اصلاحطلبان چگونه وارد انتخابات 1400 میشوند؟
بروکرات به جای بروکرات
این روزها باز هم نامش دهان به دهان میچرخد، حتی در روزهایی که اصولگرایان در سکوت فرورفته و فکر چارهای برای مسائل اساسی اردوگاه راست هستند، این اصلاحطلبان هستند که نامش را زمزمهوار مطرح میکنند، از «علی لاریجانی» حرف میزنیم، سیاستمدار راستگرایی که چپگرایان این روزها او را زیر ذرهبین بردهاند؛ سوژه هم چیزی نیست جز «انتخابات ریاستجمهوری سال
1400.»
چرخش از پاستور به سمت بهارستان
از همان روزی که مسیرش را از نیمه راه رسیدن به پاستور منحرف کرد و به سمت بهارستان چرخید، گویی هدفی طولانیمدت برای خودش تعریف کرده بود. علیآقای خانواده لاریجانیها آمده بود که یک چهره جدید از خود بسازد، نه در گعدهها و مناسبات پشت پرده و روی صحنه جریان راست، که در قلب سیاست ایران، در بهارستان، در مجلس شورای اسلامی.
آنقدر هم بخت با او یار بود که همان سال اول ورودش به پارلمان رقیبی چون حدادعادل را کنار بزند و بر صندلی ریاست تکیه بزند، ریاستی که تا به امروز که بیش از 9 سال از آن میگذرد هنوز هم کسی نتوانسته از دستش دربیاورد. علی لاریجانی در همه این سالهای حضورش در قامت یک پارلمانتاریست تلاش کرد یک اصولگرای متفاوت باشد یک اصولگرای عملگرا. یک شبهاصولگرا به ناطق نوری.
حرکت در مسیر اعتدال!
شاید همان روزی که انگشتش را به سوی رئیس جنجالی پاستور یعنی محمود احمدینژاد دراز کرد و صراحتا به او گفت؛ «شما شئونات نظام جمهوری اسلامی را رعایت نمیکنید، به سلامت.» نشان داد مرد هراسهای گاه و بیگاه سیاست نیست و حاضر نیست تن به باجخواهیهای سیاسی بدهد حتی اگر طرف مقابل کسی باشد مثل احمدینژاد که او را با برادرش تهدید کند، یا حتی و به سمت او مهر و کفش پرتاب کردند باز هم کوتاه نیامد و از مواضعش عقب ننشست.
شاید همین بیپرواییهای سیاسی او بود که نگاه اصلاحطلبان را هم نسبت به علی لاریجانی در گذر زمان تغییر داد. آنقدر که حتی ابایی نداشته باشند که در هنگامه انتخابات ریاست مجلس که برسد پشت سر او بایستند، فرقی هم نکند رقیب او حدادعادل باشد یا همین محمدرضای عارف اصلاحطلب. آنها با کمترین نگرانی سیاسی نام او را بهعنوان گزینه مورد نظرشان برای ریاست مجلس در صندوق آرا میانداختند.
همنشینی با اعتدالیون اصولگرا
علی لاریجانی اما گویا هدفمند پا در این مسیر گذاشته است، او در چندسال گذشته تلاش کرده وارد مناسبات سیاسی احزاب اصولگرا نشود و در دورهمیهای سیاسی که در بزنگاههای چند انتخابات گذشته برپا شده هم حضور نداشته است، هرچند او چندان هم بیکار ننشسته است و رایزنیهایی با ناطق نوری و دیگر چهرههای معتدل اصولگرا چون ولایتی یا آیتالله مقتدایی هم داشته، اما تلاشهای او در مسیری متفاوت از نواصولگرایان دنبال شده است. او حتی در روزهایی که اصولگرایان چراغ به دست دنبال کاندیدایی برای قرار دادن در مقابل روحانی میگشتند بدون سروصدا پشت سر روحانی ایستاد و با حمایتهای لحظه آخری صف خود را از رفقای قدیم اصولگرایش جدا کرد.
کارگزاران در فکر جذب لاریجانی؟
لاریجانی در همین مسیر سیاسی که طی چند سال اخیر دنبال کرده، حال تبدیل به یک چهره اگر نگوییم محبوب ولی مطلوب برای اصلاحطلبان شده است، خاصه آن طیفی از اصلاحطلبان که در زمانهای دورتر پیوندی هم با جریان راست داشته است؛ کارگزاران.
کارگزاران در انتخابات هیاترئیسه مجلس نه فقط در سال اول که در سال دوم پالس حمایت از لاریجانی را به همطیفان اصلاحطلبش داد، آنها که رفاقت با اصولگرایانی از جنس ناطق نوری را خوب یاد گرفتهاند و میدانند چطور باید مناسبات سیاسی با اعتدالیون اصولگرا را حفظ کنند و بدشان نمیآید در این یارکشی سیاسی از جریان راست علی لاریجانی را هم به جمع خود اضافه کنند.این طیف از اصلاحطلبان که همچنان معتقد بر ارجح بودن استراتژی بر تئوری هستند گویی نمیخواهند بیپروا به سمت انتخاب یک کاندیدای اصلاحطلب برای انتخابات 1400 بروند، آنها هنوز هم با نگاه تردید به فضای سیاسی مینگرند و تلاش دارند یارکشیهای سیاسی خود را از ناطق و روحانی به چهرههایی چون لاریجانی هم تعمیم دهند.
اصلاحطلبان مجبور
به حمایت از لاریجانی خواهند شد؟
اما سوی دیگر جریان چپ برخی افراد و تشکلها هم هستند که نگاه کارگزارانی به سیاست اصولگرایانه ندارند، آنها گرچه تن به استراتژی اصلاحات در سال 92 و 96 دادند و پشتسر روحانی ایستادند اما این حمایت را مقتضیات زمانه انزوای سیاسی خود میدانند و بهدنبال آن هستند که سال 1400 با کاندیدای یکدست اصلاحطلب وارد گوی و میدان شوند. شاید از همین روست که چهرهای چون لاریجانی برای آنها نه کاندیدای مطلوبی است نه کاندیدایی محبوب.
با این وجود در همین دسته دوم برخی تئوریسینها هم هستند که با وجود اینکه معتقد به همین خط فکری هستند اما معتقدند شاید زمانه ایجاب کند پشتسر لاریجانی بایستند. آنچنان که احمد نقیبزاده، از تئوریسینهای جریان چپ میگوید«بسته به شرایط آن روز، چینش نیروها و کاندیداهایی که در آن زمان مطرح میشوند باید تصمیمگیری کرد اما در شرایطی که انتخاب بین فردی مثل جهانگیری و لاریجانی باشد، قطعا اولویت با جهانگیری است برای آنکه تهماندههای ذهنی آقای لاریجانی اصولگرایی است که همین اصولگرا بودنش هم نوعی فرصتطلبی بوده است و منجر به بدگمانی میشود. اینکه نیروهای اصلاحطلب تا چه حد بتوانند به آقای لاریجانی اطمینان کنند من فکر میکنم این تصمیم باید بسیار محتاطانه صورت بگیرد. باید در خاطر داشته باشند که اگر لاریجانی خود را به سمت اصلاحات سوق داده به دلیل آن است که پیروزی عملگرایان و اصلاحطلبان را دیده است و همان شم فرصتطلبی به او حکم کرده که به این طرف بیاید و صحنه را نبازد. اگر ایشان مخالفت میکرد خودش از صحنه حذف میشد. این است که آقای لاریجانی عنصر چندان مطلوبی نمیتواند برای اصلاحطلبان باشد مگر اینکه در یک طرف آقای جلیلی قرار بگیرد و آقای رئیسی و در طرف دیگر آقای لاریجانی، طبعا در آن زمان همه به سوی آقای لاریجانی روی میآورند.»
و در نهایت... روزها و سالهای پیش رو بیشک صحنه سیاستورزی و قدرتنمایی علی لاریجانی در بین اصولگرایان و اصلاحطلبان خواهد بود. باید دید اصلاحطلبان او را در دایره اصولگرایانی از جنس حسن روحانی یا ناطق قرار خواهند داد.
دیدگاه تان را بنویسید