همنشینی لاریجانی و علی عسگری با خاتمی موجب انتقاد اصولگرایان شد
دردسر برای آقای دکتر
علی لاریجانی به مجلس ختم آیتالله راستیکاشانی میرود. ناگهان تصویری از او در کنار محمد خاتمی منتشر میشود و موج انتقادها از سوی برخی چهرههای اصولگرا و رسانههای جناح شکل میگیرد. این وسط برخی رسانههای نزدیک اصلاحطلب هم به این تحلیل از ماجرا رسیدند که لاریجانی حسابشده و با هدف جذب رای بدنه اصلاحطلب این کار را انجام داده است.

علی لاریجانی این روزها بیش از همیشه زیر ذرهبین است. او شاید هیچ وقت همچون امروز مورد توجه رسانهها و محافل سیاسی نبوده است. همین چند هفته پیش بود که کارگزارانیها نام او را بهعنوان یکی از گزینههای مورد حمایتشان در انتخابات 1400 بر سر زبانها انداختند. حالا هم که همنشینی او با رئیس دولت اصلاحات در جریان یک مجلس ختم بار دیگر او را به مرکز توجهات سیاسی تبدیل کرده است. همه این واکنشها از یک جهت داغ و پراهمیت شده است؛ آنجا که میگویند او برای حضور در انتخابات 1400 برنامه دارد و از همه مهمتر که این وسط کسانی هم هستند که میگویند او این بار برخلاف سال 1384 خیلی هم زود شروع کرده است.
حالا باید به این سوالات مهم پاسخ داد: چرا علی لاریجانی که از حساسیتها باخبر بوده کنار محمد خاتمی نشسته است؟ آیا واقعا او برای انتخابات 1400 برنامه دارد و اگر چنین است چرا تا این اندازه زود این فعالیتها را آغاز کرده است؟ و مهمتر اینکه چرا کارگزاران اینچنین به حمایت از علی لاریجانی پرداخته آنهم در شرایطی که خیلیها فکر میکردند اسحاق جهانگیری نامزد اصلی آنها در انتخابات باشد.
دردسرهای یک عکس
ماجر از این قرار بود که علی لاریجانی به مجلس ختم آیتالله راستیکاشانی میرود. ناگهان تصویری از او در کنار محمد خاتمی منتشر میشود و موج انتقادها از سوی برخی چهرههای اصولگرا و رسانههای جناح شکل میگیرد. این وسط برخی رسانههای نزدیک اصلاحطلب هم به این تحلیل از ماجرا رسیدند که لاریجانی حسابشده و با هدف جذب رای بدنه اصلاحطلب این کار را انجام داده است.
اولین و جدیترین واکنش را در همان روز اول روزنامه کیهان از خود نشان داد. این روزنامه در مطلبی در ستون اخبار ویژه خود نوشت: «صحنهآرایی برای ممنوعیتزدایی از سران فتنه نمیتواند سابقه خیانت آنها را به فراموشی بسپارد. چند روز پیش برنامه وداع با پیکر مرحوم آیتالله راستی کاشانی در حسینیه جماران برگزار شد که روسای صداوسیما و مجلس نیز در این مراسم شرکت کردند اما با تلهگذاری برخی مرتبطان فتنهگران، آقایان علیعسگری و علی لاریجانی برای لحظاتی در کنار خاتمی نشستند که همین سوژه کانالها و سایتهای وابسته به فتنهگران شدند تا چنین القا کنند که حساسیت نظام نسبت به خط قرمز فتنه کاهش پیدا کرده است. این القای موذیانه در حالی است که رهبر معظم انقلاب بارها، به اعتبار حرمتشکنی و ظلم انجام گرفته در فتنه سال ۸۸ و ایراد اتهام خائنانه خیانت در امانت رای مردم تصریح کردهاند که فتنه خط قرمز نظام است. ملت مومن و انقلابی نیز با راهپیمایی ۹ دی نشان دادند که دلشان با عوامل آشوبهای نیابتی صاف نمیشود.» کیهان در ادامه آورده است: «در عین حال برخی گزارشها حاکی است که در اتفاق روز مراسم وداع با پیکر مرحوم راستیکاشانی، صحنهسازی و شیطنت صورت گرفته است. جهاننیوز در این زمینه به نقل از شاهدان عینی مینویسد که خاتمی در کنار سیدحسن خمینی حضور داشت. آقای عسگری رئیس سازمان صداوسیما که وارد حسینیه شد، مسئول ویژه استقبال از مسئولان در حسینیه جماران به استقبال رفت. در حالی که آقای عسگری میخواست به میان جمعیت برود او را به سمت همان دالان داربستی پوشیده شده از پارچهسیاههای محرم برد. سیدحسن هم به آن مسئول انتظامات اشارهای کرد که میهمان ویژه را به جایگاه ویژه هدایت کند. بالاخره آقای عسگری به آن دوراهی انتهای دالان رسید و مواجه شد با استقبال ویژه سیدحسن خمینی که یک جا میان خودش و سیدمحمد خاتمی برای رئیس صداوسیما خالی کرده بود. برایم جالب بود که ببینم رئیس رسانهای که یک فریم از خاتمی تصویر پخش نمیکند چه عکسالعملی نشان میدهد. آقای عسگری خودش را متمایل کرد که به سمت چپ برود که برخی افراد سیاسی نشستهاند اما سید حسن بهشدت اصرار کرد که اینجا تشریف بیاورید. البته معلوم بود که رئیس صداوسیما خیلی معذب و ناراحت اما در نهایت ناراحتی ادب و لبخند روی لبش را حفظ میکرد و البته یک کلمه هم با دو تا سیدصحبت نکرد.» کیهان در ادامه درخواستی را از روسای مجلس و سازمان صدا و سیما داشت: «در هر صورت آنچه از آقایان عسگری و لاریجانی بهعنوان مسئول نظام جمهوری اسلامی انتظار میرود، تاکید بر مرزبندی با فتنه و سران آن - از جمله خاتمی - است و برای زدودن آثار شیطنت رسانههای وابسته به فتنهگران لازم است این اظهار برائت و انزجار صراحتا اعلام شود.» این روزنامه در بخش دیگری از این نوشته سیدمحمد خاتمی را دچار «گرفتاری خودساخته» خواند و نوشت: «مساله خاتمی، با این قبیل رفتارهای تلهگذارانه و شیادانه وی و همشبکههایش برطرف نمیشود. حداقل کاری که او باید بکند ابراز ندامت و عذرخواهی صادقانه از نظام و مردم است. معمای پیچیدهای نیست که نشود فهم کرد. خاتمی چندین بار در محافل خصوصی و حتی در دیدار با برخی فعالان دانشجویی تصریح کرده است که میدانست تقلب مورد ادعا در انتخابات سال ۸۸ واقعیت ندارد. او یا باید تکذیب کند که بارها در دیدارهای خصوصی و محفلی چندین و چند بار به دروغ بودن ادعای تقلب اذعان کرده، که نمیتواند. چون هم شاهدان اذعان او فراوان و متعدد هستند و هم در آن صورت باید تقلب ۱۱ میلیون رایی را ثابت کند. یا اینکه براساس اعتراف درست خود، به مردم توضیح دهد برای چه کتمان شهادتی به این مهمی کرده، بلکه برخلاف علم خود، سردسته مدعیان تقلب و تحریککنندگان مردم به آشوب شده و آن خسارت عظیم را که موجب دشمنشاد شدن ملت ایران شد، کلید زده است؟
خاتمی البته تا امروز شجاعت نداشته که یکی از دو گزینه فوق را در پیش گیرد. او چارهای جز ابراز پشیمانی و عذرخواهی ندارد. اما چیزی که کم دارد، حریت و شجاعت جبران خیانت است. او در جرگهای قرار گرفت که خط قرمز جمهوری اسلامی است؛ چرا که رای مردم و جمهوریت همانند اسلامیت، خط قرمز نظام است که اگر شورشطلبی و یاغیگری در برابر رای مردم خط قرمز نباشد، دیگر مردمسالاری وجود نخواهد داشت.»
در واکنشی دیگر سایت رجانیوز از رسانههای نزدیک به جبهه پایداری هم در مطلبی نوشت: «انتشار تصاویری از مجلس ختم مرحوم آیتالله راستی کاشانی که علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی و عسگری رئیس سازمان صداوسیما را در کنار سیدمحمد خاتمی یکی از سران فتنه نشان میدهد، واکنشهای زیادی را در فضای مجازی بهدنبال داشته است. پیش از این نیز جریان فتنه تلاش داشت تا با انتشار تصاویر خاتمی در کنار برخی مسئولان نظام از جرم او قبحزدایی کند و بر همین اساس بود که غلامحسین کرباسچی به انتشار تصویری از خاتمی در کنار وزیر اطلاعات دولت روحانی اقدام کرد، اما آنچه در تصویر جدید خاتمی با برخی مسئولان کنونی کشور حائز اهمیت است، بیتفاوتی و حتی خوش و بش آنها با خاتمی است.
بیتفاوتی علی لاریجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی نسبت به محل استقرار خود و نشستن کنار محمد خاتمی و همچنین خوش و بش علی عسگری رئیس صدا و سیما با خاتمی را باید مهمترین نکته قابل توجه این تصاویر دانست. تصاویری که کوچکترین نشانهای از مرزبندی یا نمایندگی نگاه نظام به سران فتنه در آن مشاهده نمیشود. هر چند این رفتار علی لاریجانی مسبوق به سابقه است، به نحوی که مواضع او از زمان فتنه 88 نیز حاکی از تلاش وی برای نزدیکی به این طیف سیاسی بوده است، به نحوی که ثمره این رفتار بعدها و در جریان انتخاب رئیس مجلسی که لیست امید مدعی کسب اکثریت نسبی آن بود نمود پیدا کرد و لاریجانی با رای اکثریت مطلق نمایندگان رئیس آن مجلس شد. نحوه تعامل تقابلی با نیروهای مومن و انقلابی که بارها از سوی رهبر معظم انقلاب به تعامل با آنها سفارش شده است، چه در عرصه اداره مجلس و چه در صحنههای سیاسی دیگر نیز یکی از نشانههای مشهود چرخش علی لاریجانی بود که شاید نقطه اوج آن را در ماجرای برجام و تصویب خسارتبار و همراهی عجیب و سوالبرانگیز با دولت و وزرای پرحاشیهای چون زنگنه و آخوندی بتوان مشاهده کرد. هر چند این موضوع درباره رئیس رسانه ملی تفاوت دارد و اساسا نباید وی را چندان صاحب نظر در امور سیاسی تلقی کرد، نکتهای که از نحوه اداره این رسانه مهم کشور در زمان تصدی وی بهخوبی روشن است و حاشیههایی چون مراسم تشییع هاشمیرفسنجانی و خوش و بش با سیدمحمد خاتمی که - بارها با چراغ سبز او به صدا و سیما حمله شده است - از مصادیق این کماطلاعی علی عسگری در مسائل سیاسی روز به حساب میآید. هر چند که نباید سابقه مسئولیت وی در دولت هاشمیرفسنجانی و ارتباطات شخصی وی با این طیف سیاسی را نیز در این رفتار عجیب و تاسفبار سیاسی او بیتاثیر دانست.»
اما در واکنشی متفاوت، عبدالله گنجی، مدیر مسئول اصولگرای روزنامه جوان نیز در یادداشتی تلگرامی نوشت: «دکتر لاریجانی به جهت فردی هم باهوش است و هم محافظهکار. از نگاه بنده اصلاحطلبان ناب هیچ موقع پشت سر او قرار نخواهند گرفت هر چند او را برای چانهزنی در درون نظام از روحانی موثرتر میدانند. انتشار تصاویر وی در کنار خاتمی در حسینیه جماران – که خیلیها را متعجب کرد – را نمیتوان با گزینه در دام (با قاطعیت) یا طراحی افتاد تفسیر کرد. زیرا او میداند به کجا دعوت شده است و ترکیب جلسه در جماران چگونه است. حتی اگر اطلاعات میدانی هم نداشت اصل موضوع برایش روشن بود اما چرا چنین کرد؟
۱ – ممکن است نتوانسته دعوت سیدحسن را رد کند اما براین باور بوده که در مکانی متفاوت مینشینم ولی در عمل نشده است.۲ – ممکن است سناریوسازان، خاتمی را دیرتر وارد جلسه کرده باشند و کنار وی قرار داده باشند و در حضور حاضران جابهجایی بعدی به صلاح نبوده است
۳ – ممکن و محتمل است این همقابشدن با اطلاع از قصد جبران خاتمی و تعدیل حصر رسانهای وی باشد و لاریجانی با آگاهی از این خبر در صدد پیشتازی و بهرهبرداری برای خود باشد.۴ – محتمل است که لاریجانی برای ۱۴۰۰دنبال جابهجایی سبد رای باشد زیرا تجربه ۱۳۸۴ نشان داد سبد مدنظر خالی است بنابراین درصدد است شعاع جامعه مدنظرش را گسترش دهد و احساس میکند بوکس خوردن از حزباللهیها در این مسیر نهتنها ضرری ندارد که سود آور هم هست. اما آنچه حتمیو قطعی است لاریجانی از بعد فکری و معرفتی اصلاحطلب نخواهد شد اما برای مهندسی ذهنی و ادراکسازی با هدف حرکت به سمت یک سبد بزرگ تلاش میکند.» کبری آسوپار روزنامهنگار اصولگرا هم در یادداشتی تلگرامی در این باره نوشته است: «با انتشار عکس علی لاریجانی در کنار محمد خاتمی در مجلس بزرگداشت مرحوم راستی کاشانی، او برای باری دیگر خط قرمز مردم انقلابی را رد کرده است. فرقی نمیکند داستان نشستن لاریجانی کنار خاتمی چگونه باشد؛ برنامهریزی شده؟ سهوا؟ نقشه خاتمی و اطرافیانش؟ هر چه باشد حرکت تدریجی او به سمت اصلاحطلبان را ناگاه تشدید کرد و بعید است لاریجانی بتواند توضیحی قانعکننده برای تودههای ضد فتنه ارائه دهد. اما این میان گزارهای دیگر وجود دارد؛ آیا اصلا علی لاریجانی انگیزه و قصدی برای توضیح به جریان اصولگرایی و انقلابی دارد؟
شواهد میگوید او خیلی وقت است خطش را جدا کرده و قدم به قدم به سویی دیگر میرود. گرچه برخی بداخلاقیهای جریان انقلابی با لاریجانی، در سوق دادن او به سوی اعتدالیون و بعد اصلاحطلبان موثر بوده، اما آنچه امروز در نزدیکی او به مخالفانش نقش اصلی را ایفا میکند نه از جنس عقیده، بلکه از جنس قدرتطلبی است. لاریجانی در طمع پایگاه اجتماعی اصلاحطلبان است که اگر روزی به روحانی رسید، چرا فردا به لاریجانی نرسد؟ طمع قدرت آدم را میچرخاند و این سطح نازلتری از تغییر عقیده است. اگر اکنون قدرت در دست اصولگرایان بود، لاریجانی یقینا به آن سو نمیغلطید. از این رو لاریجانی نهتنها فکر اقناع و توجیه متحدان سابقش و نیز جریان انقلابی نیست، بلکه از قضا هر چه بیشتر مورد نقد آنها قرار بگیرد، بیشتر به خواستهاش میرسد. تخریب لاریجانی توسط جریان ارزشی، به او همچون رانده شدهای از وطن، توجیهات بیشتری برای پناهندگی به دامان بیگانه میدهد. شاید به همین دلیل است که جریان انقلابی باید بیاعتنا به لاریجانی، به کار خویش بپردازد. لاریجانی خیلی وقت است در سیاست داخلی به جناح ما تعلق ندارد. تودههای اصلاحطلب هم که بعید است به خط و ربط و عقیده لاریجانی کاری داشته باشند؛ کافی است دستور از بالا برسد که به فلانی رای بدهید؛ بیتعقل و اندیشه فقط دستور را اجرا میکنند. روزی هاشمیرفسنجانی را ... میدانستند و بعد حامیاش شدند؛ حالا نمیشود مطیع دستور حمایت از لاریجانی شوند؟ لاریجانی هم آنها را میشناسد؛ مطیع و سر به راه در مقابل دستورات از بالا. برای همین هم دغدغه جذب آنان را ندارد و با بزرگترهایشان میبندد؛ دموکراسی پادگانی! این هم محتمل است که لاریجانی و خاتمی در یک معامله غیررسمی باشند؛ لاریجانی شدت انزوای رسانهای خاتمی را کم میکند و خاتمی شدت کمی پایگاه اجتماعی لاریجانی را. معامله بدی هم نیست. فقط آنکه داغ فتنه برای انقلابیون و برای شخص ولیفقیه همچنان تازه است؛ خیانت خاتمی نه فراموش شده و نه بخشیده. با خاتمی میشود معامله قدرت کرد، اما پس از آن ادعای تبعیت از ولی فقیهی که ۸ سال است محمد خاتمی را به حضور نمیپذیرد و حتی پس از عمل جراحی، برای عیادت هم او را نپذیرفت، زیاده ادعای گزافی است. آیا اندک نمایندگان انقلابی مجلس به رئیس مجلس در صحن علنی بابت رسمیتبخشی به سران فتنه اعتراض خواهند کرد؟ هیچچیز معلوم نیست!»
در این میان البته یک نکته دیگر هم موجب شد که واکنشها در مورد علی لاریجانی شدت بگیرد. نکته این بود که گفته علی لاریجانی سخنران مراسم شهید حججی خواهد بود. این مساله موجی از واکنشها از سوی طیفی از اصولگرایان را در برداشت. امیرحسین ثابتی در مطلبی در این مورد نوشت: «سه شب پس از دیدار علی لاریجانی با محمد خاتمی و خوشبش با او، امروز سخنگوی مجلس رسما اعلام کرد سخنران مراسم تشییع پیکر شهید حججی علی لاریجانی خواهد بود! در شرایطی که چهرههایی مانند حاج قاسم سلیمانی که بیشترین سنخیت با امثال شهید حججی را دارند وجود دارند، طبیعتا چنین انتخابی جز کجسلیقگی عنوان دیگری ندارد. امیدوارم این خبر تکذیب شود یا مسئولان برگزارکننده این مراسم این تصمیم غلط را اصلاح کنند. در غیر این صورت فقط و فقط خانواده این شهید بزرگوار هستند که باید نسبت به این تصمیم غلط اعتراض کرده و مانع امتداد مظلومیت شهید حججی حتی پس از شهادت او شوند.» علی نادری هم در مطلبی نوشت: «اعلام شده است که آقای علی لاریجانی سخنران مراسم تشییع پیکر شهید حججی است. این خبر را باید یکی از بارزترین نشانههای ابتذال معانی در عرصه سیاست این روزهای ایران قلمداد کرد. حججی نماد چیست؟! نماد یک جوان گمنام بیسروصدا که برای کارهای فرهنگی که بعضا آنها را تمسخر میکنیم مثل فروش چند عدد کتاب یا کار جهادی در روستاهای دورافتاده، جوانی سپری کرده و بعد از آنهم بیسر و صدا رفته سوریه و در یک بیابان یکی از نیروهای معمولی مقری بوده که قرار بوده مقابل تک داعش بایستند. نماد کار گمنام، نماد اخلاص محض در انجام کوچکترین و ریزترین کارهایی که بهعنوان فعالیت اجتماعی میشود انجام داد. نماد دوری از رانت و دوری از شهرت و دوری از دنیا و از همه مهمتر نماد جوان مومن انقلابی. این را حد اقل دوبار رهبر انقلاب بیان کردهاند و او را نماد جوانهای مومن انقلابی دوران کنونی ما دانستهاند. نماد جوانی اهل جهاد و حضور در میادین دفاع و نبرد. حالا نسبت سخنران را با این نمادها بسنجیم!»
اصولگرای متفاوت
در این میان البته احمد توکلی واکنشی کاملا متفاوت داشت. او در مصاحبهای گفت: «البته من در ساعتی که این کنار هم نشستن انجام شد در حسینیه نبودم. ولی باید بگویم که مجلس ختم هم مانند مجلس عروسی است. همه فامیلها همدیگر را میبینند. همه دوستان و آشنایان برای ابراز همدردی میآیند. بهخصوص در مراسم علمای بزرگ این مسأله بیشتر دیده میشود. این جور حوادث در این چنین مراسمی طبیعی است و در لحظه تصمیم گرفته شده است. به نظر نمیرسد این مساله برنامهریزی شده باشد. احتمالا آقای خاتمی، آقای لاریجانی را خیلی قبول نداشته باشد و عکس آن هم صادق است. این دیدار یک اتفاق معمولی است. واقعا دلیل این همه سروصدا را نمیدانم. این حساسیتها جا ندارد. این دیدار نه فاجعهآمیز است و نه مسرتبخش! نه از این دیدار چیزی به آقای خاتمی میرسد و نه به آقای لاریجانی. هرکدام عقاید خودشان را دارند و ممکن است آقای لاریجانی هم مثل من، آقای خاتمی را مقصر بداند. این دیدار عرفی بوده نه سیاسی. نمیتوان آن را در چارچوب دیدارهای سیاسی قرار داد. من اخبار این ماجرا را تعقیب نکردم؛ اما بهطور کلی معتقدم نباید از چنین دیدارهایی بهخصوص در حاشیه مراسم ختم برداشت سیاسی کرد. البته عروسیای که دعوت صورت میگیرد، دعوتشدن یا نشدن میتواند معنادار باشد ولی ختم نه. در این سطوح، برای انجام دیدارهای سیاسی چندان احتیاجی به این بهانهها ندارد. دیدار با آقای خاتمی که جزو حرامهای اولیه نیست. اگر کسی بخواهد با او دیدار و گفتوگو کند این عمل را انجام میدهد. نیازی به داستانسازی ندارد. یک زمانی دیداری با هماهنگی زمان و مکان صورت میگیرد که قابل تفسیر است اما یادمان نرود که این دیدار در حاشیه یک مجلس ختم بوده است. هرکس که وارد مجلس میشود برایش جا باز میکنند تا او بنشیند. مگر دو طرف چقدر میتوانستند با هم صحبت کنند؟ من مجلس ختم والده آقای خاتمی رفته بودم. این به این معنی نیست که مواضع آقای خاتمی در سال 88 را قبول دارم یا ایشان را بدون مسئولیت در این اتفاق میدانم. حضور من و امثال من در آن مراسم به خاطر ادب دینی بود و نه مواضع سیاسی. من با مواضع آقای خاتمی در ماجرای فتنه 88 موافق نیستم و ایشان را مقصر و سهیم میدانم اما زمانی که والده ایشان به رحمت خدا رفت در مجلس ختمشان شرکت کردم. این درست است که عدهای بخواهند این دیدار را به تغییر ایدئولوژی من تفسیر کنند؟ خیر. اینجا بحث اخلاق است که رعایتش لازم است و من حداقل سعی میکنم رعایت کنم.»
لاریجانی گزینه نهایی اصلاحطلبان
در انتخابات 1400؟
حالا اما وقت آن است که به این سوال پاسخ داده شود که چرا کارگزارانیها به فکر حمایت از علی لاریجانی افتادهاند و حتی او را ترجیح داده به اسحاق جهانگیری؟
در میان همه واکنشها در این مورد یدالله طاهرنژاد، از فعالان اصلاحطلب و عضو حزب کارگزاران سازندگی در اظهارنظری متفاوت با اشاره به انتخابات 1400 در پاسخ به سوالی درباره اینکه شایعاتی وجود دارد مبنی بر اینکه قرار است حزب کارگزاران از علی لاریجانی رئیس مجلس شورای اسلامی در انتخابات ریاستجمهوری (آینده) حمایت کند گفته «این مساله صحت ندارد. انتشار چنین اخباری برای ایجاد اختلاف و شکاف بین اصلاحطلبان است!»
سخنان این عضو کارگزاران در حالی است که محمد عطریانفر، چند روز قبلش گفته بود: «اگر هم قرار بر یک کار –انتخاباتی- ائتلافی، تشکیلاتی و منحصر در احزاب اصلاحطلب باشد باید بهگونهای فراگیر و اصولی عمل کرد و اگر هم قرار است بنا به اقتضائات و شرایط خاص با بخش معتدلین اصولگرایان همکاری سیاسی صورت بگیرد باید آن را به زمان خود موکول کرد.»
علی صوفی از دیگر فعالان سیاسی اصلاحطلب نیز درباره ماجرای حمایت احتمالی کارگزارانیها از دکتر لاریجانی گفته بود: «کارگزاران نماینده اصلاحطلبان نیست... اگر تصمیم با یک حزب باشد و یا تصمیم با شخص آقای کرباسچی باشد میتوان پیشبینی کرد که در انتخابات ۱۴۰۰ گزینه اصلاحطلبان آقای لاریجانی است. اما قطعا اصلاحطلبان فراتر از کارگزارانیها هستند و جامعه اصلاحطلبی، هم فراگیر است و هم بالنده و تحت تاثیر نظرات شخصی قرار نمیگیرد.»
احمد نقیبزاده از دیگر چهرههای نزدیک به جریان کارگزاران چندی قبل در گفتوگویی تاکید کرده بود: «بسته به شرایط آن روز، چینش نیروها و کاندیداهایی که در آن زمان مطرح میشوند، باید تصمیمگیری کرد، اما در شرایطی که انتخاب بین فردی مثل جهانگیری و لاریجانی باشد، قطعا اولویت با جهانگیری است، برای آنکه اساس ذهن آقای لاریجانی اصولگرایی است. اینکه نیروهای اصلاحطلب تا چه حد بتوانند به آقای لاریجانی نزدیک شوند، من فکر میکنم این تصمیم باید بسیار محتاطانه صورت بگیرد. باید در خاطر داشته باشند که اگر لاریجانی خود را به سمت اصلاحات سوق داده، به دلیل آن است که پیروزی عملگرایان و اصلاحطلبان را دیده است و شم سیاسی خود را در نظر گرفته است. البته اگر در یک طرف آقای جلیلی و آقای رئیسی قرار بگیرند و در طرف دیگر آقای لاریجانی باشد، طبعا در آن زمان همه به سوی آقای لاریجانی روی میآورند.»
شیرزاد نیز از فعالان اصلاحطلب درباره کاندیدای این جریان در انتخابات 1400 معتقد است: «قراردادن جهانگیری در مقابل افرادی همچون لاریجانی ناشی از گستردگی اردوگاه اصلاحطلبان است. اصلاحطلبان بنای عبور از جهانگیری را ندارند. اردوگاه اصلاحطلبان خیلی بزرگ است و چارچوب تنگی ندارد. بنابراین هر فردی در این جریان میتواند نظرات خود را بیان کند. این بهمعنی برنامهریزی و طرح و نقشه این جریان برای انتخابات بعدی نیست.»
به نظر میرسد استراتژی اصلاحطلبان استفاده از اشخاصی است که بتوانند رای خاکستری را نیز در انتخابات به سمت خود سوق دهند، لاریجانی بهعنوان چهرهای اصولگرا اما میانهرو که این روزها به اصلاحطلبان نزدیک شده است شاید باعث شده بهعنوان نامزد اصلاحطلبان مطرح شود.
از سویی طاهرنژاد حمایت کارگزاران از لاریجانی را تکذیب میکند اما صوفی بهعنوان یکی از اصلاحطلبان میگوید اگر تصمیم با کرباسچی باشد در انتخابات 1400 گزینه اصلاحطلبان لاریجانی است.
این در حالی است که پیش از این اصلاحطلبان بهدنبال فردی همچون عارف برای انتخابات 1400 بودند اما در انتخابات اخیر و انتقادهایی که از شورای عالی سیاستگذاری اصلاحطلبان و شخص عارف از سوی فعالان سیاسی و بدنه این جریان صورت گرفت به نظر میرسد عارف شانسی برای انتخابات 1400 ندارد. البته سخنان شکوریراد که دبیرکلی حزب اتحاد ملت بهعنوان حزبی اصلاحطلب را بر عهده دارد نشان میدهد حتی طیف لیبرال اصلاحطلب از نامزدی لاریجانی توسط این جریان حمایت میکند.
شکوری راد گفته بود: «اصلا نگران نیستم که در انتخابات آینده مجبور بشویم از لاریجانی حمایت کنیم و لاریجانی ۱۴۰۰، لاریجانی ۸۴ نیست.»
آیا لاریجانی به انتخابات فکر میکند؟
از همه این نشانههایی که تاکنون پدیدار شده اگر چه شاید زود باشد اما میتوان حددس زد که علی لاریجانی برنامههایی برای انتخابات 1400 دارد. این بیشفعالی سیاسی او نشان میدهد که بنا دارد دقیقا در همان جایگاهی بایستد که حسن روحانی اکنون ایستاده است. فردی که هم بدنه اصلاحات را میخواهد و هم تلاش میکند طیفی از اصولگرایان را با خود داشته باشد. علی لاریجانی میداند که اصلاحطلبان برای 1400 هم چندان ریسک نخواهند کرد که با یک گزینه اصلاحطلب وارد انتخابات شوند. شاید از همین جهت است که او از هماکنون خود را در قامت نامزد انتخابات ریاستجمهوری میبیند.
دیدگاه تان را بنویسید