تحریمهای آمریکا را چگونه باید تحلیل کرد؟
نشانهگیری جدید
تحریمهای کنونی ایالاتمتحده آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران در ادامه ایجاد فضای محدودسازی برای حرکتهای منطقهای و تحرکات بینالمللی کشورمان متوجه یکی از نهادهای انقلابی یعنی سپاه پاسداران است. از این رو آمریکا تلاش دارد تحریمهای فلجکننده هوشمند در ارتباط با ایران را دنبال کند. آمریکاییها در دوره جدید حرکتهای خاورمیانه خود هدف اصلی و تارگت استراتژیک خود را در میانمدت ایران قرار دادند، بنابراین بهدنبال این هستند که دکترین محدودسازی همکاری بینالمللی با ایران را در چارچوب تعدیل و تعریف از برجام به عمل آورند که برجام را تنها در گزارههای حقوقی و تفسیر این گزارهها محدود سازند. به عبارت دیگر به روح برجام بهطور مطلق عنایتی ندارند و سعی میکنند کالبد وجودی برجام را نیز نحیف و لاغر کنند. از طرف دیگر در یک گزاره تکمیلی بهدنبال محاصره منطقهای ایران در چارچوب رهبری واشنگتن و فرماندهی تلآویو و پشتیبانی و اجرای ریاض هستند بنابراین دکترین آمریکا در دوره جدید بر ضد آمریکا در دوره جدید علیه جمهوری اسلامی ایران محدودسازی همکاری بینالمللی ایران و محاصره منطقهای تهران است که من حدود 5 سال است از آن سخن میگویم بنابراین این در حال اجرایی و عملیاتی شدن است. در راستای این معنا آنچه که بهعنوان تحریم علیه ایران انجام میشود، هوشمندانهتر و در عین حال ادامه جهتگیری فلجساز تحریمهای هستهای است، اما در چارچوب تحریمهای هستهای قرار ندارد. ایران در امضای توافقنامه ژنو و حصول به برجام بارها از منظر سیاسی از سوی تصمیمگیران اصلی سیاستخارجی بر این نکته تاکید کرده است که دیپلماتهای ایرانی حق هیچگونه مذاکرهای جز در ارتباط با پرونده هستهای ندارند. بنابراین خروج مذاکرهای که بهطور مطلق به پرونده هستهای میپردازد بهطور طبیعی برداشتن تحریمهایی است که مربوط به پرونده هستهای است و این در شورای امنیت سازمان ملل متحد پذیرفته شده است و با پذیرش آن در شورای امنیت اکنون ایالاتمتحده آمریکا باتوجه به وجود امضای پنج قدرت دیگر نمیتواند آن را زیرپا بگذارد بنابراین تلاش دارد تحریمهای جدید در تقابل با برجام قرار نگیرد ولی هوشمندانه تحریمهای فلج کننده را نسبت به نهاد سپاه هدایت کند و از طرف دیگر با فشار افکار عمومی در تهران و ایجاد یک تعارض میان تهران و واشنگتن موجب نحیفتر شدن و لاغرتر شدن و فشار بر دولت دوازدهم در ارتباط با برجام در کشمکشهای سیاسی داخلی شودو به این ترتیب برجام در تهران نادیده گرفته شود. چرا که نادیده گرفته شدن برجام در تهران موجب میشود تا زمینههای اجماع مجدد بینالمللی اگرچه با هزینههای بسیار بالا ولی ممکن برای ایالاتمتحده آمریکا حاصل شود و با محاصره منطقهای تهران در چارچوب همکاریهای واشنگتن، تلآویو و ریاض و همگرا کردن متحدین ایران به ویژه مسکو زمینههای اجماع مجدد بر ضد ایران را فراهم کنند. بنابراین تحریمهای جدید در عین حالی که مدعی است، هوشمندانه سپاه پاسداران را هدف قرار داده اما در نهایت دولت حاکم بر تهران را در یک وضعیت مناقشهبرانگیز در داخل و استفاده از این مناقشه داخلی در جو بینالمللی وارد کند.
در این بین یکی از نکات قابل توجه این است که تحریمهای جدید کنگره آمریکا علاوه بر ایران، روسیه را نیز نشانه گرفته است؛ بهطوری که مجلس نمایندگان آمریکا روز سه شنبه سوم مرداد به اتفاق آرا طرح تحریمهای ایران، روسیه و کره شمالی را تصویب کرد. تحریمهای روسیه و کرهشمالی نشاندهنده عزم جدی ایالاتمتحده آمریکا برای کاهش توان نظامی تقابلی با کشورشان در صورت آغاز یک جنگ منطقهای و بینالمللی است. بنابراین شاهد ایجاد یک فضای معنادار در این زمینه هستیم که زمینهساز تلاش ایالاتمتحده آمریکا در آینده برای یک جنگ احتمالی است. روسیه یک شریک استراتژیک برای ایران نیست؛ در حالی که بسیاری در تهران روسیه را یک شریک استراتژیک برای کشورمان میدانند اما روسیه رقیب استراتژیک ایران در بخش انرژی و عربستان رقیب استراتژیک ایران در سطح انرژی در منطقه است. بنابراین روسها با وجود رقابت استراتژیک در سطح بینالمللی در حوزه اقتصاد با ایران همواره تلاش کردهاند از برگ ایران جهت امتیازگرفتن در داخل ایران از نظر اقتصادی در زمان تحریم و همچنین امتیازگرفتن از ایالاتمتحده آمریکا و دیگر بازیگران بینالمللی استفاده کنند. از این لحاظ باید گفت آنچه که اکنون دیده میشود در واقع تحریم روسیه و ایران بهطور همزمان با اهداف معین و مشترک و از طرف دیگر ایجاد فضایی برای هر دو کشور در جهت فشار بیشتر و بالطبع عدم توانایی در جهت هماهنگی بیشتر میان مسکو تهران برای رهایی از تحریمها است.
یکی از موضوعات مهم در این بین آن است که چون واشنگتن تلاش دارد از طریق ایجاد فشار بر تهران مناقشات داخلی ایجاد کند تا جمهوری اسلامی ایران از برجام خارج شود؛ تایید تحریمهای جدید با سه رای مخالف در کنگره آمریکا نشاندهنده ایجاد فضای ضد ایران در میان افکار عمومی ملت آمریکا است. به هر ترتیب نمایندگان کنگره بخش وسیعی از مردم آمریکا را نمایندگی میکنند. در عین حال باید این را مدنظر قرار دهیم که در واشنگتن دیسی یک نودموکراتی به نام باراک اوباما با ادراکی عمیق نسبت به مسائل بینالمللی و متمایل به استفاده از دیپلماسی و مبتنی بر صلح در نظام بینالملل حاکم نیست. بلکه پستنو محافظهکاری به نامترامپ هست که نقش بازیگر دیوانه تئوری کیسینجر را بازی میکند؛ از یک سو به پارادایم آشوب متکی است و از سوی دیگر تلاش دارد با سیاستهای ابهامبرانگیز حتی متحدین آمریکا را در یک وضعیت برزخگونه قرار دهد. بنابراین نیز مشاهده میکنیم که سیاستهای خاورمیانهای آمریکا هنوز به صورت مدون و منسجم بیان نشدهاند. برایناساس باید تاکید کرد که بازی بسیار پیچیدهتر از آن است که ایران بخواهد تنها با خروج از برجام در برابر آن بایستد. امروز اگر تهران از برجام خارج شود چه امتیازاتی خواهد گرفت و چه تهدیداتی را متوجه خود خواهد کرد؟ بنابراین آمریکا در وضعیت کنونی در پی ایجاد فضای کیش و مات علیه ایران است و در حرکات آینده سعی خواهد کرد در مرحله نخست،وزیر را بزند؛ یعنی بهگونهای عمل کند که دولت در ایران ناکارآمد و با ناکارآمدی دولت مهر اصلی در سیستم دچار نقصان شود. نکته مهم دیگر اینکه اروپاییها تحریمهای جدید را ناقض برجام نمیدانند و با این تحریمها تلاش میکنند به صورت محتاطانه وارد همکاری با تهران شوند. برایناساس هرچند همکاریهای اروپاییها در قالب برجام با تهران ادامه پیدا میکند اما آنها بسیار محتاطتر و دست به عصاتر حرکت خواهند کرد.
بعد از برجام به دلیل اینکه ایران مسئولیت نهایی پذیرش برجام را در داخل کشور مشخص نکرد بنابراین کشور از فضای ناشی از برجام سود نبرد؛ بهطوری که در اوایل موج وسیعی از کشورهای اروپایی و گروههای متعدد جهت افزایش همکاری به تهران آمدند اما در چارچوب فضای دلواپسی در تهران و اصطکاکهای سیاسی داخل کشور زمینههای استفاده از برجام به صورت کامل عیان نشد و اکنون میبینیم که رفتو آمدهای اقتصادی گروههای مختلف فعال اروپایی نسبت به سال نخست برجام کاهش یافته است. این موضوع ناشی از فشار ایالاتمتحده آمریکا نبود بلکه ناشی از عدم توانایی در درون کشور برای استفاده از برجام بود. بنابراین ایران باید هزینههای آن دوره را نیز پرداخت کند.
دیدگاه تان را بنویسید