محسن پیرهادی، عضو شورای شهر چهارم معتقد است: «گزارش شهردار به گفته‌ خود او توسط عده‌ای درون و بیرون شهرداری تهیه شد، اما بیش از آنکه گزارش باشد یک بیانیه سیاسی است و در واقع کسی که در حال حاضر به واسطه مسئولیتش باید در موقعیت پاسخگویی باشد، با هجمه به دیگری و تخریب‌سازی، سعی در پوشش ناکارآمدی‌ها و نارسایی‌ها دارد تا زمان بخرد.»

اصلاح‌طلبان هم‌اهل ‌«بگم ‌بگم» شدند
پایگاه خبری تحلیلی مثلث آنلاین:

چرا اصلاح‌طلبان برای انتخاب شهردار تهران به نام نجفی رسیدند؟

  برای پاسخ به این سوال باید ابتدا ترکیب شورای شهر تهران را از نظر گذراند. شورای پنجم متشکل از 4 طیف اصلی است. گروه اول اصلاح‌طلبان نزدیک به سید‌محمد خاتمی و حزب مشارکت هستند، دسته‌ دوم کارگزارانی‌ها هستند. دسته سوم افراد نزدیک به دولت که البته با بخش قبل اشتراکاتی هم دارند و بخش چهارم افرادی هستند که در مجموع به صورت روشن در هیچ یک از این سه دسته قرار نمی‌گیرند‌، اگر‌چه در مجموع اصلاح‌طلب محسوب می‌شوند. اما دلیل قرارگیری آنها در لیست اصلاحات، نزدیکی به یکی از چهره‌های شاخصی بوده که مسئول بستن لیست بوده‌اند. از این جهت شورای پنجم تقریبا برآیند این 4 دسته کلی است و گزینه ‌این شورا برای سمت شهرداری تهران، باید مورد اتفاق هر 4 گروه باشد. ‌بنابراین گزینه‌ای مانند محسن هاشمی که کاملا کارگزارانی است و چندان مورد تایید جریان مشارکت نیست، چندان اقبالی نخواهد داشت.

از سوی دیگر جریان اصلاحات با یک چالش جدی رو به رو بود و آن هویت سیاسی نمایندگان و ‌ترس از ریزش و سرخوردگی بدنه اجتماعی بود. اتفاق مجلس 94 که 140 نماینده با لیست امید به مجلس رفتند اما 107 نفر در رای‌گیری انتخاب رئیس به عارف رای دادند، کار را به جایی رساند که اصلاح‌طلبان این‌بار برای قراردادن اسامی ‌افراد در لیست انتخابات شورا، سفت و سخت عمل کنند و ‌بی‌گدار به آب نزنند. دقیقا به همین دلیل است که بسیاری از اعضای فعلی شورای شهر پایتخت افراد ناشناخته‌ای برای عموم مردم هستند که فقط سران جریان خودشان به آنها مطمئن هستند و در واقع برای جریان اصلاحات سربازان خوبی هستند. بنا به این تحلیل باید گفت چند فرد و گروه بالادستی، مهم‌ترین تصمیم شورا یعنی انتخاب شهردار را هدایت می‌کنند و انتخاب نجفی هم، تصمیم همان بالادستی‌هاست و بسیاری از اعضای شورا، صرفا به آن کسی که به آنها دیکته شده رای داده‌اند.

 آیا حضور نجفی در جایگاه شهردار تهران انتخاب مناسبی برای مدیریت شهری بود؟

  انتخاب نجفی از جهت سیاسی، انتخاب مناسبی بود و در واقع دقیقا مطابق با اهداف جریان اصلاح‌طلب بود. نجفی توانست وفاق خوبی در میان اعضای شورا و نفرات بالادستی جریان اصلاح‌طلب و کارگزاران به وجود آورد، اما از جهت کاری و عملکردی ابدا به صلاح نبود. آن قدر بخش سیاسی ماجرا در انتخاب شهردار پررنگ شد که اصلاح‌طلبان فراموش کردند باید شهرداری انتخاب کنند که برای شهر کار هم بکند. شهرداری ابر‌شهری مانند تهران، فردی عملیاتی، اهل کار میدانی، پر‌تحرک و نسبتا جوان می‌خواهد که بتواند هم برای شهر درآمد کسب کند و هم برای آن هزینه کند، این در حالی است که آقای نجفی اساسا مدیر هزینه است. مدیری کاملا ستادی و نه میدانی است و نزدیک به 40 سال در مسئولیت‌های مختلف بوده و امروز 67 ساله است. حتی در کشورهای موفق دنیا در مسائل اداری و دولتی معمولا شهرداران افراد جوان هستند و نمونه‌های فعلی آن شهرداران فعلی لندن، پاریس، برلین و توکیو هستند‌ که همگی در زمان انتصاب بین 10 تا 25 سال از شهردار فعلی تهران جوان‌تر بوده‌اند.

جالب است بدانید 107 سال است که از تاسیس نهاد شهرداری تهران می‌گذرد و تهران در این مدت 58 شهردار به خود دیده و غیر از چند نفر که اطلاعات چندانی از آنها موجود نیست، آقای نجفی کهن‌سال‌ترین شهردار تاریخ تهران است.

از سوی دیگر، مدیریت شهر تهران، نمونه ‌کوچک‌تری از مدیریت کل کشور است و همه‌ ابعاد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و حتی بین‌المللی در آن وجود دارد. شهرداری تهران از آنجا که بودجه‌اش از طریق دولت تامین نمی‌شود، باید خودش به درآمد پایدار برسد و این یعنی شهردار تهران باید مدیر درآمد باشد، در حالی که آقای نجفی مدیر هزینه است و در مسئولیت‌های قبلی هم همین‌طور عمل کرده است.

آیا با نجفی می‌توان امیدوار به بهبود مدیریت شهری یا حفظ وضعیت کنونی بود؟

  اگر بنا باشد وضعیت به همین ترتیبی که در حال پیش رفتن است جلو برود، نه‌تنها تهران پیشرفتی نخواهد داشت، بلکه وضع موجود نیز حفظ نخواهد شد. شهر یک موجود زنده است و مرتبا رسیدگی می‌خواهد. به ویژه در تهران که در سطح بالایی از پیچیدگی است و به‌عنوان مثال جمعیتش بالغ بر 9 میلیون نفر است و فقط اختلاف جمعیت صبح و شب آن 5 میلیون نفر است. یعنی جمعیت شهر تهران از جمعیت بیش از 100 کشور دنیا بیشتر است. در حال حاضر تهران رکود را طی می‌کند و ایستایی آن نه‌تنها وضع موجود را حفظ نخواهد کرد بلکه شاخص‌های کیفیت زندگی در حوزه‌های رفاهی، حمل و نقل عمومی، زیست محیطی و سرانه‌های آموزشی‌، تفریحی و ورزشی کاهش خواهد یافت.

چرا بعد از مدت کوتاهی اصلاح‌طلبان به منتقد نجفی تبدیل شدند؟ هجمه‌ها به نجفی ‌برای چیست؟

  مساله اول در علل ایجاد نارضایتی از نجفی در میان اعضای شورای شهر، انتصابات اوست. باتوجه به ترکیب شورا انتصابات صورت گرفته نمی‌تواند رضایت همه را جلب کند چرا که هر گروه تلاش می‌کند افراد خود را در مسئولیت‌های مهم شهرداری مهره‌چینی کند. از طرف دیگر طبیعی است که هر مسئولی پس از آنکه در بوته آزمایش به ویژه در مدیریت مشکلی مانند شهرداری تهران قرار گرفت، اقداماتش موافق و مخالفینی پیدا کند، اعضای شورا چون برآمده از رای مردمند، مرتبا نارسایی‌ها ر‌ا گزارش می‌کنند و نوک پیکان مردم به سمت آنهاست. نتیجه آن خواهد بود که آنها از شهردار ناراضی شوند.

از سوی دیگر شورای شهر باید نسبت به شهرداری دست بالا را داشته باشد و بر آن ناظر باشد، اما اکثریت شورای فعلی چون از اعتبار و شهرت کافی در حوزه اجتماعی و سیاسی برخوردار نیستند، در برابر شهرداری نمی‌توانند بالاتر باشند و نظارت داشته باشند، به‌طوری که آقای دکتر نجفی که 30 سال پیش وزیر بوده، امروز نظارت و تذکر فردی که سن او از سابقه مدیریت خودش کمتر است را نخواهد پذیرفت و این عدم پذیرش و ‌بی‌توجهی طبیعتا نارضایتی اعضای شورا را به همراه می‌آورد.

از جهت دیگر این یکی از شگردهای جریان اصلاحاتی است که ابتدا با جلب‌ حمایت حداکثری فردی را به مسئولیت می‌رسانند و بعدا وقتی متوجه نقاط ضعف انتخاب خود می‌شوند حاضر نیستند تبعات آن را بپذیرند و از آن مسئول فاصله می‌گیرند. مشابه همین اتفاق میان سران جریان اصلاح‌طلب و دکتر حسن روحانی هم رخ داده تا جایی که حتی می‌گویند روحانی اصلا اصلاح‌طلب نیست و انتخاب ما هم نبود.‌

گزارشی که نجفی در شورای شهر قرائت کرد و مدیریت قبلی شهرداری را مورد اتهام قرار داد، آیا تهیه شده توسط خود او بود؟ نجفی از طرح این گزارش چه هدفی داشت؟ آیا می‌خواست فشار اصلاح‌طلبان را از روی خود بردارد؟

  گزارش شهردار به گفته ‌خود او توسط عده‌ای درون و بیرون شهرداری تهیه شد‌ اما بیش از آنکه گزارش باشد یک بیانیه سیاسی است و در واقع کسی که در حال حاضر به واسطه مسئولیتش باید در موقعیت پاسخگویی باشد، با هجمه به دیگری و تخریب، ‌سعی در پوشش ناکارآمدی‌ها و نارسایی‌ها دارد تا زمان بخرد. ضمن اینکه این اقدامات موجب رادیکالیزه شدن فضای جامعه و شیفت محور مباحث و مطالبات از کار و خدمت به سیاست است. اما این دوام نخواهد داشت و مردم حتی اگر از پیشینیان ناراضی باشند، می‌خواهند بدانند مسئولان فعلی چه برنامه‌ای دارند و برای بهبود اوضاع چه خواهند کرد.

این سلیقه سیاسی که همواره احمدی‌نژاد را به تمسخر می‌گرفت و می‌گفت او بدون استدلال نسبت به دیگران اتهام‌زنی می‌کند، چرا خود به الگوبرداری از رفتارهای احمدی‌نژاد روی آورده است؟

  باید از خود آقای نجفی و جریان او پرسید که حالا چرا خودشان احمدی‌نژادی عمل می‌کنند. تهمت‌های بیجا، افشاگری‌های دروغین، مدیریت هیجانی و غیر‌متعادل و به اصطلاح راه انداختن «بگم‌ بگم» همان چیزی بود که مورد تمسخر اصلاح‌طلبان بود و حالا خودشان به همان روش روی آورده‌اند. البته من معتقدم که احمدی‌نژاد در این شیوه‌ها از دوستان حرفه‌ای‌تر عمل می‌کرد و اگر قرار بود این اقدامات دردی از کسی دوا کند برای احمدی‌نژاد موفقیتی ایجاد می‌کرد. سرگذشت چهره‌ها می‌تواند درس عبرت باشد.

به نظر شما وقتی این گزارش قرائت شد، چقدر در جامعه اثرگذار بود؟ مردم به گزارش نجفی چه واکنشی داشتند؟

  گزارش آقای نجفی از آنجا که در برابر محسوسات مردم قرار گرفت، بیش از آنکه باورهای مردم در مورد تحولات دهه گذشته تهران را زیر سوال ببرد، گزارش را زیر سوال برد. شهر تهران در‌10 ‌سال گذشته با سرعت چشمگیری در اکثر حوزه‌ها رشد کرده و در مجموع سرمایه انسانی، اجتماعی و فیزیکی آن چند برابر شده است.

از همین جهت است که گزارش دکتر نجفی، نه‌تنها آن‌طور که خودشان انتظار داشتند موجی ایجاد نکرد، بلکه با واکنش منفی بسیاری از مردم رو به رو شد.

به نظر شما نجفی که هنوز چند ماه از آغاز کارش در شهرداری تهران نگذشته و به چنین روش‌های برای فرار از پاسخگویی رو آورده، در پایان دوره مسئولیت خود چه کارنامه‌ای برای عرضه دارد؟

  آقای نجفی باید سریعا هم در همکاران و هم در برنامه‌های خود تجدید‌نظر کند. پایتخت ایران اسلامی قطعا نباید این چنین اداره شود. اگر‌چه برخی نقاط ضعف مدیریت شهری فعلی قابل اصلاح نیست‌ اما با همین وضعیت هم می‌توان نتیجه‌ بهتری گرفت. به جای آنکه مرتبا درصدد یافتن نقطه‌ای برای تقابل باشند باید به بهبود وضعیت شهر بیندیشند که این برای خودشان هم بهتر است.