هدف امیدیها از دیدار با رئیس دولت اصلاحاتدر اواخر سال 96 چه بود؟
تاکتیک نه چندان پیچیده
امیرابراهیم رسولی در مثلث نوشت:
شرایط امروز سیاسی کشور شاید برای هیچ جریانی مورد دلخواه و تایید نیست و نارضایتی از وضع موجود مشهود است. اصلاحطلبان در ظاهر پیروز انتخابات مجلس و ریاست جمهوری هستند اما در واقع قدرت اثرگذاری ندارند و ناکارآمدی مهرههای ریز و درشتشان آنها را به انفعال کشانده است. دیدار رئیس فراکسیون امید و برخی اعضای آن با رئیس دولت اصلاحات میتواند در ظاهر یک ملاقات معمولی باشد اما نباید از انگیزههای آن در رسانهایکردنش و اهداف احتمالی آن بهراحتی عبور کرد.
عدم کارآمدی فراکسیون امید در مجلس در مقاطع مختلف رویدادهای صحن مجلس و عرصه سیاسی و بیاثر بودن رئیس آن در مدیریت از یک طرف، عملکرد دولت مورد حمایتشان در عدم تحقق وعدهها در دور اول و دوم (تا اینجای کار) و نارضایتی مردمی از طرف دیگر، در کنار رفتار خاص رئیسجمهور و اظهاراتش مخصوصا توهین به منتقدان، که حتی تابلوی تبلیغاتی اصلاحطلبان را در آزادی بیان مخدوش کرده است، از عواملی است که باعث میشود «کاسه چه کنم چه کنم» در دست گیرند و به دامان حامی خود روند.
در این بین او چه میتواند بکند؟
جز نصیحت و کلیاتی تکراری! آیا اقدام عملی خاصی از او برمیآید؟
پس باید دید چگونه میتوانند خود را از این وضعیت نابسامان خلاص و در متن فضای سیاسی اجتماعی نقش خود را ایفا و به جریان سیاسی متبوعش که در مشکلات فرورفته کمک کند.
دار و دسته امیدی و اصلاحطلب امروز جمعی پراکندهاند و بهدنبال طرحی تا پدر معنوی را فعال کنند. گذشته فتنهانگیز او البته مانعی جدی است. بنابراین تلاش میکنند با سفیدکردن چهره او و زمزمه تئوری وحدت یا گفتوگوی ملی او را از شرایطی که در آن قراردارد خارج نمایند.
وحدت یا گفتوگوی ملی اگر طرحی باشد که در آن منفعت مردم در حوزههای مختلف تامین شود، حتما تمامی جریانهای سیاسی با تمام اختلافنظرها دور آن جمع خواهند شد اما به نظر میرسد این یک طرح پوشالی برای خلاصی برخی از نتایج اعمالشان در سالهای دور و نزدیک است.
به نظر لازمه گفتوگوی ملی صحبت پیرامون چارچوب و شرایط آن است. وحدت هنگامی ایجاد میشود که اطراف یک موضوع بر سر اصولی توافق کنند. شاید از بدیهیات یک توافق ملی پذیرفتن ارکان نظام بوده و کسانی که در تخریب و جنجال نسبت به ارکان و کلیت نظام سابقه سیاهی دارند نمیتوانند محل بحث ملی قرارگیرند.
باید دید جریانات مختلف سیاسی حاضرند گذشته فتنهانگیز یک باغی را فراموش و با طرح گفتوگوی ملی در دام بازی جدید اصلاحطلبان فضا را برای او ایجاد کنند؟ اساسا گفتوگوی ملی میتواند با کسانی انجام شود که زمانی کلیت نظام را به خطر انداختهاند؟
نتایج گفتوگوی ملی میان جریانات مختلف میتواند خاتمی و دیگر سران فتنه را از بنبست کنونی خارج کند؟
پاسخ این سوالات میتواند از انگیزهها و اهداف ملاقاتکنندگان با خاتمی برای نجات جریانی باشد که امروز در مجلس و دولت قدرت دارد اما اثرگذار نبوده و در مشکلات غوطهور است و البته پاسخی هم برای مردم ندارد.
هنوز خاطرات تلخ حوادث ۷۸ و ۸۸ از یادها نرفته و اعمال بانیان و محرکین آن پیش چشم ملت است، بنابراین جریانات معقول برای منافع ملی حاضر به گفتوگو هستند اما بعید است ملعبه طراحی برای بازگشت کسانی شوند که تمام تلاش خود را برای ضربه به انقلاب و نظام
به کاربستند.
دیدگاه تان را بنویسید