راز اعتراضهای مشهد گفتوگوی مثلث با عضو جبهه پایداری مشهد
مصطفی باقرزاده معتقد است که: «مشهد اقدامات و حرکتهایی انجام میداد که این اقدامات و حرکتها بعدا موج ایجاد میکرد در کل کشور؛ ازجمله اجتماع بسیار بزرگی بهنام«اجازه نمیدهیم» که در میدان شهدا قبل از ماجرای برجام رقم خورد و مردم آنجا آمدند، هم سناریوی نفوذ را تشخیص دادند، هم آینده و آن چیزی که ممکن بود برجام در نهایت رقم بزند را تشخیص دادند و فریادش را مطرح کردند و مطالبه کردند و گفتند که اجازه نمیدهیم نفوذ رقم بخورد.» با او در مورد تحولات مشهد گفتوگو کردهایم.
برخی از اصلاحطلبان معتقدند ماجرای مشهد و اعتراضات مردم، تحت تاثیر صحبت های آیتالله علمالهدی شروع شده است. نظرتان در این خصوص چیست؟
من کلیت تحلیل را رد میکنم، یعنی مطلب فیالواقع درست نیست. دو نکته در موردش وجود دارد که بسیار مهم است. اولا که صحبتها و فرمایشات آیتالله علمالهدی بر پایه یک اصل مهم یا به عبارت بهتر بگوییم بنیادین استوار است و آن اینکه اساسا خطیب جمعه چه مسئولیتی در ابلاغ خطبهها یا بیان خطبهها دارد. بهخصوص در خطبه دوم که میشود گفت خطبه سیاسی است، ارائه راهکار، ارائه تحلیل، ارائه بیان دغدغه مردم و بیان مشکلات مردم و مطالبهکردن از مسئولان برای دغدغهها و مطالبات حقیقی مردم است. ضمن اینکه از یک طرف به نمایندگی از حاکمیت و حکومت، خطاب به مردم تدوین، تحلیل، راهکار، راهبرد و مطالبه اتفاق میافتد که مردم، مثلا شما در راستای اقتصاد مقاومتی این کارها را بکنید؛ مردم، شما در راستای مولفههایی مثل مواضع اجتماعی اینگونه رقم بزنید کارتان را، در صحنه باشید تا دشمنان و استکبار زمین بخورند. یا مثلا مشارکت شما در عرصه اجتماعی ازجمله انتخابات باعث ایجاد حماسه میشود. از آن طرف عکس این موضوع هم هست که خطیب نماز جمعه باید بتواند مطالبه مردم را هم به گوش مسئولان برساند، یا به عبارت دقیقتر حقیقت امر به معروف و نهی از منکر را رقم بزنید که وقتی به حقیقت امر به معروف و نهی از منکر بخواهیم بپردازیم، ملاحظه میکنیم و میبینیم که حضرات معصومین(ع) است که وقتی امر به معروف و نهی از منکر اصلش مطرح میشود، باید مسئولان چهار ستون بدنشان بلرزد، به این حد که ببینند علم امر به معروف مطرح میشود، خدای ناکرده خودشان با اشکالات جدیای مواجه نباشند که این امر به معروف مصداقش آنها نباشند. بنابراین کاری که در خطبه نماز جمعه توسط ایشان انجام شد، یک کار بنیادین، اساسی و درست بوده است. اما از آن طرف در بستر اساسیاش شاید بشود گفت مطالبات حقیقی مردم در راستای مباحث اقتصادی مطرح شد.
پرسش اینجاست که مشهد چرا این اتفاق برایش افتاد؛ یعنی اگر فرض را بر این بگذاریم که فرمایشات ایشان ایجاد این مساله نکرده، پس چرا مشهد این اتفاق برایش افتاده؟
مشهد چرا این اتفاق برایش افتاد؟ شاید جلوتر از همه کشور، یکی از پارامترهای نقض مدیریت در رویکرد ایجاد فرآیندهای اجتماعی در حوزه اقتصاد، مشهد بود. مشهد گامیدر حوزه مباحث اقتصاد و بهعبارتی مشارکت مردم در عرصه اقتصاد برداشته بود؛ بحثی بهنام «پدیده». همچنین در موضوعاتی که از جنس خاصی هستند، از جنس موسسات مالی و اعتباری، مثل میزان، مثل امثال اینها یا ثامنالحجج خود مشهد مبتلابه این قصه بود و این مطالبات و اینطور موارد از خیلی وقت پیش مطرح میشد. بعد تجمعات صنفی و اقتصادی که مردم در برابر استانداری داشتند و اینها را مطالبه میکردند و فریادشان را میزدند تا اینکه این مطالبه به نحو دیگری در یک مدلی از مدیریت شهری خودش را بیشتر نشان داد. تصمیمیکه وحی منزل نبود، اما اصرار بر اجرایش اتفاق افتاد و آن هم اجرای پروژه بیآرتی در این شهر بود. این مساله که اقتصاد مردم را بهشدت تحت تاثیر قرار میداد، یعنی اقتصاد حداقل کسبی را بهشدت تحت تاثیر قرار میداد و به مدل اجتماعات برای ابراز این نگرانیها و مطالبه این نگرانیها این را هم اضافه کرد. جمعی از مطالبات متعددی بود که از این طرف خسارتدیدههای صندوقهای مالی - اعتباری، خسارت دیدههای پدیده، خسارتدیدههای ماجراهای بیآرتی کنار هم قرار میگرفتند و یک بستر گسترده را ایجاد میکردند.
فضای دوم این بود که بهطور جدی تغییرات بسیار گسترده در عرصه اقتصاد، بدون پشتوانه اجرایی، صرفا در بیان در این چند وقت اخیر اتفاق افتاده بود. بنزین 1500 تومانی، قطع یارانهها و مولفههای اینچنینی. تمام اینها که در کنار آنها قرار بگیرد، شبکه مستضعفینی تشکیل میشود که درد بسیار جدی را از ماجرای اقتصاد و بیتدبیریهای اقتصادی حس میکنند. وقتی این اتفاق کنار هم قرار میگیرد، یک عدهای این وسط احساس میکنند با یک کلمه درست در عرصه مطالبه میتوانند اجتماع ایجاد کنند و بعد میتوانند هرطور که دوست دارند این را مدیریت کنند و به هر طرف که علاقمند هستند، بکشانند. اگر شما در مشهد حضور میداشتید، در اجتماع پنجشنبه (7 دی) دو قشر نیرو در آن وجود داشت. قشر نیرویی که احساس کرده بود عنوان این مطالبه، مطالبه گرانی است، باید برای آن وسط میدان بیاید، و بنابراین در این قشر، مردم عادی و افراد عادی حضور داشتند و مطالبهشان را مطرح کردند.
قشر دوم کسانی بودند که عاملین اصلی این برنامه بودند و مطالبهشان چیزی ورایگرانیها بود و آن ایجاد یک اغتشاش و ایجاد یک فرآیند اغتشاشگونه در مشهدالرضایی تعریف میشود که آن مشهدالرضا میشود گفت محور اصلی تقریبا همه مباحث انقلابی در چند سال اخیر است. یعنی مشهد اقدامات و حرکتهایی انجام میداد که این اقدامات و حرکتها بعدا موج ایجاد میکرد در کل کشور؛ ازجمله اجتماع بسیار بزرگی بهنام«اجازه نمیدهیم» که در میدان شهدا قبل از ماجرای برجام رقم خورد و مردم آنجا آمدند، هم سناریوی نفوذ را تشخیص دادند، هم آینده و آن چیزی که ممکن بود برجام در نهایت رقم بزند را تشخیص دادند و فریادش را مطرح کردند و مطالبه کردند و گفتند که اجازه نمیدهیم نفوذ رقم بخورد. اجازه نمیدهیم که خسارت محض در مملکت تحمیل شود. بنابراین این مشهد، مشهد مهمیاست. این مشهد، مشهدی است که از اینجا میتواند انقلاب صادر شود، این مشهد میتواند خیلی پارامترهای دیگری را رقم بزند. در یک سطوحی مشهد به جهت اینکه نسبت به گفتمان موجود در عرصه اجرایی، در عرصه انتخابات کاندیدا داشته، آن هم نه یکی دو تا؛ و بعد اینها نسبت به ماجرای موجود، نقد منصفانه و در عین حال کارشناسانه اجرا کردند، این مشهد باید این چهرهاش تغییر کند. بنابراین دو تا مساله است. یک؛ مطالباتی که بیان میشود، مطالبات میدانی و کف، مطالبات درستی است، اما نکته دوم وجود دارد. در این بستر اگر یک نقص بهوجود بیاید و یک اتفاق بهوجود بیاید، ممکن است سایرین علم مطالبه را بگیرند. آن هم این است که اگر جریاناتی که دغدغه انقلاب دارند، دلشان به حال انقلاب میسوزد، نیروها و تشکلهایی که میدانند باید چگونه مطالبات حقیقی را مطرح کنند، از جنس اجتماع اجازه نمیدهیم و امثال آنها عقبنشینی کنند و این اقدام و علم مطالبه را دستشان نگیرند. یعنی شما هر جا یک چیز خوبی را بردارید، نمیتوانید انتظار داشته باشید که آنجا چیز دیگری که قرار بگیرد،
حتما خوب باشد.
ما وقتی که آمدیم جریانات انقلابی را از بستر مطالبه دستشان را کوتاه کردیم، به انواع و اقسام محدود کردیم و نگذاشتیم خط مطالبه را درست مطرح کنند و بعد به نحوی اینها را دچار سرخوردگی و یأس کردیم، اتفاقی که میافتد این است که در چنین حوادثی که بستر عمومی مطالبه برحق دارد، ممکن است هدایتش به انحراف کشیده شود و بنابراین این یک مساله که به دلیل پارامترهای متعددی که از قبل وجود داشت و اینها بیتفاوت نسبت به این ماجرا، دستگاه دولتی واکنشی نشان داد و اهتمامی نکرد و خروجی خاصی را ایجاد نکرد، خب طبعا آمادگی باید داشته باشند که ممکن است اتفاقاتی از جنس اجتماع برای مطالبه سرحد مطرح شود و بعدش دیگر معلوم نیست چه کسی مدیریتش میکند، چون از یک طرف دیگر جریانات انقلابی به جهت نکاتی که عرض کردم، ملحوظ دارند آن علم مطالبه از آنها گرفته میشود. این اتفاق هم میافتد و مساله سوم این است که چرا باید اول مشهد باشد که عرض کردم. چون مشهد در چند سال اخیر در پارامترهای مختلف سردمدار و پرچمدار بوده و از طرفی در همین انتخابات اخیر، دو تا از کاندیداهای ریاستجمهوری در برابر جریان مدیریت اجرایی و بهخصوص اقتصادی موجود با انواع و اقسام مصالح و بعدها که بلافاصله این میشود، آن میشود، ما یارانه را اینگونه میکنیم، ما این مطالب را اینگونه رقم میزنیم و وعدههای بسیار گستردهای که مطرح کردند، دو نفر از مشهد بوده است. این دو نفری که از مشهد بوده، این ذهنیت را ایجاد میکند که میتواند مشهد بهعنوان یک جریان فعال مطرح باشد که ممکن است جریانات اجتماعی رقم بخورد. در صورتی که این تحلیل مطلب و استراتژیای که پشتش است، دشمنتراشیای است از جنس مدلی که در انتخابات مطرح شد که گفتند سایه جنگ از سر کشور برداشته میشود و اگر اینها بیایند، سایه جنگ برمیگردد. این جنس تحلیل مثل آن است، در صورتی که اصلا در این قواره نبوده؛ مطالب، مطالب بحق و کارشناسیای بوده که مطرح شده، مطالبی که بیان شده، وعدههایی که دادهشده را کارشناسی کرده و گفته احتمالا در انتظار باشید که اینها محقق نشود و خدای ناکرده کار برسد به اینجایی که الان هست.
پس مشهد میتواند اینگونه مطرح شود که کار از اینجا شروع شود، چون مثلا ظرفیت انتقاد در آن وجود دارد. خطیب نماز جمعهاش، خطیبی است که کارشناسانه و دقیق مورد را شناسایی میکند و دقیق به هدف میزند و هدف نهایی بعضی از اقدامات را رو میکند. مثلا یک فقرهاش این است که بهصراحت بیان میشود که با وعده اقتصاد ما رفتیم سر میز مذاکره برجام نشستیم و بعد به خسارت محض رسیدیم. دوباره نرویم سر میز مذاکرهای بنشینیم که از توی این میز مذاکره بخواهد موشکی در موردش معامله شود، بهوعده اینکه ممکن است اقتصاد تغییر کند. حدود چند وقت قبل نقطهزن یا به عبارت بگوییم اسنایپر مشهدی ما دقیق زد و به موضوع پرداخت. سایر مولفهها هم به همین صورت است؛ دقیق شناسایی میکنند و آن را شلیک میکنند، یعنی اصل اتفاق را میزنند و صریح میگویند که این خط، خط غلطی است و خط درست را هم بیان میکنند. خب، عملا این مساله یک طرف است، کاندیداهای این مساله هم یک طرف است، بعضی از پارامترهای دیگر هم است که همهاش قابل تامل است و یک نکته بسیار مهمیهم که وجود دارد این است؛ اساسا وقتی به ساختار مدیریتی دولت بهصورت ویژه نگاه میکنید، میبینید پارامتر امنیت در شخصیتهایی که در دستگاههای مختلف قرار دارند، بسیار بالا است. یعنی عملا کابینه یک کابینه امنیتی است، نیروها،نیروهای امنیتی هستند. مثلا استان خراسانرضوی دارند تعریف میشوند، اینها نیروهای امنیتی هستند. قابلیت اینکه بعضی از اتفاقات ممکن است اتفاقاتی را رقم بزند که عدم توجه به آن ممکن است یک چنین حادثهای رقم بزند و به یک چنین حادثهای بکشد هم کاملا متصور است. بنابراین مدیریتکردن این قضیه اصلا کاری ندارد و جالب این است که در تذکرات توسط امام جمعه داده شده، بارها و بارها گفته شده که مدیریت کنید، آقا بیایید کمک کنید، آقا بیایید درست کنید.
آن چیزی که اتفاق افتاده ، بیتدبیریهای متعددی است یا به عبارت دیگر احیانا خدای ناکرده غیرسهوی برخوردکردن با بعضی از ماجراهاست که در نهایت منجر میشود به اینکه مشهد برایش پنجشنبه این اتفاق بیفتد و بعد کسی هم انعکاس نمیدهد. حماسه بزرگ 120 هزار نفره راهپیمایی 9 دی مشهد از میدان شهدا به سمت حرم که با فراخوان همین امام جمعه اتفاق میافتد، با حضور همین امام جمعه در میدان شهدا اتفاق میافتد. آن چیزی که خط حضرت آیتالله علمالهدی است برای موضوعات، آن راهپیمایی شنبه 9 دی است، نه پنجشنبه 7 دی. این دو با هم متفاوت است. آن چیزی که ایشان تایید میکند، راهپیمایی شنبه 9 دی است که جنس این مطلب و مدل بیانش را هم در جمعه همان 8 دی بیان میکند که به چه صورت باید به موضوع پرداخت.
پس با آنچه که بیان کردید، وقایع اخیر مشهد را در نتیجه حق خواهی مردم میدانید و نه تحلیلهایی که میگویند تحت تاثیر صحبتهای آیتالله علمالهدی، شروع شده و ایشان نقشی در تحریک مردم داشتهاند؟
من کلیت تحلیل را قبول ندارم و به نظر میآید که اگر موضوع از این زاویه دیده شود، شاید به بحثهای دیگری رسید که آن موقع عملا مشخصا معلوم میشود که چقدر حضرت آیتالله علمالهدی و چقدر مشهد و چقدر نیروهای انقلابی مشهد دقیق تشخیص داده بودند و چقدر درست فکر کرده و آینده را تبیین کرده بودند و میدانستند که اگر خدای ناکرده بعضی از اتفاقات درست پاسخ داده نشود، ممکن است بعضی از حوادث رخ دهد.
در شرایط پیش آمده فعلی راهکار شما، یعنی راهکار پیشنهادی شما برای خروج از بحران چیست؟
اولا از این ماجرا دو تا مساله را باید تفکیک کرد. یک؛ جریانی که میخواستند از مطالبات بحق مردم استفاده کنند، باید دقیق شناسایی شوند. من یادم هست که رهبری در قبل از انتخابات ریاستجمهوری یک سخنرانی داشتند که عین جملات آقا را نمیگویم، بلکه کلیت و مضمون را عرض میکنم. ایشان فرمودند که مردم باید بتوانند، یک عدهای امکان دارد که بخواهند کار را به ناآرامیهای اجتماعی بکشانند. آقا آنجا فرمودند که حساب اینها را از آنهایی که مطالبه حقیقی دارند، جدا کنند تا با آن عده کوچک که باقی میمانند و هدف دارند از این حرکت، نظام تو دهن آنها بزند. این کد را قبل از انتخابات دادند و بعضی از تحلیلها این بود که قبل از انتخابات ممکن است حوادثی رخ دهد، اما اصل ماجرا این بود که بعد از انتخابات ممکن است حوادثی رخ دهد. به نظر بنده اولین مسالهای که اینجا وجود دارد، این است که پشت این ماجرا قطعاترفند دشمن است. بایدترفند جدید دشمن کاملا شناسایی شود. این نیازمند این است که نیروهای خواص در مشهد، در کل کشور، باتوجه به نقش عمارگونهای که دارند، باید تبیین مساله را بهطور کامل انجام دهند و بگویند اینترفند جدید دشمن از کجا نشات گرفته است. به عبارتی غالب و رویکرد مطالبه اقتصادی قرار است به کجا ضربه بزند؟ این نکته اول است کهترفند جدید دشمن باید دقیق شناسایی شود تا اینکه ابتکار عمل، هوشمندی و طراحی برای مقابله باترفند جدید دشمن بر آن تمرکز شود و برایش فکر شود که نمونه این مساله این است که اگر جریانهای مهم انقلابی که بارها و بارها رهبری نسبت به آنها تذکر دادند که اینها اگر جایی اتفاقی هم بیفتد و اینها سینهشان سپر شود، به اینها بهطور جدی بها داده شود. اگر اینها نقدی کنند، نقد اینها را به جان بپذیرند. چرا؟ چون جنسشان جنس انقلاب است. اینها هم از آن طرف بدانند اصلیترین حرکتی که باید انجام دهند و تا الان همیشه سر همین خط هم بودند، حمایت و پشتیبانی محکم از جریان گفتمان انقلاب است. گفتمان انقلاب این است که شما در کنار اینکه تبیین رویکرد دشمن،ترفند دشمن و این طور موارد را انجام میدهید و مردم را بصیرتدهی میکنید، برای اینکه مقابله کنند با ترفندهای دشمن، از آن طرف دردهای مردم، مشکلات مردم و دغدغههای مردم را هم درست انجام دهید و به جای آنها بتوانید مطالبهگری کنید. یعنی عملا تشکلهای مردمیو مومن انقلابی، اینها باید علم مطالبهگری را هیچ وقت زمین نگذارند و به بهترین شکل ممکن که همان کار فرهنگی و سیاسی است، این را بیان کنند تا مردم بدانند پیگیر مطالبات اینها، عدهای هستند.
اگر این اتفاق هم بیفتد، این میشود ابتکار عمل و دشمنی در برابر ترفند جدید دشمن و عملا طراحی میدانی و نتیجهگرفتن از این موضوعات. و سومین مساله یک اقدام به موقع و به هنگام است. اگر اقدام به موقع و بهنگام اتفاق بیفتد؛ چه از طریق دستگاههای دولتی، چه از طریق تشکیلاتهای مختلف در سطوح دولتی که این دغدغهها را زمانی که مطرح میشود، دقیق تشخیص دهند و به نحوی رفع و رجوع کنند، تشکلهای مومن انقلابی بتوانند اقدام به موقع و درست انجام دهند، مثل حماسهای که 9 دی و در آن اجتماع بزرگ انجام دادند. یا جنس اتفاقاتی که در شهرها که عدهای علاقه مند بودند که اغتشاشات را به نحو دیگری مدیریت کنند و فرآیندهای مردمی خودشان وسط میدان آمدند و ماجرا را مدیریت کردند، این طور اتفاقات، اقدام به موقع است.
این سه وجه دارد. یک؛ اقدام بهموقع و هماهنگ و بهنگام تشکیلاتهای دولتی. افرادی که میتوانند مانع از این شوند که خدای ناکرده عدهای سوءاستفاده کنند، مطالبات را بشنوند، مطالبات را پاسخ دهند، چون مردم، مردمی هستند که بسیار به نظام اعتقاد دارند وحاضرند برای نظام هزینه بدهند و تا الان هم دادهاند، اما گلهمند هستند. این گلهمندی مردم را باید بشوند و به آن پاسخ دهند. از آن طرف تشکلها هم باید اقدام به موقع و بهنگام نسبت به پارامترهایی که درک میکنند، داشته باشند و مساله سوم هم که بسیار مهم است، اقدام به موقع و به هنگام مردم است که انصافا این همیشه دقیق بوده است. جمع امور مردم یا به عبارتی جماعت مردم اقداماتش همیشه به موقع و هماهنگ بوده است. یعنی الان سریع در همان روز پنجشنبه وقتی شعارهای هنجارشکنانه از طرف تعدادی مطرح میشود، آن تعدادی از مردم که مطالبه ایرانی دارند، سریع دست خودشان را از تولید جدا میکنند و کنار می کشند و میگذارند اینها تنها بمانند. این یعنی همان تذکری که رهبری قبل از انتخابات دادند که شما بتوانید سریع تفکیک کنید. وقتی تفکیک شد،
آن عده کم شناسایی میشوند.
دیدگاه تان را بنویسید