در گفتوگو با «مثلثآنلاین» مطرح شد
محمدرضا اخضریان: مردم احساس بیپناهی میکنند/ با پدیده محرومیت نسبی مردم ایران مواجهیم/ اعتراض در شرایطی به سمت خشونت میرود/ دیگر نباید داغی بر دل مردم نشانده شود
محمدرضا اخضریان گفت: مردم اکنون احساس بیپناهی میکنند و تصور میکنند صدایشان به هیچ جا نمیرسد.
گروه سیاست مثلثآنلاین: نارضایتی مردم در پی مشکلات اقتصادی، کرونا و حالا قطعشدن مدام برق میتواند ابعادی فراتر از انتظار داشته باشد زیرا نارضایتی در بعضی موارد میتواند به اعتراض تبدیل شود و اعتراض هم گاهی ممکن است به خشونت کشیده شود؛ شرایطی که در سالهای اخیر در دو مقطع آبان 98 و دیماه 96 مشاهده شد که البته هزینه سنگینی بر کشور تحمیل کرد. حالا باید دید که برای پیشگیری از چنان شرایطی چه باید کرد؟
محمدرضا اخضریان، تحلیگر مسائل جامعهشناسی سیاسی درباره این موضوع به «مثلثآنلاین» گفت: «در وهله اول باید نارضایتیها را به چند بخش تقسیم کنیم. بخشی از اعتراضات رویکرد سیاسی دارد؛ یعنی برخی اعتراض میکنند که پیام سیاسی خود را منتقل کنند که این نیز خود به دو بخش تقسیم میشود. نخست کسانی که هدفشان نظام سیاسی است و با اعتراضاشان تغییر در سطح فرای دولت را انتظار دارند و برخی دیگر که صرفا میخواهند دولت آینده را در بستری امنیتی قرار دهند. بخش دوم اعتراضات اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است؛ برای مثال مردم میگویند مشکل برق را حل کنید، مشکل بیآبی را حل کنید یا چرا ما مردم در تنگنای اقتصادی قرار داریم؟ بخش سوم اعتراضات هم ریشه در فرهنگ اعتراض برای اعتراض دارد؛ یعنی حتی ممکن است مشکلی وجود نداشته باشد اما عدهای تمایل دارند با دلیل یا بیدلیل اعتراض کنند».
او ادامه داد: «در طیف نخست از بخش اول معترضان میکوشند بیبرقی کشور را گره بزنند به بیبرقی در مهر و آبان سال57 و به نوعی القاء کنند که شرایط امروز مانند شرایط دوران پهلوی شده است. از سوی دیگر مدام اعتصابهای نیروهای صنعت نفت را یادآوری کنند. اینها کسانی هستند که استراتژی سقوط نظام را درپیش دارند و نباید اعتراضهای اقتصادی و اجتماعی عموم مردم با این بخش یکی دانست اما طیف دوم از بخش اول میخواهد دولت آینده را در تنگنا قرار دهد تا در شرایطی امنیتی کار خود را آغاز کند. هم باید این دو طیف در بخش اول را از هم کاملا جدا دانست و هم باید این بخش را از دو بخش بعدی جدا کرد زیرا اگر چنین نشود، تحلیلمان از اعترضات درست نخواهد بود».
او درباره شرایط امروز جامعه ایران بیان کرد: «حالا برسیم به واقعیتهایی که در امروز جامعه میگذرد. اگر بخواهم همه بحث را در جمله خلاصه کنم، باید بگویم که جامعه ایران با بحران تدبیر و امید روبهرو است؛ دو واژهای که هشت سال دولت مستقر بر آنها تکیه کرد و وعده آنها را به مردم داد. اکنون هم تدبیر با چالش مواجه شده است هم ناامیدی وسیعی در جامعه وجود دارد که مهمترین دلیل بروز نارضایتیها همین است. وقتی مجموعه عملکردهای هشت سال اخیر را ارزیابی میکنیم، میبینیم که زنجیره نارضایتیها به وجود آمده است. مردم میبینند که بعد از این همه مرگ و میر ناشی از کرونا، در شرایطی که مردم کشورهای اروپایی با در کنار هم فوتبال میبینند یا مشاهده میکنند که در همین کشورهای همسایه مردم به راحتی در کنار هم قدم میزنند بدون دغدغه کرونا اما در کشور خودشان تازه حرف از پیک پنجم کرونا زده میشود. از سوی دیگر اقتصاد هم که فلج است و علاوه بر همه اینها برق هم که ندارند. حالا در این شرایط انتظار پاسخگویی دارند اما پاسخی هم شنیده نمیشود یا اگر احیانا مسئولان حاضر به پاسخگویی شوند یا توهین میکنند یا حتی فحش میدهند. یکی از مسائل دیگری که بر میزان اعتراضات دامن میزند همین لکنت دولت فعلی در پاسخگویی است».
این تحلیلگر مسائل جامعهشناسی سیاسی درخصوص محرومیت نسبی مردم ایران اظهار کرد: «مسئله بعدی این است که در چارچوب نظری روانشناسی اجتماعی مردم ایران دچار محرومیت نسبی شدهاند. در واقع 12 سال است که محرمیت نسبی به وجود آمده است. این واژه به معنای آن است که مردم آنچه را که داشتند هم از دست دادهاند. قرار بود اوضاع بهتر شود که نهتنها بهتر نشد که آنچه مردم داشتند هم از بین رفت. انسان وقتی چیزی را از دست میدهد، پرخاشگر میشود و این یک حالت طبیعی در هر انسانی است؛ حالا پاسخها به محرومیت نسبی متفاوت است. فرض کنید بستنی یک کودک را بگیرید؛ او اگر توان بدنی نداشته باشد و روحیه آرامی هم داشته باشد با راحتی میرود یک گوشه مینشیند و غصه میخورد اما اگر همان کودک روحیه تندی داشته باشد اما در عین حال توان جسمی بالایی نداشته باشد فقط فحش میدهد و فریاد میکشد اما اگر کودکی تنومند باشد هم فحش میدهد و هم سنگی به دست میگیرد پرتاب میکند و هم چند مشت و لگد میزند. همه این واکنشها نسبت به یک پدیده واحد است اما میتواند بسته به افراد متفاوت باشد. حالا برگردیم به بحث اصلی؛ در انتخابات این دوره دیدیم که یک عده شرکت کردند اما انتقاد هم کردند؛ یک عده شرکت نکردند و صرفا انتقاد کردند اما عدهای شرکت نکردند و تمایل به نابودی داشتند. همه اینها واکنشهای متفاوت جامعهای است که با پدیده محرومیت نسبی روبهرو شده است».
او افزود: «مردم اکنون احساس بیپناهی میکنند و تصور میکنند صدایشان به هیچ جا نمیرسد. آنها هم دچار محرومیت نسبیاند و هم نمیتوانند صدایشان را به گوش مسئولان برسانند و تصور میکنند مسئولان برایشان اهمیت ندارد که سرنوشت مردم چه میشود به همین دلیل میگویند تا بتوانیم رخت خود را ببندیم و کلاهمان را برداریم، میرویم و پشت سرمان را هم نگاه نمیکنیم».
اخضریان درباره پیام اعتراضها خاطرنشان کرد: «ببینید اکنون مطالبه برای تغییر به وجود آمده است اما چه تغییری و در چه سطحی؟ میدانیم که بخشی میخواهند تغییر فرای دولت و در ابعاد سیستم سیاسی باشد که البته اکثریت ندارند؛ حالا این مطالبه در دو شکل بروز میکند. گاهی به شکل مدنی پیش میرود و گاهی هم با خشونت اما بخشی از جامعه هنوز به سیستم موجود دلستگی دارد و میخواهد تغییر در رویکردها و عملکردها به وجود آید. اما به هر حال نمیتوان انکار کرد که اگر مسئولان با واقعیتهای موجود روبهرو نشوند، ممکن است در آینده خشونتی وسیع در جامعه به وجود آید که حتما بار امنیتی و انتظامی خواهد داشت».
او همچنین درباره اینکه آیا با تغییر دولت میتوان انتظار داشت که از میزان اعتراضات کاسته شود، بیان کرد: «دولت آینده یک ماه عسل چندماهه دارد که اگر بتواند از این فرصت استفاده کند، خود و کشور را برای چهار سال بیمه کرده است و حتما میتواند امید را در سرمایه اجتماعی نظام احیاء کند اما اگر نتواند از این فرصت بهره ببرد اوضاع ممکن است بدتر هم شود».
اخضریان در پایان گفت: «من در آخر میخواهم یک توصیه به همه مسئولان بکنم؛ اینکه بخشی از مخالفان نظام تلاش میکنند که داغی بر دل مردم نشسته شود. آنها میخواهند در پی برخوردی امنیتی-انتظامی مردم در این شرایط سخت، داغدار هم شوند. همه مسئولان باید حواسشان جمع باشد که داغی بر دل مردم نگذارند و برخورد انتظامی و امنیتی که نتیجهاش داغِ دل مردم شود، خط قرمزشان باشد زیرا اگر چنین شود، حتما جلب اعتماد عمومی برای دولت بعد هم کاری بسیار مشکل خواهد شد و دولت سیزدهم هم دیگر فرصت بازآفرینی امید را نخواهد داشت».
دیدگاه تان را بنویسید