درباره تتلو، اصولگرایان، اصلاحطلبان
فرصت برای اصولگرایی
این روزها در فضای سیاسی کشور یکی از پرحرف و حدیثترین افراد امیرحسین مقصودلو معروف به تتلو است. آنچه قابل توجه است اینکه موضوعی در این اندازه و فردی با این ویژگیها تبدیل به مهمترین دغدغه جناحهای سیاسی در فضای رسانهای میشود.
اول
این مساله هرچند که در فضای سیاسی کشور موضوعی طبیعی به نظر میرسد که جریانهای سیاسی از هر مسالهای برای تقویت جریان خودی یا تضعیف جریان رقیب استفاده کنند، اما به نظر میرسد فراموشی تاریخ گذشته نقش پررنگی در اعمال نظرات امروزی جریان بهظاهر اصلاحطلب داشته باشد.
این مساله به آن معناست که جریانی امروز مدعی عدمحضور و چرایی حضور یک خواننده تواب در صحنه و صف اول برنامه فضای مجازی یکی از خبرگزاریهای اصولگرا شده است که بارها همین افراد را به جهت ویژگیهایی که داشتند مورد تفقد قرار دادهاند.
به نظر میرسد یادآوری موضوعاتی نظیر دیدار خوانندههای دیگر پاپ و راک و حتی لسآنجلسیها با سران اعتدال و اصلاحطلب خود دلیلی بر این مدعا باشد که اکنون موضوع تنها فردی به نام مقصودلو نیست بلکه مساله همان موضوع معروف و قدیمی قبیلهگرایی است و گرنه افرادی که در پرونده خود از دیدار با جورج سوروس، باری روزن تا خوانندگان و رقاصان، از دیدار با رئیسجمهور ایالات متحده را در پرونده خود دارند نباید نسبت به دیدار با یک خواننده محبوب بخشی از جوانان که به اذعان خود و دیگران توبه کرده است حساسیت نشان دهد. موضوع وقتی جالبتر میشود که این سخنان توسط افرادی نقل میشود که در پرونده خود از تندرویها در پیش از انقلاب و بعد از انقلاب را دارند که معمولیترین آنها فروکردن پونز در پیشانی خانمهای بدحجاب و بالا رفتن از دیوار سفارت آمریکا تا اعمال خلاف قانون در وزارت اطلاعات و شبیه اینها در پرونده آنها مشاهده میشود.
دوم
نمیتوان منکر این مساله شد که باید به هر فردی هم وزن خود او اعتبار داده شود. یک ضربالمثل معروفی وجود دارد که پس از بخشیدن و توبه کردن بلافاصله فرد را پیشنماز نمیگذارند. این موضوع درباره حضور حداکثری این افراد در فضای رسانهای اصولگرا قابل توجه است.
به تعبیر دیگر اصلیترین ملاحظهای که اینجا وجود دارد حضور در صفحه اول و همیشه حاضر بودن است! این موضوعی است که باید نسبت به حساسیتهای رسانهای که بهدنبال خود ایجاد میکند توجه داشته باشیم.
سوم
در این شرایط مقایسههایی مطرح میشود که چه افرادی از جریان اصولگرایی طرد شدهاند و چه افرادی جذب شدهاند. در این فضا اصلاحطلبان فراموش کردهاند که در گذشته با برخی افراد چگونه رفتار کردهاند و اکنون درباره آنها چه میگویند. اصلاحطلبان رفتارهای خود را با آقایان منتظری، خلخالی، ناطق، هاشمی یا حتی همین دکتر روحانی فراموش کردهاند. یا با افراد جدا شده از اردوگاهشان شبیه راستگو چه رفتاری کردهاند؟
حالا میتوان در ادامه رفتارهای این دو جریان سیاسی با متخلفان خود را هم میتوان مقایسه کرد که خود مثنوی هفتاد من دیگری است.
آخر
تتلو و شبیه اینها موضوع فرعی هستند که جریان اصلاحطلبی در تلاش هستند بهعنوان پاشنه آشیل و چشم اسفندیار جریان اصولگرایی از آن استفاده کنند. موضوعی که باید با دقت و توجه به آن و در کنار آن حساسیت جذب و دفع افراد در جریانهای سیاسی و فرهنگی قابل اهمیت است. موضوعی که میتواند تبدیل به فرصت در جریان اصولگرایی باشد نباید تبدیل به تهدیدی در دستان قبیله اصلاحطلبی شود.
دیدگاه تان را بنویسید