«مثلثآنلاین» گزارش میدهد؛ همه نامزدهای اصلاحطلبان
رونمایی از یک نامزد دیگر در اردوگاه اصلاحات
تازهترین نامزد اصلاحطلبان محمدعلی افشانی که گویا قرار است از سوی حزب اعتماد ملی معرفی شود.
گروه سیاست مثلثآنلاین: اصلاحطلبان در شرایطی سخن از نیل به نامزد واحد میزنند که تعداد زیادی از شخصیتهای اصلاحطلب یا حتی غیراصلاحطلبانی که خود را نزدیک به جبهه اصلاحات میبینند خود را برای ورود به عرصه انتخابات آماده میکنند. تازهترینِ آنها هم محمدعلی افشانی، شهردار پیشین تهران است که گویا قرار است از سوی حزب اعتماد ملی نامزد شود؛ چنانکه اخیرا اسماعیل گرامیمقدم، سخنگوی این حزب و از اعضای حقیقی نهاد اجماعساز اصلاحطلبان(جبهه اصلاحات ایران) رونمایی شده است. او در گفتوگو با «مهر» گفته است: «محمدعلی افشانی از سوی برخی از اعضای شورای مرکزی برای نامزد شدن در انتخابات ۱۴۰۰ مطرح شده است. افشانی سوابق درخشانی دارد و از نیروهای پاک دست کارگزاران نظام است که در سمتهای معاونت وزیر، استانداری و شهرداری تهران مشغول به خدمت بوده است. لذا افشانی هم به عنوان یکی از نامزدهای حزب اعتماد ملی مطرح است. محمدعلی افشانی هم فعالیت خود را آغاز کرده است اما نتیجه نهایی بعد از اعلام نامزدهای احزاب دیگر و سایر شخصیتهای اصلاحات مشخص خواهد شد. نهاد اجماعساز قطعا بعد از ثبتنام و مشخص شدن اینکه چند تن از اصلاحات توسط شورای نگهبان تأیید شده، فعالیت خود را آغاز خواهد کرد».
محمدجواد ظریف
اما چه کسانی تا اینجای کار به عنوان مهمترین نامزدهای بالقوه اصلاحطلبان مطرحاند؟ علاوه بر افشانی که جدیدترین نامزد اصلاحطلبان است آنها همچنان بر سر محمدجواد ظریف با یکدیگر بحث دارند؛ برخی اصلاحطلبان مانند اعضای حزب کارگزاران سازندگی ظریف را اولین گزینه جبهه اصلاحات میدانند و ادعا میکنند که او یک اصلاحطلب تمامعیار است و برخی دیگر با حمایت اصلاحطلبان از ظریف مخالفند. نمونهاش سخنان حسین مرعشی است که در گفتوگو با «خبرآنلاین» گفته است: «به نظر من انتخاب اول جبهه اصلاحطلبان آقای ظریف خواهد بود... برداشت اصلاح طلبان این است که آقای ظریف یک دیپلمات اصلاح طلب است».
البته متعاقب این سخنان محمود صادقی واکنش نشان داده و گفته است: «بیشتر اسامی که مطرح می شوند گمانه زنی رسانهای هستند، البته احزاب اصلاحطلب هم رایزنیهای داخلی خود برای معرفی گزینه ریاست جمهوری را آغاز و بعضی اسامی را مطرح کردهاند، اما این اسامی که احزاب معرفی میکنند باید به جبهه اصلاح طلبان ارائه شده تا آنجا بررسی و گزینه نهایی انتخاب شود، بنابراین ظریف هم ممکن است یک گزینه بین همه گزینه های اصلاح طلبان باشد نه اینکه او گزینه نهایی باشد».
این عضو فراکسیون امید مجلس دهم در پاسخ به این پرسش که آیا ظریف را می توان اصلاح طلب دانست، تصریح کرد: «دکتر ظریف فعال سیاسی شناخته شده اصلاحطلب نیست و سابقه فعالیت تشکیلاتی اصلاحطلبی ندارد و خود او هم چنین ادعایی نکرده است. او یک دیپلمات برجسته است که دیدگاههایش در خصوص تعامل با دنیا و بهکارگیری دیپلماسی همسو با اصلاحطلبان است اما من از سایر دیدگاههای او در زمینههای سیاست داخلی، اقتصاد یا مسایل اجتماعی و فرهنگی اطلاعی ندارم و خود ظریف هم در این زمینه اظهار نظری نکرده است».
اسحاق جهانگیری
اسحاق جهانگیری هم یکی دیگر از نامزدهاست؛ فردی که نزدیک به هشتسال معاون اول دولت روحانی بوده و طبیعتا کارنامهاش با کارنامه دولت گره خورده است؛ هرچند او در این چندسال در عین حال که نفر دوم دولت بود اما سعی کرده است که نشان دهد با روحانی و نزدیکانش که اعضای حزب اعتدال و توسعه باشند، مشکل دارد اما به نظر میرسد او با این حال که از نظر تشکیلاتی یک اصلاحطلبان کامل است و احتمال تأییدصلاحیتش هم نسبت به دیگر اصلاحطلبان وجود دارد، اما اقبالی در میان مردم نداشته باشد.
محسن هاشمی رفسنجانی
محسن هاشمی، رئیسشورای شهر تهران هم یکی دیگر از افرادی است که از سوی حزب کارگزاران سازندگی مطرح میشود؛ چنانکه اخیرا غلامحسین کرباسچی گفته است: «اگر محسن هاشمی تأیید صلاحیت شود جزء نیروهای فعال و توانمند است. او شخصیتی اجرایی است و اگر بعد از تایید صلاحیتها نظر جمع بر او باشد، مورد حمایت قرار میگیرد. البته مهم این است اولا خود آقای هاشمی اعلام آمادگی کرده و ثبت نام کند، آن وقت بعد از تایید صلاحیت در مورد او و دیگر اصلاح طلبان تصمیمگیری شود».
این سخنان در حالی است که به نظر میرسد که هاشمی بهجز فرزند اکبر هاشمی رفسنجانی بودن ویژگی منحصر به فرد دیگری ندارد و مسئولیتهایی که داشته است نیز محل انتقاد بسیاری از کارشناسان است.
حسن خمینی
حسن خمینی نیز یکی دیگر از کسانی که نامش مطرح میشود و برخی اصلاحطلبان باور دارند که او میتواند گزینه خوبی برای ریاستجمهوری باشد؛ برای مثال فیضالله عربسرخی، از اصلاحطلبان مشهور در گفتوگویی با روزنامه «شرق» گفته است: «اگر حسن آقای خمینی حضور پیدا کند، ردصلاحیتش حتما مثل آقای هاشمی اقدام پرهزینهای است و حضور ایشان نیز ممکن است دامنه مشارکت مردم را بالا ببرد. همچنین این اتفاق میتواند رغبت به فعالیت را در میان نیروهای سیاسی افزایش دهد. این فعال سیاسی اصلاحطلب ادامه داد: بنابراین حضور سیدحسن خمینی در انتخابات میتواند تمام معادلات جریان افراطی را برهم بزند».
البته این سخنان عربسرخی چندان با واقعیات موجود همخوان نیست زیرا حسن خمینی در تمام عمرش حتی یک مسئولیت اجرایی نیز نداشته است و عملا هیچ کار ویژهای در حوزه سیاست نکرده است؛ با این وصف با هیچ منطقی صفت «رجل سیاسی» بودن برای او احراز نمیشود و به نظر میرسد که از نظر قانونی او ویژگیهای لازم برای نامزدی در انتخابات ریاستجمهوری را ندارد. علاوه بر این به دلیل آنکه او هیچگاه نه ایده سیاسی خاصی داشته و نه برنامه اقتصادی روشنی به مردم ارائه کرده است، بعید است مردم به او اقبال خاصی نشان دهند.
محمدرضا عارف
محمدرضا عارف از آن دست شخصیتهایی است که خیلی پیش از اینها تکلیف را با خودش معلوم کرده است و تحت هرشرایطی میخواهد در 1400 نامزد شود تا به خواسته دیرین خود یعنی پاستورنشینی دست یابد. عارف میآید ولو آنکه اصلاحطلبان بر او اجماع نکنند. همین دلیل هم باعث شده است که فردی مثل مرعشی بگوید: « ما با هیچ کسی تعارف نداریم. اگر هم تصمیم جمعی این باشد که از آقای عارف حمایت کنیم این کار را میکنیم اما اولین برخورد معقول ما با هر کاندیدای این است که آیا آن کاندیدا نتیجه کار جمعی را می پذیرد یا خیر؛ اگر کسی نتیجه کار جمعی را نپذیرد ما نمیتوانیم در مورد او تصمیم بگیریم».
اما عارف هم در مسیر انتخابات یک چالش بزرگ دارد و آن اقبال مردم است. محمدرضا عارف به دلیل عملکرد بسیار ضعیف خود و فراکسیون تحت امرش یعنی فراکسیون امید در مجلس دهم تحت انتقادهای گسترده مردم و فعالان سیاسی قرار دارد و شاید رأیگرفتن از مردم با چنین کارنامهای بسیار سخت باشد.
علی لاریجانی
در میان تمام این شخصیتها علی لاریجانی شرایط متفاوتی دارد. او یک نیروی کاملا غیراصلاحطلب که در سالهای اخیر مواضعی نزدیک به اصلاحطلبان خاصه در سیاست خارجی داشته است. لاریجانی صرفا زمانی میتواند به عنوان گزینه اصلاحطلبان مطرح شود که جبهه اصلاحات به این نتیجه برسد که با سیاست ائتلافی وارد میدان شود؛ همان روشی که در سال92 و 96 پیش گرفتند. برخی باور دارند ارائه همه این اسامی به عنوان نامزدهای اصلاحطلب پوششی برای معرفی گزینه نهایی یعنی علی لاریجانی است؛ چنانکه روز گذشته محمدصادق کوشکی به «مثلثآنلاین» گفت: «اصلاحطلبان در سال92 آقای عارف را مطرح کردند و به وسیله او توانستند بدنه اصلاحات را تحریک به شرکت در انتخابات کنند. در حقیقت عارف وسیلهای بود تا آقای روحانی رأی بیاورد و در نهایت هم دیدیم که او را پیش پای روحانی قربانی کردند. سال96 هم آقای جهانگیری همین کارکرد را داشت و او را با عنوان نامزد پوششی آوردند تا روحانی رأی بیارود. آنها اکنون هم میخواهند ظریف را برای نامزد اصلیشان قربانی کنند. قصدشان این است که ظریف بدنه اجتماعی اصلاحات را تحریک به شرکت در انتخابات کند و در پایان او قربانی نامزد اصلی شود و نامزد اصلی اصلاحطلبان هم علی لاریجانی است».
به هر حال تا اینجای کار مشخص نیست که آیا واقعا اصلاحطلبان همچنان تمایل به ادامه سیاست انتخاباتی ائتلاف و ورود با نامزد اجارهای دارند یا آنکه به شعار ورود با نامزد کاملا اصلاحطلب واقعا باور دارند؟
نامزدهای حداکثری
نامهای دیگری مانند محمدرضا خاتمی، مصطفی معین و محسن صفایی فراهانی در میان برخی محافل اصلاحطلبی مطرح میشود. کسانی که نام چنین شخصیتهایی را مطرح میکنند معمولا باور دارند که اصلاحطلبان باید با نامزدهای حداکثری(رادیکال) خود به میدان بیایند و اگر ایشان تأیید صلاحیت شوند، میتوان بدنه اجتماعی اصلاحات را تحریک به رأیدادن کرد و اگر هم ردصلاحیت شوند، همه اصلاحطلبان از عرصه انتخابات کنارهگیری کنند. البته چنین نظری در اقلیت قرار دارد و بعید است حتی چنین افرادی نامزد شوند.
دیدگاه تان را بنویسید