ابراهیم متقی و علی خرم در مناظرهای به بررسی سناریوهای پیشروی توافق هستهای پرداختند
آمریکا از برجام خارج نمیشود
دکتر ابراهیم متقی، استاد دانشگاه تهران و کارشناس مسائل بینالملل و دکتر علی خرم، نماینده پیشین ایران در مقر اروپایی سازمان ملل متحد و یکی از اساتید دانشگاه میهمان هفتهنامه مثلث بودند و در یک مناظره به بررسی سناریوهای محتمل ترامپ سیاستهای مناسب ایران پرداختند
نخستین محور بحث این است که باتوجه به فضای فعلی و اظهارنظرهایی که از سوی مقامات آمریکایی بهخصوص شخص دونالد ترامپ، رئیسجمهور شاهد هستیم، پروژه وی برای برجام چه خواهد بود؟
خرم: برای بررسی این مساله در ابتدا باید کمی به واکاوی شخصیت رئیسجمهور آمریکا بپردازیم. دونالد ترامپ یک پدیده استثنایی و غیرقابل پیشبینی در سطح جامعه آمریکا و هم در سطح جهان سیاست است. در نتیجه او از یک استراتژی مدون و تفکر متشکل برخوردار نیست. لااقل تا به امروز که به این صورت بوده و حرفهایی که میزند بر حسب شرایط روز است و صرفا یک روحیه تهاجمی دارد که ناشی از دورانی است که کشتیکج کار میکرد. کسانی که کشتیکج کار میکنند، بعد از مدتی روانشناسی یک کشتیکجکار دستشان میآید، میخواهند زور خود را به رخ دیگران بکشند و اگر چنین سیاستی را در پیش نگیرند اصلا موفق نخواهند شد. دونالد ترامپ با پیشینه کشتیکج، از همین روانشناسی برخوردار است و زمانی که بر سر کار آمد بسیاری بهجد در آمریکا مطرح کردند که او نه خود گمان میکرد بهعنوان رئیسجمهور انتخاب شود و نه نخبگان و سیاستمداران آمریکایی تصور میکردند که فردی چون ترامپ وارد کاخ سفید شود. اما دری به تخته خورد و او روی کار آمد. درواقع شکافهای اجتماعی در هر جامعهای ممکن است منجر به روی کارآمدن شخصی شود که گمان نمیرفت.
بنابراین نباید اینگونه به مساله نگاه کنیم که اگر ترامپ امروز یک حرفی راجع به برجام میزند، حرف نهاییاش است و اگر تا دیروز حرفی زده از روی سنجیدگی و کار کارشناسی بوده است. روی کارآمدن ترامپ از این پس دیگر وبال گردن مردم آمریکا خواهد بود و مانند استخوانی که در گلوی کسی گیر کرده باشد، نه میتوانند ترامپ را قورت دهند و نه میتوانند آن را از گلو خارج کنند. یک مساله دیگری که راجع به ترامپ وجود دارد اینکه او از سناریوهای محتمل کدامیک را انتخاب خواهد کرد؛ یعنی استعفا بدهد، رهبری را به سایر اعضای حزب جمهوریخواه واگذار کند تا افرادی مانند جان مککین به اداره امور بپردازند و یا اینکه استیضاح شود چرا که مشکلات و چالشهای بسیاری پیشروی رئیسجمهور آمریکا قرار دارد. باتوجه به مشکلاتی که ترامپ در عرصه داخلی و جهانی به وجود آورده، به نظر میرسد که استیضاح محتملترین گزینه باشد.
حال در برابر چنین شخصی نباید انتظار داشت که او همچون سلف خویش باراک اوباما، از یک روند مستمر، تدریجی، حسابشده و سنجیده برخوردار باشد. در ارتباط با توافق هستهای شاهد بودیم که از زمان مبارزات انتخاباتی ترامپ ضمن آنکه برجام را بدترین توافق تاریخ خوانده بود گفت که از آن خارج خواهد شد. اما بعد که روی کار آمد متوجه شد که نمیتواند هرکاری مدنظرش است را انجام دهد. به این ترتیب که حتی اگر از دید او، برجام بدترین توافق باشد، نمیتواند به آسانی از آن خارج شود. اگر ترامپ این توافق را برخلاف بسیاری از نخبگان آمریکایی و حتی مقامات اروپایی، بدترین توافق میخواند به درک و مواضع او بازمیگردد که نشاتگرفته از مواضع تندروهای اسرائیلی و عربستان است.
در این شرایط میتوان جمعبندی کرد که سناریوهای احتمالی ترامپ برای توافق هستهای چه خواهد بود؛ به نظر من این سناریو که ترامپ توافق را نقض کند و از آن خارج شود، دور از تصور است. زیرا تا زمانی که ایران به تعهداتش پایبند باشد توافق پابرجاست حال چه آمریکا در توافق باشد چه نباشد. پس همه چیز به تصمیم ایران بازمیگردد. در این میان ایران نیز گاهی وسوسه میشود که اگر واشنگتن از برجام خارج شد، ایران نیز باید خارج شود. این در حالی است که چنین اقدامی به ضرر تهران است. ایران یک توافق را با مهارت و دقت جلو برده که مواهب زیادی نیز دارد. بنابراین ایران باید در شرایط فعلی اجماعی که در کنار ما ایجاد شده است را حفظ کند. این اجماع کشورهای اروپایی، روسیه، چین و دیگر کشورهای جهان را شامل میشود. تنها عربستان، امارات و رژیم اسرائیل هستند که علیه برجام جبهه گرفتهاند. بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر رژیمصهیونیستی به صورت شخصی میخواهد نظراتش را دیکته کند مبنی بر اینکه ایران بعد از 15 سال به سمت ساخت سلاح اتمی خواهد رفت. بنابراین بدون در نظرگرفتن این چند مورد، اغلب جهان نسبت به لزوم حفظ توافق نظر واحدی دارند.
سناریوی دیگری که ترامپ روی آن کارکرد این بود که ایران را تحریک کند تا تهران خود برجام را نقض کند. دونالد ترامپ روی این سناریو خیلی مانور داد اما زمانی که متوجه شد به نتیجهای نمیرسد نیکی هیلی، سفیر آمریکا در سازمان ملل را به سراغ یوکیا آمانو، مدیرکل آژانس بینالمللی انرژی اتمی فرستاد و از او خواست به ایران اعلام کند که باید از سایتهای نظامی نیز بازرسی شود. اما آمانو لااقل تا به امروز از این درخواست آمریکا تبعیت نکرده است.
به نظر من، ترامپ امروز با یک دست در حال دنبالکردن چندین سناریو است؛ او از یک طرف میخواهد اجماع پشت سر ایران را بشکند و از سوی دیگر میخواهد اعلام عدم پایبندی ایران از زبان یوکیا آمانو اعلام شود. همچنین رئیسجمهور آمریکا اگر هیچ راه دیگری را پیشروی خود نبیند، اعلام خواهد کرد که توافق هستهای خیلی مطابق با منافع و امنیت ملی آمریکا نیست. در عین حال او با تحریمهای آزاردهنده خود قصد دارد ایران را تحریک کند تا به زعم خود، ایران در یک نقطه دست به شمشیر ببرد و کالبد توافق هستهای را بشکافد. ترامپ و تیم ترامپ شامل افراد تندرو در حال پیشبردن تمامی سناریوها با هم هستند و ما نیز نباید گمان کنیم که واشنگتن فقط یک سناریو را در نظر دارد بلکه همزمان 4، 5 سناریو را پیش میبرد و هر کدام که نتیجه داد را دنبال خواهد کرد.
متقی: من با تمامی سناریوهایی که دکتر خرم مطرح کردند موافق هستم. یعنی واقعیت امر این است که آمریکاییها چندین سناریو را تنظیم میکنند اما یک هدف مرکزی دارند که در حال حاضر هدف مرکزیشان معطوف به کاهش قدرت موشکی ایران است. در این ارتباط بحثهای مربوط به بازرسی از سایتهای نظامی و پارچین نیز براساس این هدف شکل میگیرد.
بنابراین طبعا تصمیمگیری براساس یک سناریو حاصل نمیشود بلکه یک سناریوی اصلی وجود دارد و چندین سناریوی فرعی. سناریوی اصلی آمریکا و اروپاییها این است که ایران را در مدار دومینوی برجام قرار دهند. یعنی از حوزه هستهای وارد عرصه موشکی کنند. باید توجه داشت که بحث برجام یک بخش از یک پازل است. هیچگاه سیاست قدرتهای بزرگ و حتی بازیگران منطقهای مانند ایران ماهیت انتزاعی ندارد. این قدرتها یک استراتژی کلان دارند که در قالب آن، اهداف مرحلهای را پیگیری میکنند. راهبرد مشخص آمریکا و اروپا این است که قابلیت موشکی ایران را کاهش دهند. حتی وزیر امور خارجه فرانسه، پیش از صحبتهای امانوئل مکرون، رئیسجمهور این کشور، موضوع مربوط به تجدیدنظر در برجام را مطرح کرده بود و به این موضوع اشاره داشت که برجام و حوزه موشکی با یکدیگر پیوند خوردهاند. در این ارتباط حتی قطعنامه 2231 نیز نشانههای پیوند مسائل هستهای، بحثهای موشکی و موضوع مربوط به تجارت تسلیحات را آشکار میکند. رویکرد اساسی من بر این مبناست که باید بدانیم نقطه اصلی و کانونی آمریکا در ارتباط با ایران چیست و طبیعی است که در این رابطه چندین سناریو و در ارتباط با هر سناریو، یک گفتمان خاصی در دستورکار قرار گیرد. به این ترتیب، مساله برای من تا حدی قابل تبیین است که چرا چالشهای ترامپ در رابطه با ایران شکل گرفته و گسترش پیدا کرده است.
به عقیده من ترامپ از برجام خارج نمیشود. بلکه گزینهای که آمریکاییها روی آن تاکید دارند این است که اعلام کنند ایران روح و متن برجام را نقض کرده است. احتمال این امر در نوامبر و دسامبر 2017 وجود دارد. بنابراین پاییز نسبتا گرمی در حوزه دیپلماسی و سیاست بینالملل پیشروی خود داریم. نشانههای پاییز بسیار گرم را باید در ارتباط با وضعیت ابهام و عدم اطمینان مورد ارزیابی قرار دهیم. به این ترتیب من گزینه خروج ترامپ از برجام را منتفی میدانم در حالی که تاکید بیشتری روی تسری نگرش ترامپ و تیم سیاست خارجی و امنیت ملی آمریکا به حوزه موشکی دارم.
درواقع در این فضا سناریویی که ترامپ مطرح میکند مبنی بر خروج از برجام را نمیتوان جدی تلقی کرد. مساله ارزیابی سناریوها براساس قانون احتمالات معنا پیدا میکند. ترامپ یک کازینودار بزرگ است و همانطور که همه ما میدانیم علم آمار و قانون احتمالات از حوزه کازینو خارج شده است. یعنی یک بعد اقتصادی، در فضای احتمالی پیروزی یک نفر و در شرایطی که ریسک میکند.
در شرایطی که کمتر از سه هفته دیگر ترامپ باید گزارش سومش را در خصوص پایبندی یا عدم پایبندی ایران به تعهدات برجامیاش به کنگره ارائه دهد؛ برخی گمانهزنیها حاکی از اعلام عدم پایبندی ایران است. نظر شما چیست و این سناریو را چقدر محتمل میدانید؟
خرم: اگر ترامپ بخواهد عدم پایبندی ایران به تعهداتش را اعلام کند، از نظر حقوقی چنین امری امکانپذیر نیست. زیرا مرجع تعیین پایبندی یا عدم پایبندی ایران به تعهداتش در برجام، ترامپ یا سیستم آمریکا نیست بلکه آژانس بینالمللی انرژی اتمی است. بنابراین ترامپ نمیتواند چنین مسالهای را اعلام کند بلکه این امر در اختیار آژانس است. در این شرایط ترامپ میتواند در گزارشش اعلام کند که توافق هستهای با ایران از دید رئیسجمهور آمریکا مطابق با منافع و امنیت ملی آمریکا نیست. زیرا اعلام چنین مسالهای نیاز به بحث کارشناسی ندارد بلکه به درایت رئیسجمهور آمریکا وابسته است. پس ترامپ تنها در این قالب میتواند در خصوص برجام سنگاندازی کند. اگر ترامپ قصد داشته باشد که عدم پایبندی ایران به تعهداتش اعلام شود باید به نوعی از جانب آژانس مطمئن باشد و یوکیا آمانو، مدیرکل آژانس به او قول داده باشد که در گزارش بعدی پایبندی ایران را تایید نکند. در واقع آمانو با تحریک ترامپ میتواند دست روی سایتهایی که در توافق به آنها اشاره نشده است، بگذارد. یعنی بگوید که ما راستیآزمایی را در سایتهای اعلامشده تایید میکنیم اما در مورد سایتهای اعلامنشده ایران هیچ نظری نمیتوانیم بدهیم.
متقی: من سناریوی محتمل را در مساله اعلام عدم پایبندی ایران میدانم؛ یعنی در بازی دیپلماتیکی که ترامپ آغاز کرده هیچگاه از الگوی ضعف به معنای برهمزدن بازی استفاده نمیکند بلکه تیپهایی مانند ترامپ، بازی را سرعت میبخشند. این الگو یک الگوی کازینویی است؛ یعنی کسی که در وضعیت ابهام قرار دارد برای خارجشدن از ابهام، چندین ریسک مرحلهای سرمایهگذاری در فضای قمار انجام میدهد. همین وضعیت در ارتباط با دیپلماسی کازینویی ترامپ میتواند معنا پیدا کند. در این میان رئیسجمهور آمریکا به بهانه آزمایشها و فعالیت موشکی ایران و مباحثی که ترامپ در سازمان ملل مطرح کرد به اعلام عدم پایبندی ایران به تعهداتش مبادرت خواهد کرد. البته باید توجه داشت که پیش از آن قانونی که کنگره آمریکا در آگوست 2016 در قالب قانون سیدا با عنوان قانون مقابله با اقدامات بیثباتکننده ایران تصویب کرد نیز به آنها کمک میکند. در گزارش 27 مهر کاخ سفید به کنگره، ترامپ مدعی خواهد شد که ایران تخطی کرد و به مساله موشکی استناد خواهد کرد. همچنین اعلام میکند که آمریکا به سیاستهای ایران اعتماد ندارد و محدودیتهایی را در آینده علیه ایران اعمال خواهد کرد. ولی باید توجه داشت که پذیرش لغو تحریمهای ایران توسط آمریکا کمتر از یک ماه است که صادر شده و هنوز دو ماه دیگر اعتبار دارد.
بنابراین آمریکا در گزارش پیشرو احتمالا تعلیق تحریمها را دیگر اجرا نخواهد کرد و آن را با یکسری موضوعات دیگر مرتبط خواهند کرد که در این صورت تحریمها به لحاظ حقوقی برنمیگردند اما به لحاظ عملی بازمیگردند. در این صورت آنها راه را برای دیپلماسی باز خواهند گذاشت. به بیان دیگر از آنجایی که سیاست آمریکا مبتنی بر دیپلماسی اجبار است آنها از طریق لغو تمدید تعلیق تحریمها میخواهند به تهران فشار وارد آورند تا امتیازات بیشتری بگیرند. بحثهای مربوط به دیپلماسی بهخصوص دیپلماسی قدرتهای بزرگ، دیجیتالی و صفر و یک نیست؛ بلکه نگاهشان فازی است یعنی بین صفر و یک، دهها گزینه وجود دارد.
همچنین باید توجه داشته باشیم که بحث آمریکاییها و شخص ترامپ خروج از برجام نیست بلکه آنها بهدنبال متهمکردن ایران و معرفی کشور ما بهعنوان بازیگر گریز از مرکز هستند. به همین دلیل آنها وارد پروسه متقاعدکردن آمانو برای اعلام عدم پایبندی ایران نمیشوند. براساس قوانین بازرسی که وجود دارد اگر هر کدام از قدرتهای بزرگ نشانه و یا اطلاعاتی داشته باشند مبنی بر اینکه در سایتهای نظامی ایران فعالیت غیرنظامی و در حوزه هستهای شکل میگیرد در آن شرایط میتوانند درخواست بازرسی را به آژانس ارائه دهند و آژانس نیز آن را به ایران منتقل کند. اما از آنجایی که ایران چنین پروژهای را دنبال نمیکند ازاینرو، این گزینه ترامپ و نیکی هیلی نمیتواند مطلوبیت لازم را برای مقابله و محدودسازی ایران به وجود آورد اما میتواند زمینهای را ایجاد کند که محدودیتهای دیگری در رابطه با ایران بهوجود آید که به حوزههای موشکی و قابلیتهای راهبردی ایران مربوط میشود.
ما باید مطابق آنچه در برجام آمده به تعهداتمان عمل کنیم که تا امروز نیز آژانس این موضوع را تایید کرده اما اگر آنها بخواهند خارج از برجام مسائلی را ذکر کنند مانند سایتهای اعلامنشده و آزمایشات موشکی چه سرانجامیدر انتظار برجام خواهد بود؟ همچنین در رابطه با بازدید از سایتها، آقای عراقچی اعلام کردند که اگر طرف مقابل اسناد و مدارک کافی ارائه دهد، در صورت طی مراحل قانونی میتوانند از سایت مورد نظر بازدید کنند؛ پس مشکل کجاست؟
خرم: مساله بازدید از سایتها در توافق هستهای، اساسنامه آژانس، پروتکل 2014 که با آژانس امضا کردیم و در پروتکل الحاقی یکسان است و بر این مبناست که اگر آژانس به اطلاعاتی رسید که در یکی از سایتهای ایران اعم از نظامی و غیرنظامی، فعالیت مشکوکی وجود دارد، آژانس باید بتواند از آنجا بازدید کند. اما مشکلی که در کشور ما وجود دارد برخی اظهارنظرهاست. بعضا شاهد برخی صحبتها هستیم که در پی آن از سوی دیگر کشورها این گمانه تقویت میشود که انگار در سایتهای ایران بعضی فعالیتهای مشکوک صورت میگیرد.
این صحبت آقای عراقچی که شما نیز بدان اشاره کردید خیلی بجا و منطقی است و با این گفته آژانس را خلع سلاح کرده است اما اگر گارد بگیریم و از ابتدا اعلام کنیم که اجازه بازدید از هیچ سایتی در هیچ صورتی داده نمیشود این سیگنال به طرف مقابل مخابره میشود که شاید واقعا در ایران اتفاقاتی در حال رخدادن است در حالی که اینچنین نیست و این میتواند به نفع ترامپ باشد. بنابراین اگر ما بتوانیم تبلیغات و موضعگیریهایمان را مدیریت کنیم بهگونهای که هیچ بهانهای دست ترامپ ندهیم، نهتنها میتوانیم برجام را حفظ کنیم بلکه حتی میتوانیم آزمایشهای موشکیمان را نیز با هدف ارتقای صنعت دفاعیمان گسترش دهیم.
متقی: ببینید طرفین مقابل ایران میتوانند به برخی از قابلیتهای موشکی ایران استناد کرده و آن را تفسیر کنند و همچنین بعضی از موارد مربوط به برجام را نیز میتوانند به این مساله مرتبط کنند؛ مباحثی مانند اینکه ایران باید حسن نیت داشته باشد، اقدامات صلحآمیز انجام دهد و اقدامی انجام نگیرد که صلح بینالملل به خطر بیفتد؛ آنها از طریق این مسائل و ادعاها میتوانند آن را به حوزه موشکی ارتباط دهند. بنابراین در متن برجام چنین مسائلی ذکر نشده اما آنها میتوانند استنتاج داشته باشند.
درواقع در رابطه با برجام، گزارش آژانس بینالمللی انرژی اتمی مبنی بر پایبندی ایران به تعهداتش وجود دارد؛ یعنی ایران نه ذخیره اورانیوم و نه غنیسازی بالایی دارد و اورانیومهای غنیشده نیز اکسید میشوند. همچنین تمامی تاسیسات ایران نیز در وضعیت غیرفعال هستند. درواقع در حوزه هستهای بخشی از راستیآزماییهایی که آژانس انجام میدهد در قالب مانیتورینگ آنلاین است که نشان میدهد ایران هیچگونه تخلفی نداشته و تمام قواعد آژانس و پروتکل الحاقی را مورد پذیرش قرار داده است.
در چنین شرایطی مساله ترامپ را باید در قالب قانون احتمالات و همچنین ریسکپذیری ارزیابی کرد. طبیعی است که ریسکپذیری آمریکا در دوره ترامپ با واکنش ایران روبهرو خواهد شد. اگر ایران مبادرت به آزمایش موشکی کرده، میخواهد به ترامپ نشان دهد که از آمادگی لازم برای بالابردن هزینههای ریسک آمریکا برخوردار است. به بیان دیگر اقدام مربوط به آزمایش موشکی، گامی تلقی میشود برای هشداردادن به آمریکا و اروپا مبنی بر اینکه ما از آمادگی لازم برای ریسک متقابل برخوردار هستیم. برخی از مواقع، کشورها در شرایط امنیتیشده قرار ندارند اما ما امروز در شرایط امنیتی قرار داریم و به هیچ وجه فضای ایران در دوره برجام در وضعیت نرمالیزه قرار نگرفته است. یعنی دو رویکردی که تیم دیپلماسی هستهای روی آن تاکید میکنند شامل وضعیت مربوط به غیرامنیتیشدن ایران و نرمالیزهشدن ایران در فضای سیاست بینالملل؛ واقعیت این است که هیچکدام از این مشخصهها با نشانههای سیاست بینالملل همخوانی و هماهنگی لازم را ندارد. بنابراین ایران در معرض محدودیت قرار دارد و در این فضای امنیتی و محدودیت احساس میکند که نیاز به اقدام متقابل دارد. اینکه این اقدام چه واکنشی را از طرف کشورهای غربی ایجاد کند، طبیعی است که واکنش آنها را تشدید میکند. در واقع نشانههایی از تصاعد بحران را به وجود میآورد. در حال حاضر هنوز مشخص نیست که آیا ما قابلیت لازم را داریم که اگر بحران شدت، سرعت و بازیگران بیشتری پیدا کند، بتوانیم به نتیجه مطلوب نائل شویم یا خیر.
خرم: باید توجه داشت یکی از مسائلی که باعث شده امانوئل ماکرون، رئیسجمهور فرانسه در این برهه از ایران فاصله بگیرد و در کنار ترامپ قرار گیرد، آزمایش موشکی اخیر ایران بود. درواقع این آزمایش موشکی باعث ایجاد فاصله بین تهران و پاریس شد و فرانسه صراحتا اعلام کرد که آزمایش موشکی نقض قطعنامه ۲۲۳۱ است. در قطعنامه ۲۲۳۱ ذکر شده که از ایران میخواهند اخلاقا آزمایشهای موشکیاش را بیش از این ادامه ندهد و به تعویق بیندازد. بر این اساس ماکرون تلقیاش این است که آزمایش موشکی ایران نقض برجام محسوب میشود. حال شاید این آزمایشها در واقع نقض برجام نباشد اما آنچه فعلا اهمیت دارد این است که برداشت ۵ عضو دائم شورای امنیت از یک مساله به جهانیان اعلام میکند که این امر نقض است یا خیر. در حال حاضر آمریکا و فرانسه اعلام کردهاند آزمایش موشکی ایران نقض برجام است و انگلیس نیز ایران را ناسازگار خوانده است. بنابراین در این شرایط اکثر کشورهای ثابت شورای امنیت نظرشان در خصوص آزمایش موشکی ایران این طور بوده است.
از میان اعضای ثابت، روسیه و چین باقی میمانند که آنها نیز در گذشته نشان دادهاند که در مواقع حساس راضی و همسو با دیگر اعضا تصمیم میگیرند. در این میان آزمایشات موشکی کرهشمالی که مجهز به بمب هستهای نیز است باعث شده که اغلب کشورها به ویژه آمریکا مساله کره شمالی را با مساله ایران مقایسه کنند در حالی که اصلا قابل مقایسه نیست. در این رابطه دونالد ترامپ نیز در توئیتی گفت که «ببینید ایران و کره شمالی در حال همکاری با یکدیگر هستند؛ به چه توافقی دست یافتیم!!» بنابراین او تلاش دارد نشان دهد که ایران و کرهشمالی یک رویکرد و هدف دارند پس هر برخوردی که جامعه جهانی با کرهشمالی میکند باید با ایران نیز داشته باشد. یعنی اگر با کرهشمالی درگیر شد باید با ایران نیز درگیر شود.
مسالهای که در این رابطه باید بدان توجه کرد این است که نباید اقداماتمان را در این حوزهها خیلی در بوق و کرنا کنیم و راجع به آن خیلی صحبت کنیم. چرا که ایران فعلا در وضعیت خاصی قرار دارد و باید بهگونهای عمل کند که بتواند توافق هستهای را حفظ کند. من معتقدم که ما باید در راستای افزایش توان مان تلاش کنیم اما نباید خیلی روی آن مانور بدهیم یا تبلیغ کنیم. چرا که حتی اگر ایران به تعهداتش بهطور کامل پایبند باشد اما اگر ما بهانهای دست آنها بدهیم که پنج عضو دائم شورای امنیت اعلام کنند ایران پایبند نبوده، این مساله میتواند ملاک شورای امنیت قرار بگیرد.
البته تمام این مسائل از این جهت اهمیت دارد و بیان میشود که به نفع منافع ملی کشور باشد و دستاندرکاران زحمتکش بتوانند منافع ملیمان را تامین کنند. ما امروز به آرامش و حمایت 5 عضو دائم نیاز داریم و بهانهای نباید به دست رئیسجمهور آمریکا که موشکافانه در حال رصد ایران برای یافتن بهانه است بدهیم. ما اگر فرصتی در اختیار ترامپ قرار دهیم که بتواند اجماع علیه ایران حاصل کند، تردید نداشته باشیم که عدم پایبندی ایران در توافق هستهای را به هر صورتی اعلام خواهند کرد و تحریمهایی را که در زمان باراک اوباما لغو شده بود، دوباره برقرار خواهند کرد. بنابراین در این مقطع ما باید با سیاست و کیاست جلو برویم و مسائل را با درنظرداشتن تمام جزئیات مدیریت کنیم.در حال حاضر آمریکا به هر مدعایی همچون برنامه موشکی ایران، حمایت از تروریسم، حقوق بشر و... متوسل میشود تا بتواند از آن علیه ایران و برجام استفاده کند. در این شرایط ایران که به یک توافق خوب دست یافته باید کاملا هوشیار باشد تا آمریکا نتواند علیه کشور ما بهانهتراشی کند.
متقی: من با کلیات بحث دکتر خرم موافق هستم مبنی بر اینکه ادبیات راهبردی ما نباید ماهیت شعاری داشته باشد بلکه باید مبتنی بر یک منطق راهبردی باشد. نکته دیگر اینکه طبعا برخی ادبیات و حرفهای شعاری ممکن است که از سوی بازیگران بینالمللی بهعنوان استناد واقعی مورد استفاده قرار گیرد.
البته باید توجه داشته باشیم که ما یا هر کشور دیگری اگر آزمایش موشکی انجام دهیم و اعلام نکنیم، ماهوارههای بینالمللی، نوع موشک، ساعت شلیک، مبدا و مقصد حرکت آن را کاملا مانیتورینگ خواهند کرد. یعنی امروز فضا از قابلیت راهبردی برخوردار است و ماهوارهها در فضا، کنترل همهجانبه کشورها و سوژههای مورد نظرشان را انجام میدهند. اما من با این موضوع موافق هستم صحبتهایی که از سوی مقامات ایرانی ایراد میشود باید ماهیت حقوقی داشته باشد و با قواعد بینالمللی هماهنگ باشد تا بتوانیم استدلال، استنتاج و تبیین حقوقی از اهداف راهبردی داشته باشیم. مهمترین مساله برای من معلم در کلاس درس، برای یک دیپلمات در مذاکرات و برای فردی که مصاحبه انجام میدهد، تبیین است. تبیین یک امر جهتدار است ولی این امر جهتدار باید براساس قواعد و بهکارگیری متغیرهای دقیق انجام بگیرد. اینکه خواسته باشیم آزمایش موشکی انجام ندهیم به این معناست که خودمان در ارتباط با حقوق راهبردی خودمان ابهام ایجام میکنیم. این سوال را که آیا میتوانیم آزمایش موشکی انجام دهیم یا خیر را باید دیپلماتها و کسانی که برجام را تنظیم و تصویب کردند و براساس آن تعهداتی برای کشورمان ایجاد شد، پاسخ دهند. دیپلماتها میگویند مذاکرات صرفا مربوط به حوزه هستهای بوده ولی تحلیل من اینگونه نیست یعنی موضوعات راهبردی از قانون ظروف مرتبطه بهره میگیرند. قدرتهای بزرگ امروز ابتکار عمل لازم را دارند و شاهد هستیم که 11 تن هگزافلوراید اورانیوم در مقیاس 20 درصد از کشور منتقل شده است. محمدجواد ظریف، وزیر امور خارجه ایران نیز اخیرا به این بحث توجه داشتند اما ایشان باید این مساله را قبل از توافق و امضای واگذاری مورد توجه قرار میدادند و نه زمانی که قابلیتهای هستهایمان در وضعیت ناکارکردی قرار گرفته و با نشانههایی از اضمحلال روبهرو شده است.
آنچه که اروپاییها در خصوص آزمایش موشکی روی آن تاکید دارند، به قطعنامه 2231 مربوط میدانند و در بسیاری از موارد به متن برجام اشاره دارند. در حالی که واقعیت این است که اگر خواسته باشیم براساس انگاره آمریکا و اروپا مساله آزمایش موشکی را تحلیل کنیم ممکن است با روح برجام مغایرت داشته باشد. چرا که در بندهای مختلف برجام، موضوعاتی همانند حسن نیت، تلاش برای حفظ وضع موجود، عدم بهکارگیری سازوکارهایی که منجر به اقدام متقابل شود، مورد تاکید قرار گرفته است.
باتوجه به مشکلاتی که اکنون با آن مواجه شدهایم میتوان گفت که در نگارش برجام اشتباهاتی وجود دارد یا اینکه فضای فعلی اینگونه برداشتی را به ذهن متبادر میکند؟
خرم: وقتی یک توافق چندجانبه صورت میگیرد، طرفین همه حرفهایشان را روی کاغذ میآورند و سپس آن را مرور میکنند؛ اگر مخالفی داشته باشد، شکل حرفها را تغییر خواهند داد و اگر موافق باشند که آن مسائل تایید میشود. توافق هستهای برجام نیز به همین صورت تهیه شد؛ یعنی در ابتدا نظرات ایران، آمریکا، روسیه، چین، آلمان، فرانسه و انگلیس روز کاغذ ذکر شده و چندین بار این نظرات خوانده شده و از آن Clean Text تهیه کردند و در نهایت به این توافق دست یافتند. باید توجه داشتنه باشند که تمام مسئولان ایران هم در جریان آن پیشنویس اولیه بوده و هم آن متن نهایی. من گمان نمیکنم که اشتباهی عمدی یا سهوی در این رابطه انجام شده باشد. بهعنوان مثال عهدنامه مرز دولتی و حسن همجواری 1975 ایران و عراق با عنوان عهدنامه الجزایر در سال 1353 شکل گرفت و طرفین نیز آن را اجرا کردند. اما به محض شکلگیری انقلاب اسلامی در ایران، صدام حسین در رابطه با امتیازاتی که داده بود دبه درآورد و گفت این عهدنامه به نفع عراق نیست در آن اشتباهاتی صورت گرفته و باید جبران شود. این مسائل، بهانهای شد برای تهاجم عراق علیه ایران. زمانی که عهدنامه 1975 امضا میشد هیچ یک از طرفین ایران و عراق قصد نداشتند آن را برهم بزنند اما بهدنبال انقلاب ایران، صدام حسین در جهت فسخ قرارداد اقدام کرد. در رابطه به برجام نیز باراک اوباما زمانی که این عهدنامه را با کمک دیگر طرفین با ایران امضا کرد، فکر نمیکرد بعد از او کسی روی کار بیاید که بخواهد زیر و زبر توافق را برهم ریزد. ایران نیز پیشبینی نکرده بود که شخصی چون ترامپ روی کار بیاید. بنابراین در مسیر توافق هستهای، امروز ما با شخصی به نام دونالد ترامپ مواجه هستیم که برجام را با مشکلاتی مواجه ساخته است. پس نباید اینگونه برداشت کنیم که در زمان مذاکرات بیتوجهی شده بلکه تمام نکاتی که باید مدنظر قرار گیرد، لحاظ شده است اما از بد حادثه ترامپ سر کار آمد. اگر شخصی چون هیلاری کلینتون بعد از اوباما وارد کاخ سفید میشد با چنین شرایطی روبهرو نبودیم و او توافق برجام را همچون اوباما ادامه میداد. در واقع وقتی با یک حادثهای مواجه میشویم نباید روند را زیر سوال ببریم زیرا روند برجام بهدرستی طی شده است و هیچ ایرادی به آن نمیتوان گرفت. حتی این مساله که قطعنامهای به نام 2231 در پشتیبانی از برجام صادر شده است، ایده جان کری، وزیر خارجه سابق آمریکا بود. آنها از آنجایی که تا حدودی پیشبینی میکردند شاید بعد از اوباما شخص ناجوری روی کار بیاید که بخواهد توافق را بر هم بزند این قطعنامه را آماده کردند. اگر این قطعنامه صادر نشده بود، ترامپ بهراحتی توافق برجام را لغو میکرد و از آن خارج میشد.
متقی: در این رابطه باید توجه داشت که آیا مسائل سیاست بینالملل را فردی نگاه میکنیم یا ساختاری. تحلیل من این است که ترامپ و هیلاری کلینتون به لحاظ اداره امور عمومی کشور دارای تفاوتهای زیادی هستند و به لحاظ شخصیتی نگاه متفاوتی دارند اما نمیتوان گفت به خاطر این تفاوتها اگر هیلاری رئیسجمهور آمریکا میشد دیگر محدودیتهای راهبردی علیه ایران وجود نداشت. نباید فراموش کنیم در دسامبر 2016 که باراک اوباما هنوز در کاخ سفید حضور داشت، قانون آیسا تصویب شد.
بنابراین ما در نگاهمان در رابطه با آمریکا باید به این نکته توجه داشته باشیم که تصمیمگیری در این کشور مبتنی بر ساختار موازنه و کنترل است. یعنی اینکه رئیسجمهور، کنگره، مطبوعات، حوزههای راهبردی به ویژه پنتاگون، هر کدام میتوانند نقش مربوط به خود را ایفا کنند. در این فضا مساله اصلی ترامپ این است که فشارهای مربوط به تحریمها را از طریق وزارت خزانهداری آمریکا و همچنین کنگره در رابطه با ایران گسترش دهد تا بتواند مطالبات جدیدی مطرح کند. آنها به این موضوع توجه و تاکید دارند که در دوره قبل یعنی فضای مذاکرات برجام، فشار ناشی از تحریمهای اقتصادی منجر به این شد که ایران در ارتباط با اهداف قبلیاش تجدیدنظر کند.
در رابطه با برخی اشتباهات برجام نیز من معتقدم آنچه که دیپلماتهایمان میگویند مبتنی بر این است که قابلیت هستهای با قابلیت موشکی دو امر مجزا هستند و معتقدند بند مربوط به قطعنامه 2231 در رابطه با ممنوعیت آزمایش موشکهایی که قابلیت حمل کلاهک هستهای را دارند در خصوص ایران منتفی است. چرا که ایران کلاهک هستهای و چاشنی انفجاری ندارد. اما کسانی که این مساله را در متن گنجاندهاند با این هدف بوده که در مرحله دوم بتوانند منازعه را از یک جایی آغاز کنند. همان زمان که برجام تصویب شد این مساله باید مطرح میشد که برجام چه مطلوبیتهایی برای جمهوری اسلامی دارد و چه چالشهایی را به وجود خواهد آورد. در آن مقطع زمانی این مساله مطرح شد که یکی از چالشهایی که برجام در آینده برای ایران ایجاد میکند این است که طرفهای مقابل وارد عرصه موشکی خواهند شد. بنابراین دیپلماتهای آن دوران به دلیل غفلتی که انجام دادند و حداقل در چارچوب آنچه که خودشان به مردم گفتند باید پاسخگوی پیامدهای وضعیت موجود نیز باشند. یعنی استناد آمریکا و کشورهای اروپایی به بسیاری از مفاد برجام و قطعنامه 2231 خواهد بود. در این شرایط طبیعی است که یک جبهه جدید علیه ایران باز خواهد شد.
با در نظرگرفتن محتملترین سناریوها برای برجام از سوی آمریکا، سیاست ایران باید به چه صورت باشد تا منافعمان تامین شود؟
خرم: باتوجه به برخی مشکلاتی که امروز بر سر راه برجام بهوجود آمده ایران باید چند مساله را مدنظر داشته باشد؛ مهمترین نکته اینکه باید اجماعی که فعلا در کنار ایران به وجود آمده را حفظ کنیم و اجازه ندهیم کشورهای اروپایی از ایران فاصله بگیرند. در حال حاضر فدریکا موگرینی، رئیس سیاست خارجی اتحادیه اروپا در کنار ایران است و ما باید اینچنین افرادی را حفظ کنیم. زیرا این اجماع میتواند سدی در برابر خواستههای ترامپ باشد. بنابراین ما باید گام در مسیری بگذاریم که بتوانیم با مدیریت درست برجام را حفظ کنیم و نه اینکه بهدنبال اشتباهات و ایرادات برجام باشیم.
ایران باید به تعهداتش در چارچوب توافق هستهای بهطور کامل عمل کند و نباید هیچتردیدی به خود راه دهد. همچنین ایران باید به جوسازیها بیتوجه باشد. یکی از مهمترین اقدامات ایران در این برهه باید حفظ همراهی اروپاییها با تهران در قالب رفتوآمد هیاتهای دیپلماتیک باشد و باید دیپلماسی و اقداماتمان بهگونهای باشد که کشورهای اروپایی بهخصوص اعضای دائم شورای امنیت پشت ایران را خالی نکنند.
متقی: ایران دو اقدام را بهگونهای اجتنابناپذیر باید انجام دهد؛ نخست اینکه اقدامش را مستند کند و براساس حقوق بینالملل و در چارچوب برنامه جامع اقدام مشترک تبیین کند. اقدام دیگر اینکه در فضای تبلیغاتیاش، ادبیاتی بهکار گرفته شود که افکار عمومی بینالمللی احساس کنش تهاجمیاز سوی ایران نداشته باشند بلکه بهعنوان مثال آزمایش موشکی را مبتنی بر یک اقدام تدافعی تلقی کنند و موشکهای میانبرد را در قالب سلاحهای متعارف تحلیل کنند و بر این اساس نشان دهند که ارتقای قابلیتهای ابزاری متعارف با هدف ارتقای توان دفاعی و بازدارندگی حق هر کشوری در سیاست بینالملل است.همچنین ایران اکنون در مدار دیپلماسی قرار گرفته و خروج از فضای دیپلماسی هزینههای جدیدی را برای دولت در ایران ایجاد میکند که اصلیترین آن، افزایش شکاف میان مسئولان و مدیران اجرایی است. طبعا ایران از طریق فضای دیپلماتیکش باید درصدد این باشد که نشان دهد قابلیت موشکی کشور یک امر دفاعی و بازدارنده است و تهاجمی نیست. نکته دیگر اینکه ایران باید در وضعیت همکاریهای بینالمللی که با اتحادیه اروپا به انجام میرساند در خصوص این مساله به یک نقطه نظر مشترک برسد. البته واقعیت این است که ایران امروز در وضعیت کمدفاع قرار دارد. وقتی کشوری در وضعیت بیدفاع یا کمدفاع قرار میگیرد بهگونهای اجتنابناپذیر فشارهای بینالمللی علیه آن کشور بیشتر خواهد شد. بنابراین ایران چارهای ندارد جز اینکه قابلیتهای موشکی خود را در قالب کنوانسیونهای توسعه سلاحهای موشکی متعارف ارتقا دهد، قابلیت موشکیاش را در قالب ابزارهای بازدارنده و تدافعی تعریف کند و نکته سوم اینکه نشان دهد قابلیتهای این موشکها با آنچه که در قطعنامه 2231 بدان اشاره شده، متفاوت است. بنابراین اقدام ایران ماهیت دیپلماتیک راهگشا پیدا میکند. یعنی دیپلماسی مبتنی بر سازش یا دیپلماسی مبتنیبر رویارویی نمیتواند نتیجهبخش باشد بلکه ایران باید دیپلماسی عملگرایانه راهگشا را دنبال کند. درواقع تهران باید یک نقطه تعادلی را نشانهگیری کند.
یکی از مباحث و سوالهای اساسی در خصوص شرایط امروز برجام این است که تا چه میزان میتوان روی اروپا حساب باز کرد و تا کجا ایران و برجام را همراهی خواهد کرد؟
خرم: کشورهای اروپایی تا به امروز در کنار ایران و برجام بودند و در رابطه با مسائل بیربطی که ترامپ بیان میکند در برابر او موضع میگیرند. اما باید توجه داشت که این همراهی تا جایی ادامه خواهد داشت که آنها نیز منافع خود را در خطر نبینند یا فشارها از سوی آمریکا روی اروپاییها زیاد نشود. اگر به برخی بهانهها که بدان اشاره شد و تا به حال نیز با واکنش منفی انگلیس و فرانسه روبهرو شده، کشورهای اروپایی از ایران فاصله بگیرند، ایران اجماع جهانی را در پشت خود از دست خواهد داد.
متقی: آمریکا و اروپا از آنجایی که در یک فضای راهبردی متحد قرار دارند سیاست عمومیشان یکسان است اما ادبیات و تاکتیکهایشان با هم متفاوت است. آنچه که آمریکا بدان توجه دارد با صراحت پیگیری میکند. بهخصوص نگاه دونالد ترامپ کاملا مبتنیبر صراحت است در حالی که رویکرد اروپاییها در قالب نهادهای بینالمللی، حقوق بینالملل، سازمانها و رژیمهای بینالمللی شکل گرفته و معنا پیدا میکند.
کشورهای اروپایی از این مساله که ایران دیگر قابلیتهای هستهای ندارد، خشنود هستند و همچنین از قرارگرفتن ایران در مسیر دیپلماسی نیز خوشحال هستند. اما مطالبات آنها در این حد باقی نمیماند. چرا که کشورهای اروپایی دغدغههای دفاعی و امنیتی مبتنی بر بازدارندگی ایران را درک نمیکنند و اعتقادی به آن ندارند. در نتیجه راهی که آمریکا برای دیپلماسی اجبار در برخورد با ایران آغاز کند، کشورهای اروپایی آن راه را ادامه خواهند داد و با آمریکا همراهی خواهند کرد.
البته آمریکا در این دوره موفق نمیشود کشورهای اروپایی را با خود همراه کند اما این احتمال که ترامپ بعد از گزارش نوامبر و دسامبر 2017 آمانو، دیگر اعضا را با خود هماهنگ کند، زیاد است.
در این میان احتمالا آمانو نیز گزارش خواهد داد که ایران در حوزه هستهای راستیآزمایی لازم را انجام داده ولی آمریکا و کشورهای اروپایی مساله هستهای را با موضوع موشکی مرتبط خواهند کرد. در چنین شرایطی، آمریکا میتواند تعلیق تحریمها را انجام دهد و یا ندهد. در توافق برجام در هیچ کجا ذکر نشده که بعد از آنکه مدیرکل آژانس راستیآزمایی ایران را تایید کرد کشورهای اروپایی و آمریکا نیز ملزم به اجرای تعلیق باشند. بنابراین غرب در ماههای آینده در وضعیت تمدید یا عدم تمدید تعلیق تحریمهای ایران قرار خواهد گرفت. در این میان نگاه مبتنی بر حسن نیت میگوید که آنها باید تحریمها را باز هم تعلیق کنند اما نگاه آمریکا معطوف به کاهش قدرت ایران نشان میدهد که آنها تمایلی برای تعلیق نخواهند داشت.
نکته آخر در این ارتباط اینکه آمریکا بهگونهای اجتنابناپذیر کشورهای اروپایی بهویژه فرانسه، آلمان و انگلیس را با خود هماهنگ خواهد کرد و این در زمره سناریوهایی است که میتواند در ارتباط با چگونگی اتصال مساله هستهای و برجام به حوزه موشکی خود را منعکس کند.
دیدگاه تان را بنویسید