«مثلثآنلاین» گزارش میدهد
حربه انتخاباتی اصلاحطلبان؛ از تکرار کلیدواژه ردصلاحیت تا زیر سوالبردن اصل انتخابات
اصلاحطلبان در غیاب سرمایه اجتماعی خود باز هم میخواهند دست به دامن سیاستی نخنمای انتقاد به بررسی صلاحیتها شوند.
گروه سیاست مثلثآنلاین: اصلاحطلبان که اینروزها سرمایه اجتماعی خود را از دسترفته میبینند باز هم شروع به تکرار کلیدواژهای قدیمی به نام ردصلاحیت کردهاند. انتخابات مجلس یازدهم بر آنها روشن کرد که به دلیل عدم تحقق وعدههای دولت و نیز عملکرد ضعیف فراکسیون امید در مجلس دهم، مردم دیگر اقبال خاصی نسبت به آنها نشان نمیدهند و به همین دلیل از حالا دریافتهاند که در انتخابات ریاستجمهوری1400 با بحران روبهرو خواهند بود؛ از این رو گرچه گویا گزینههای انتخاباتی خود را بررسی میکنند و گاه میگویند این بار با یک نامزد کاملا اصلاحطلب میآییم و گاه سخن از نامزد ائتلافی میزنند اما همه طیفهای اصلاحطلب همصدا با هم بر یک گزاره مشترکند و آن نقد شیوه بررسی صلاحیتها از سوی شورای نگهبان است.
اصلاحطلبان که خود توانستهاند از همین سازوکار سالها در عرصه ریاستجمهوری و مجلس بر اریکه قدرت تکیه بزنند، در هر بزنگاهی که احتمال شکستشان را بالا میدانند با تأکید بر ردصلاحیتها طوری صحنه سیاسی را چیدمان میکنند که گویی ایشان برنده بلامنازع انتخابات بودهاند و بررسی صلاحیتها امکان حضور آنها در انتخابات را فراهم نمیکند؛ این مهم در حالی است که اولا اصلاحطلبان در همین انتخابات مجلس نتوانستند با یکدیگر به شیوهای واحد برای ورود به انتخابات برسند و ثانیا همان لیستهایی که ارائه دادند هم به هیچ وجه مورد اقبال جامعه قرار نگرفت و شخصیت مطرحی چون مجید انصاری بسیار رأی کمتری از نفر آخر لیست اصولگرایان کسب کرد. اصلاحطلبان حالا و در آستانه انتخابات ریاستجمهوری بازهم نیمنگاهی به این حربه انتخاباتی دارند تا جایگاه متزلزل سیاسی و اجتماعی خود را در سایه بررسی صلاحیتها پنهان کنند. شاهد مثال این موضوع سخنان اخیر یکی از نزدیکترین افراد به خاتمی است. جواد امام، مدیر عامل بنیاد باران در گفتوگویی گفته است: «درباره ردصلاحیتها باید گفت تاکنون این فرصت از ما گرفته شده و نمیتوانیم برنامهریزی کنیم که بر اساس قانون چهرههایی را که مقبولیت اجتماعی دارند، برای انتخابات نامزد کنیم. اگر کسی صلاحیت قانونی نداشته باشد، نمیتوانیم بگوییم شورای نگهبان بپذیرد. در نهایت میتوانیم بگوییم چرا این فرصت را از اصلاحطلبان میگیرید».
حربه بعدی اصلاحطلبان بعد از انتقاد به شورای نگهبان و بررسی صلاحیتها عبور از انتخابات است؛ موضوعی که به دفعات در انتخاباتهای مختلف شاهد آن بودهایم. واضحترینِ آن در جریان انتخابات مجلس هفتم مشاهده شد؛ وقتی که نمایندگان اصلاحطلب مجلس ششم به دلیل اعتراض به نتیجه بررسی صلاحیتها در مجلس تحصن کردند و عملا یک بحران بزرگ برای نظام ایجاد کردند و وقتی دیدند درخواست غیرقانونیشان به نتیجه نمیرسد، از دولت خاتمی خواستند که انتخابات را برگزار نکند که البته خاتمی چنین نکرد. آنها حتی بنا داشتند تا با ادامه اعتراضات خود استحالهای اساسی در نظام جمهوری اسلامی ایران ایجاد کنند که چنین نظری در سخنان و مقالات آن زمان سعید حجاریان، تئوریسین جریان اصلاحات دیده میشود. اصلاحطلبان انتخابات مجلس هفتم را تحریم کردند و نشان دادند که زمانی که خواستهشان به کرسی ننشیند از رقابت کناره میگیرند. همین موضوع در انتخابات شورای شهر هم رخ داد و آنها بار دیگر به تحریم انتخابات دست زدند.
یکی دیگر از حربههای اصلاحطلبان بعد از انتقاد به بررسی صلاحیتها و گام بعدی تحریم انتخابات زیر سوال بردن روند انتخابات است؛ به نحوی که در انتخابات سال88 با طرح موضوع تقلب در انتخابات کوشیدند که بگویند نظام انتخاباتی ایران مخدوش و غیرقابل اعتماد است که البته در آن سال مواضع آنها خسارات بسیاری بر کشور وارد کرد. آنها بازهم در انتخابات مجلس در سال90 شرکت نکردند و در آن زمان میگفتند که دیگر انتخابات در ایران فایدهای ندارد. با وجود چنین موضعی در سال92 که احساس کردند با حمایت از یک نامزد اجارهای میتوانند به فتح انتخاباتی برسند، تن به قواعد موجود دادند و وارد انتخابات شدند و در انتخابات مجلس دهم در سال94 هم با تمام توان مشارکت کردند. آنها بعد از آنکه توانستند در انتخابات ریاستجمهوری و مجلس پیروز شوند، چنین القاء کردند که مردم سمت اصلاحطلبان ایستادهاند و نتیجه انتخابات را نشانه سرمایه اجتماعی بالای خود فرض کردند در صورتی که هیچ یک از آنها در آن زمان نسبت به بررسی صلاحیتها انتقاد و اعتراضی نمیکرد و همین انتخابات که در بستر جمهوری اسلامی برگزار میشد را نشان پیروزی خود میدانستند.
اصلاحطلبان اندکی بعد از انتخابات مجلس راه جدیدی را آغاز کردند و گفتند که اساسا انتخابات در ایران وجود ندارد و حتی برخی از آنها مانند عباس عبدی به تمسخر گفت که باید بساط انتخابات در ایران جمع شود یک نفر نخستوزیر تعیین شود تا خیال همه راحت شود یا سعید حجاریان در تکمیل یادداشت عبدی نوشت که اگر قرار است ریاستجمهوری هم باقی بماند بهتر است یک نفر بدون هیچ انتخاباتی معرفی شود تا در صندوق آراء صرفهجویی شود. یا عبدی در گفتوگویی به صراحت گفت: «گمان میکنم مسئله انتخابات برای اصلاحطلبان تمام شده است و اگر در انتخابات شرکت کنند برای آن است که به هرحال حضوری داشته باشند و بگویند ما بودهایم».
با ذکر این اوصاف به نظر میرسد اصلاحطلبان در شرایطی که سرمایه اجتماعی خود را از دست رفته میبینند و نمیتوانند پاسخگوی عملکرد نامطلوب دولت و فراکسیون امید باشند، هیچ بعید نیست در انتخابات سال آینده بازهم دست به دامن چنین سیاستهای نخنمایی شوند.
دیدگاه تان را بنویسید