گفتوگوی مثلث با محمدعلی پورمختار
اصلاحطلبان هم دنبال دولت مقتدر هستند
«یک رئیسجمهور نظامی میتواند کشور را نجات دهد.» همین یک جمله کافی بود تا در میان موافقین و مخالفین حضور نظامیها بلوایی به پا شود. این بحثها با صحبتهای حسین اللهکرم که گفته بود: «یک فرد نظامی استراتژیک برای ریاستجمهوری شایستهتر است» به اوج میرسد و حالا محمدعلی پورمختار که برای اولینبار جرقه این بحث را زد، بار دیگر از آنچه گفته بود حمایت میکند، البته او یک گام جلوتر برداشت و به مثلث گفت یک رئیسجمهور سپاهی میتواند مناسب باشد. وقتی پای اقبال و گرایش مردم به میان آمد، این نماینده مردم کبوترآهنگ که بیش از 28 سال از عمر خودش را در سپاه گذرانده بود، گفت مردم در شرایط امروز به نظامیها اقبال دارند اما برخی ضعفها در جریان انتخابات موجب میشود تا نتیجه دلخواه به دست نیاید. اگر میخواهید از چند و چون این گپ و گفت آگاه شوید بهتر است مشروح این مصاحبه را بخوانید.
شما یکبار گفتید یک رئیسجمهور نظامی میتواند کشور را نجات دهد. این حمایت تمامقد از یک دولت نظامی بر چه اساسی است؟
اعتقاد قلبی خود من است که با توجه به شرایط و ضرورت و نیازهای کشور چه در حوزه داخلی و چه در حوزه سیاست خارجی نیازمند رئیسجمهوری هستیم که دارای اراده، اقتدار، برنامه و نظم باشد که بتواند مسائل و مشکلات داخلی را حل کند و در ارتباطات خارجی هم با کمک وزارت خارجه بسیاری از معضلاتی را که در روابط خارجی ما هست که ناشی از ضعف سفارتخانههای ماست، رفع کند و از طرف دیگر در مسائل منطقه با اقتداری که دارد میتواند در برابر دشمنانی که امروز میبینیم گزافهگو شدهاند، مشکلات کشور را رفع کند و اهداف انقلاب را پیش ببرد.
من این خصوصیاتی را که گفتم به هر حال در بچههای سپاه وجود دارد. ما سپاه را نیروی نظامی نمیدانیم، بلکه یک نیروی اجتماعی است به لحاظ ارتباطی که با مردم دارد و همچنین وظیفه حفظ و پاسداری از انقلاب از سپاه یک نیروی پخته، قوی و کارآمد ساخته است.
ویژگی سختکوشی و تلاش بدون وقفه را در مسئولان امروز کشور نمیبینیم، بنابراین اینها دلایلی است که ما را به این سمت سوق میدهد که فردی را در راس کار قرار دهیم که از اقتدار برخوردار باشد.
پس شما منظورتان یک رئیسجمهور سپاهی است تا یک رئیسجمهور نظامی؟
بله. من پیش از این هم گفتهام؛ البته این به معنی جسارت به دیگر نظامیان نباشد چرا که ما در میان نظامیان افرادی را داریم که روحیه بسیجی دارند و نمونه آن صیادشیرازی است که مصداق یک پاسدار واقعی بودند. همچنین آقای موسوی که فرمانده کل ارتش و بسیاری از فرماندهان ارتش را پاسدار میدانیم چراکه همان روحیه را دارند، بنابراین آنچه به نظر من مهم است روحیه افراد است نه عناوین؛ بنابراین کسی که این روحیه را داشته باشد دیگر تفاوتی ندارد در کدام گروه و دسته تعریف میشود.
یعنی تمام این دولتهای بعد از انقلاب، هیچکدام این خصوصیات را نداشتهاند؟
چرا داشتهاند و من نمیخواهم بگویم آنها فاقد این خصوصیات بودهاند؛ آنچه من از آن صحبت میکنم مساله امروز و شرایط امروز است و بر این اساس است که من این بحث را مهم میدانم، بنابراین نسبت به گذشته نه حرفی دارم و نه چیزی گفتهام و تنها برای امروز و آینده این بحث را ضروری میدانم.
شما از لزوم وجود یک نظامی گفتید اما واقعیت این است که مردم هیچگاه گرایشی به نظامیها نداشتهاند و نمونه بارز آن محسن رضایی و محمدباقر قالیباف بود که فعلا کامیابی در انتخابات نداشتند؟
این به برنامههای فرد، توانمندی، شعارها و بهطور کلی قدرت جاذبه آنها بازمیگردد. اگر او نگاهی همهجانبه داشته باشد، مردم هم حمایتش میکنند.
اقدامات آقای قالیباف در شهرداری تهران قابل ستایش است و چهره تهران را تغییر داد و خب آقای قالیباف دارای آن خصلتهایی که ابتدا به آنها اشاره کردم یعنی دارای روحیه سختکوشی و خستگیناپذیری بود اما در رقابتها به نمایش گذاشتن این خصلتها در مبارزه با مدعیان دیگر از الزامات انتخابات ریاستجمهوری است که باید روش و منش و راه را بشناسد؛ باید بتواند به خوبی پاسخ دهد اینها همه از مولفههای تاثیرگذار در انتخابات است که متاسفانه گاهی در این زمینه ضعفهایی وجود دارد و طبیعتا افرادی هم که شما نام بردید نیز ضعف داشتند که باید برطرف شود. وقتی این ضعفها مرتفع شود، شاهد یک تحول اساسی
خواهیم بود.
منظورتان از تحول اساسی چیست؟
یعنی حقوق اساسی مردم به تمام معنا محقق خواهد شد.
این احتمال هم هست که نظامیها هم قول و قرار خود را فراموش کنند و آن مدینه فاضله مدنظر شما اتفاق نیفتد؟
فردی با روحیاتی که توضیح دادم قطعا در زمینه شعارها و وعدههای خود عقبنشینی نمیکند و برای تحقق آنها جهاد میکند. متاسفانه بعضا افرادی صحبتهایی کردند که مکنونات قلبی و خواستههای پنهان خودشان را مطرح کردند.
آنها میگفتند قرار است، کودتا رخ دهد تا دولت روحانی را ساقط کنند. درواقع این مباحث مسائلی است که دوست دارند اتفاق بیفتد. اینها کسانی هستند که وقتی مسئولیت داشتند بر همگان روشن بود که نهتنها برای کشور کاری نکردند بلکه تنشهای مختلفی را به جامعه تحمیل کردند.
تنشهایی از جمله دوقطبیسازی، عدم توجه به اهداف انقلاب و مجموعا جدا شدن و دوری از مسیر ولایت و مردم؛ امروز هم در گوشهای نشستند و این صحبتها را عنوان میکنند. من کاری به آنها ندارم اما به قاطعیت میگویم بین بچههای سپاه و افرادی که دارای روحیه خدمت هستند، خبری از اینگونه صحبتها و دیکتاتور شدن یا تلاش برای کودتا و... وجود ندارد. در سپاه همیشه همین بوده است که کار عاشقانه است و رابطه همواره بر پایه احترام
است.
منظور شما احمدینژادیها هستند؟
نه، من کاری به احمدینژادیها ندارم، منظورم اصلاحطلبها هستند.
آنها چرا باید دلشان بخواهند که دولت روحانی ساقط شود؟
به هر حال آنها بازی خوردند و روحانی هم بازیشان نمیدهد، بنابراین اگر صحبتی مطرح میشود از روی نگرانی برای حال مردم نیست.
شما از خصوصیات و لزوم رئیسجمهورشدن نظامیها گفتید اما سوال اصلی این است که باتوجه به این همه مسائل، مصداق این فرد نظامی که میتواند در راس قوهمجریه قرار بگیرد کیست؟ آیا اساسا نمود خارجی
دارد؟
من معذورم اسم بیاورم و نمیتوانم مسائلی را مطرح کنم.
چقدر گمانهزنیهای غیررسمی در این زمینه قابل اعتناست؟
نمیتوانم اظهارنظری داشته باشم اما به موقع در مورد افراد صحبت خواهد شد.
فکر میکنید اصولگراها بتوانند روی یک فرد نظامی اجماع کنند؟
من فکر میکنم نهتنها اصولگرایان بلکه اصلاحطلبان هم اعتقاد قلبیشان همین است که یک دولت مقتدر داشته باشند. من خودم در مجلس و بیرون از آن شاهد هستم که اصلاحطلبان هم از این وضعیت که دولت منتخبشان توان اداره کشور را ندارد، ناراحت هستند، بنابراین اگر فردی همهجانبهنگر باشد و فارغ از جناحبندیهای کشور وارد میدان شود، آنها هم حمایت میکنند.
دیدگاه تان را بنویسید