گفتوگوی مثلث با محمدسعید احدیان
رفتارهای سیاسی روحانی تاکتیکی است
روحانی شهریور 96 با روحانی اردیبهشت 96 به لحاظ ادبیات سیاسی تفاوت کرده است. محمدسعید احدیان این را از روی منفعتطلبی روحانی میداند و معتقد است: «اعتدال کلا یک گفتمان روشن ندارد. اعتدال و روحانی به اصطلاح در میانه دو جریان اصلاحات و اصولگرا حرکت کردند و راه رفتهاند و سعی دارند از شرایط پیش آمده استفاده کنند. براساس منفعتگرایی روزی با اصلاحطلبان هستند و روزی با اصولگرایان.»
در مورد آقای روحانی و اصلاحطلبان بفرمایید که امروز نسبت این دو چگونه تعریف میشود؟ تحلیلی هست که تا انتخابات ریاستجمهوری سال 1400 به مرور اصلاحطلبان از آقای روحانی فاصله میگیرند. برخی هم معتقدند که اصلاحطلبان مجبورند تا سال 1400 با روحانی بمانند، نظر شما چیست؟
اصلاحطلبان یک روکش رسانهای را طراحی میکنند و پیش میبرند و یک واقعیت درونی را. قطعا از داخل تلاش میکنند که در عمل رابطهشان را با دولت آقای روحانی حفظ کنند و چارهای ندارند جز اینکه از ظرفیتهایی که در دولت روحانی وجود دارد، استفاده کنند. ضمن اینکه بخش قابل توجهی از آنها الان در دولت آقای روحانی حضور دارند. اینطور نیست که اصلاحطلبان در دولت سهمی نگرفته باشد. یک سهم بیشتر و جاهای حساسی مثل وزارت کشور را میخواستند بگیرند که البته آقای روحانی چنین مناصبی را به آنها نداد. ولی اینطور نیست که دولت آقای روحانی فاصله اساسی با اصلاحات داشته باشد. مجموعه دولت دوازهم مجموعهای از اصلاحات و اعتدال است. اینطور نیست که الان دولت آقای روحانی، دولت کاملا متفاوتی با اصلاحات باشد. تجمیع تعاملات و تعادلات بین اصلاحات و اعتدال تبدیل به دولت دوازدهم شده است. این دولت، در دست بخشی از اصلاحطلبان است، بنابراین منافعشان، واقعیت در صحنه و شرایطی که اینها را بههم در گذشته پیوند داد، باز هم این پیوند را ایجاد میکند که اینها تا آخر در عمل با هم باقی بمانند. اما اصلاحطلبان یک روکش رسانهای ایجاد خواهند کرد و روزبه روز هم تقویتش میکنند و خودشان را منتقد اعتدال در حوزههایی تشبیه میکنند تا کارنامه دولت دوازدهم به پای آنها نوشته نشود. هرچقدر کارآمدی دولت اگر خدایناکرده دچار چالش شود و به نتیجه نرسد، تلاش میکنند که دامن خودشان را از دامن دولت آقای روحانی دور کنند تا پاسخگوی نقطه ضعفها و ناکارآمدیهای دولت نباشد.
در مورد خود آقای روحانی هم شاهد یک ادبیات اصلاحطلبی و حتی فرا اصلاحطلبی در ایام دوازدهمین دوره انتخابات ریاستجمهوری بودیم اما این روزها شاهد این ادبیات نیستیم. آیا آقای روحانی با گفتمان اصلاحطلبی خداحافظی کرده یا اینکه برای مدتی نمیخواهد به آن ادبیات رجوع کند؟
آقای روحانی هیچ وقت یک گفتمان روشنِ شفاف نداشت. اعتدال کلا یک گفتمان روشن ندارد. اعتدال و آقای روحانی به اصطلاح در میانه موضوعات حرکت کردند و راه رفتهاند و سعی دارند از شرایط پیش آمده استفاده کنند. خود آقای روحانی را از نظر شخصی و محوریت رفتار ایشان، میتوان در منفعت گرایی خلاصه کرد. یعنی در تمام طول دوران زندگی سیاسی آقای روحانی از ابتدا تا الان اگر بخواهیم چیزی را مشترک در نظر بگیریم که بتواند رفتارهای کاملا متناقض با همدیگر را که زیاد هم بوده، توجیه کند، منفعتگرایی است. آقای روحانی تندترین سوالات و حرفها را در 23 تیر 78 زد و یک روزی هم آمد به این بهانه رقیبش را از صحنه خارج کرد، غیر از این مثالهای زیادی وجود دارد. اینها همه یک نخ تسبیح دارد و آن هم منفعتگرایی است. اگر این نخ تسبیح را محور قرار دهید خیلی سخت نیست، توجیه اینکه الان در انتخابات آقای روحانی تندترین سخنان را حتی خارج از چارچوب نظام و خطوط قرمز نظام مطرح کرد، حتی فراتر از اصلاحات چون منفعتش ایجاب میکرد و نیاز به رای داشت، این کار را انجام داد و الان منافعش به این نیست و مدل دیگری رفتار میکند. ایشان در شرایط آینده هم متناسب با منفعتش تغییر نظر میدهد و به سمت اصلاحات نزدیک یا از آن دور میشود و به سمت اصولگرایی نزدیک یا دور میشود. کاملا متناسب با منافع و شرایط مختلف این کار ساماندهی و تعیین میشود.
یعنی اینکه برخی میگویند بهرغم اینکه حمایت اصلاحطلبان را داشت آقای روحانی امروز به پایگاه سیاسی اصلی خودش یعنی راست میانه و آقایان ناطقنوری، لاریجانی و رحمانیفضلی سوق پیدا کرده است، به نظر شما آیا این یک حرکت تاکتیکی است یا استراتژیک؟
میخواهم بگویم همیشه همه حرکات ایشان تاکتیکی است. نه اینکه فقط این یک حرکتش تاکتیکی باشد. اگر منافع ایشان ایجاب کند، در آینده به سمت اصلاحات حرکت میکند و اگر ایجاب نکند به سمت جناح مقابل اصلاحات حرکت خواهد کرد. ولی در مجموع انتخابات ریاستجمهوری تمام شده و او نیازی به رایآوری دوباره نمیبیند. ضمن آنکه امروز بیشتر نیاز دارد اعتماد حاکمیت را جلب کند. احتمالا در این مسیر اگر اتفاقات خاصی نیفتد همچنان این رویکرد ادامه پیدا میکند. یعنی این مسیر در چهار سال آینده به این سمت پیش میرود که آقای روحانی همچنان بیشتر در این ژست جدید اقدام کند چون منافع او در این است. ولی اگر اتفاقی بیفتد و احساس کند پایگاه اجتماعیاش را دوباره لازم دارد که فعال کند و پای کار بیاورد، مخصوصا اگر انتقادات تند و صریحی به دولت شود که نیاز به تقابل جدی با اصولگرایان باشد، در این صورت به حمایت بدنه اجتماعی از خود نیاز پیدا میکند، مثلا در حوزه برجام یا حوزههای مختلف اگر اتفاقاتی بیفتد، دوباره به حمایت از جناح اصلاحطلبی رجعت میکند. پس کاملا اینها در دایره منفعتطلبیهای
او تلقی میشود.
پس شما معتقدید اگر اتفاقی نیفتد، در مجموع این ژست محافظهکاری آقای روحانی تا پایان دوره ریاستجمهوریاش در 13 مرداد سال 1400 حفظ خواهد کرد؟
بله، پیشبینی نقش همان نخ تسبیحی است که عرض کردم. بستگی دارد منافع ایشان از نظر سیاسی چه رویکردی را ایجاب کند. تحلیل من بهطور طبیعی از آینده کوتاهمدت این است که فعلا منافع ایشان در حرکت درون این مسیر است و این رویکرد حفظ میشود.
شما میگویید ایشان محافظهکاری پیشه کرده و میخواهد پالسهای مثبتی به حاکمیت بدهد. از طرفی تحلیلی وجود دارد که میگوید آقای روحانی میخواهد از گفتمان اصلاحطلبی دور شود تا بعد از انتخابات ریاستجمهوری 1400 به سرنوشت آقایان خاتمی و احمدینژاد دچار نشود. نظر شما چیست؟
بحثم در سطح سرنوشت آقایان احمدینژاد و خاتمی نیست. الان منافع آقای روحانی ایجاب میکند به آن مدلی که قبل از انتخابات زندگی و رفتار میکرده، برگردد. بالاخره ایشان یک سابقه، نگاه و سیستمی دارد. این نگاه و سیستم در رایآوری سال 92 موثر بود، بعد هم دوره چهار سالهاش یک نوع عمل کرد و بعد هم باز شرایط ایجاب میکرد که تغییر روش دهد. حالا براساس تاکتیک به این سمت رفته است. دوباره اگر اتفاق بیفتد و لازم شود تغییر جهت خواهد داد. ولی پیشبینی من این است که ضرورتی برای این کار ندارد. آقای روحانی کسی نیست که باورهای اصلاحطلبی داشته باشد که بهخاطرش بخواهد بجنگد. او هیچوقت باورهای اعتقادی اصلاحطلبی نداشته اما آقای خاتمی دارد و آقای احمدینژاد باورهای فکری و تربیتی خودش را دارد و میخواهد برایش بجنگد ولی آقای روحانی چنین مشیای ندارد.
دیدگاه تان را بنویسید