خط اتوی لباس اصولگرایان باید بشکند/نقدی بر رفتار سیاسی این روزهای اصولگرایان
محسن نیکپی در مثلث توشت:
یکی از ضعفهای اصولگرایی که با آن دست به گریبان است این بوده که این جریان سیاسی همیشه تمایل داشته که به صورت انتصابی بخش بزرگی از حاکمیت سیاسی باشد. این خصیصه موجب شده که در رفتار سیاسی نهتنها محافظهکار باشد، بلکه به سختی نیز تن به مبارزه سیاسی دهد. زمانی هم که نیروهای این جریان مبارزه را میپذیرند و شکست میخورند به جای آرایش مجدد به دل حاکمیت بازمیگردند و معالوصف آغوش حاکمیت نیز برای این جریان همیشه باز است. بسیاری از نیروهای کنشگر این جریان پس از حضور در میدان سیاست و به رای گذاشتن مقبولیت خویش اگر بتوانند بخشهای انتخابی را در دست بگیرند که کار خود را ادامه میدهند و اگر نتوانند و شکست بخورند به بخشهای انتصابی بازخواهند گشت. این وضعیت را میتوان «چرخه حیات سیاسی» نامید.
بهوضوح میتوان از زمان حضور مرحوم هاشمیرفسنجانی در مقام ریاستجمهوری و تا سربرآوردن اصلاحطلبان این رویکرد محافظهکار را شاهد بود که جریان راست به دلیل نبود رقیب و بدونترس در فضای سیاسی حرکت کرد و پس از حضور جریان اصلاحطلبی و چند تنش سیاسی به راحتی زمین سیاست را به آنها واگذار کرد.
این رفتار محافظهکار انه جریان اصولگرا و بازبودن آغوش نهادهای حاکمیتی روی این جریان چند آفت دارد.
1. بازی سیاسی در ایران تکقطبی میشود. به این معنی که جریان اصولگرا یا ترجیح داده است به روشهای متعدد (غیر از صندوق رای) رقیبان را از زمین خارج کند و کیک قدرت را بین خود تقسیم نمایند و یا با وجود حریف قدرتمند ترجیح میدهند به دل حاکمیت برگردند.
2. چون اصولگرایان خود را پیشبرنده گفتمان انقلاب اسلامی میدانند، رفت و برگشت پس از هر شکست سیاسی به دل حاکمیت در نهایت به ضرر همان گفتمان خواهد بود. چرا که این جریان میل ندارد بعد از شکست در بازی سیاست خود را تمرین دهد و روشهای جدید و نوینی را جهت پیروزی و به دستگرفتن قدرت برگزیند.
خروجی این دو آفت موجب خواهد شد که جریان اصولگرایی حرف جدیدی برای جامعه نداشته باشد و علاوه بر اینکه خود بهعنوان یک جریان ضعیف سیاسی شناخته خواهد شد، بلکه سایر گروهها و جریانات سیاسی در داخل کشور را هم تنبل خواهد کرد.
در تایید این صحبت میتوان به مصاحبه سیدعمادالدین خاتمی، معاون سیاسی دبیرکل حزب اتحاد ملت اشاره کرد. وی در مصاحبهای که با هفتهنامه صدا در شماره 132 داشته است به این نکته صحه میگذارد که ضعف رقیب سیاسی بر سایر احزاب نیز تاثیر خواهد گذاشت و آنها را هم ضعیف خواهد کرد. او در این باره میگوید: «به نظرم ضعف اصولگرایان موجب ضعف اصلاحطلبان شده و بیشتر هم خواهد شد. چون الان پیروزی بر اصولگرایان خیلی راحت شده و اگر مداخله خاصی نکنند، بردنشان خیلی راحت شده و این اتفاق خوبی نیست. رقیب ضعیف خود آدم را هم ضعیف میکند.» بدیهی است که عالم سیاست جای زد و خوردهاست و در نهایت یک گفتمان یا خردهگفتمان پیروز میدان خواهد شد. اقتضای این فضا نیز عدم محافظهکاری است. بنابراین باید گفت تا زمانی که حاکمیت با لبخند از شکست اصولگرایان حمایت میکند و آغوش خود را برای حضور مجدد آنها در نهادهای مختلف باز گذاشته نمیتوان انتظار داشت که یک چالش جذاب سیاسی را در جامعه ایران شاهد باشیم.
پس از چهل سال کنشگری سیاسی به نظر میرسد مردم، فعالان سیاسی و حاکمیت به پختگی لازم رسیدهاند. این حرف را محمد کیانوشراد، عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت در میزگرد حزب کارگزاران گفته است. از اینرو انتظار میرود که جریان اصولگرایی هم بازی سیاست را حرفهایتر پیگیری کند. یکی از الزامات حرفهایگری دوری از رفتارهای جبههای (تودهای) درون این جریان است.
نخبگان جریان اصولگرایی هنوز تمایل دارند بحثهای خود را در همایشها، مراسم و... بیان کنند و این رفتار تودهای و غیرتخصصی حقیقتا یکی دیگر از مشکلات این جریان شده است.
حرکت به سمت ساختارهای حزبی تخصصی و افزایش شأنیت برای ساختار به جای اشخاص میتواند موجب تحول در این جریان باسابقه گردد. نباید فراموش کرد که بعد از رحلت مرحوم آیتالله مهدویکنی واگرایی جریانهای اصولگرا آغاز شد و با تک تکانهای که جبهه پایداری برای حرکت به سمت تشکیل حزب سیاسی کرد (جدای از نقدهایی که به آنها هست) چه رفتاری شد.
اتفاقا جبهه پایداری یک نکته را به خوبی عیان کرد که اصولگرایی ظرفیت بدل شدن به چند شاخه حزبی را دارد که هر چند از یک منظومه فکری نزدیک به هم پیروی میکنند اما میتوانند گرایشهای تندتر یا معتدلتری داشته باشند. رقابتهای مجلس نهم و دو شاخه شدن اصولگرایان به اعتقاد من بیش از آنکه آفتی برای این جریان باشد نشان از ظرفیت خوب آنها برای حرکت به سمت ساختارهای حزبی و رفتار حرفهای سیاسی است، همان راهی را که اصلاحطلبان سالها قبل آغاز کردهاند.
بعد از شکستهای پی در پی که از سال 92 اصولگرایان متحمل شدهاند، باید آغوش گرم حاکمیت را رها کرده و بپذیرند در زمین خاکی سیاست ایران وارد شوند و خط اتوی لباسهای آنها بشکند. بهترین اقدام برای این کار هم ایجاد ساختارهای حزبی و تشکیلاتی که در دهههای 50 و 60 آنها را مشق کردهاند، است. در تایید این خطوط میتوان به رفتار سیاسی حزب موتلفه اشاره کرد. حزب موتلفه اسلامی که مورد طعنه اصولگرایان بود چطور توانست در انتخابات ریاستجمهوری با معرفی یک کاندیدا (میرسلیم) وزن سیاسی خود را احیا کند و الان شاهدیم در دل این جریان قدرت چانهزنی به مراتب بالاتری دارد.
البته ورود با این سبک و سیاق نیازمند زمان و صبر است، همانطور که اصلاحطلبان پس از شکستهای سنگینی از سال 82 و سقوط شورای شهر تجربه کردند و تا سال 92 تنها نظارهگر بازی سیاسی اصولگرایان بودند.
هرچند نشانههایی از رفتار تخصصی از سوی اصولگرایان مشاهده میشود و با کمی تساهل میتوان حتی رفتارهای سیاسی که سعید جلیلی بهعنوان دولت در سایه شروع کرده را بر همین اساس تحلیل کرد اما به نظر میرسد تا زمانی که اساس رفتار این جریان بر مبنای ریشسفیدی و ارزشگذاری افراد به جای ساختار و شأنیت ساختاری باشد (آفتی که اصلاحطلبان نیز با آن دست به گریبان هستند) بازی سیاست کماکان کسل کننده باشد.
جدای از این مساله که بخشی از آن ساختاری است، باید این جریان، سیاست روشنی در حوزههای فرهنگی، و اجتماعی هم اتخاذ کند و آنها را به صورت شفاف بیان نماید. به نظر میرسد که در حوزه فرهنگی، اصولگرایان هنوز چارچوبهای مشخص و روشنی ندارند و نمیتوانند در حوزههای فرهنگی به صراحت نظر خود را بیان کنند.
مساله ورود زنان به استادیوم (بهعنوان یک مساله دسته چندم اجتماعی و فرهنگی) دارای دیدگاههای مختلفی در میان عموم مردم است. اصلاحطلبان به صورت صریح از این مساله دفاع میکنند اما در میان اصولگرایان صداهای متعددی شنیده میشود، بخشی از آنها موافق و عده دیگری مخالف هستند. هرچند بدنه این جریان سیاسی نشان داده که حساسیتی نسبت به این مساله ندارد و تمایل دارند از آن بگذرند. در واقع حضور زنان یک مثال از خروارها مساله فرهنگی و اجتماعی است که نیازمند اعلام بیان صریح و شفاف است. البته ناگفته نماند، هرچه که اصلاحطلبان در حوزه سیاسی دچار تشتت و سردرگمی هستند، در حوزههای فرهنگی و اجتماعی صراحت بیشتری دارند و این مساله در میان اصولگرایان بالعکس است.
انتظار هست که جریان اصولگرایی قاعده بازی سیاسی (رفتار حزبی، برنامه، رفتار تشکیلاتی و...) را به وجود بیاورد و وارد زد و خوردهای سیاسی شود. این رفتار موجب خواهد شد هم عرصه سیاست در ایران به سوی حرفهایگری حرکت کند و هم اگر اصولگرایان با شکست مواجه شدند از سرمایه اجتماعی نظام کاسته نشود.
دیدگاه تان را بنویسید