محمدباقر قالیباف در نامه‌ای از نواصولگرایی سخن گفته و به بدنه اصولگرایی توصیه‌هایی برای چگونگی مواجهه با فضای موجود ارائه کرده است. این نامه بازخوردهای متقاوتی هم در جناح اصولگرا داشته و هم البته با نوع خاصی از واکنش‌ها میان اصلاح‌طلبان مواجه شده است.

پس از انتخابات
پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

اولین روز از هفته گذشته با یک بمب خبری آغاز شد. یک نامه بسیار مهم از سوی محمد‌‌باقر قالیباف منتشر شد که بازخوردهای فراوانی در محافل سیاسی و رسانه‌ای داشت. قالیباف حرف‌های تازه‌ای مطرح کرده و البته نقدهای قابل توجهی هم به جناح اصولگرا داشت. او در این نامه از نواصولگرایی سخن گفته و به بدنه اصولگرایی توصیه‌هایی برای چگونگی مواجهه با فضای موجود ارائه کرده بود. این نامه بازخوردهای متقاوتی هم در جناح اصولگرا داشت و هم البته با نوع خاصی از واکنش‌ها میان اصلاح‌طلبان مواجه شد. برخی از اصولگرایان به استقبال این نامه رفتند و برخی دیگر از زمان انتشار و محتوای نامه گلایه داشتند.  در این میان اما اصلاح‌طلبان هم تلاش خود را کردند تا از این نامه نهایت استفاده سیاسی را کرده و آن را نوعی شورش در جناح اصولگرا قلمداد کنند.

  نامه جنجالی

اما این نامه چه محتوایی داشت که اینگونه با واکنش‌های گسترده مواجه شد؟

فارغ از بخش‌هایی از این نامه که نقدهایی را به دولت مستقر وارد می‌کرد در یک بخش از این نامه آمده بود:

«در گفت‌وگو با شما جوانان مومن و دلسوز انقلاب و نظام و کشور، جواب‌های متعددی در پاسخ به این دغدغه‌ها شنیده‌ام که نشان می‌دهد بسیاری از شما دلیل شکست‌های اخیر جریان اصولگرایی، در جلب نظر مردم در انتخابات را نتیجه اشکالات ساختاری، رویکردی و عملکردی در سطوح کلان و خُرد می‌دانید. بنابراین به این باور رسیدم که «تغییر اساسی در نحوه کنش جریان اصولگرایی» یکی از مطالبات اصلی امروز شما جوانان مومن و دلسوز انقلاب و کشور است. امروز دیگر روشن است که اصولگرایی باید با حفظ مبانی و ارزش‌های انقلابی جمهوری اسلامی، در نگرش و شیوه سیاست‌ورزی خود متحوّل شود و با گفتمان و چهره‌هایی نو، حرکت در راستای «نو‌اصولگرایی» را هرچه زودتر آغاز کند. این انقلاب با تکیه بر شور و انگیزه جوانان پیروز شد و این نظام با فداکاری آنها بقای خود را تضمین کرد. در ادامه راه نیز چاره‌ای جز تکیه بر جوانان در انجام کارهای بزرگ و ماندگار نیست و یکی از کارهای بزرگ جسارت «خود‌انتقادی» و متحوّل کردن اصولگرایی، بدون تضعیف این جریان در مقابل رقیبی است که اصلی‌ترین هنر آن  تزریق‌ترس مصنوعی به جامعه، به‌قصد فراموش کردن وعده‌ها و ناکارآمدی‌هایش است. امیدوارم دیگر دوستان مسئول و اثرگذار در جبهه اصولگرایی این پیام و درخواست شما را، برای ایجاد این تحول بزرگ و ضروری، بشنوند و بدانند «خودانتقادی» و تغییر نشانه قوت است و نه ضعف.»

او در واقع در این بخش از نامه‌اش تلاش کرده بود تا ایده خود را که همان ایجاد نواصولگرایی است مطرح کند. او در عین حال یکی از راه‌های رسیدن به این نو‌اصولگرایی را خود انتقادی دانسته بود. این ایده قالیباف با موجی از واکنش‌های موافقان و مخالفان مواجه شد.

اما این نامه یک بخش مهمتر دیگر هم داشت. آنجا که او نوشته بود: «شما امیدوارانه، فعالانه و آتش‌به‌اختیار وارد صحنه شده، منتظر اقدامات از بالا به پایین در جریان اصولگرایی نباشید؛ زیرا تحلیل رفتارهای پس از انتخابات برخی دوستانْ نشان می‌دهد  تصمیم‌گیری در این مورد در رأس جریان همچنان دچار اختلال است.» این بخش از نامه دلخوری‌هایی در سطوح از اصولگرایان به همراه داشت و البته موجب شد تا اصلاح‌طلبان هم برچسب فرمان شورش در جناح را به این نامه الصاق کنند.

قالیباف در ادامه پرسش‌هایی را نیز مطرح کرده و نوشته بود: «1- از یک منظر آسیب‌شناسانه، «اصولگرایی» چه ضعف‌های ساختاری، عملکردی و رویکردی دارد که باید آنها را اصلاح کرد؟ «نو‌اصولگرایی» در این سه مورد کدام دغدغه‌ها را باید مورد توجه قرار دهد؟ چتر نواصولگرایی باید شامل کدام گروه‌های جامعه باشد؟

2- چگونه و با چه‌روشی می‌توان از اصولگرایی به‌سمت نواصولگرایی حرکت کرد و چهره‌های جدیدی که می‌توانند این کار را انجام دهند باید چه خصایصی داشته باشند و نقش جوانان در این روند چیست؟

3- پایگاه مردم در نواصولگرایی چگونه باید باشد؟ آیا ما نیازمند بازگشت به مردم و توجه به مطالبات و نقش آنها در اداره همه امور نیستیم؟ چگونه می‌توان بدون چشم‌پوشی از آرمان‌ها با واقعیت تغییر سبک زندگی طبقه متوسط کنار آمد؟

4- شیوه تعامل نواصولگرایی با دولت چگونه باید باشد؟

5- نسبت نواصولگرایی با رهبری انقلاب، نهادهای حاکمیتی و جریان‌های سیاسی رقیب چگونه باید باشد؟»

  بازتاب‌های ‌نامه قالیباف درباره نواصولگرایی

این نامه بازخوردهایی در فضای سیاسی و رسانه‌ای داشت. روزنامه‌های شرق، اعتماد، ایران، صبح نو، آفتاب یزد، آرمان، جوان، همدلی، مردم‌سالاری و قانون، تیترها و عکس‌هایی در صفحه اول خود را به این موضوع اختصاص دادند. سایت‌های خبری هم علاوه بر انتشار متن نامه محمدباقر قالیباف؛ در تحلیل‌های مختلفی، موضوع نواصولگرایی را بررسی کردند؛ ازجمله سایت عصر ایران و انتخاب در مطالبی به تحلیل دلایل نامه‌نگاری قالیباف پرداخته‌اند. کاربران فضای مجازی و توئیتر هم با راه‌اندازی هشتگ‌هایی نظیر #‌نواصولگرایی نظر خود را درخصوص این نامه به اشتراک گذاشتند. دکتر ابراهیم فیاض، جامعه شناس و استاد دانشگاه درخصوص لزوم تغییر در روش‌های اصولگرایی گفته است: «اصولگرایی باید دنبال اصول و مفاهیم اسلامی مثل عدالت باشد.» عباس عبدی تحلیلگر اصلاح‌طلب هم با انتقاد از شیوه اصولگرایان در سیاست‌ورزی گفته است: «تا‌کنون در چندین نوبت بر ضرورت بازسازی اصولگرایان اشاره کردم ولی به‌نظر می‌رسید که نه‌تنها بازسازی رخ نداده، بلکه جناح مذکور چند شقه شده‌اند.»

وی بازسازی اصولگرایی را برای این جناح ضروری دانسته است. سعد‌الله زارعی، تحلیلگر مسائل سیاسی اصولگرا هم با اشاره به اهمیت نامه قالیباف به جوانان و نقد عملکردی اصولگرایان در گفت‌وگو با رسانه‌ها گفته است: «نواصولگرایی پاسخ به نیازهای روز جامعه است.» وی با تبیین اینکه اصولگرایی دچار نوعی سوءتفاهم شده است، گفت: «یک جریان سیاسی ممکن است در فروعات دچار تحجر شود.» ناصر ایمانی، تحلیلگر جریان اصولگرا هم در گفت‌وگویی درخصوص بازسازی جریان اصولگرایی می‌گوید: «این کنش‌ها از سوی سیاسیون نشان‌دهنده این است که این جریان در تلاش است تا بازنگری در روش‌های سیاسی خود به عمل آورد.»

  حرف دل

محمدسعید احدیان، مدیرمسئول روزنامه خراسان در واکنش به نامه قالیباف در کانال تلگرامی‌ خود نوشت: «اصولگرایی نیاز به تغییر اساسی دارد.» او می‌گوید: «این مطالبه اکثر بدنه این جریان است و نامه قالیباف به جوانان، فارغ از «من قال» آن، حرف دل امروز بسیاری از نیروهای انقلابی است که تا دیروز توسط آنها مطرح می‌شد اما شنیده نمی‌شد.» احدیان گفته: «قالیباف نشان داد با اینکه همیشه منتقد جدی جریان اصولگرایی بوده و از تصمیمات این جریان بیشترین لطمه را خورده است، بازهم در نگاهی جریانی حاضر به ایثارگری است.» رضا شیران خراسانی، نماینده مردم مشهد هم می‌گوید: «همانطور که در قانون اساسی به موضوع مقتضیات زمان اشاره شده لازم است جریان اصولگرا هم با حفظ اصول، از روش‌ها و شیوه‌های دیگر سیاست‌ورزی استفاده کند.» وی افزود: «این همان موضوعی است که از آن تعبیر به نواصولگرایی می‌شود.» حسین قربان‌زاده، دبیرکل جمعیت پیشرفت و عدالت هم با اشاره به لزوم‌ ترسیم مبانی نو‌اصولگرایی گفته است: «شیوه سیاست‌ورزی جریان اصولگرا و فرقه‌های این جریان در مورد نوع تعاملات و نسبتی که این جریان با نهاد‌ها و اشخاص دارد، باید بازتعریف شود.»

  رمزنگاری قالیباف

سایت عصر ایران هم در این رابطه در یادداشتی به ارزیابی این نامه پرداخته و نوشته: «به اعتقاد قالیباف رأس جریان اصولگرایی دچار اختلال است. با این حال مشخص نمی‌کند منظور او از رأس جریان اصولگرایی کدام گروه و جبهه است.» سایت انتخاب هم در مطلبی به نامه قالیباف اشاره کرده است و نوشته است: «این نامه پر از گلایه و البته با رمزنگاری‌های مختص خودش است.» انتخاب مدعی شده: «نامه کدهایی دارد که کسانی که درون جریان راست رشد یافته‌اند، قادر به کشف رمز‌های آن خواهند بود.»

  هشتگ «نواصولگرایی»

کاربران فضای مجازی و شبکه اجتماعی توئیتر هم پیشرو‌تر از فضاهای دیگر رسانه‌ای به این نامه واکنش نشان داده‌اند. هشتگ #نواصولگرایی، پرکاربرد‌ترین هشتگ در این رابطه بود. سیدمحمود رضوی، تهیه‌کننده فیلم سینمایی ماجرای نیمروز در صفحه شخصی خود نوشت: «نواصولگرایی وقتی محقق می‌شه که جوانگرایی، نهضت خدمت به مردم و به‌روز شدن تفکرات بدون چشم‌پوشی از عقاید صورت بگیره، این یعنی بازگشت به مردم. علی شکوری‌راد، دبیرکل حزب اتحاد ملت ایران هم در واکنش به نامه قالیباف در توئیتر خود نوشت: «نواصولگرایی یعنی جذب حامی‌و هوادار با هر نوع باور و هر نوع سبک زندگی.»

سایت جهان‌نیوز هم در مطلبی در این مورد نوشته است: «نامه یا بیانیه قالیباف را از هر سو بنگریم می‌تواند در راستای همان اقداماتی باشد که در بیانیه نخست انتخاباتی‌اش اعلام کرد. لزوم تغییر دولت و مسیر در سال‌های آینده. او همچنین در میانه راه کارزار انتخاباتی برای ایجاد شوک به نفع رئیسی از انتخابات کناره گرفت تا شانس پیروزی بالاتر رود. هرچند برخی اصرار دارند تا نامه وی به جوانان انقلابی را تلاش قالیباف برای جلوگیری از منزوی شدن از عالم سیاست یا نشان دادن دلخوری‌اش از جریان اصولگرا معرفی کنند، ولی باید عنوان کرد که برای گرفتن چنین نتیجه‌ای بسیار زود است و باید منتظر کنش‌های آینده نشست. حتی تحلیل‌هایی بر این نظرند که قالیباف برای انتخابات 1400 مقدمه‌چینی می‌کند. اما ورای این تحلیل‌ها که متکی بر گمانه‌زنی و نه واقعیات موجود هستند باید اذعان کرد ادامه روند کنونی، ریسک حضور در عرصه‌ها و کارزارهای سیاسی را بسیار بالاتر می‌برد و اصلاح‌طلبان با استفاده از این خلاء به راحتی جامعه را وارد فضای دو‌قطبی کرده و در آستانه هر انتخاباتی با تشدید این فضا سود خود را خواهند برد. از این رو بدون هیچ حب و بغضی باید به پیشنهادات قالیباف اندیشید و از آن به‌عنوان زیربنای حرکتی نو بهره گرفت. این سوال مطرح است که آیا نواصولگرایی، کودتا علیه اصولگرایی و انحراف از آن است؟ اصولگرایی به‌طور کلی اعتقاد کامل و راسخ به اصول و ارزش‌های انقلابی و دینی و برقراری تناسب میان دین و سیاست است. در این میان اصول نباید فدای اهداف ماکیاولیستی و اپورتیونیستی شود و هرکس از این دایره خارج شود، بدون شک از اصولگرایی خارج شده است. در نامه قالیباف سوالاتی مطرح شده و ارائه راهکارها را به تفکر و اندیشه جوانان انقلابی سپرده است تا در یک دیالوگ و رفت و برگشت گفتمانی، میان اصول و نیازهای روز مردم در همه ابعاد تناسب ایجاد شود. برقراری تناسبی که هم باعث سعادت مردم در دنیا و آخرت شود، راه‌حلی می‌طلبد که نه باعث گریزان شدن جامعه از راه‌حل‌ها شود و نه باعث غلتیدن اصول و استحاله آنها گردد. ایجاد چنین راهکاری نیاز ضروری اصولگرایی تحت هر عنوانی است که کار چندان آسانی نیز نیست. متاسفانه پس از انتشار نامه شهردار تهران، این رسانه‌های اصلاح‌طلب بودند که بیشتر از رسانه‌های اصولگرا به آن پرداختند و به نظر می‌رسد نوعی تعارف یا اجتناب در این میان وجود دارد. از سوی دیگر برخی از گروه‌های اصولگرا و فعالین آنها بر این نظرند که قالیباف به‌دنبال رهبری جریان اصولگرا است و سعی دارد تا دیدگاه‌های پراگماتیستی خود را بر جریان مستولی سازد و آن را تحت عنوان جدید نواصولگرایی بر کل جریان قالب سازد یا انشعاب جدیدی ایجاد کند. در نتیجه چنین تلاشی را انحراف از اصول ارزیابی می‌کنند و بدون هیچ تحلیل یا پاسخی به سوالات مطرح شده در نامه نیز نمی‌دهند. بنابراین به نظر می‌رسد پیش از هر اقدامی ‌رفع سوءبرداشت‌ها و سوءتفاهم‌ها برای جلوگیری از تفرقه بهترین روش است. با نگاهی به جوسازی رسانه‌های اصلاح‌طلب این امر بیشتر ضروری می‌نماید؛ چرا که دقیقا آنها ابتکار قالیباف را به‌عنوان سوژه‌ای جهت کاشتن تخم تفرقه در میان اصولگرایان انتخاب کرده‌اند و اقدام شهردار را تمرد و انتقام وی از اصولگرایان ارزیابی می‌کنند! تلاش برای استحاله، انشعاب و تسلط بر اصولگرایی در گذشته نیز از سوی برخی از چهره‌ها انجام شده که همگی یا به انحراف کشیده شده‌اند یا به شکست انجامیده‌اند، از این رو شروع جدی نقد درون‌گفتمانی در چارچوب ساختاری مورد قبول و در کنارهم قرار گرفتن سایر گروه‌ها و پتانسیل‌های موجود در جریان اصولگرایی برای ایجاد خروجی‌های کارآمد و مبتنی بر نیازهای روز ضرورت امروز جریان اصولگرایی است. نامه قالیباف می‌تواند یکی از گام‌های نخست در این راستا باشد و به جای تخریب و دست رد بر سینه آن بهتر است مقدمات را برای نوزایی در جریان زودتر آغاز کرد.»

  نوشدن اصولگراها ضروری است

در واکنشی دیگر به این ماجرا مهدی چمران، با تایید مطالب مطرح شده در نامه آقای قالیباف به جوانان و با تاکید بر حرکت به سمت نواصولگرایی در مصاحبه با روزنامه صبح‌نو گفت: «حال نمی‌خواهیم نامی‌ جدید برای آن انتخاب کنیم ولی اصولگرایی هم باید هر آن در حال جهش و پیشرفت باشد و این از ضروریات اصولگرایی است. باید نو شویم ولی در چارچوب اصولگرایی. تعبیر «نو‌اصولگرایی» زیباست ولی به‌طور کلی از ضروریات اصولی ما هم این است که باید تغییر کنیم. این مطلب در سخنان مقام معظم رهبری هم مشهود است که می‌گویند: «توقف ممنوع!» این سخن رهبری نیز تاکیدی بر این مساله است. نباید بر راه‌حل‌های قدیمی ‌و موضوعاتی که امروز دیگر مورد پسند جامعه نیستند، تکیه کنیم چون این روش دیگر جوابگو نیست. ما باید اصول خود را حفظ کنیم ولی روش‌ها و برنامه‌ها را باید به‌روز کرد تا بتوانیم بین جوانان و برای جذب آنان نیز توانمند شویم.» وی همچنین با تاکید بر ضعف‌های اصولگرایی و ضرورت رفع آنها، گفت: «ضعف‌های بسیاری وجود دارند که باید آنها را رفع کرد. ما بر نقاط قوت خود، خوب کار نکردیم و هم‌افزایی را در درون جبهه به درستی انجام ندادیم و نتوانستیم تمام نیروها را جذب کنیم.»

رئیس شورای شهر تهران همچنین با تاکید بر نقش جوانان در نو اصولگرایی درباره خصوصیات کسانی که می‌توانند این حرکت را ایجاد کنند، گفت: «ما باید به جوانان و تمام چهره‌های جدید توجه خاصی داشته باشیم و باید از آنها بسیار کمک گرفت و روی آنها سرمایه‌گذاری کرد. کسانی که به هویت ما دست‌اندازی می‌کنند، جاذبه‌هایشان برای جوانان قابل توجه است ولی جامعه را دچار مشکل می‌کنند. حال ما باید به نحوی رفتار کنیم که هم برای جوانان جذابیت داشته باشد و هم هویت مکتبی ما در آن حفظ شود.»

  نخبگان باید در حال تغییر باشند

رضا روستا آزاد، عضو شورای مرکزی جبهه مردمی ‌نیروهای انقلاب اسلامی در گفت‌وگویی با تاکید بر ضرورت حرکت از سمت اصولگرایی به نو‌اصولگرایی گفت: «زمان در گذر است و شرایط تغییر می‌کند. نخبگان باید در حال تغییر باشند و نسبت به قانون، جوان‌گرایی و شرایط روز، افراد جدید جایگزین شوند. به مرور زمان سنگر باید به نسل جوان‌تر منتقل شود و این گردش نخبگان باید انجام بگیرد. در جبهه مردمی ‌هم شعارشان این بود که مسئولیت‌ها را به‌جوانان واگذار کنند ولی در اجرا باید کمی با جدیت بیشتر جلو بروند. همه باید آن جوهره اصولگرایی که ایمان به خداوند و انقلاب اسلامی است را داشته باشند ولی در خصوص مسائل روز باید حتما به‌روز باشند و به علوم جدید هم توجه کنند. به‌عنوان مثال، امروز در شبکه‌های اجتماعی جوانان بیشتر حضور دارند و مسائل آن را بهتر لمس می‌کنند و به آن آشنا هستند.»

  اصولگرایان باید اشکالات‌شان را برطرف کنند

عباس سلیمی‌نمین هم در‌خصوص اشکالات ساختاری وارد بر اصولگرایی در گفت‌وگو با صبح نو تاکید کرده است: «همه طیف‌های سیاسی کشور ما در ارتباط با کار تشکیلاتی دچار مشکلات جدی‌اند که یکی از آنها، اصولگرایان هستند. کار تشکیلاتی، غیر حزبی و طیفی در واقع یک سری موهبت‌ها دارد و یک سری ایرادات. موهبت‌های آن این است که اقتدار حزبی، تسلط حزبی و حاکمیت حزبی در آن وجود ندارد و امکان رشد سیاسی و جلوگیری از حاکمیت حزبی در آن وجود دارد اما در کنار آن مشکلاتی نیز به‌وجود می‌آیند که یکی از آنها این است که در آن تبعیت، هماهنگی و کار جمعی مقداری سخت می‌شود. اصلاح‌طلبان یک شورای مرکزی ایجاد کردند؛ اصولگرایان نیز برای رفع این نقص، پارلمانی را به وجود آوردند اما همچنان نواقص و عدم هماهنگی که بین دو جریان است، نشانگر این است که در ابتدای راه دستیابی به یک ساختار قرار دارند یا اگر هم ساختاری را به وجود آوردند، قطعا این ساختار عیب‌یابی و ایراداتش برطرف شود. وی همچنین در خصوص دغدغه‌هایی که «نو اصولگرایی» می‌تواند به آن بپردازد، گفت: «دغدغه‌های کار اقناعی برای جامعه یعنی اصلاح‌طلبان؛ البته کار اقناعی چشمگیری انجام نمی‌دهند اما عملیات روانی کردند. امکان جریان‌سازی را بلدند ولی در مسیر کار اقناعی قرار ندارند اما در عین حال قوی‌ترند در مجاب کردن دیگران به اینکه دارای قوت‌هایی هستند. بخشی از این در واقع کار از طریق جریان‌سازی و ایجاد نگرانی دنبال می‌شود. کار اقناعی توسط جریانات مختلف به وسیله تولید فکر خیلی کم است و از اصولگرایان هم در این زمینه انتظار بیشتری می‌رود؛ چرا که برخی از جریاناتی که خیلی اصول را تبلیغ نمی‌کنند، غالبا از اندیشه‌های تولید شده در سایر محیط‌ها استفاده می‌کنند، یعنی به بازنشر تولیدات دیگران متکی‌اند اما اصولگرایان در این زمینه باید متکی به خود باشند؛ طبیعتا در این زمینه خود را به خوبی نشان می‌دهند، در حالی که اصلاح‌طلبان می‌توانند از طریق‌ ترجمه یا اتکا به تولیدات سایر مجامع و حتی اتکا به سیستم‌های نظام بین‌الملل که عمدتا پر از فلسفه و مبانی رایج در محیط‌های غربی است، این مشکل خود را حل کنند ولی اصولگرایان ضعف‌شان در تولیداتی است که بتوانند با شرایط زمان اقشار مختلف را به توانمندی اصولگرایان برای پاسخگویی به نیازهای مبرم جامعه قانع کنند. رئیس مرکز مطالعات تاریخ ایران همچنین در خصوص جامعه آماری که نو‌اصولگرایی می‌تواند آنها را تحت پوشش خود قرار دهد، گفت: «اصولگرایان باید برای همه اقشار جامعه تولیدات فکری داشته باشند و هدف خود را در این قرار دهند که برتری استدلالی خود در اداره بهتر جامعه را برای همه اثبات کنند. بنابراین، مخاطبانش باید همه اقشار جامعه باشند، چه قشر دانشگاهی و چه صنعتگران، مدیران، جوانان و بانوان همه باید در واقع به این مهم برسند که اصولگرایان می‌توانند با برنامه‌های خود، هم دنیای اقشار مختلف جامعه را آباد کنند و هم سرنوشت آنان را به نیکی رقم بزنند و این ممکن نیست مگر از طریق ایجاد ارتباطات، کار اقناعی و تولید فکر متناسب با قشرهای مختلف مخاطب‌شان.»

رسول بابایی از نزدیکان قالیباف  هم در مطلبی در این مورد نوشت: «آنچه بر صحنه رقابت‌های سیاسی انتخاباتی چند سال اخیر کشورمان حاکم بوده را می‌توان در قالب گزاره قدرت‌گیری گام به گام و تدریجی اصلاح‌طلبان و شکست و به حاشیه رفتن اصولگرایان تحلیل کرد.

 فاصله‌‌گیری از فضای اجتماعی، ضعف در سیاست‌ورزی، ناتوانی در بهره‌گیری از مجاری ارتباط جمعی و تشتت و چنددستگی را شاید بتوان تنها بخشی از عوامل وضعیت کنونی دانست. بسیاری از چهره‌های شاخص اصولگرایی از این اردوگاه فاصله گرفته‌اند و بخش قابل توجهی از بدنه جوان و حامی ‌نسبت به توانایی نخبگان اصولگرا در پیشبرد منافع نیروهای انقلابی ناامید شده‌اند. سرمایه اجتماعی اصولگرایی در معرض تهدید جدی قرار گرفته و ظرفیت‌های گفتمانی آن با وجود برخی اشتباهات استراتژیک دستخوش چالش‌های جدی شده است. نوع رفتار نخبگان اصولگرا حتی برای بدنه اجتماعی حامی ‌هم قابل توجیه نیست و با وجود تفوق اصلاح‌طلبان بر فضای رسانه‌ای و شبکه‌های اجتماعی جدید، غالب رفتارهای اصولگرایان در معرض حملات شدید رقیب و اعتبارزدایی از آنها قرار دارد. در چنین شرایطی و پس از چند بار شکست اصولگرایی در اکثر رقابت‌های سیاسی نظام جمهوری اسلامی اعم از ریاست‌جمهوری، انتخابات مجلس و شوراهای اسلامی شهر و روستا به نظر می‌رسد وقت آن رسیده که بازسازی اصولگرایی در دستورکار قرار گیرد. نامه محمد‌باقر قالیباف به جوانان مومن و انقلابی را می‌توان در راستای پاسخ به همین ضرورت و ناظر به دغدغه‌های یک نیروی انقلابی برای وضعیت بغرنج کنونی اردوگاه اصلی نیروهای انقلاب دانست. قالیباف که در نامه خود به اشکالات ساختاری، رویکردی و عملکردی در سطوح کلان و خرد اصولگرایی اشاره کرده از ضرورت «تغییر اساسی در نحوة کنش جریان اصولگرایی» گفته و اهمیت آغاز «نو‌اصولگرایی» با تحول در سیاست‌ورزی اصولگرایانه و استفاده از گفتمان و چهره‌هایی نو را یادآور شده است. او ضمن اهمیت آسیب‌شناسی وضعیت کنونی نیروهای اصولگرا از اهمیت شناسایی دغدغه‌های جدید و ارتباط‌گیری با بدنه اجتماعی حامی‌ گفته است. بحث‌های حائز اهمیتی همچون نقش جوانان، جایگاه مردم و پیوند آرمان‌ها با سبک زندگی جدید جامعه ایرانی از دیگر مقولات حائز اهمیتی هستند که می‌توانند مبانی اصلی و وجوه ممیزه کانونی نواصولگرایی را شکل دهند. به واقع و از همین منظر می‌توان گفت پرسش‌هایی که قالیباف مطرح کرده پرسش‌های بنیادینی هستند که می‌توانند مختصات و ویژگی‌های اصولگرایی جدید را‌ ترسیم کنند.»

اما این نامه منتقدانی هم داشت. صادق زیبا‌کلام از جمله افرادی بود که واکنشی تند به این ماجرا نشان داد و گفت: «شاید آقای قالیباف می‌خواهد که یک جایی برای خودش در سپهر سیاسی ایران به وجود بیاورد و می‌خواهد در حقیقت به سرنوشت احمدی‌نژاد دچار نشود. چون به هر حال می‌داند اگر بخواهد به جریان اصولگرایی بچسبد هیچ جایگاهی ندارد. یعنی او نه بین اصولگرایان جایگاهی دارد نه بیرون جریان اصولگرایی؛ بنابراین آقای قالیباف امیدوار است با مانورهایی این‌چنینی جایگاهی در سپهر سیاسی ایران تحت عنوان نواصولگرایی یا اصولگرایی جدید برای خودش به وجود بیاورد.»

زیباکلام ادامه داده است: «حرکت قالیباف را هم نمایشی تبلیغاتی می‌توان نامید و هم تلاشی برای ایجاد یک جایگاه سیاسی است. اگر از نگاه آقای قالیباف بنگریم، می‌بینیم او نزدیک 12 سال شهردار بوده، قبلش نیز رئیس پلیس بود، الان هم آن‌قدر پیر نشده که برود بازنشسته شود، بنابراین خیلی سخت است که قدرت را رها کند و دیگر در قدرت نباشد ولی در عین حال می‌داند هیچ شانسی ندارد حتی بعید است بتواند نماینده مجلس شود. کدام بخش از جریانات اصولگرا از آقای قالیباف حمایت می‌کنند؟ نه اصولگرایان معتدل و میانه‌رو حامی ‌قالیباف هستند و نه روحانیت و جریانات رادیکال مثل پایداری در جریان اصولگرا ظاهر از قالیباف حمایت کنند. به همین دلیل آقای قالیباف به در و دیوار می‌زند تا شاید یک فضا و جایگاه سیاسی را برای خودش به وجود آورد.»

عباس عبدی هم از دیگر چهره‌های اصلاح‌طلب بود که به این نامه واکنش نشان داد و گفت: «این نامه حداقل از یک جهت زمینه داشته است‌. اینکه به هر حال اصولگرایان دچار یک وضعیت ناخرسند‌کننده‌ای هستند. همین رفتارهای عجیب و غریبی که این روزها در سطح اصولگرایی می‌بینید زمینه را فراهم می‌کند که طرح پرسشی بشود. البته آقای قالیباف هم به شکلی می‌خواهد بگوید باختی که در انتخابات به وجود آمد، به دلیل راهبردهای غلط اصولگرایان بود که به جای دفاع از ماندن او، کناره‌گیری‌اش را خواستار شدند، یا مجبور به انصرافش کردند یا دست کم از او خواستند که استعفا بدهد. در واقع این نامه نوعی قضاوت و دفاع ضمنی در مورد رفتار انتخابات خودش هم هست. ترکیب این دو دلیل است که از آن می‌توان درک کرد چرا این نامه نوشته شده است. پیش‌تر گفته شد که واقعیت موجود در جبهه اصولگرایی و به نوعی بدون لیدر ماندن این جریان باعث شده که آقای قالیباف تصور کند فرصت مناسبی برای طرح مسائل است تا شاید طرحی برای در دست‌گیری رهبری این جریان هم باشد. شاید انتظار دارند که برخی به این نامه پاسخ داده و دور نویسنده جمع شوند تا جریان جدیدی شکل بگیرد و او بتواند در انتخابات آینده معبری را برای پیروزی اصولگرایان باز کند. نمی‌توان گفت که این نامه به معنای پذیرش شکست است. در همین نامه هم عمده هجوم به دولت معطوف است. در حالی که کسی که می‌خواهد از زاویه پذیرش شکست و سازماندهی مجدد وارد موضوع شود لزومی‌ ندارد در چنین نامه‌ای به هجوم علیه دولت بپردازد. وقت و فرصت‌های دیگری برای این کار هست. به نظر می‌آید هنوز شکست را نپذیرفته‌اند و فقط زمان را برای سازماندهی نیروها مناسب می‌دانند تا تعبیر و تفسیر شخصی خود را از شکست داشته باشند.»

این نامه البته با برخی واکنش‌های منفی طیفی از اصولگرایان نیز مواجه شده است. بیشتر افرادی که ناخشنودی خود را از این نامه نشانه داده‌اند همان منتقدان سنتی قالیباف یعنی پایداری‌ها هستند.

اکنون سوال این است که اساسا نواصول‌گرایی امکان وقوع و حدوث  دارد یا خیر و در این میان به فرض امکان نواصولگرایی کدام نیروهای سیاسی باید پرچم آن را به دست بگیرند.