«مثلثآنلاین» گزارش میدهد؛ جدال اصلاحطلبان به بهانه نهاد اجماعساز در بالاترین سطح خود قرار گرفت
آغاز انشعاب بزرگ
مجادله لفظی خزاری و گرامیمقدم چه پیامی را مخابره میکند؟
گروه سیاست مثلثآنلاین: اصلاحطلبان در جدالی بزرگ قرار دارند و این روزها بیش از آنکه رقابتشان با اصولگرایان باشد، درگیر جدالهای عظیم درونجناحی شدهاند. نهاد اجماعساز که قرار بود با خود اجماع سراسری در میان اصلاحطلبان بیاورد، اکنون محل نزاع شدید طیفهای مختلف اصلاحطلبی شده است. به نحوی که سکانداران نهاد اجماعساز این تشکیلات را تنها راه اجماع میدانند و باور دارند حضور شخصیتهای شناختهشده مانند بهزاد نبوی میتواند باعث اعتماد مردم به اصلاحطلبان شود و از آن سو منتقدان اصلاحطلبِ این نهاد انتخاباتی میگویند حضور اشخاص حقیقی باعث ایجاد انحصارگرایی و استمرار پدرخواندگی در اصلاحات میشود؛ از طرفی به زعم آنها وجود نیروهایی مانند نبوی نهتنها باعث ترمیم سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان نمیشود، بلکه حکایت از کهنهبودن و برنامهبودن سیاستهای اصلاحطلبان دارد. برای مثال اخیرا صادق خرازی گفته است: «من خیلی در جریان تحولات نهاد اجماع ساز نیستم. در جلسات شورای مرکزی و دفتر سیاسی حزب در مورد آن بحث شده است. انتقادی که ما از تحولاتی که منجر به تشکیل این نهاد داریم، این است که اصلاح طلبان با این ساز و کار به جامعه این پیام را منتقل کردند که هیچ چیز در جریان اصلاحات تغییر نکرده است. هر آنچه که منجر به نتایج فعلی در جریان اصلاحات شده است برقرار است. جریان اصلاحات هنوز باور نکرده است که ریشه اش باید در دل جامعه باشد. نمی شود که شما حرف از مردم و جامعه بزنید و ساز و کار و شفافیتی برای حضور جامعه در عالی ترین نهاد سیاست گذاری خود نداشته باشید. اصلاح طلبان که فقط همین افراد تکراری نیستند که برخی از دهه شصت و تشکیل جبهه پیروان خط امام تا به امروز در این مسند نشسته اند و برای کل جوانان و دانشجویان و مردمی که آرزوی تغییر و تحول را داشتند و به این جریان دل بستند تصمیم بگیرند. نمی شود که شما حرف از تحول خواهی و شفافیت و پاسخگویی و مدرنیته و همگام شدن حکومت با تحولات دنیا بزنید اما ساز و کار تصمیم گیری خودتان از عقب مانده ترین شیوه های موجود در دنیا باشد. شما نگاهی به رقابت های داخلی حزب دموکرات و حزب جمهوری خواه در آمریکا بیندازید. چطور بدنه حامی این دو حزب در تصمیم گیری برای بزرگترین اتفاق این دو حزب مشارکت می کند. این می شود که نمایندگان یا منتخب این احزاب خود را پاسخگوی بدنه اجتماعی می دانند و جرات نمی کنند بر خلاف منافع کشور و جریان حرکت کنند... نمی شود که شما به آن دانشجو یا به آن کسی که قرار است صدای این جریان باشد بگویید تو فقط باید دنباله رو باشی. این حرف شوخی است. در جامعه جوان و تحصیلکرده امروز ده ها هزار جوان داریم که قدرت تحلیل به مراتب قوی تر و دقیق تر و به روز تری از آقایانی دارند که از دهه شصت در حال تصمیم گیری هستند و جایشان را به افراد جوان تر نمی دهند. اگر این افراد می توانستند تصمیمات درست بگیرند که جریان اصلاحات امروز در این وضعیت قرار نداشت... آرمان و آرزوی من این است که هر گامی که اصلاحات بر می دارد به لحاظ دموکراتیک قابل انتفاع باشد. سیکل و چرخش دموکراتیک در فرآیند اصلاحات امری بسیار مهم و اساسی است و ریش سفیدی را خیلی نمی پسندم. امیدوارم روزی شرایطی به وجود آید که در یک فرآیند آزاد منطقی همه بتوانند قدرت مانور و عرض اندام داشته باشند».
این سخنان البته در ادامه انتقادهای تند و تیزی است که شخصیتهایی مانند هادی خامنهای هم به نهاد اجماعساز وارد کردهاند که گویا به مذاق اعضای این نهاد چندان خوش نیامده است؛ چنانکه اسماعیل گرامیمقدم، سخنگوی حزب اعتماد ملی و عضو اشخاص حقیقی مجمع به روزنامه «جهان صنعت» گفته است: «اگر منظور منتقدان این ۱۵ عضو حقیقی هستند باید به آنان گفت که این افراد- غیر از بنده حقیر که سرباز کوچک اصلاحات هستم- همه افراد با سابقه، زندان دیده و هزینهکرده برای اصلاحات هستند که مردم به اینها اعتماد میکنند. جمعی از اصلاحطلبان عافیتطلب که این جمع از رنجدیدگان اصلاحطلب را زیر سوال میبرند، بگویند که باید چه کسانی در این نهاد قرار میگرفتند. اگر افرادی که فقط سفیر بوده، پست و مقام داشته و یک سیلی هم برای اصلاحات نخوردهاند که مردم اعتماد نمیکردند. اگر ما این ۱۵ نفر که مورد اعتماد مردم هستند را هم زیر سوال ببریم، در واقع داریم در زمین رقیب بازی میکنیم».
به هر روی این مجادلهها نشان میدهد که مناقشه در میان اصلاحطلبان در بالاترین سطح خود قرار گرفته است و با وضعیتی که پیش میرود به نظر میرسد که هیچ بعید نباشد که در آیندهای نزدیک شاهد شکافی عظیم در میان نیروهای اصلاحطلب باشیم.
دیدگاه تان را بنویسید