گفتوگو با محمدرضا میرتاجالدینی
پویش پشیمانی به سیاسیون می رسد
سیدمحمدرضا میرتاجالدینی معتقد است: «پویش پشیمانی اگر منحصر به هنرمندان و ورزشکاران باشد، اثر زیادی در ریزش رای روحانی ندارد اما به نظر میرسد به تدریج چهرههای سیاسی اصلاحطلب وارد میدان میشوند.» این فعال سیاسی اصولگرا میگوید: «اصولگرایان فضای سیاسی را رصد میکنند تا همواره به جامعه یادآور شوند اصلاحطلبان و دولت اعتدال با یکدیگر اشتراک و همکاری و همراهی دارند، بنابراین اصلاحطلبان نمیتوانند سفره خود را از دولت اعتدال جدا کنند.»
رصد فضای سیاسی نشان میدهد که اصلاحطلبان رویکرد حمایت از دولت همراه با بیان انتقاد صریح را دنبال میکنند، در همین اثنا شاهد بودیم برخی چهرههای مشهور اعم از هنرمند و ورزشکار همچون فخیمزاده، علی کریمی و باران کوثری در صفحات شبکههای اجتماعی خود نوشتند یا تصویری منتشر کردند که «پشیمان از حمایت آقای روحانی در انتخابات ریاستجمهوری هستند.» به نوعی آنها نادم هستند که در کمپین انتخاباتی آقای روحانی حضور یافتند، به نظر شما ریشه پویش پشیمانی کجاست؟ آیا واقعا مردمی است؟ یا آنکه آیا اصلاحطلبان با این شیوه میخواهند راه خود را از آقای روحانی جدا کنند؟ یا ریشه این کمپین در جریان اصولگرایی است، یعنی اصولگرایان به نوعی میخواهند نگاه مردم را با این روش از روحانی دور و به سمت خود جلب کنند؟
البته چنین فضایی در محافل سیاسی قابل پیشبینی بود. اصلاحطلبان با دولت اعتدال آقای روحانی در بخشهای مختلف اشتراک دارند و این امر روشن و غیرقابل انکاری است. اولا اصلاحطلبان از حامیان اصلی روحانی در انتخابات ریاستجمهوری یازدهم و دوازدهم بودند، در واقع به صورت روشن و صریح به صحنه آمدند و از او حمایت کردند چون خودشان کاندیدای دیگری نداشتند. دوم در مدیریتهای مختلف دولت اعم از وزارتخانهها، معاونان وزرا، سازمانها، استانداریها، مشارکت کردند، حتی انتخاب آخرین وزیر دولت دوازدهم با تأخیر انجام شد، در نهایت آقای دکتر غلامی به صراحت اعلام کرد «من اصلاحطلب هستم» و بعضی وزرای دیگر هم این تصریح را داشتند. نکته سوم علاوه بر اینکه جریان اصلاحات هم در به قدرت رسیدن دولت اعتدال و هم در اداره اجراییات این دولت حضور و مشارکت داشت و دارد، شخصیتی اصلاحطلب بالاترین جایگاه اجرایی دولت بعد از رئیسجمهور را عهدهدار است. آقای دکتر جهانگیری بهعنوان معاون اول مسئولیت رتق و فتق خیلی از امور را در دست دارد و در دولت یازدهم هم این طور بود، بنابراین باتوجه به سه نکته یادشده، جریان اصلاحات نمیتواند خودش را از دولت اعتدال کنار بکشد و سفره خود را جدا کند. اما چرا این کمپینها و موضوع عبور از آقای روحانی یا فاصله گرفتن از آقای روحانی در میان اصلاحطلبان مطرح شده است و مخصوصا افراد غیرسیاسی اعم از هنرمندان و ورزشکاران شروع به طرح چنین مباحثی کردند؟ علت اصلی را در این میتوانیم ببینیم که در واقع جریان اصلاحات پیشبینی میکند که دولت نتواند به وعدههای خود عمل کند. الان دولت اعتدال در سال پنجم است و اصلاحطلبان میبینند دولت نتوانسته در طول 5 سال کارنامه قابل ارائهای به مردم دهد، بنابراین مطالبات اصلی مردم بر زمین باقی مانده است. پیشبینیها نیز از آن حکایت میکند که در سه سال آخر دولت دوازدهم دولتمردان نمیتوانند به وعده خود عمل کنند و بر اثر این مساله یک رویگردانی در میان مردم به وجود خواهد آمد که موجب پشت کردن مردم به جریان اصلاحات میشود. روی این حساب اصلاحطلبان طراحی و برنامهریزی کردند که به تدریج از دولت فاصله بگیرند و حتی بعضی از سیاسیون خارج نشین به صورت شفاف چنین تحلیلی را بیان کردند. اخیرا وزیر ارشاد دولت اصلاحات گفته؛ «در این 3 سال اگر دولت نتواند به مطالبات مردم پاسخ دهد، طبعا مردم هم از دولت و هم از اصلاحطلبان رویگردان خواهند شد». اصلاحطلبان برای عوض کردن این وضعیت، ابتدا از افراد غیرسیاسی شروع کردند، به دلیل مسائل و مشکلات اقتصادی مثل سهبرابر شدن عوارض خروج که در لایحه دولت آمده و هنوز تصویب نشده بسیاری از هنرمندان و ورزشکاران همین موضوع خیلی عادی و ساده را مبنا قرار دادند و مطلوب دل خودشان را آشکار کردند و گفتند «ما پشیمانیم» و پویش پشیمانی راه انداختند. پیشبینی من این است که این رویکرد به تدریج به رجال سیاسی و چهرههای اصلاحطلب نیز سرایت خواهد کرد و موضع انتقادی نسبت به دولت خواهند گرفت.
گروهی از اصلاحطلبان و بهطور مشخص چهرههای برجسته این جریان سیاسی میگویند: «تا سال 1400 با آقای روحانی همراه خواهند بود ولی انتقاداتشان را به دولت صریح میکنند چون اگر از روحانی عبور کنند به همان سرنوشت سال 84 مبتلا خواهند شد و یک احمدینژاد ثانی سرکار میآید که آن زمان به ضرر مملکت خواهد بود»، به نظر شما آیا نیت و قصد اصلی اصلاحطلبان عبور از روحانی است یا خیر فقط یکسری چهرههای معدود نیت عبور از روحانی را در سر میپرورانند اما عام و اکثریت قریب به اتفاق نیروهای جریان اصلاحات بر بقای حمایت آقای روحانی نظر دارد؟
این هم یک تحلیل قابل تامل و اندیشیدن است. طبعا عقلای جریان سیاسی اصلاحات این را علنی نخواهند کرد که به سرعت از آقای روحانی عبور کنند چون جایگاهی برای خودشان در فضای سیاسی-اجرایی کشور منهای دولت اعتدال نمیبینند، پس باید به نوعی آویزان این دولت باشند تا بتوانند جایگاهی در اداره کشور پیدا کنند، بنابراین سران و تصمیمگیرندگان این رویکرد را حفظ خواهند کرد اما بحث انتقاد و علنیشدن دیدگاهها از سوی عدهای هرچه زمان بگذرد، بیشتر خواهد شد مثل حرفهایی که اخیرا دکتر کواکبیان زد. در واقع تعداد اتخاذ چنین مواضعی بیشتر خواهد شد. اصلاحطلبان در مجموع ممکن است به صورت رسمی همین جهتگیری حمایت زبانی از آقای روحانی را حفظ کنند اما به صورت میدانی و اظهارنظرهای شخصی رویکرد انتقادی به دولت آقای روحانی تقویت خواهد شد. اصلاحطلبان میخواهند سفرهشان را از سفره دولت جدا کنند که همه انتقادها از دولت به سمت جریان اصلاحات سرازیر نشود و مردم این جریان را مسئول اصلی روی کار آوردن این دولت تلقی نکنند. در حالی که این جدایی امکانپذیر نیست، اصلاحطلبان برای روی کارآمدن دولت یازدهم و دوازدهم موضع کاملا شفاف و روشن گرفتند، ضمن آنکه در اجرائیات و مدیریتها نیز مشارکت دارند پس امروز نمیتوانند راه خود را جدا کنند با این روش که اصلاحطلبان درون دولت چیزی نگویند و اصلاحطلبان خارج از دولت حرف انتقادی بزنند.
نگاه جریان اصولگرا چیست؟ برخی از همین چهرههای اصلاحطلب وقتی مصاحبه میکنند میگویند «پویش پشیمانی برخاسته و تحریکشده از سوی جریان اصولگراست»، آیا این طور است؟
هیچ تحریکی از جانب جریان اصولگرا نیست. ولی همیشه وقتی یک فضا و خط سیاسی در جریان رقیب پیدا میشود طبعا رسانههای جریان مقابل آن را مطرح میکنند. اصل پیدایش پویش حرکتی خودجوش از داخل خود طرفداران دولت انجام شد و هیچ تحریکی از ناحیه اصولگرایان نیست اما رسانهای شدن و مطرح شدن آن در رسانههای اصولگرا و اصلاحطلب اتفاقی طبیعی است.
اصلاحطلبان برای آنکه توپ را به درون زمین جریان رقیب بیندازند و ثابت کنند پویش پشیمانی برآمده از تحریکات اصولگرایان است میگویند: «رسانههای این جریان از اتفاق رخ داده خوشحالند و با آب و تاب آن را پوشش میدهند»، پاسخ شما چیست؟
آنها چنین تحلیل و برداشتی دارند اما رسانهها فقط یک جریان یا اتفاقی را پوشش میدهند و مطرح میکنند، این کار نشانه خوشحالی یا تحریک موضوع نیست چون بدیهی است وقتی خبر یک موضوعی در جریان مقابل مطرح میشود طرف مقابل آن را رسانهای میکند. به چنین اقدامی خوشحالی یا تحریک کردن نمیگویند. ما اصولگرایان این جهتگیری را دنبال میکنیم که همیشه مسئولیت همراهی جریان اصلاحات با دولت اعتدال را یادآور باشیم. یعنی بگوییم «هرچه این پویشها و حرکتها بیشتر هم شود و حتی چهرههای سیاسی وارد میدان شوند، ما باور نخواهیم کرد و نخواهیم نگذاشت اینها از مسئولیت پاسخگویی فرار میکنند. اصلاحطلبان باید مسئولیت مشترک خودشان را در عملکرد دولت تا انتخابات ریاستجمهوری 1400 حفظ کنند.
به نظر شما عمق نفوذ اجتماعی این پویش کجاست؟ یعنی چقدر در بدنه مردمینفوذ خواهد داشت، آیا با اعلام پشیمانی چند چهره هنرمند و ورزشکار بدنه رای آقای روحانی ریزش معناداری خواهد کرد؟
معتقدم وقتی ریزش رای آقای روحانی قویتر میشود که چهرههای سیاسی وارد میدان شوند، در حد چهرههای غیرسیاسی تاثیرگذاریاش در حد طرفداران غیرسیاسی آنها خواهد بود و حالت گستردهای پیدا نمیکند.
پس پویش پشیمانی عمق اجتماعی زیادی نخواهد داشت؟
خیر، در صورتی که چهرههای سیاسی وارد میدان شوند، تاثیرش زیاد میشود.
آیا این اقدامات به دولت آقای روحانی پیام میدهد؟
بیشتر حرکتها و تصمیمگیریهای شخصی و انفرادی افراد است. فعلا به آن مرحله جریانی نرسیده است. اگرچه این طراحی و تحلیل سیاسی در میانشان وجود دارد.
فکر میکنید دولت آقای روحانی این پیامها را جدی بگیرد؟
این را خود دولتیها باید جواب دهند اما فکر میکنم خیلی جدی نگیرند.
اگر جدی نگیرند این باعث نمیشود افراد بیشتر جری شوند؟
پیشبینی من این است که دولت در مسیر اجرایی و تصمیمات و رویکردهای خودش پیش میرود چون دیگر نیاز به انتخابات بعدی ندارد، بنابراین همین مسیر را ادامه میدهد و به این مسائل اعتنایی نخواهد کرد.
کسانی که به شش ماه نکشیده میگویند پشیمان شدیم و بحث عبور از آقای روحانی را مطرح میکنند، اگر به زمان انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم برگردند چه تصمیمی خواهند گرفت؟ یعنی نامزد مطلوب آنها خیلی تغییر میکند بهطوری که دیگر به آقای روحانی رای نمیدهند و به آقای رئیسی رای خواهند دا؟ یا آنکه اصلا بحثشان این نیست فقط میخواهند یک موضع اپوزیسیونی نسبت به آقای روحانی اتخاذ کنند که از پاسخگویی فرار کنند؟
اگر چهرههای سیاسی باشند، این موضوع را یک نوع میشود تحلیل کرد و اگر چهرههای غیرسیاسی همچون هنرمندان و ورزشکاران باشند یک نوع دیگر میشود تحلیل کرد. در گروه دوم جنبه سیاسی و آن جهتگیری سیاسی خیلی قوی نیست. آنها بیشتر روی گرایشهای اجتماعی، شعارها یا رویکردهای یک دولت را میپسندند و از آن حمایت میکنند، بنابراین مواضع آنها عمق سیاسی و ریشهای ندارد درنتیجه به آسانی چنین حمایتهایی قابل تغییر هستند. یعنی یکسری انتظاراتی دارند وقتی که ماههای اول میبینند این انتظارات حاصل نشد خیلی سریع اعلام ندامت و پشیمانی میکنند و از آن تصمیمی که گرفته بودند، منصرف میشوند اما اینکه دوباره به کدام طرف گرایش پیدا کنند از الان نمیشود پیشبینی کرد و نظری گفت اما چهرههای سیاسی وقتی بیایند یکسری مواضع را اتخاذ کنند که با تحلیل سیاسی است چون میخواهند اعلام کنند که قصد دارند سفره و راه خودشان را از دولت مستقر جدا کنند.
به نظر شما این تحلیل برخی اصلاحطلبان صحیح است که میگویند: «اگر از روحانی عبور کنیم چهرهای پوپولیستی همچون آقای احمدینژاد دوباره در عرصه سیاسی کشور ظهور و بروز پیدا میکند و چنین اتفاقی زیانش به هر دو جریان اصولگرا و اصلاحطلب میرسد»، بهطور مشخص آقای زیباکلام گفته: «اگر اصلاحطلبان از آقای روحانی عبور کنند اصولگرایان نباید خوشحال باشند چون مطمئنا پیروز انتخابات ریاستجمهوری 1400 ضرغامی و لاریجانی نخواهند بود بلکه یک پوپولیسم جدیدی سرکار میآید که آسیبش متوجه کلان کشور میشود»، نظر شما چیست؟
من این تحلیل را قبول ندارم. این تحلیل نوعی ایجاد احساس تهدید است. به عبارت دیگر میخواهند با طرح توهمی، تهدید ایجاد کنند تا افراد را در محدوده سیاسی حمایت از دولت حفظ کنند. اولا در داخل جریان اصولگرا چهرههای مختلفی وجود دارند که اینها میتوانند در عالم و صحنههای سیاسی جامعه موثر باشند و هیچ نگرانی و مشکلی متأثر از این کنشگری هم پیش نیاید. الان هم صحبت کردن در این باره زود است. این طور نیست که ما بیاییم توهمی را ایجاد کنیم و بگوییم حتما یک حرکت پوپولیستی پیش خواهد آمد و بخواهیم براساس آن تحلیل کنیم و تصمیم بگیریم. در قضایای انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم چنین حرکتی نبود و 16میلیون رای در طرف اصولگرایان جمع شد. شخص آقای رئیسی از شعارهای پوپولیستی استفاده نکرد بنابراین این تحلیل را که بخشی از اصلاحطلبان مطرح میکنند، قبول ندارم. این در واقع برای جمع کردن نیروهای خودشان است یعنی توهمی را ایجاد کردند تا احساس تهدیدی را به وجود بیاورند و بتوانند نیروهای خود را حول محور دولت اعتدال جمع کنند.
شما میگویید چنین چیزی وجود ندارد اما تندروهای اصلاحطلبان کمی قبل از انتخابات ریاستجمهوری سال 80 بحث عبور از خاتمی را مطرح کردند و این مساله بعدها تبعات منفی برای آنها بهدنبال داشت، آیا از آن اتفاق عبرت خواهند گرفت یا عبرت نخواهند گرفت و بحث عبور از آقای روحانی را که چند چهره سلبریتی شروع کردند، بعد از مدتی به عرصه سیاسی میکشانند؟
اصلاحطلبان بحث عبور از آقای روحانی را بهطور جدی مطرح نخواهند کرد چون میدانند جامعه نیز این را قبول نمیکند، بلکه سعی میکنند ضمن حفظ ارتباط با دولت، فاصله را حفظ کنند تا به جامعه بگویند که همه نظرات و مطالبات جریان اصلاحات در این دولت حاصل نشد یا در این دولت متجلی نیست و از روی ناچاری از دولت یازدهم و دوازدهم حمایت کردند. این را اگر به زبان هم نیاورند، در عمل نشان خواهند داد اما بحث عبور از روحانی را بعید میدانم حداقل در سالهای اول دولت دوازدهم مطرح کنند.
برخی چهرههای اصلاحطلب میگویند آقای روحانی ضعفی که دارد در تیم رسانهای دولت است و این تیم رسانهای باید دستخوش تغییر شود چون باعث و بانی و بستر این کمپین پویش پشیمانی ضعف تیم اطلاعرسانی دولت است. آیا اگر آقای روحانی تیم اطلاعرسانی دولت را تغییر دهد، وضعیت متفاوت خواهد شد و دیگر شاهد بروز و ظهور چنین کمپینهایی در نقد دولت و شخص آقای روحانی نخواهیم بود؟
دیگر اینجا نمیتوانم نظری درباره تیم رسانهای آقای روحانی بدهم. رسانهایها باید بگویند و این وضعیت را تحلیل کنند.
بهعبارت دیگر اگر به لحاظ تبلیغاتی، عملکرد دولت بهتر تشریح شود این نارضایتیها کمتر خواهد شد؟
چون من در دولت بودم، معتقدم هر چقدر هم توضیح دهند بخشهایی از جامعه توجیه نخواهند شد. این طور نیست که همه جامعه را بتوان قانع کرد. هر چقدر هم تیم رسانهای دولت قوی شود چون همه مردم در جریان علت تصمیمگیریها و مصوبات قرار نمیگیرند و فضای مجازی هم گسترده است و هرکسی یک جایی نظری میدهد، خیلی نمیشود این نظرات را مدیریت کرد.
درباره شخص آقای روحانی چطور؟ آقای روحانی با دیدن این اتفاقها به سمت اصولگرایان بیشتر متمایل میشود یا سعی میکند دل اصلاحطلبان را به دست آورد یا نیازی به حمایت جریانها و گروههای سیاسی نمیبیند چون رای خود را گرفته و نیازی در گرایش به سمت چپ و راست یا اصلاحطلب و اصولگرا نمیبیند؟
درباره رفتار آقای روحانی پیشبینیهای مختلفی است، یک نظر این است که او همان مشی اعتدالی خود را پیش خواهد گرفت و بیشتر سعی خواهد کرد که دولت به جای ورود به بحثهای حاشیهای به امور اجرایی بپردازد تا بتوانند عملکردی را در سال 1400 ارائه کنند. تحلیل دوم این است که چون آقای روحانی میبیند که به همه وعدههایش نمیتواند عمل کند و آن تحرک لازم همه بخشهای دولت وجود ندارد بنابراین گاهی به حاشیهها میرود، کمااینکه آقای خاتمی آن زمان میگفت هر یازده روز برای من بحران ایجاد کردند و نگذاشتند کار کنم و به همه وعدههایم عمل کنم. در واقع امکان دارد چنین رویکردی را آقای روحانی نیز پیش بگیرد و هر از گاهی بحثهای حاشیه را مطرح کند که نمیگذارند کار کنیم و حواشی را برجسته کنند تا آن وعدههایی که تحقق پیدا نکرده با این دلیل توجیه شوند.
اصولگرایان در قبال فاصله گرفتن اصلاحطلبان و روحانی از هم چه واکنشی نشان خواهند داد؟ آیا سعی میکنند به آقای روحانی نزدیک شوند یا برعکس میکوشند تا بازار انتقاد به دولت گرمتر شود؟ برخی میگویند دولت آنقدر درگیر چالشها و دغدغههای زیاد است که اگر ضعیف شود شاید کلا همه کارها را زمین بگذارد یعنی یک دولت سختکوش و خستگیناپذیر نیست که بخواهد تا روز آخر با تمام انرژی کار کند، اگر با چالشهای سیاسی مواجه شود به کل کارها را رها خواهد کرد، بنابراین اصولگرایان و اصلاحطلبان باید کمک کنند تا چنین فضایی به وجود نیاید چون در این صورت کل کشور ضرر خواهد کرد؟
این تحلیل درست نیست که اصولگرایان بخواهند رویکرد فرصتطلبانه داشته باشند. اصولگراها یک مسیر ثابتی دارند و آن اینکه باید جامعه را به آن طرف هدایت کرد که آرمانهای انقلاب حفظ و مشکلات مردم حل شود، بنابراین در مجلس هم میبینیم نصف بیشتر نمایندگان اصولگرا هستند، هر جا که پیشنهاد دولت به نفع مردم است و قدمی در جهت راهاندازی کارهای کشور برداشته میشود، آنجا همراهی میکنند، مثلا رویکردشان به سمتی رفت که کابینه دولت به سرعت کامل شد و وزرا با آرای بالایی مسئولیتها را برعهده گرفتند، این نشان میدهد که دولت در جهت اجرای عملکرد خودش میتواند پیش برود و مانعی برایش نیست، بنابراین در جهاتی که مشکلات مملکت و مردم حل میشود اصولگرایان در این جهت کمک خواهند کرد اما منتقد هم هستند. در مقابل آنجاهایی که دولت از مسیر خدمت به مردم فاصله میگیرد و به سمت حاشیهها میرود، اصولگرایان آنجا مواضع خود را اعلام میکنند، چون چنین رویکردی را از دولت به نفع مردم نمیدانند، بنابراین ورود پیدا میکنند و نظر خود را میگویند. مثلا دولت در لایحه بودجه سال 97 آورد میخواهد یارانه 30 میلیون نفر را حذف کند، جریان اصولگرا با این اتفاق مخالف است و به صراحت نیز در مجلس شورای اسلامی، اصولگرایان اعلام کردند درباره چنین مواردی نظر مخالف دارند. اما اینکه به دولت نزدیک یا دور شوند این معنا ندارد چون اصولگرایی و اعتدال دو جریان جدا هستند. با حفظ اصالت جریان اصولگرا آنجا که رویکرد دولت به نفع مردم و کشور است همکاری اصولگرایان و دولت ادامه پیدا خواهد کرد و این رویکرد، رویکرد مقبول
در جریان اصولگرا است.
دیدگاه تان را بنویسید