عدالت در اندیشه مقام معظم رهبری چه جایگاهی دارد؟
عدالت با ولایت
رضا فیضی در مثلث نوشت: بررسی اندیشههای مقام معظم رهبری در موضوعات مختلف از دو نظر میتواند مفید واقع شود، از یک سو ایشان بهعنوان یک اندیشمند نظرات ارزشمندی به جامعه علمی و حوزوی ارائه داشتهاند و از سویی دیگر تجربه نزدیک به 40ساله ایشان در امر حکومت و رهبری جامعه (ریاستجمهوری و رهبری) یقینا بیبدیل است و لزوم استفاده از این تجربه بر کسی پوشیده نیست.
عدالت بهعنوان مفهومی اصلی و مهم در تاریخ زیست بشر روی کره خاکی، همواره مورد توجه اندیشمندان و تمامی مردمان بوده است. اهمیت عدالت از آن جهت است که استقرار آن در جامعه میتواند زمینهساز مشارکت اجتماعی، تداوم حیات سیاسی، شکوفایی استعدادهای انسانی و رشد و پیشرفت در ابعاد مختلف جامعه شود و این امر باعث گردیده تا یکی از دغدغههای اصلی مردم در طی اعصار گوناگون، اجرای عدالت توسط حکام و فرمانروایان باشد. اینکه عدالت چیست؟ امر عادلانه چه ویژگیهایی دارد؟ چرا و چگونه باید به عدالت پرداخت و آن را اجرایی کرد؟ نتایج و ثمرات استقرار یا عدم استقرار عدالت چیست؟ و بسیاری از این قبیل سوالات که در کنار هم به شکلگیری نظریات مختلفی از عدالت انجامیده است. عدالت ازجمله مفاهیمی است که هم در اندیشه غرب و هم اندیشه ادیان و علیالخصوص اسلام توجه زیادی به آن شده و نحلههای فکری زیادی را بهوجود آورده است. در فلسفه یونان باستان عدالت را فضیلت و عموما در چارچوب تعادل در سطوح مختلف توضیح میدادند. بهعنوان مثال سقراط عدالت را فضیلتی میداند که به موجب آن باید به هرکس هرآنچه را حق اوست، داد. جمهور افلاطون نیز نمایانگر کوشش وی برای تعریف عدالت و شناخت معنا و مفاد کامل آن است. در عصر جدید و بهویژه از قرن هفدهم میلادی با توسعه مقوله قرارداد اجتماعی، عدالت نیز در چارچوبی نفعطلبانه توضیح داده شد. عدالت در این معنی دوراندیشی عقل انسان برای حفظ منافع مادی فردی قلمداد شد که نیازمند شناسایی منافع دیگران است. نگاه دیگری نیز دراینمیان بهتدریج مطرح شد و آن عدالت به منزله بیطرفی یعنی نادیدهانگاشتن نفع فردی بود. از سوی دیگر عدالت بهعنوان عنصری فراتاریخی، پرسش پایای ادیان الهی بهویژه اندیشه اسلامی نیز است. در اندیشه اسلامی عدالت به خودی خود دارای جایگاه بنیادینی است به نحوی که هم در قرآن کریم و هم سنت درباره آن بحثهای فراوان وارد شده است. در این میان مبانی فکری شیعه، عدالت را بهعنوان یکی از اصول دینی و مذهبی خود قرار داده و فرهنگ تاریخی و اعتقادی شیعه همواره آن را جزء تفکیکناپذیر خود قلمداد کرده است و نهتنها رسالت انبیای الهی و پیامبر اسلام(ص) و ائمهاطهار(ع) را در چارچوب عدالتگستری توضیح میدهد، بلکه شهرآرمانی خویش را نیز که با ظهور حضرت حجت(عج) محقق خواهد شد، صرفا در پرتو مقوله عدالت ترسیم میکند. همچنین اندیشمندان متقدم و متاخر اسلامی نیز تلاش کردهاند تا به سهم خود در اعتلای این مفهوم متعالی بکوشند.
ذکر این نکته ضروری است که بررسی اندیشههای مقام معظم رهبری در موضوعات مختلف از دو نظر میتواند مفید واقع شود، از یک سو ایشان بهعنوان یک اندیشمند نظرات ارزشمندی به جامعه علمی و حوزوی ارائه داشتهاند و از سویی دیگر تجربه نزدیک به 40ساله ایشان در امر حکومت و رهبری جامعه (ریاستجمهوری و رهبری) یقینا بیبدیل است و لزوم استفاده از این تجربه بر کسی پوشیده نیست. عدالت ازجمله موضوعاتی بوده است که رهبری در طول سالیان ریاستجمهوری و نیز رهبری نظام، بسیار بر آن تاکید داشتهاند، ولی شاید به نظر برسد که میزان این تاکیدات در برهههای مختلف زمانی متفاوت بوده است. اما با بررسی تاریخ چند دهه اخیر جمهوری اسلامی و تطبیق بیانات رهبری با آن، میتوان به این نتیجه ساده دست پیدا کرد که وقتی امری در جامعه، چه توسط مسئولان و چه توسط مردم مورد غفلت واقع شده است، رهبری بیشتر به آن موضوع پرداختهاند؛ ثانیا وقتی اهمیت یک موضوع در یک مقطع زمانی بالا بوده، رهبری در این موارد وارد میدان شده و به گفتمانسازی و تلاش برای حل مساله پرداختهاند که بهعنوان نمونه میتوان به تلاش چندساله رهبری در گفتمانسازی حمایت از تولید ملی و اقتصاد مقاومتی اشاره کرد. با این حال، عدالت از مفاهیمی بوده است که همیشه رهبری بر آن تاکید داشتهاند و بارها خود را حامی جریان عدالتخواهی در کشور معرفی کردهاند. پرسش عدالت در اندیشه رهبری را میتوان تحت چند عنوان کلی «چیستی»، «چرایی» و «چگونگی» بررسی کرد.
عدالت خواسته طبیعی آحاد بشر در طول تاریخ بوده است. این خواسته در اندیشه رهبری نیز جزء واجبترین فریضهها مطرح شده است. در اندیشه ایشان عدالت چنانجایگاهی دارد که همهچیز (همه ارزشها) بعد از عدالت قرار خواهند گرفت و عدالت بدون قیدوشرط یک ارزش بسیار والاست. این ارزش در حوزههای مختلف اعم از اقتصادی، سیاسی و فرهنگی نیز دارای جایگاه مخصوصی است. در حوزه اقتصاد عدالت نقش زیربنایی نسبت به تمامی امور اقتصادی دارد و خود جزئی از مولفههای تحقق اقتصاد مقاومتی محسوب میشود. در نگاه ایشان رشد نظام اقتصادی هنگامی موفقیت محسوب خواهد شد که عدالت نیز همپای آن محقق شود. برای حرکت در مسیر پیشرفت باید عدالت نیز ایجاد شود، عدالت بهعنوان مقدمهای است که استقرار آن باعث ایجاد حرکت در جامعه و به طبع آن رشد اقتصادی خواهد شد. به عبارت دیگر هنگامیکه عدالت در جامعهای محقق شود، موجب بیشترشدن تلاش اجتماعی و اقدام سازنده اقتصادی افراد جامعه خواهد شد و از این مسیر جامعه به سمت رشد و شکوفایی اقتصاد خواهد رفت.
عدالت در اندیشه رهبری ریشه و هدفی الهی دارد، از عدالت الهی شروع میشود و هدف آن نیز رضای خداست. عدل مفهومی عام است که در زندگی شخصی و عمومی، جسم، جان، سنگ، چوب و همه حوادث دنیا وجود دارد. ایشان عدالت را جاری و ساری در طبیعت میدانند و عدالت را امری مطابق با طبیعت میدانند، عدالت را امری میدانند که با طبیعتی که بر مبنای حق و عدالت آفریده شده است، هماهنگ باشد. ایشان تعاریف زیادی از عدالت ارائه میدهند ولی بهنظر کاملترین و جامعترین تعریف از عدالت که توسط ایشان ارائه شده است «قراردادن هرچیزی در جای خود» و «اعطای حق هر ذیحقی» است.
در اندیشه رهبری عدالت به دو دسته کلی عدالت الهی و انسانی تقسیم میگردد، عدالت انسانی نیز خود را در قلمرو فردی و اجتماعی نشان میدهد. عدالت شخصی و نفسانی که در ادبیات دینی ما، تقوا نامیده شده است، به معنای مراقبت از خود برای خطانکردن است. این نوع از عدالت با اینکه در ادبیات رایج اندیشههای غرب مورد توجه قرار نگرفته است، ولی در نگاه ایشان، عدالت شخصی اساس و پشتوانه عدالت اجتماعی است. عدالت فردی تاثیر مستقیمی بر عدالت اجتماعی دارد بهگونهای که اگر فردی تقوا نداشته باشد، نخواهد توانست عدالت اجتماعی را نیز برقرار سازد و بالاتر از این حتی شرط تاثیرگذاری عدالت بر زندگی مردم نیز داشتن تقواست. عدالت اجتماعی در اندیشه ایشان قسط نامیده میشود. عدل مفهومیعامتر است و قسط نوعی از عدالت است. قسط، عدلی است که در مناسبات اجتماعی ظهور پیدا کند و بیشترین محل حضور آن در رابطه میان حکومت و مردم است و تاکید زیاد ایشان نیز روی همین نوع از عدالت است.
عدالت اجتماعی نیز در ساحتهای مختلف اجتماع قابل بررسی است. در نگاه رهبری عدالت اقتصادی اهمیت زیادی در شرایط فعلی کشور دارد. اجرای عدالت اقتصادی موجب ریشهکنی فقر و کاهش فاصله طبقاتی است. در حوزه عدالت اقتصادی توجه به عدالت جغرافیایی یا همان توجه به نقاط دوردست از اهمیت زیادی برخوردار است. سیاست از دیگر حوزههای مهم حضور عدالت است. رهبری استقرار عدالت را متوقف بر تشکیل حکومت میدانند. بهطور کلی ایشان در دو حوزه عدالت بینالمللی و شایستهسالاری به موضوع عدالت سیاسی پرداختهاند. در بیان ارزش عدالت و صلح، ایشان بر این باورند که برخی صلح را مطرح میکنند و به عدالت بیتوجه هستند در صورتی که عدل از صلح بالاتر است و صلحی را مورد قبول میدانند که عادلانه باشد. همچنین ایشان در بحث شایستهسالاری، به لزوم توجه به معیارها و صلاحیتها در گزینش افراد و اجتناب از امتیازدادن بدون و حسابوکتاب به اطرافیان اشاره میکنند. عدالت در فرهنگ از دیگر حوزههای مطرح در عدالت است. عدالت در حوزه فرهنگ مسائلی همچون عدالت در آموزش و اخلاقیات را دربر میگیرد. عدالت اجتماعی به اخلاق وابسته است و امکان برقراری و کارسازی قوانین در جامعه در صورت عدم برخورداری افراد جامعه از اخلاق ناممکن است. در حوزه عدالت آموزشی نیز لزوم توجه به نقاط مختلف و بهخصوص دورافتاده کشور در بحث امکانات آموزشی امری ضروری است.
تا به اینجا، اندیشه رهبری نیز به مانند سایر اندیشمندان تا تعریف و جایگاه عدالت در میان سایر ارزشها پرداخته شد، ولی نقطه افتراق و برتری ایشان در حوزه عدالت، بیان نکات مهمی در بخش عملی و برای تحقق عدالت است. اکثر اندیشمندانی که درخصوص عدالت اندیشده و به ارائه نظر پرداختهاند، بیشتر روی بحثهای نظری تکیه داشتهاند و برای استقرار آن الگویی را ارائه نکردهاند ولی در اندیشه رهبری توجه به بحث عملیاتی عدالت نیز از جایگاه ویژهای برخوردار است. در اندیشه رهبری در چند حوزه باید زمینههایی محقق شود تا عدالت در آنجامعه استقرار یابد. شرط اول و اساسی برای استقرار عدالت در جامعه این است که ابتدا باید تمامی افراد جامعه به لزوم برقراری عدالت ایمان پیدا کرده و آن را از مسئولان مطالبه کنند. ابتدا باید عدالت به گفتمان نخبگانی جامعه تبدیل شود تا از قبال آن، تعریف و نظریه اسلامی متقنی از عدالت، با استفاده از متون دینی استخراج شود. ایشان برای بهدستآمدن یک نظریه ناب اسلامی درخصوص عدالت فعالکردن ظرفیتهای حوزه علمیه، تضارب آرا بین اندیشمندان و پذیرش عدالتپژوهی بهعنوان یک رشته تعریفشده علمی را از راهکارهای مناسب این مهم اعلام میکنند. پس از مشخصکردن یک تعریف متقن از عدالت بایستی شاخصهای لازم برای سنجش عدالت در بخشهای مختلف نیز تعریف گردند تا امکان بررسی امر عادلانه در همه رشتهها امکانپذیر باشد. در بعد مطالبهگری رهبری معتقدند که وظیفه تمامی افراد جامعه بهخصوص جوانان و دانشجویان این است که عدالت و عدالتخواهی را از مسئولان مطالبه کنند.
در سطح بعدی رهبری سهگانه عدالت، معنویت و عقلانیت را مطرح ساخته و این سهگانه را جداناپذیر از هم و درعینحال مکمل هم میدانند. طبق نظر ایشان عدالت بایستی همراه با عقلانیت و معنویت باشد. عدالت در سایه اصلاح نفوس و بواطن و در سایه توجه به خدا دستیافتنی است و در صورت جدایی معنویت از عدالت، عدالت به امری ریاکارانه و بدون روح تبدیل خواهد شد. همچنین معنویت به مانند یک عامل نیروبخش در پیشبرد عدالت کارایی اساسی دارد. عقلانیت بهعنوان یک ابزار مهم در تشخیص امر عادلانه عمل میکند و میتواند در تشخیص مصادیق عدالت یاریگر باشد.
در سطح برنامهریزی برای کشور در تمامی دستگاهها توجه به عدالت امری ضروری است. این مهم در صورتی محقق خواهد شد که دستگاه دیوانسالاری ما نیز براساس عدالت و در جهت کمکرسانی به عدالت سازماندهی شود. تمامی سیاستها در جمهوری اسلامی ایران باید براساس عدالت تنظیم شوند و دستگاههای اقتصادی، سیاسی و فرهنگی خود را در برابر استقرار عدالت موظف بدانند.
در اندیشه رهبری توجه به عدالت، دامنزدن به عدالتخواهی، تخریب زندگی اشرافی و تجملاتی، همدردی با فقرا و منعکسکردن شعار عدالت از بایستههای تحقق عدالت در حوزه فرهنگی و جزء وظایف سازمان صدا وسیماست. عدالت برای تحققیافتن در جامعهای به پیشرفت اقتصادی نیز نیازمند است، زیرا در نبود پیشرفت و ثروت، عدالت به برابری در عقبماندگی تبدیل خواهد شد. عدالت و پیشرفت در اندیشه ایشان اموری جداییناپذیر از هم هستند و وجود هر کدام برای وجود دیگری عاملی اساسی و مهم است. رشد و توسعه در اندیشه رهبری، بر خلاف برخی دیدگاهها، کاملا با عدالت اجتماعی سازگار است و حتی توسعه مقدمهای برای برقراری و استقرار عدالت است بهگونهای که بدون رونق اقتصادی، عدالت اجتماعی عامل چندان مهمی در جامعه
نخواهد بود.
در اندیشه رهبری یکی از پیششرطهای استقرار عدالت در جامعه، وجود حکومت و عامل قدرت حکومتی است زیرا بدون داشتن قدرت حکومتی اجرای عدالت در جامعه ناممکن خواهد بود. بسیاری از اموری که برای استقرار عدالت در جامعه مورد نیاز است مانند قانون، اجرای آن و نظارت بر آن محتاج وجود قدرت در جامعه هستند. پس برای اجرای عدالت وجود یک حکومت اسلامی و داشتن قدرت حکومتی بهعنوان اهرمی برای استقرار عدالت، از ضروریات است.
رهبری اعتقاد دارند که عدالت یک امر اجتماعی محض بوده و مربوط به حکومت و سیاست جامعه است ولی اجرای آن بر خلاف شعارهایی که داده میشود، بسیار دشوار است. همانگونه که باید تعریف دقیق و متقنی از نظریه عدالت اسلامی صورت پذیرد، باید در مرحله اجرای آن نیز این دقت عمل رعایت شود؛ برای مثال در مواردی که حکمی برای مجرمی صادر شد، فقط باید همان حکم اجرا شود و نباید مجرم مورد توهین یا تهمت قرار گیرد. همه دستگاههای حکومتی بهخصوص قوه قضاییه بهعنوان یکی از عاملان اصلی اجرای عدالت، باید همواره با قاطعیت و با ظرافت عدالت را اجرا کنند. اجرای عدالت هیچ قیدی ندارد و حتی در صورتی که علیالظاهر منجر به شکست شود، باید بدون کموکاست و با قاطعیت اجرا شود. ایشان از تلاش در راه استقرار عدالت بهعنوان دشوارترین کارها و مجاهدتها نام میبرند.
البته در راه اجرای عدالت قطعا موانع و دشمنانی نیز وجود خواهند داشت که نباید مورد غفلت واقع شوند. رهبری تغذیهشوندگان با قلدری و زورگویی در صحنه بینالمللی، نظامهای استکباری، اشرافیگری مسئولان ردهبالای کشوری و چپاولگران را مهمترین دشمنان و موانع اجرا و استقرار عدالت میدانند. ایشان معتقدند برای تاثیرگذاری روی مردم مسلمان و مستضعف جهان اجرای عدالت و الگوشدن در این زمینه اهمیت
فوقالعادهای دارد.
دیدگاه تان را بنویسید