مواضع برخی چهرههای اصلاحطلب درباره همهپرسی اقلیم تامل برانگیز است
سرنخ فتنه
اظهارنظرهای چند چهره اصلاحطلب درباره استقلال اقلیم کردستان، واکنشهای زیادی داشته است. اعلام این مواضع از سوی اساتید دانشگاه اصلاحطلب درحالیکه همه سیاسیون ایران بر وحدت سرزمینی ایران تاکید کردند و تجزیه عراق را یک نقشه استعماری میدانند قابل تامل است.
درست در میانهای که منطقه آبستن یک فتنه پیچیده شده و طرح اسرائیلی – آمریکایی برای تغییر نقشه جغرافیایی است، واکنشهای برخی چهرههای اصلاحطلب به این ماجرا بسیار عجیب و تاملبرانگیز
بود. رخدادی شاید غیرمنتظره آن هم از جانب کسانی که همیشه داعیه ملیگرایی داشتهاند. ماجرا از این قرار است که همزمان با برگزاری همهپرسی در اقلیم کردستان برای جدایی از عراق مصاحبهای از صادق زیباکلام، با تلویزیون کرد زبان و تجزیهطلب «روژ هلات» منتشر شد.
او در این مصاحبه گفت: «تصور میکنم شاید رهبران کردستان عراق، طرح مساله همهپرسی را بهعنوان یک وسیله برای گرفتن امتیازات بیشتر از بغداد مطرح کردند و احتمالا ته دلشان این نبوده که این رفراندوم جدیجدی برگزار شود اما الان برگزاری این رفراندوم به صورت یک مطالبه خیلی جدی و یک حق درآمده، چون اگر برای رهبران کردستان برگزاری رفراندوم یک تاکتیک بوده، برای میلیونها نفر از مردم کردستان عراق یک آرزو بوده که حدود یک قرن در سر داشتهاند. اسرائیل میتواند یک متحد، یک شریک سیاسی، نظامی، اقتصادی و... در خاورمیانه پیدا کند. پس کاملا قابل فهم است که نهتنها مخالف استقلال کردستان عراق نیستند، بلکه استقبال هم میکنند. همین الان هم روابط خوبی با کردستان عراق دارند، در حالی که ما در ایران دوست نداریم خیلی این موضوع را مطرحش کنیم اما همین الان هم اسرائیلیها در کردستان عراق سرمایهگذاری کردهاند و روابط بسیار دوستانهای دارند.
بعید میدانم ایران، عراق و ترکیه هم متحد شوند و به اقلیم کردستان حمله کنند. یادمان باشد که اگر جمهوری کردستان به وجود بیاید چیزی نیست که ایران و عراق و ترکیه اگر با همه توان هم به آن حمله کنند، بتوانند نابودش کنند. جمهوری کردستان از حمایت همه مردم کردستان برخوردار خواهد بود. راهحل مناسب راهحل نظامی نیست، چون فقط بحرانهایی را که وجود دارد عمیقتر میکند. معتقدم بهرغم اعتراضاتی که ترکیه، عراق و ایران خواهند کرد در نهایت مجبور میشوند به دلیل ملاحظات ژئوپلتیک یک رابطه حداقلی داشته باشند. اما نکته آخر اینکه هیچکس جز کردها حق دخالت در سرنوشت مردم کردستان عراق را ندارند. نه ایران، نه ترکیه و نه حتی عراق. اما یک روز قبلتر از آن، یعنی پنجشنبه ۳۰ شهریور، احمد نقیبزاده، استاد سیاست در دانشگاه تهران، در مقالهای با عنوان «استقلال اقلیم کردستان؛ یعنی تولد ایران دوم» نوشت: «هرکس با استقلال کردها مخالفت میکند بکند ولی ایران نباید پشت کردها را خالی کند. چرا که کردها و دیگر ایرانیان دارای پیوندهای عمیق و ناگسستنی تاریخی و فرهنگی هستند. از سه خانوادهای که امپراتوری ایران را تشکیل میدادند یعنی مادها، پارسها و پارتها، گام اول را مادها یا کردها برداشتند. تنها قسمتی از آنها در سرزمین پدری خود باقی ماندهاند و البته در اینجا هم بیمهریها دیدهاند که از جهل و نادانی ناشی میشده است. فرق اینجا (ایران) با آنجا یعنی با عراق و ترکیه و سوریه و لبنان در این است که اینجا از خود اوست. سه هزار سال است خون ایران در رگهایش جوشیده و سخن ایران بر زبانش خروشیده. به کجا برود؟ از که روی برتابد هرچند برادرش بعضا نامهربان بوده باشد!»
او این گونه تجزیهطلبی و فروپاشی کشور همسایه را تئوریزه میکند: «اینک که میخواهد حق خود را بگیرد تا دیوانه تبهکاری کودکانش را بار دیگر در حلبچه، انفال و شنگال به خاک و خون نکشد، از که چشم یاری دارد؟ اگر ترکیه و سوریه از سرافرازی کردها میترسند بگذار بترسند اما من شاخه همخون خودم را رها نخواهم کرد. عراق هیچوقت یک دولت ملی نبوده است.
مرزهایش استعماری است و ترکیب جمعیتش تصنعی است. نهتنها کردها هیچ ربطی به اعراب ندارند، بلکه اعراب سنی هم با شیعیان بیگانهاند. تمام کشورهایی که به این صورت بعد از جنگ جهانی اول از وصله پینههای متضاد تشکیل شدند مانند یوگسلاوی و چکسلواکی فروپاشیدند. بنابراین سرنوشت محتوم عراق هم همین است.» و بعد جان کلام خود را که کاملا همراستا و همجهت با خواست طراح اصلی سناریوی همهپرسی، یعنی رژیمصهیونیستی است، فاش میگوید: «یک ملت پراکنده و سرگردان در صورتی آرام میگیرد که در گوشهای از دنیا یک وطن مخصوص خود داشته باشد.
فلسفه وجودی اسرائیل از دید غربیها هم همین بود که گفتند تا کشور خاص خود را نداشته باشند آرام نمیگیرند. الان یهودیان زیادی هستند که از دولت اسرائیل بیزارند ولی از هم پاشیدن اسرائیل را برنمیتابند. زیرا در آن صورت کابوس هولوکاست خوابشان را خواهد ربود.» او ادامه داده است: «به باور من دولت کردستان به مرکزیت اربیل هیچگاه علیه ایران شمشیر نخواهد کشید و دوستیاش با دشمنان ما از جمله اسرائیل را به ضرر ایران توسعه نخواهد داد. همه ویژگیها و خصوصیات فرهنگی، اجتماعی و سیاسی که در این منطقه وجود دارد باعث میشود تا من از تولد محتمل «ایران دوم» از آن یاد کنم ایران دومی که انشاءالله بدینسان شکل خواهد گرفت هیچگاه خاک خود را در اختیار معاندان ایران قرار نخواهد داد. البته آنها رفتار امروز ما را در خاطره جمعی نگه خواهند داشت. آنها باید بدانند که ما در همه جا پشتیبان آنها خواهیم بود. ما هرگز در کنار کسانی که ننگ نسلکشی در پیشانیشان نقش بسته به جنگ کردها نخواهیم رفت بلکه به صدای دف آنها تا سپیدهدم استقلال کردستان عراق خواهیم رقصید.» اما در این میان سعید حجاریان هم تحلیل قابل تاملی در این مورد داشت. سعید حجاریان در ماهنامه سازندگی، شماره ۱۱(دوم مهرماه) در مقالهای با عنوان «گمشده ما» که طبق معمول ادبیات او در لفافی از لفاظیهای تئوریک پیچیده شده بود، تلویحا از همهپرسی کردستان حمایت کرد. او نوشت: «مادامیکه یک جمعیت طایفه باشند، شیخ میخواهند مانند طوایف عرب جنوب کشور که هر کدام شیخی دارند و به آن «شیخالطائفه» میگویند. وقتی جمعیت رشد کند و ویژگی قومی (ethnic) پیدا کند افراد بهدنبال رهبر هژمون یا با قول عربها سیادت میگردند و بهدنبال یافتن «سیدالقوم» میروند.
در مرحله بعد زمانی که تکامل جمعیت بیشتر شد و به مرحله ملت رسید، دولتخواهی مطرح میشود و ملت در پی برقراری دولت خود برمیآید چرا که گمشدهاش دولت خودش است. برای مثال در نمونه کردستان عراق شاهد هستیم که از دوره ملامصطفی بارزانی تا امروز پرچم، سرود، کنسولگری، پیشمرگه و ارتش اختصاصی پدید آمده و دولتمردان هر آن ممکن است واحد پول منطقهای مشخص کنند و به چاپ اسکناس نیز دست بزنند. کردهای عراق فیالواقع فقط دولت ندارند و اگر دولتشان برقرار شود،nation-state تشکیل میشود. این جمعیت قبلا زبان، مذهب، نژاد، پیشینه فرهنگی و تاریخی مشترکی داشتند اما قوم بودند و این پارامترها هنوز برای اطلاق واژه ملت کفایت نمیکرد، چرا که یک قوم زمانی ملت میشود و قوام (STABLITY) پیدا میکند که دستگاه حاکمه (ESTABLISHMENT) داشته باشد.»
در ادامه این اظهارنظرها «داوود هرمیداس باوند»، در مقالهای برای روزنامه اصلاحطلب شرق نوشته است: «قبل از انقلاب هم استقلال کردها مخالفانی جدی داشت؛ ترکیه از کردها استفاده ابزاری میکرد و شاه هم با استقلال کردها مخالف بود. ولی ایران باید سیاست متفاوتی از ترکیه نسبت به کردها در پیش بگیرد. سیاست ایران در قبال کردها نصیحت پدرانه توام با شفقت باشد؛ اقدامی فراتر از آن به نفع ایران نیست. استقلال کردها در درازمدت به نفع ایران است.
کردستان عراق جزئی از ایران بوده؛ بخشی از این سرزمینها - از جمله دیاربکر و سلیمانیه - در زمان شاه اسماعیل صفوی در جنگ چالدران از ایران جدا شد؛ اما این قرابت فرهنگ تا امروز ادامه دارد. البته الان هم کردستان در خودمختاری مطلق به سرمیبرد. ما باید ملجا کردستان باشیم. البته کردستان تصمیم خود را گرفته است و ما نمیتوانیم جلوی این تصمیم را بگیریم. خرد سیاسی! ایجاب میکند که ما اگر از تصمیم آنها حمایت نمیکنیم، مخالفت جدی و تهدید هم نداشته
باشیم.» اعلام این مواضع از سوی اساتید دانشگاه اصلاحطلب درحالیکه همه سیاسیون ایران بر وحدت سرزمینی ایران تاکید کردند و تجزیه عراق را یک نقشه استعماری میدانند قابل تامل است.
دیدگاه تان را بنویسید