درباره قدرتمند شدن منطقه
عباس ملکی/ استاد دانشگاه شریف و معاون پیشین وزارتخارجه
این روزها در جایجای دنیا سیاستمدارانی در راس کار قرار دارند که شاید خطمشی و نگاه سیاسیشان تفاوت زیادی با هم داشته باشد. امروز دیگر باراک اوباما، رئیسجمهور سابق آمریکا که رویکرد تعامل و مذاکره را میپسندید، در قدرت نیست و دونالد ترامپ با سیاست کاسبکارانهاش روی کار آمده است. در عربستان نیز محمدبن سلمان که بسیار سودای قدرت دارد جانشین ولیعهد محمدبن نایف شده است. به نظر میرسد اگر بن سلمان بتواند قدرت فائقه را در ریاض در اختیار بگیرد، منطقه نیز آرامتر خواهد شد. در حال حاضر در منطقه بحران قطر تقریبا با بنبست مواجه شده، اختلافات ایران و عربستان بیشتر شده و کشورهای خارجی مانند آمریکا نیز برآنند تا دخالتهایی در امور منطقه خاورمیانه داشته باشند. در این میان ترامپ با سیاست کاسبکارانهاش بهدنبال آن است که از طریق اختلافاندازی بین کشورهای مسلمان یا اتهامزنی به بعضی کشورها سیاستهایش را پیش ببرد.
در این اوضاع پرتنش در منطقه، دولت حسن روحانی صحبت از منطقه قدرتمند کرده است و گفته که به جای قویترین کشور منطقه شدن، باید در پی قویتر شدن منطقه خود باشیم.این در حالی است که لزوم داشتن یک منطقه قدرتمند، همکاریهای منطقهای است. از دیگر سو به نظر اندیشمندان روابط بینالملل سیاست خارجی ادامه سیاست داخلی هر کشوری است. به هر حال تغییرات مهمی که در سالهای اخیر در صحنه سیاست داخلی ایران انجام شده به نوعی باید در روابط ایران با کشورهای دیگر هم خود را نشان بدهد. به لحاظ سنتی ما دارای یک سیاست خارجی مبتنی بر قانون اساسی هستیم که اولویت آن ابتدا کشورهای همسایه، دوم کشورهای اسلامی، سوم کشورهای عضو جنبش غیرمتعهدها و چهارم کشورهایی هستند که بتوانند نیازهای ایران را در بخشهای اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و دفاعی برطرف کنند.
همکاریهای منطقهای بخش تحولیافته و تکامل یافته مجموعه عملکرد واحدهای دیگر است. به نظر میرسد که نگاه داخلی مربوط به این موضوع که ایران یک کشور قوی در منطقه خود باشد، لزوما در تعارض با قویتر شدن منطقه نخواهد بود. بلکه همانطور که اشاره شد کشورهای منطقه ضمن همکاری با یکدیگر یک منطقه باثبات و امن را میسازند و منطقه باثبات و امن در بلندمدت یک منطقه قوی خواهد بود. به نظر من ایران قویتر و منطقه قویتر با یکدیگر در تضاد نیستند.
باید توجه داشت این تصور که دیپلماسی که یکی از ابزارهای آن مذاکره است فقط مخصوص کشورهای ضعیف و کسانی است که دست پایینتر را دارند کاملا اشتباه است. به نظر من هرچقدر کشوری دست بالاتر داشته باشد نیاز به دیپلماسی، مذاکره و هماهنگی بیشتری با کشورهای دیگر دارد. بنابراین دیپلماسی و مذاکره نشاندهنده ضعف یک کشور نیست. اگر این مساله مطرح شود که چون ایران دست برتر را در منطقه دارد نیاز به کشورهای دیگر ندارد و دلیلی هم برای مذاکره نیست، اشتباه است. ایران باید نگاهی مانند ژاپن داشته باشد؛ وقتی از آنها راجع به کشورشان سوال میشود، میگویند که ما نیازمند به تکنولوژیهای جدید هستیم. بنابراین ایران نیز هر شرایطی در منطقه داشته باشد باز همچنین در خصوص روابط با همسایگان باید توجه داشته باشیم که جغرافیا درون خود یک جبر حتمی دارد که براساس آن، کشوری مانند ایران نمیتواند همسایگان خود را تغییر دهد. ایران هزاران سال با همسایگانش زیسته است و از این پس نیز باید در کنار آنها زندگی کند. در این شرایط بهترین و طبیعیترین راه آن است که با کشور همسایه به توافق برسیم. همانطور که اشاره کردیم یکی از مهمترین اهداف سیاست خارجی جمهوری اسلامی باید بحث همکاریهای منطقهای باشد. در بحث همکاری منطقهای نیز یکی از مهمترین اولویتهای تهران باید حل و فصل مشکلات با عربستان سعودی باشد. باوجودیکه تا امروز اختلافات و مشکلات بسیاری میان ایران و برخی کشورهای منطقه از جمله عربستان پیش آمده، اما تهران باید از این پس بهدنبال تعامل با کشورها باشد. تحولات منطقه نیز امروز به سود این دکترین جلو رفته است؛ مسائل عراق، شکست داعش، فتح دوباره موصل و حتی مساله قطر به ایران این امکان را داده که در منطقه برای همکاری بهتر با همسایگانش فعال شود و در این زمینه ابتکاراتی نیز داشته باشد.
در این میان شاید این مساله مطرح شود که به دلیل حجم اختلافات تهران و ریاض امکان ازسرگیری گفتوگوها و تعاملات دوجانبه دشوار است. اما دلایل زیادی برای رابطه ایران و عربستان وجود دارد مانند نفت، همکاریهای منطقهای، جهان اسلام و مسائل دیگر.
یکی از مهمترین فرصتها برای بهبود روابط نیز فرصت اعزام زائرین به مکه مکرمه است. درواقع اقداماتی از نوع تسهیل در امر سفر حاجیان ایرانی در سال جاری از سوی دولت ایران، میتواند همراه با تعهدات طرف سعودی در حفظ امنیت ایرانیان، راه را برای کاهش تنش بین دو کشور هموار کند.
به نظر من به خاطر همین یک موضوع داخلی که مردم مایل هستند این وظیفه اسلامی را انجام دهند دولت باید این را راه بیندازد. بنابراین چرا باید ما همیشه با عربستان سعودی در حالت تنش باشیم. به نظر میرسد باید مسیرهایی را پیدا کنیم این کار عملی شود و رابطه ما با عربستان سعودی اگر هم نمیتواند دوستانه شود حداقل به سطحی برسد که نیازهای مردم را بتوانیم برآورده کنیم.
مساله قطر نیز بخشی از تغییر و تحول و زایش نیروهای جدید در عربستان سعودی است که به نظر میرسد این موضوع به پایان رسیده است. اگر موضوع حاکمیت و حکومتداری در عربستان به ثبات رسیده باشد، هیچ دلیلی برای ادامه کنش وجود ندارد. حتی تهران میتواند با یک سیاست همهجانبه، مشکلاتش را با ریاض حل کند. اکنون که سلسله مراتب تصمیمگیری در عربستان به یک ثبات رسیده است بهترین زمان است که ایران با آنها وارد مذاکره و گفتوگو شود. در واقع ما با حفظ استقلال و عزت کشور میتوانیم با عربستان سعودی وارد گفتوگو شویم.
دیدگاه تان را بنویسید