درباره نقش سلبریتیها در سیاست ایران و توضیح اینکه چرا آنها به این زودی از رای دادن به حسن روحانی پشیمان شدند
ندامت در10پرده
نوشتار مصطفی مسجدی آرانی در مثلث
حسن روحانی در اردیبهشت سال گذشته حدود 5 میلیون بیش از انتخابات سال 1392 رای آورد اما از اواخر تابستان و با آغاز پروسه انتخاب اعضای کابینه و نیز ماجرای افزایش نرخ خردهفروشی برخی کالاها، این بدنه اجتماعی حامی، کمکم جای خود را به بدنه اجتماعی پشیمان داد. از مشهورترین سلبریتیهای پشیمان میتوان به علی کریمی اشاره کرد و حالا در موج دوم پشیمانی سلبریتیها، افرادی مانند حمید فرخنژاد یا رضا رشیدپور نیز از انتخاب یا حمایت یا تبلیغ برای حسن روحانی ابراز پشیمانی میکنند. این یادداشت تلاش دارد در 10 نکته کوتاه بگوید که به نقش سلبریتیها و موضعگیریهای سیاسی و انتخاباتی آنها
بپردازد.
الف) سلبریتیها چرا در سیاست ایران نقشآفرین هستند؟
1- توجه به سلبریتی در دنیای سیاست، به ما این نکته را گوشزد میکند که باید نگاهی مجدد به گروههای مرجع در جامعه ایرانی و وزن آنها بیندازیم. در جامعه ایرانی چه اتفاقی افتاده که وزن یک هنرمند یا ورزشکار در انتخاب یک سیاستمدار برای ریاستجمهوری، بیش از کسانی است که در آن حوزه تخصص دارند؟ جایگاه اساتید دانشگاه و متخصصان و روزنامهنگاران و رسانهها و حتی روحانیون تا چه میزان در جامعه افت کرده است که حالا مردم برای انتخاب لیستی که رای میدهند هم به صفحه اینستاگرام یک چهره مشهور چشم بدوزند؟
2- از این معنا، ایراد دیگر صحنه سیاسی در ایران نیز برداشت میشود. کشوری که در آن حزب هیچ جایگاه مشخصی در عرصه سیاست ندارد و صرفا تشکلی است که در مناسبتهایی مثل راهپیمایی 22بهمن یک بیانیه فرمالیته میدهد و در انتخابات هم با شعارهایی کلی در قالب یک لیست یا جبهه مردم را به رایدادن به یک یا چند نفر تشویق میکند.
3- به این صورت است که باید گفت سلبریتی پشیمان، روی دیگر سلبریتی حامی است. به عبارت دیگر وقتی در ایام انتخابات، یک بخش مهم از فعالیت تبلیغی کاندیدا این است که سلبریتیهای مختلف را پای کار بیاورد و از آنها برای کاندیدای خود تاییدیه بگیرد، بنابراین باید در نظر داشت وزنی که خود سیاستمداران در آن زمان به سلبریتیها میدهند در آینده مانند یک بومرنگ میتواند به خود آنها بازگردد.
ب) سلبریتیها چرا پشیمان میشوند؟
1- سلبریتیها به زودی پشیمان میشوند تا سریعترین راهحل را انتخاب کنند. اینکه امروز بگویید که از فلانی حمایت میکنید و فردا بدون هیچ توضیحی بگویید او بد است؛ سادهترین راهحل ممکن است. نقد نیاز به اطلاعات دارد و تفکر و وقتگذاشتن ولی سلبریتی نمیخواهد چنین وقتی را بگذارد و دوست دارد در کمترین زمان ممکن، موضع خود را ابراز کند.
2- سلبریتیها به زودی پشیمان میشوند چون معمولا دانش سیاسی و اقتصادی اندکی دارند. درست است که آنها بازیگران یا کارگردانان خوبی هستند یا به خوبی در زمین فوتبال میکنند اما این به آن معنا نیست که دارای درک عمیقی در دنیای سیاست و اقتصاد باشند و ازاینروست که آنها صرفا به لایه سطحی ماجرا توجه میکنند و برای گرانی تخممرغ بلوا به پا میکنند در حالی که نمیدانند که چنین مسالهای بهطور مثال در مساله آنفلوانزای مرغی ریشه دارد که نوعی بیماری و مقطعی است.
3- سلبریتیها به زودی پشیمان میشوند چون دوست دارند همیشه در طرف مردم قرار گیرند. آنها بهغلط احساس کردند همیشه باید در کنار مردم قرار گیرند در حالی که مردم ممکن است به دلیل ناآگاهی از شرایط، ناراضی باشند یا اینکه حجم توقعات آنها نسبت به وضعیت موجود جامعه بالا باشد.
4- و البته در این شرایط نباید نقش رسانهها را هم نادیده گرفت. سلبریتیها در گذشته کشور ما هیچ تریبونی به جز صداوسیما و معدود رسانههای زرد نداشتند اما حالا هر یک صفحاتی در فضای مجازی دارند با فالوئرهای بسیار پرتعداد که میتوانند هر لحظه که اراده کنند از آن برای رساندن پیام خود به مردم استفاده کنند.
ج) با پشیمانی سلبریتیها چگونه باید برخورد کرد؟
1- به نظر نمیرسد که به زودی بتوان نقش سلبریتیها را در جامعه ایران کم کرد، کمااینکه نقش این چهرهها در سراسر جهان نیز پررنگ است. اما باید از این امواج پشیمانی این عبرت را گرفت که قراردادن هسته مرکزی یا اصلی کمپین تبلیغاتی روی حمایت سلبریتیها غلط است.
2- از سوی دیگر به نظر میرسد که در شرایطی که وضعیت سرمایه اجتماعی در کشور، کمی نامناسب است؛ از این سلبریتیها میتوان برای افزایش سرمایه اجتماعی در موضوعاتی ملی استفاده کرد. به جای اینکه علی کریمی و حمید فرخنژاد را خرج مسائل سیاسی دو روزه انتخابات کنیم؛ میتوانیم از آنها در حل بحران آب
کمک بخواهیم.
3. و در نهایت هشداری به اصولگرایان که گمان نکنند انتقادهای امروز و فردای امثال کریمی و فرخنژاد به این معناست که آنها در انتخابات بعدی از اصولگرایان و کاندیدای آنها حمایت خواهند کرد. فاصله فکری سلبریتیها و اصولگرایان بهخصوص در مسائل فرهنگی و اجتماعی به نوعی است که این گروه سیاسی باید به فکر سلبریتیسازی (مورد تتلو، بهنوش بختیاری یا حامد زمانی) باشند نه اینکه به این قبیل مسائل انتقادی دل ببدند. سلبریتیهایی که از آنها یاد میکنیم ممکن است گوشت سیاستمداران اصلاحطلب را هم بخورند اما استخوان آنها را دور نخواهند انداخت و ازاینروست که باید به اصولگرایان گفت از این امواج پشیمانی آبی برای آنها گرم نخواهد شد.
دیدگاه تان را بنویسید