لزوم اجتناب از درگیر شدن با امریکا و برخی کشورهای اروپایی در مباحث حقوقی

تهران طلبکار برجامی است، نه واشنگتن
پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

یوسف مولایی در گفت و گو با دیپلماسی ایرانی ضمن رد این ادعا که ایالات متحده آمریکا با وجود خروج از برجام می تواند نسبت به فعال کردن مکانیسم ماشه اقدام کند، معتقد است که واشنگتن نباید و نمی تواند در مقام یک طلبکار سخن بگوید، بلکه این ایران است که در مقام طلبکار قرار دارد. چون دونالد ترامپ با امضای دستور خروج از برجام در همان ۱۸ اردیبهشت ماه سال گذشته، عضویت آمریکایی‌ها در توافق هسته‌ای را لغو کرد و تمام حقوق خود را ذیل برجام از بین برد. لذا آمریکا دیگر اکنون به عنوان عضو برجام مطرح نیست تا بتواند از مکانیسم ماشه استفاده کند.

پیرو گزارش اخیر خبرگزاری آسوشیتد پرس، آمریکایی ها به دنبال استفاده از مکانیسم ماشه هستند. در این راستا با انجام یک توافق بین سناتور تد کروز یکی از اعضای کمیته روابط خارجی سنا با دولت ترامپ، به‌نظر می‌رسد که اکنون زمینه‌ای فراهم شده تا واشنگتن به‌رغم خروج از برجام، مدعی اجرای مکانیسم ماشه شود. ولی آیا واشنگتن که بیش از یک سال و نیم است که از توافق هسته‌ای خارج شده است از نظر حقوقی می تواند دست به چنین اقدامی بزند؟ در آن سو پاسخ ایران به این ادعاهای آمریکا باید چگونه باشد؟ دیپلماسی ایرانی برای پاسخ به این سوالات و پرسش هایی از این دست، گفت و گویی را با یوسف مولایی، حقوقدان، استاد دانشگاه، کارشناس و پژوهشگر حقوق بین الملل انجام داده است که در ادامه می خوانید:

بر اساس برخی شنیده ها ایالات متحده آمریکا که ۱۸ اردیبهشت سال ۱۳۹۷ از برجام خارج شده است، از طریق سنا به دنبال فعال کردن مکانیسم ماشه است. آیا واشنگتن که بیش از یک سال و نیم است که از توافق هسته‌ای خارج شده است از نظر حقوقی می تواند دست به چنین اقدامی بزند؟

در ماده ۳۷ برجام ذکر شده است که مکانیسم ماشه آخرین بخش از پروسه حل و فصل اختلافات برجامی میان اعضا، تاکید دارم اعضای این توافقنامه است. لذا این مکانیسم (ماشه) تنها و تنها از طریق اعضای حاضر در برجام می تواند صورت بگیرد و چون که ایالات متحده آمریکا ۱۸ اردیبهشت ماه سال ۹۷ از این توافق خارج شده است، عملاً واشنگتن از نظر حقوقی نمی‌تواند نسبت به فعال کردن مکانیسم ماشه اقدام کند. مکانیسم حل اختلاف پیش بینی شده در برجام اینگونه است که اگر یکی از طرف‌های برجام به این جمع‌بندی برسد که طرف دیگر یعنی ایران به تعهدات ذکر شده در این توافق پایبند نیست، می‌تواند به کمیسیون مشترک شکایت کند. این کمیسیون، در چارچوب برجام و برای نظارت بر حسن اجرای این توافق تاسیس شده است. از این رو اگر ظرف ۳۵ روز، شکایت آن گونه که شاکی می‌خواهد حل نشود، می‌تواند موضوع حل نشده را به عنوان دلیلی برای توقف اجرای تعهدات برجام در نظر بگیرد و به شورای امنیت سازمان ملل اطلاع دهد که موضوع از نظر این کشور حل نشده، متضمن عدم اجرای چشمگیر است. پس از آن، شورای امنیت ۳۰ روز وقت دارد تا درباره استمرار تعلیق تحریم‌ها یا بازگرداندن آنها قطعنامه صادر کند. اگر در این مدت، شورای امنیت نتواند در این خصوص قطعنامه صادر کند، تمام تحریم‌های شورای امنیت سازمان ملل که قبل از برجام برقرار شده بودند، به طور اتوماتیک بازمی‌گردند. به این سازوکار، مکانیسم ماشه (Snapback)  یا بازگشت سریع تحریم‌ها هم می‌گویند. 

فارغ از این سازوکار پیچیده به هر حال این نکته را هم باید در نظر داشت که برجام اولین تجربه و خروجی مذاکره مستقیم ما با ایالات متحده آمریکا و 5 ابرقدرت جهانی دیگر بود. طبیعتا در این میان برخی ایرادات، چالش ها و انتقادات نیز به برجام و متن آن وجود دارد. باید پذیرفت که این سازوکار و مکانیسم از نظر حقوقی جزء اصول برجام است که البته در خصوص آن پیش‌بینی صورت نگرفته بود. چون اعضاء پیش بینی برخی اتفاقات مانند خروج ایالات متحده آمریکا را نداشتند که بعد از آن اتفاقات، تحولات و تبعات دیگری برای برجام شکل گیرد. اما باز تاکید دارم که علی الاصول از نظر حقوقی، ایالات متحده آمریکا به دلیل خروج از برجام حق استفاده از مکانیسم ماشه را ندارد.

بر اساس گزارش اخیر آسوشیتدپرس سناتور تد کروز، عضو کمیته خارجی روابط خارجی آمریکا و دیگر مخالفان برجام در سنای این کشور در تلاشند از نظر حقوقی مسیری برای استفاده از مکانیسم ماشه علیه ایران بیابند. در این راستا سناتورهای مخالف توافق هسته ای از بعد حقوقی معتقدند از آنجا که ایالات متحده یکی از مشارکت‌کنندگان اولیه در برجام است و این مهم در قطعنامه شورای امنیت ذکر شده است، یک فرصت و بحث حقوقی برای ایالات متحده شکل خواهد گرفت. چون که ما (آمریکا) می‌توانیم مکانیسم ماشه را با ثبت یک اطلاع در شورای امنیت، ذیل قطعنامه 2231 در خصوص موردی که از نظر ایالات متحده به منزله نقض آشکار برجام توسط جمهوری اسلامی ایران است، به جریان بیندازیم که در اینجا به نظر می رسد واشنگتن سعی دارد روی آثار گام های کاهش تعهدات هسته ای تهران مانور دهد. با این اوصاف اساسا آمریکا توان جولان در شورای امنیت را با این خوانش حقوقی از برجام و مکانیسم ماشه را دارد؟

این جملات و عبارات یک نگاه دقیق و جزئی حقوقی به برجام نیست، بلکه یک خوانش عمومی و کلی نسبت به توافق هسته ای است. آمریکا ذیل نکاتی که مطرح کردید به دنبال آن است که یک ترفند حقوقی به کار ببرد. پیرو این مسئله واشنگتن ادعا می کند اگرچه ایالات متحده آمریکا بیش از یک سال و نیم پیش رسما از برجام خارج شده است، اما ارتباط ایالات متحده آمریکا با این ساختار سیاسی برجامی، به خصوص از نظر شورای امنیت هنوز وجود دارد. به عبارت ساده‌تر آمریکا اعتقاد دارد که من هیچ گاه به طور رسمی به شورای امنیت سازمان ملل نگفته ام که پس از خروج از برجام دیگر جزء ساختار سیاسی برجام نیستم. بنابراین چون آمریکا خود را هنوز جزء ساختار سیاسی برجامی در چارچوب شورای امنیت، ذیل قطعنامه ۲۲۳۱ می داند، سعی می کند از این طرق یک خوانش و یا بهتر بگوییم یک توجیه حقوقی برای این مسئله بیاید که که آمریکا هنوز جزء اعضای برجام است. لذا در سایه این نکته واشنگتن می تواند نسبت به فعال کردن مکانیسم ماشه اقدام کند. 

از منظر شما پاسخ ایران به این ادعاهای آمریکا باید چگونه باشد؟    

ببینید اینجا مسئله قدری پیچیده است. چون هر طرف یک خوانش حقوقی دارد. اما نکته بسیار مهمی که من بر روی آن تاکید دارم این است که جمهوری اسلامی ایران باید از حقوق حقه خود، ذیل برجام دفاع کند. چون زمانی که این بحث ها و خوانش های تفسیری از مواد حقوقی برجامی به وجود می آید، تهران باید از مواضع ملی خود دفاع کند. از این رو در پاسخ به سوال شما من معتقدم که جمهوری اسلامی ایران به هیچ وجه نباید در مقام پاسخ گویی برآید، بلکه برعکس باید این آمریکایی‌ها باشند که برای هرگونه اقدام خود پاسخ و یا استدلال منطقی حقوقی بیابند. پس موضع ایران باید چنین موضعی باشد. یعنی واشنگتن نباید و نمی تواند در مقام یک طلبکار سخن بگوید، بلکه این ایران است که در مقام طلبکار قرار دارد. چون دونالد ترامپ با امضای دستور خروج از برجام در همان 18 اردیبهشت ماه سال گذشته رسما عضویت آمریکایی‌ها در توافق هسته‌ای را لغو کرد و تمام حقوق خود را ذیل برجام از بین برد. لذا آمریکا دیگر اکنون به عنوان عضو برجام مطرح نیست.

سوال مهم دیگر اینجاست که اگر اروپا بنا به برداشت خود دست به چنین اقدامی بزند، ایران برای حل مشکل خود به کدام مرجع صالح برای رسیدگی به دعاوی خود می تواند رجوع کند؟

متاسفانه هیچ مرجع صالحی برای رسیدگی به دعاوی حقوقی برجامی ایران وجود ندارد. چنانکه ذکر کردم حتی اگر در نهایت تهران بخواهد مکانیسم حل اختلاف ماده ۳۶ برجام را فعال کند، پرونده ایران بعد از ارجاع به کمیسیون مربوطه، هیئت وزیران و هیئت مشورتی نهایتا به شورای امنیت سازمان ملل کشیده می شود، در آن صورت احتمالا شرایط به نفع ایران نخواهد بود. چون در آنجا مسئله تفسیر حقوقی تعلیق و یا کاهش تعهدات هسته ای ایران مطابق با خوانش تهران نخواهد بود. به خصوص که اکنون اقتضائات پرونده فعالیت های هسته ای ایران بعد از برداشته شدن 4 گام از کاهش تعهدات برجامی به شدت متفاوت از گذشته است و آژانس بین المللی انرژی اتمی نیز در گزارش های اخیر خود بر این نکته تاکید کرده است. 

لذا به موازات این شرایط اگر ظرف 30 روز جواب قانع کننده از طرف ایران برای اقداماتش داده نشود، وضعیت سابق قبل از برجام برای ایران برقرار خواهد شد. البته در کنار آن اگر هر کدام از اعضای ثابت شورای امنیت سازمان ملل که عضو برجام هم به شمار می روند به این مسئله رای مثبت دهند مکانیسم ماشه خود به خود و به صورت اتوماتیک توسط پروسه حل اختلاف ماده ۳۶ برجام اجرایی می‌شود. لذا دست ایران هم در مراجع و محاکمه بین المللی چندان باز نیست.

اگرچه ذیل بندهای ۲۶ و ۳۶ برجام، جمهوری اسلامی ایران معتقد است که برای پاسخگویی به خروج دونالد ترامپ از برجام در ۱۸ اردیبهشت ماه سال گذشته و اعمال مجدد تحریم های ظالمانه آمریکا در این مدت و نیز بدعهدی اروپا در عمل به تعهداتشان، تهران به ناچار و برای استیفای حقوق خود در چارچوب برجام می‌تواند در پیگیری پروسه و برنامه کاهش تعهدات برجامی، گام به گام نسبت به احیای توان هسته‌ای از دست رفته خود در قالب برجام اقدام کند، اما بر خلاف این دیدگاه تهران اکنون گزارش‌های آژانس بین المللی انرژی اتمی و به تبع آن مواضع برخی از اعضای حاضر در برجام، به خصوص سه کشور اروپایی آلمان، فرانسه و انگلستان بر این نکته تاکید دارد که ایران رسماً، ذیل پیگیری گامهای کاهش تعهدات برجامیش، نقض فاحش توافق هسته ای را صورت داده است، لذا باید دست به فعال کردن مکانیسم ماشه علیه ایران زد. این مواضع به خصوص بعد از عملیاتی شدن گام چهارم کاهش تعهدات برجامی به صورت پررنگ تری از سوی اروپایی ها پی گرفته می شود. این در حالی است که تهران در یک خوانش کاملاً متفاوت و عکس آن، چنین برداشتی ندارد و معتقد است این گام ها برای تداوم حیات برجام ضروری است. از نگاه شما این تفاوت خوانشهای حقوقی از یک متن حقوقی واحد و ثابت به چه دلیل صورت گرفته است؟

برای پاسخ دقیق به سوال شما و همچنین روشن شدن اذهان خوانندگان باید گفت که این تفاوت خوانش حقوقی هر کدام از اعضاء به دلیل اقتضائات سیاسی و دیپلکماتیک صورت گرفته است. چون برجام را در بازه زمانی خود و در چارچوب اقتضائات سیاسی و دیپلماتیک آن سال ها باید بررسی کرد. چرا که با تغییر فضای سیاسی و دیپلماتیک به ویژه بعد از خروج امریکا از برجام خیلی از این مفاهیم و بندهای حقوقی برجامی نیز خوانش های متعدد و گاه متضاد پیدا کردند. از این رو هر کدام از طرف های برجامی خوانش های متفاوتی از آن دارند. نکته مهمی که من بر آن تاکید دارم این است که خوانش واحد از برجام توسط همه اعضاء از امریکا تا ایران متعلق به زمانی بود که تمام اعضای حاضر در گفت وگوها در بستر یک فضای اعتمادساز به دنبال تعامل، حل و برون رفت از چالش پرونده فعالیت های هسته ای بودند. یعنی جامعه جهانی که نمایندگان آن را شش کشور آلمان، انگلستان، فرانسه، آمریکا، روسیه، چین به همراهی اتحادیه اروپا بر عهده داشتند هم داستان با جمهوری اسلامی ایران خواستار کاهش تنش بودند، اما متاسفانه با روی کار آمدن دونالد ترامپ و خروج ایالات متحده از برجام عملاً این فضای اعتمادساز و کاهش تنش از بین رفت. یعنی همان فضای اعتمادساز که باعث خوانش و تفسیر واحد شده بود جای خود را به بی اعتمادی داد. 

اگرچه بارها ایران اعلام کرده بود که متن برجام از نظر حقوقی دارای چالش‌ها، ایرادات و انتقاداتی است، اما چون این توافق در یک فضای اعتماد ساز و بر مبنای حل و برون رفت از یک مسئله حساس صورت گرفته، بنابراین اساس کار باید روی فضای اعتماد قرار گرفته و بر اساس همین نگاه اعتمادساز است که باید بندها و مواد حقوقی برجامی مورد خوانش قرار گیرد؛ زمانی که حسن نیت کنار رود و دوباره شاهد اوج‌گیری تنش ها و فضای تخاصم سیاسی و دیپلماتیک میان اعضاء باشیم، طبیعی است که هر کدام از طرفین به دنبال خوانش و تفسیر مد نظر خود و مطابق با اهداف و منافعشان از برجام هستند. با این نگاه هر کدام از اعضاء به دنبال پررنگ کردن نقاط منفی توافق هسته‌ای و یا نقد عملکرد طرف مقابل، ذیل برجام هستند. درنتیجه اکنون خوانش های متضاد و متناقض، استانداردهای دوگانه و چندگانه و تفسیرهای متفاوت از متن واحد برجام صورت می‌گیرد. 

به هر حال باید بپذیریم که برجام یک متن کامل حقوقی نیست که از دل آن نتوان تفسیرهای متعددی شکل داد. بنابراین منطقی آن است که برجام باید در فضای خود مورد بررسی قرار گیرد. با این وصف اگر برجام در همان اقتضائات زمانی خود مورد بررسی قرار گیرد، همه چیز درست و منطقی به نظر می رسد، اما زمانی که از آن اقتضائات خارج شد این روایت های متناقض و متضاد شکل می گیرد. فارغ از این مسائل باز هم بر این نکته تاکید دارم که ما نباید خود را درگیر این بکنیم که طرف‌های دیگر چه تفسیری از برجام و یا عملکرد ما دارند. ما باید تمام تاکید و تمرکز خود را روی این مسئله داشته باشیم که حقوق و منافع ملی جمهوری اسلامی ایران از برجام چیست و به دنبال احیای آن باشیم و حتی المقدور خود را درگیر بحث های حقوقی ایالات متحده آمریکا و برخی کشورهای اروپایی حاضر در برجام نکنیم.