حسن رسولی در گفتوگو با مثلث
اصلاحطلبان تایید شوند ائتلاف نمیکنیم
محمدرضا عارف که در جریان انتخابات سال 92 و ائتلاف اصلاحطلبان و اعتدالیون از صحنه رقابتهای انتخاباتی رئیسجمهور و بعد از بدعهدی موتلفان سال 94 رئیس مجلس نیز نشد؛ چندی قبل با اظهارنظر صریح خود در مورد عدم ائتلاف در انتخابات 98 باب گفتوگو در این خصوص را باز کرد. البته این موضعگیری عارف چند روز بعد از سوی خود و نزدیکانش تعدیل شد. عارف، ائتلاف با اصولگرایان را در مقاطعی ممکن دانست. حسن رسولی، عضو هیاتمدیره امید ایرانیان اما معتقد است که عارف از همان اول مساله عدم ائتلاف را مشروط به باز بودن فضای انتخاباتی سال 98 عنوان کرده است. او در گفتوگو با «هفتهنامه مثلث» بخش نظارتی را بیش از احزاب و جریانهای سیاسی تعیینکننده نتیجه انتخابات دانست. آنچه در ادامه میآید مشروح این گفتوگو است.
ائتلاف یا عدم ائتلاف یکی از موضوعات مورد بحث در هفتههای اخیر است. برخی از کارشناسان و سیاستمداران اعتقاد دارند که در ساختار سیاسی ایران بدون ائتلاف نمیتوان موفق بود. به نظر شما ائتلاف لازمه موفقیت در انتخاباتهاست؟
فکر میکنم برای پاسخ به این سوال باید روشن باشد که از کدام یک از صحنههای انتخاباتی آینده کشور صحبت میکنیم. همانطور که استحضار دارید چند نوع انتخابات در کشور برگزار میشود؛ انتخابات مجلس خبرگان رهبری، ریاستجمهوری، مجلس شورای اسلامی و شوراهای اسلامی شهر و روستا.
از آنجایی که نزدیکترین انتخابات پیش رو انتخابات مجلس شورای اسلامی است، بهطور مشخص از آن انتخابات صحبت میکنیم.
بهعنوان مقدمه میگویم که وقتی بناست در مورد انجام یا عدم انجام ائتلاف یا باور داشتن ائتلاف یا عدم باور نسبت به ائتلاف سخن سنجیده بگوییم، باید وجوه تمایز و تفاوت این چهار نوع انتخابات را از حیث تفاوتهای ماهوی موجود در هر کدام از فضاهای انتخاباتی مد نظر قرار دهیم. در انتخابات مجلس خبرگان رهبری به دلیل تعداد بسیار پایین نامزدها و سایر موئلفههای موثر بر فضای سیاسی انتخابات ائتلاف اگر صورت بگیرد بسیار کلی است. به اضافه اینکه فقط در استانهای بزرگی مثل تهران، اصفهان و... ائتلاف میشود. در بسیاری از حوزههای انتخابیه اساسا چیزی به معنای رقابت مثل انتخابات مجلس، ریاستجمهوری و شوراها وجود ندارد. بنابراین آنجا که رقابت نیست یا رقابت اندک است، ائتلاف نیز چندان موضوعیت ندارد. در انتخابات ریاستجمهوری نیز تعداد داوطلبین عملا بین حداکثر 8 تا 12 است. در این انتخابات تعداد نامزدها کم است اما فضای انتخابات کاملا رقابتی است، بنابراین رقابت معنا دارد. در انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا نیز همین طور است. اما در انتخابات مجلس شورای اسلامی پس از مصوبه مجلس چهارم در سال 74 که نظارت بر امر انتخابات را از نوع استصوابی تعیین کرد، انتخابات مجلس در سراسر کشور پس از آن انجام میشود که همه داوطلبین نمایندگی توسط بخش نظارتی به صورت استصوابی سنجش صلاحیت بشوند و آن تعدادی که از صافی شورای نگهبان عبور میکنند اجازه خواهند داشت که وارد فاز رقابتی و تبلیغاتی شوند.
بنابراین از آنجایی اولین پروژه انتخاباتی پیش رو انتخابات مجلس یازدهم در سال 98 است، اگر رویکرد سلسله مراتب بخش نظارتی (از هیاتهای نظارت حوزههای انتخابیه گرفته تا در سطح استان، هیات مرکزی و نهایتا شورای نگهبان) همانند مجلس ششم رویکردی باز باشد و تعداد قابل توجهی از داوطلبان از صافی نظارتی عبور کنند؛ رقابت جدی خواهد شد و مقوله ائتلاف نیز موضوعیت خواهد داشت. اما اگر مثل انتخابات مجلس هفتم، هشتم یا نهم یک رقابت ناچیز پیش رو باشد، باتوجه به کمبودن تعداد نامزدهای احراز صلاحیت شده در برخی حوزهها امکان رقابت فراهم نیست و صحبت از ائتلاف نیز بیهوده است. بنابراین از آنجایی که در شرایط فعلی تخمین و پیشبینی درستی از فضای انتخاباتی سال 98 نداریم باید منتظر ماند و در مورد ائتلاف اظهارنظر نکرد.
اگر فضای انتخابات شبیه فضای انتخاباتی سال 94 باشد، باتوجه به کارنامه نمایندگانی که در انتخابات پیشین با حمایت اصلاحطلبان به مجلس راه یافتند؛ باز هم ائتلاف میشود؟
اگر شرایط انتخاباتی ائتلاف را توجیه کند جریانات سیاسی از جمله اصلاحطلبان با هم ائتلاف خواهند کرد. اما اگر فرضا مانند مجلس ششم یا شورای پنجم تعداد قابلتوجهی از نامزدهای اصلاحطلب تایید صلاحیت شوند و نیازی به ائتلاف نباشد طبیعتا خرد سیاسی جریان اصلاحات حکم خواهد کرد که وقتی به اندازه کافی در همه حوزههای انتخابیه نامزد تایید صلاحیت شده داریم، ائتلاف نکنند. بنابراین چون اکنون پیشبینی قابل اعتمادی از فضای انتخاباتی سال 98 نداریم آنچه در این باب گفته شود بیشتر در حد گمانهزنی و تحلیلهای شخصی است. اگر هم فضای انتخابات، فضایی باشد که رسیدن جریان اصلاحات به اهداف انتخاباتی مستلزم ورود به یک ائتلاف همافزایانه باشد؛ منطقا وارد ائتلاف میشویم. قطعا با برخورد مناسبتر شورای نگهبان به اندازه کافی نامزد تایید صلاحیت شده خواهیم داشت و طبیعتا از ائتلاف بینیاز هستیم.
به این ترتیب اگر شرایط اضطرار تکرار شود اصلاحطلبان ناگزیر هستند که بدعهدیهای ائتلاف قبلی را نادیده گرفته و یک بار دیگر با میانهروها همراه شوند.
اگر تعداد نامزدهای تایید صلاحیت شده کم باشد بین بد و بدتر حتما بد را انتخاب کرده و ائتلاف را انتخاب خواهیم کرد. چارهای نداریم زیرا در آن شرایط به خاطر بسته بودن فضای نظارتی نمیتوانیم به اهداف صد درصدی خود دست یابیم. بنابراین باید سطح انتظارات را زیر آرمانها و ایدهآلها بیاوریم و وارد ائتلاف شویم.
اما آقای عارف چندی قبل گفتند که در انتخابات 98 ائتلاف نمیکنیم.
آقای عارف نیز در حقیقت بحث ائتلاف را به یک آرزو یا بهتر بگوییم به یک انتظار و توقع از شورای نگهبان مقید کردند. در مصاحبه خود گفتند که بر خلاف انتخابات دو، سه مجلس اخیر (در دهه 90) رفتار جامعه اصلاحطلب بهگونهای بوده که اعتمادسازی مناسبی شده است. از همین رو پیشبینی میشود که با فضای بازتر سیاسی مواجه باشیم و در آن صورت باتوجه به برخی از عدم ایفای تعهدات که در جریان امید سال 94 شاهد بودیم، ائتلاف نمیکنیم. در واقع صحبت آقای عارف این بود که اگر با گشادهدستی بخش نظارتی مواجه باشیم برای عبور از این تبعات دیگر ائتلاف نخواهیم کرد. مشروط گفتند، نه مطلقا ائتلاف را رد کرده و نه در هر شرایطی ائتلاف را تقدیس کرده و قطعی شمردند.
جریان میانه رو که سال 94 از کم بودن نیروهای اصلاحطلب بهرهبرد و با قرار گرفتن در فهرست اصلاحطلبان به مجلس راه یافت، چقدر به ائتلاف دوباره نیاز دارد؟
نیروهای میانهرو نیروهایی هستند طی سالهای گذشته بین دو جناح سیاسی کشور در حال تردد و جابه جایی بودهاند. این نیروها نیز بهعنوان بخشی از ظرفیتهای واقعی سیاسی کشور، شرایط را میسنجند. اگر احساس کنند که فضای نظارتی باز است، تلاش میکنند که با موضع شفافتری به یکی از دو جناح سیاسی ریشهدار یعنی اصلاحات یا اصولگرایی پیوسته و رفتار انتخاباتی خود را در چارچوب این دو جناح ترسیم کنند. اما اگر فضا بسته باشد و احساس کنند که آمادگی هزینهدهی بالایی ندارند و در عین حال میخواهند به فواید سیاسی دست یابند؛ طبعا ترجیح میدهند که همچنان با برچسب اعتدالی که نه اصلاحطلبی است و نه اصولگرایی و در عین حال بخشی از هر دو است، رفتار انتخاباتی خود را ترسیم کنند. به نظر من باید منتظر آینده باشیم.
به این ترتیب بهرغم اینکه دولت در هشت سال گذشته میانهرو بوده است، این بخش از نیروهای سیاسی کشور هنوز جایگاهی ندارند که بتوانند به صورت مستقلتر ایفای نقش کنند؟
این جریان خودش نیز مدعی رهبری یک گفتمان متعارف شبیه جریان اصولگرا یا اصلاحطلب نیست. بهعنوان مثال آقای دکتر روحانی در تقسیمبندیهای نهادینهشده کشور یک نیروی برخاسته از جامعه روحانیت مبارز تهران است و هیچ وقت نیز خود را اصلاحطلب معرفی نکرده است اما طی دو انتخابات 92 و 96 بدون حمایت اصلاحطلبان رئیسجمهور نمیشد. بنابراین اگر فرض کنیم که در انتخابات ریاستجمهوری آینده شرایطی فراهم شود که کاندیدای اصلاحطلبان ثبتنام کرده و تایید صلاحیت شود، حتما جریان اصلاحات از کاندیدای اصلی و صددرصد اصلاحطلب خود حمایت میکند و ناگزیر به حمایت از یک کاندیدای برونجریانی نیست. این داد و ستد سیاسی بین جریانات و این جریان میانه موسوم به اعتدال نیز تابعی از شرایط عمومی حاکم بر انتخاباتهای آینده است.
اگر فضای سیاسی ایجاب کند که یک بار دیگر از ائتلاف استفاده شود و میانهروها گزینهای را معرفی کنند که از روحانی بیشتر به اصولگراها نزدیک باشد، آن وقت اصلاحطلبان باز هم از این طیف حمایت میکنند؟
بستگی به درجه باز بودن فضای انتخاباتی از حیث چگونگی برخورد شورای نگهبان با نامزدها دارد. اگر شورای نگهبان رویکرد بازی داشته باشد، اصلاحطلبان بیشتر ابتکار عمل خواهند داشت. در این صورت نیروهای میانه که میخواهند با هزینه سیاسی کمتر به منفعت سیاسی بیشتر برسند (یعنی میانهروها) نیز قدرت مانور کمتری خواهند داشت. روشن است که هرچقدر که این فضا بستهتر باشد بازار تلون سیاسی در فضای انتخاباتی کشور رونق بیشتری خواهد داشت.
به این ترتیب بیش از جریانات سیاسی و احزاب، شورای نگهبان را تعیینکننده میدانید؟
من میگویم بخش نظارتی. زیرا در انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا بخش نظارتی ارتباطی با شورای نگهبان ندارد. اما در سه انتخابات خبرگان، مجلس و ریاستجمهوری براساس تجارب بیست و دو ساله اخیر آنچه بیش و پیش از سیاستورزی احزاب و حتی جریانات و چهرههای سیاسی موثر است، رویکرد و راهبرد اصلی شورای نگهبان در طراحی و آرایش یک فضای متنوع، پرنشاط، پویا و رقابتی انتخاباتی یا یک فضای مدیریت شده، محدود و هدایت شده سیاسی است. به نظر من مهمترین مولفه و عامل نوع رویکرد بخش نظارتی است.
پیشبینی میکنید که بخش نظارتی در انتخاباتهای آتی چگونه عمل کند؟
مسائل سیاسی داخلی ایران پیچیدهتر از آن است که دو سال قبل از انتخابات بتوان با یک ضریب نزدیک به یقین برآورد کرد. بهعنوان یک کارشناس کوچک حوزه سیاست داخلی معتقد هستم که سیاست داخلی ایران بسیار پیچیده است. رمز و و رازهای فراوانی دارد و تغییر و تحولات در بازههای زمانی بعضا چند روزه و بعضا چند ساعته بروز و ظهور پیدا میکند. این بروز و ظهورهای آنی امکان تحلیلهای درازمدت و استراتژیک را در پیشبینی فضای آینده از تحلیلگرانی که میخواهند واقع بینانه تحلیل کنند، میگیرد.
دیدگاه تان را بنویسید