابت جدی انتخاباتی را سهقطبی کند؟
من هنوز نتوانستم بفهمم که این 34 حزب گفتهشده چه کسانی هستند. آیا واقعا چنین چیزی وجود عینی و واقعی دارد یا ندارد و جدای از دو جریان شکلگرفته اصلاحطلب و اصولگرا به حساب میآیند.
یعنی شما معتقدید اگر جریان اعتدال مثل دوره گذشته خود را به سمت اصلاحطلبی گرایش ندهد، توفیقی در انتخابات کسب نمیکند؟
من اصلا موجودیتی به نام جریان اعتدال را هنوز نتوانستهام درک کنم.
یعنی میگویید وجود ندارد؟
نفی نمیکنم ولی اینکه چه کسانی هستند و چه احزابی و چه کسانی اینها را جمع میکنند و لیدرشان کیست را نتوانستهام حس کنم و بفهمم تا بخواهم در موردشان قضاوت و تحلیل داشته باشم؛ البته اشخاصی که اصلاحطلب نبودند، به لیست امید پیوستند و اسم خودشان را جریان اعتدال گذاشتند و البته حالا میگویید حزب اعتدال و توسعه هم میگویند که غیر از اصلاحطلبان هستند. من کسی را نمیشناسم و واقعا نمیدانم. اشخاص که نمیتوانند جریانساز باشند؛ آنچه جریانسازی میکند، تشکلها هستند. اگر تشکلهایی هستند و این تشکلها با هم جمع شده و جبهه تشکیل دادهاند، خوب است بدانیم. من الان یک جبهه میشناسم تحت عنوان جبهه پیشرفت و رفاه و عدالت. اینها حدود 28 تشکل و حزب هستند و جمع شده و یک جبهه تشکیل دادهاند. یک جبهه، جبهه پیروان خط امام و رهبری است که آدم میفهمد لیدر کیست و جریان متشکل از چه افرادی است. جبهه پیروان 18 حزب را نمایندگی میکند و آنها را جمع کرده است. یک جبهه، جبهه پایداری است. درواقع حزب پایداری و جبهه به معنای یک مجموعه احزاب نیستند اما اینها را میتوان فهمید ولی اینکه چیزی به نام جریان اعتدال باشد، من برداشتی ندارم. آقای روحانی میخواست موقعیتی متفاوت از اصلاحطلبان و اصولگرایان را برای خودش دست و پا کند، اسم خودش را اعتدالی گذاشت و عدهای هم به او مرتبط و منسوب شدند و اسم خودشان را جریان اعتدال گذاشتند وگرنه جریانی سیاسی که حاوی و شامل احزابی باشد که آنها را بهعنوان جریان اعتدال بشناسیم، من نتوانستم بشناسم و احراز کنم. از این بابت هم نمیتوانیم در موردشان قضاوت کنم. من هنوز معتقدم جامعه ما یک دو قطب کلی و کلان است؛ البته شاید در قطب جریان اصولگرا، بشود یک نوع تمایز و تفاوتی مثل جبهه پایداری و بقیه مجموعهها گذاشت.
به اصلاحطلبها برسیم که الان بین دو ایده گیر کردهاند. یک دیدگاه، دیدگاه آقای حجاریان است که انتخابات مشروط را مطرح کرده و یک دیدگاه هم دیدگاه آقای بهزاد نبوی است که میگوید ما باید به هر ترتیبی که شده در انتخابات شرکت کنیم. فکر میکنید آخر تصمیم اصلاحطلبان چه باشد؟ به سمت دیدگاه آقای حجاریان میروند یا به سمت دیدگاه بهزاد نبوی؟ یا مثل آقای باهنر فکر میکنید که اینها تقسیم کار کردهاند تا در این وضعیت هر دو گرایش بدنه اجتماعی خودشان را فعال نگه دارند و در لحظه آخر به صحنه بیایند؟
من بهنظرم میآید که باید به این مساله توجه کنیم؛ اصولا رایدهندگان جامعه ما نه بهصورت بسیار گستردهای پشت اصلاحطلبان هستند و نه بهصورت بسیار گستردهای پشت اصولگرایان. اگر خیلی خوشبینانه نگاه کنیم، جریان اصولگرا حدود 15درصد رایدهندگان مقید را به همراه دارد و جریان اصلاحطلب هم 10، 15 درصد؛ انتخابات که برگزار میشود، این بحث شرکت مشروط یا عدممشارکت که برخی مطرح میکنند در حاشیه قرار میگیرد. مردم نسبت به کشور و سرنوشت خودشان، احساس تعلق میکنند، این حس آنها را وادار میکند که پای صندوق رای بیایند و به هرکس یا لیستی که مایل باشند، رای دهند. مردم گوششان به این حرفها خیلی بدهکار نیست. شاید این کسانی که سخن از مشارکت مشروط و امثال اینها میزنند، بخواهند هواداران خودشان را فارغ از یک سازمان رای همیشگی و سنتی دنبال کنند که باید گفت آن کسانی ممکن است پای صندوق رای بیایند که معمولا در یک شرایط کاملا متفاوت پای صندوقهای رای میآیند و آن شرایطی هیجانی است که ما در انتخابات ریاستجمهوری 96 دیدیم و اگر آن شرایط هیجانی نباشد پای صندوق رای نمیآیند.
یعنی آقای حجاریان دارد آن بدنه را فعال میکند؟
می خواهد آن بدنه را فعال کند؛ بنابراین این مجموعه سرنوشت انتخابات را نمیسازد. سرنوشت انتخابات بهوسیله کسانی ساخته میشود که ذیل این دو جریان فکری و سیاسی مطرح میشوند. از این بابت من تصور میکنم ما باز هم در پایان سال 98 شاهد یک انتخابات بالای 50 درصد خواهیم بود.
آقای خاتمی هم اخیرا صحبت کرده و بهنحوی دیدگاه آقای حجاریان را رد کرده چون بر مشارکت در انتخابات تاکید داشت؛ پس از این رو معتقدید که اصلاحطلبان قطعا در انتخابات خواهند آمد و مشارکت میکنند؟
مطمئنا میآیند چون بالاخره تعدادی کاندیدای قابل تایید صلاحیت از ناحیه شورای نگهبان خواهند داشت.
در جریان اصولگرایی الان وضعیت به چه صورت است؟ خودتان تمایزی بین جبهه پایداری و سایر مجموعههای اصولگرا قائل شدید. فکر میکنید آن معادلاتی که برای انتخابات مجلس نهم رقم خورد و جبهه پایداری لیست مستقل داد، در انتخابات مجلس یازدهم تکرار شود؟
تصور نمیکنم آن وضعیت قابل تکرار باشد چون آن وضعیت در شرایطی بود که آقایان پایداری ادعایشان این بود که جریان اصلاحطلب به حاشیه رانده شده و رقابت بهصورت درونی در جریان اصولگرا درآمده و ما باید این رقابت را داشته باشیم تا شور انتخابات بالا برود. وقتی که جریان اصلاحطلب بهعنوان یک جریان رقیب مجموعه جریان ارزشی اصولگرا به میدان میآید، علیالقاعده عقل سیاسی اقتضا میکند که این مجموعه به هم بپیوندد.
پایداری این ادعا را دارد که میگوید «ما باید گفتمان شفاف به مردم بدهیم و این چیزی که الان تحتعنوان شورای وحدت دارد پیگیری میشود، گفتمان شفافی ندارد؛ بنابراین با اقبال مردم مواجه نمیشود». مثال هم میزنند و بیان میکنند که در دوره گذشته چون نامزدهای اصولگرا در مشهد و کرمان گفتمان شفاف داشتند و از یک گفتمان فکری نزدیک به گفتمان فکری پایداری بودند، مردم استقبال کردند و نمایندگان آن شهرها همه گرایش اصولگرایی داشتند و این مدل میتواند تکرار شود. به نظر شما این تحلیل درستی است؟
من تصور میکنم شرایط حاضر، شرایطی نیست که فرض را بر این بگذاریم؛ البته خود شفافیت حرف خوبی است و از اینکه میگویند حرکت، حرکت شفافی باشد باید استقبال کرد.
میگویند گفتمان هم باید مشخص باشد و ما کارآمدترین افراد را معرفی کردیم که اصلح بودند. این ادعایشان را چطور ارزیابی میکنید؟
البته کلمه کاندیدای اصلح، عنوان قشنگی است، منتها باید دید مراد چیست. یکوقت مراد از اصلح این است که انقلابیترینها و بهتعبیری که قبلا میگفتند خالصترینها را میخواهیم به میدان بیاوریم و کاندیدا کنیم. گاهی لازمه آن رایآوری نیست. یکوقت مرادشان از اصلح این است که افراد کارآمدتر به میدان بیایند، چه بنا به رای آنها انقلابیترین باشند و چه در آن حد انقلابی تعریف نشوند یا در حد خلوص باشند یا در حد خلوص نباشند. اگر کارآمدترینها –آنطور که آیتالله مصباح اخیرا اعلام کردند- مراد باشد، این اصلا موضوع اختلافی با بقیه جریان اصولگرا نیست. مهم این است که در گفتوگو بتوانند این را نسبت به افراد و اشخاص به اثبات برسانند که این کارآمدتر است و آن کارآمدتر نیست یا این لیست کارآمدتر است و آن لیست کارآمدتر نیست چون آنچه برای دوره آینده مجلس نیازمندیم، مجلس کارآمد است. مجلس کارآمد هم داخل پرانتز بگویم مجلسی است که نمایندگانش به جای نگاه محلی، نگاه ملی داشته و کسانی که به مجلس راه پیدا کردهاند از یک تخصص متناسب با کمیسیونهای مجلس برخوردار باشند. همچنین پیشینه پاک و خالی از شائبه از نظر مسائل مالی و فساد اخلاقی داشته باشند. شجاعت و قدرت بیان ایدهها و افکار و نظرات خود را داشته و صاحبنظر و صاحبایده برای حل مشکلات جامعه در چارچوب اسناد بالادستی نظام باشند. اگر این پنج شاخص در کارآمدیها مبنا قرار بگیرد، مجلس آینده، مجلس خوبی خواهد بود. اگر این پنج شاخص مبنا نباشد و بگوییم چه کسی جزو طیف سیاسی متعلق به ما هست و چه کسی نیست، در این صورت ما یک مجلس کارآمدی نخواهیم داشت. اگر دوستان پایداری چنین نظری دارند بهنظرم خوب است که به مجموعه نزدیک شوند و اعلام همکاری کنند. در یک گفتوگو این شاخصها یا شاخصهای مشابهی را که تکمیل این شاخصهاست، مبنا قرار دهند و بگویند که ما در این قالب حاضریم با شما همکاری کنیم. بعدا در تطبیق این شاخصها، تلاش خودشان را بکنند که چه کسانی مصداق این شاخصها میشوند و چه کسانی مصداق این شاخصها نمیشوند.
جبهه پایداری اخیرا اعلام کرده که به مدلی از وحدت رسیدهاند، یعنی یکجورهایی خودش دعوتکننده به وحدت شده است. آیا این ظرفیت در جبهه پایداری وجود دارد که محل وحدت قرار بگیرد؟
یک نکتهای خیلی مهم است و آن نکتهای بود که خدا رحمت کند حضرت امام میفرمودند: «همه با هم». این همه با هم، خوب است اما همه با من، خوب نیست. همه با هم نیز وقتی معنی دارد که کسی خودش را محور قرار ندهد و سهمخواهی نکند و دنبال این نباشد حداکثر کاندیداهای خودش را قالب کند. همه با هم باشند، نتیجهاش موفقیت است. ما هم همین را میخواهیم.
منظورتان جامعه روحانیت است؟
بله، همه با هم را میخواهیم. ما دنبال همه با هم هستیم.
خودتان اگر بخواهید صحبتی کنید و نقدی به شورای وحدت داشته باشید با توجه به مکانیزمهایی که در ادوار گذشته انتخابات مجلس حضور داشتید و از نزدیک در جریانش هستید، نقاط قوت و ضعفی دارد. یعنی اگر بخواهید توصیهای بکنید که جمع اعضا را تقویت و همه با همترش کنند؛ چه توصیهای خواهید داشت؟
این سوال خیلی خوب است. توصیهمان به شورای وحدت این است که پوشش خودش را، پوشش حداکثری کند. ما دنبال این هستیم که این وفاق حداکثری در این حرکت تامین شود. وفاق حداکثری به معنای اینکه هیچیک از احزاب و جریانات سیاسی از زیر این چتر بیرون نمانند؛ البته ممکن است برخی اعلام همراهی نکنند که آن را استثنا میکنیم اما از همه جریاناتی که آمادگی همراهی دارند، باید دعوت کنند. الان 31 حزب در جلسات ماهانه جامعه روحانیت مبارز شرکت میکنند. ما انتظارمان این است که مجموعه این احزاب در شورای وحدت نمایندگانی داشته باشند تا آنجا حضور پیدا کنند. ضمن اینکه دنبال اشخاص نباشیم که اشخاص را محور قرار دهیم.
با شورای وحدت رایزنی هم داشتهاید؟ یعنی به نتیجهای رسیدهاید؟
رایزنی داشتهایم و امیدواریم به نتیجه برسیم.
تعبیری که استفاده میشود، میگویند همانطور که اشاره کردید جبهه پایداری خودش را مجزا از شورای وحدت میداند و خودشان و شورای وحدت هم اعلام کردند که هیچ ارتباطی بین جبهه پایداری و شورای وحدت وجود ندارد اما از طرف دیگر هم مطرح میشود جامعه روحانیت گرچه خودش را در عرض شورای وحدت تعریف نمیکند اما در طول شورای وحدت پرچم همگرایی را بالا برده و شاید در طولانیمدت یا نزدیک ایام انتخابات به یکقطبی از همگرایی در کنار شورای وحدت تبدیل شود. این اتفاق چقدر محتمل است؟
ما نمیخواهیم حرکت جدیدی را راه بیندازیم. این روشن است. ما نمیخواهیم طرف ائتلاف باشیم، نمیخواهیم جریان مستقلی را راه انداخته یا حرکت تازهای را جا بیندازیم. خیر، ما میخواهیم همین مجموعهای که تحتعنوان شورای ائتلاف راه افتاده، تقویت شود و سازوکاری داشته باشد که فراگیری کاملی داشته باشد.
جامعه روحانیت مدتی در عرصههای انتخاباتی سکوت پیشه میکرد، یعنی فعالیت خیلی محرزی نداشت و سعی میکرد پدرانه و در کلیت ماجرا خودش را تعریف کند اما الان حرکتهای میدانی انجام میدهد. آیا این تلاشی برای احیای شیخوخیت در جریان اصولگرایی است؟
من با این ادبیات جنابعالی اصلا آشنایی ندارم. جامعه روحانیت دارد تشکیلات خودش را سراسری میکند چراکه این خواستهای بود که رهبر معظم انقلاب سالها قبل مطرح کردند و البته ما با تاخیر داریم این را عملیاتی میکنیم. فرمودند عقبه خودتان را تقویت کنید. عقبه جامعه روحانیت عبارت است از مناطق تهران و استانها و شهرستانها و روحانیتی که در استانها و شهرستانها حضوردارند. ما داریم کاری میکنیم که این روحانیت استانها و شهرستانها و همینطور روحانیتی که در مناطق تهران هستند بهعنوان عقبه جامعه روحانیت در این تشکل جایگاه پیدا کنند.
ما در انتخابات مجلس گذشته شاهد بودیم که جامعه روحانیت یک یا دو نماینده در شورای ائتلاف 21نفره داشت که آن لیست نهایی را در تهران منتشر کرد.
البته دقت کنید که آنجا هم غیر از رئیس جامعه روحانیت سه نفر عضو بودند.
اما این دوره در شورای وحدت هیچ خبری از جامعه روحانیت نیست. بهتعبیری شورای وحدت نسبتش را با جامعه روحانیت شفاف اعلام نکرده است. بعضی میگویند شورای وحدت از جامعه روحانیت عبور کرده و در مقابل کسانی هم هستند که معتقدند شورای وحدت نسبتی را با جامعه روحانیت تعریف کرده اما دقیقا مشخص نیست. بفرمایید الان چه نسبتی بین جامعه روحانیت و شورای وحدت وجود دارد؟
از ما نپرسید. از دوستان شورای وحدت این سوال را بپرسید.
شما رایزنی و صحبتی با هم راجع به این موضوع داشتید؟
برای تکمیل شورای ائتلاف رایزنی داشتیم ولی برای سهمخواهی نه.
جامعه روحانیت چه نقشی را میخواهد در کنار شورای وحدت ایفا کند؟
آنچه برای ما بسیار مهم است این است که یک ائتلافی شکل بگیرد که این ائتلاف، ائتلاف فراگیری باشد و بتواند در تهران و کلانشهرها به لیست واحد برسد. ما که ادعای لیدری نداریم.
اما یک زمانی در دهههای 60 و 70 جامعه روحانیت ادعای لیدری داشت.
ادعایش را نداشت.
اما انجام میداد!
حقیقتش را داشت، آن هم بهدلیل اقبالی بود که از ناحیه مجموعه وجود داشت، یعنی بهدلیل اقبالی که از ناحیه مجموعه بود و این انتظار را داشتند و این کارکرد را قائل بودند. هرگاه چنین کارکردی را آنها قائل باشند، ما استقبال میکنیم.
جامعه روحانیت این ظرفیت را دارد؟
بله.
حتی برای انتخابات این دوره مجلس؟
حتی برای انتخابات این دوره.
دیر نشده؟ 6ماه تا انتخابات بیشتر نمانده.
نه، دیر نشده.
شخصیتهای مختلفی غیر از مجموعه احزاب در شورای وحدت حضور دارند اما از آقای لاریجانی در آن شورا دعوتی نشد. به نظر شما خالیبودن جای آقای لاریجانی در شورای وحدت احساس میشود یا خیر؟
وقتی که ما صحبت از فراگیری میکنیم، طبعا نیمنگاهی به این مساله داریم. حالا شاید شخص آقای لاریجانی از اینکه حضور پیدا کنند، محذور داشته باشند اما میتوان از ایشان خواست که شخصی را معرفی کنند تا در مجموعه حضور داشته باشد.
آقای نعمتی میگفتند که چنین دعوتی نشده.
چرا این را از من مطالبه میکنید؟!
آیا شما در آن رایزنیها این موضوع را عنوان کردهاید؟
بله، خواستهایم که چنین حرکتی انجام شود.
پاسخی دادهاند؟
یادم نمیآید چه پاسخی دادهاند.
دو تحلیل وجود دارد؛ نخست این است که آقای لاریجانی چون در جایگاه ریاست مجلس است، به شورای وحدت دعوت نشده.
بالاخره طیفی با ایشان هستند ولو اینکه حزبی ندارند.
جمعیت پیشرفت و عدالت به آقای قالیباف نزدیک هستند. آقای محسن پیرهادی، دبیرکل حزب پیشرفت و عدالت اعلام کرد که احتمال دارد آقای قالیباف در انتخابات مجلس نامزد شود، آیا اگر آقای قالیباف کاندیدای مجلس شود، خوب است یا نه؟
من حضور آقای قالیباف را در مجلس مثبت میدانم و خیلی خوب است. ما از چنین اقدامی استقبال میکنیم.
برخی آقای قالیباف را دارای شأن مدیریت اجرایی میدانند و نه تقنینی.
کسی که در مقام اجرا بوده از پیچ و خم و مشکلات اجرا بیشتر مطلع است و از این بابت برای قانونگذاری کمک خوبی خواهد کرد.
شما از اینکه آقای قالیباف نامزد انتخابات مجلس شود، استقبال کردید؛ از نامزدی آقای جلیلی چطور؟
استقبال میکنم. اگر آقای جلیلی برای انتخابات نامزد شوند، خیلی خوب است.
اگر در یک فهرست باشند کدامیک سرلیست میشوند؟
شاید سرلیست کسی دیگر شود، از الان صحبت درباره سرلیستی کار را خراب میکند.
این افراد ژنرال و چهرههای سیاسی فعال هستند.
مجلس باید ژنرالهاى زیادى را داشته باشد. مگر در مجلس آقای باهنر ژنرال نبود؟ مگر آقای توکلی ژنرال نبود؟ مگر آقای ابوترابی ژنرال نبود؟ مگر آقای حداد ژنرال نبود؟ پس مجلس باید حاوی ژنرالهای بسیاری باشد. اگر مجلس حاوی ژنرالهای بسیاری باشد، کارآمدی پیدا میکند.
آقایان جلیلی و قالیباف اگر وارد مجلس شوند، برای ریاست وارد میشوند؟
بالاخره شاید قبول کنند که کف مجلس هم خیلی میشود کار کرد. بنده هیچگاه پست مهمی در مجلس در عناوین ریاست، نایبرئیسی و از اعضای هیاترئیسهبودن نداشتم ولی کار کردم. مهم کارآمدی اشخاص است.
به نظرتان اصولگرایان پیروز انتخابات خواهند بود یا اصلاحطلبان یک تاکتیک انتخاباتی را لحظه آخر رو میکنند؟
اگر اصولگرایان به لیست واحد در تهران و کلانشهرها برسند، پیروز انتخابات خواهند بود.
چون این دیدگاه وجود دارد که اتکای اصولگرایان بیشتر روی نقد وضعیت اقتصادی است درصورتیکه اصلاحطلبان یکسری مباحث اجتماعی را دنبال میکنند که زمان انتخابات میتوانند مباحث اجتماعی را به وضع موجود اقتصادی گره بزنند و از اصولگرایان پیش بیفتند. آیا این تحلیل را قبول دارید یا خیر؟
شاید چنین تحلیلی در ریاستجمهوری بهتر نتیجه دهد ولی در مجلس چنین نتیجهای نمیدهد. مردم انتظار یک مجلس قوی را دارند که بتواند دولت را مهار کند و نظارت قوی بر دولت داشته باشد و تجربه مجلس دهم نشان داد که چنین مجلسی که حاصل تلاشهای جریان اصلاحات است، یک مجلس قوی و با قدرت نظارت بر دولت را بیرون نمیدهد.
اصلاحطلبان دوقطبی پیشرفت و بازگشت به عقب را در انتخابات ریاستجمهوری مطرح کردند. اگر بخواهند این دوقطبی را برای انتخابات مجلس احیا کنند، فکر میکنید از این کار جواب بگیرند یا خیر؟
همه شعارها همهجا جواب نمیدهد. چهبسا در انتخابات ریاستجمهوری میتوانست نقشی داشته باشد که داشت اما در انتخابات مجلس نمیتواند چنین پاسخی دهد.
محور آخر صحبتم بیشتر در مورد جامعه روحانیت است که اخیرا آقای پورمحمدی بهطور رسمی اعلام کردند جامعه روحانیت فعالیت انتخاباتی را شروع کرده است. بهطور مشخص بفرمایید که جامعه روحانیت چه گامهایی را میخواهد بردارد؟
بحث فعالیتهای انتخاباتی نبود.
پس بحث چه موضوعی بود؟ شما هم به تابستان اشاره کرده بودید که شروع میکنید!
انتخابات درونی جامعه روحانیت، یعنی توسعه تشکیلات. در واقع انتخابات جامعه روحانیت در کشور به معنای انتخابات استانی ما و انتخابات مناطق تهران است.
یعنی کمیته یا کمیسیون خاصی را برای انتخابات مثل ادوار گذشته هنوز تشکیل ندادهاید که برای مجلس فعالیت کنند؟
برای مجلس خیر.
پس این سلسلهاحزابی که نشست ماهانه با جامعه روحانیت دارند فقط برای این است که برنامههای داخلیتان را به آنها معرفی کنید؟
در ابتدای راهاندازی جلسات بدینمنظور بود ولی بعد خواستند که ما نسبت به انتخابات مجلس فعال شویم، منتها بنای ما بر این نیست که لیست دهیم و به رقابت برخیزیم. بنای ما بر این نیست که چیزی را به مجموعه تحمیل کنیم. آنچه نتیجه گرفتیم این بود که این مجموعهای که از ما خواسته است را بتوانیم با مجموعهای که الان بهعنوان شورای ائتلاف شکل گرفتهاند، به هم پیوند دهیم.
اگر صحبت پایانی و جمعبندی دارید، بفرمایید.
انتخاباتی که پیش رو داریم، انتخابات بسیار مهمی است؛ از این رو که اولا در شرایطی است که ما از نظر منطقهای و بینالمللی دچار چالشهای تحریم و فشارهای خارجی هستیم و البته خوشبختانه از نظر امنیتی و نظامی در منطقه دست بالاتر را داریم و از نظر اقتصادی وضعیت خوبی نداریم و شرایط مطلوبی را طی نمیکنیم. گرچه علائم و نشانههایی از بهبود اوضاع و احوال اقتصادی در آینده نهچندان دور مشاهده میشود اما معتقدیم که مجلس آینده باید یک مجلس توانمند، کارآمد و یک مجلس با حضور نخبگان باشد؛ نخبگانی که هم ترکیبی از نسل جوان نخبه کشور و کسانی باشند که تواناییها و مهارتهای خودشان را در عرصههای مختلف نشان داده و متناسب با اوضاع و احوال مجلس باشند و هم بخشی از افراد میانسال و مسنتری که حلقه وصل گذشته نسبت به آینده ما بوده و این مجموعه جوانانی که به میدان میآیند را رهبری کرده و از تجربیات خودشان به آنها منتقل کنند.
اگر یک مجلس قوی شکل بگیرد، میتواند مقدمات یک دولت قوی را هم در آینده فراهم کند ولی به شرط اینکه مردم عزیز ما که نقش اصلی مال آنهاست و انتخابکننده آنها هستند، رای به کسانی بدهند که نسبت به آنها، کارآمدیشان و توانمندیشان اعتماد کامل پیدا کرده باشند و در انتخاب خودشان تحتتاثیر تبلیغاتی که مسائل حاشیهای را بزرگ میکند و موجب میشود افکار عمومی به سمت علائم غلط حرکت کند و مسائل حاشیهای را اصل و مسائل اصلی را مورد غفلت قرار بدهد، قرار نگیرند بلکه توجه داشته باشند که آنچه طی سالهای گذشته موجب پیدایش مشکلات بهخصوص در اقتصاد کشور ما شده، ناشی از عدم مدیریتهای قوی و جهادی و نداشتن مدیریتهای ازخودگذشته و ایثارگر است و مهارت لازم برای اداره کشور و حل مشکلات است؛ پس باید اصل را بر اینگونه مسائل قرار دهند. اگر در انتخاب خودشان درست عمل کنند، طی چهار سال نتایجش را مشاهده خواهند کرد که حتی میتواند برای انتخابات ریاستجمهوری مقدمه باشد که طی دو سال بعد صورت خواهد گرفت و در انتخابات ریاستجمهوری هم رئیسجمهوری انتخاب شود که کارآمدی نظام را بالا ببرد و رضایتخاطر مردم را تامین کند. در کشور ما ظرفیتها برای جهش اقتصادی کم نیست. این ظرفیتها و راهکارها شناخته شده است. برای دستیابی به یک اقتصاد شکوفا و پیشرفته، مهم این است که اشخاصی به میدان بیایند و نمایندگان و بعد از آن رئیسجمهور و وزرایی روی کار آیند که این مجموعه، توانا، دلسوز، دستپاک و شجاع باشد؛ مجموعهای که به ظرفیتهای داخلی و ملی کشور توجه دارد و دل در گرو بیگانگان ندارد و تصورش این نیست که ما اگر در اصول و مبانیمان انعطاف نشان دهیم، دیگران به ما کمک خواهند کرد. اگر چنین باشد، آینده خوبی در انتظار کشور است.
دیدگاه تان را بنویسید