گفتوگوی مثلث با ناصرایمانی
جریان اصلاحطلب آسیب جدی دید
ناصر ایمانی از جمله اصولگرایانی است که از ابتدا نگاهی متفاوت به برجام داشت. او از مخالفان مذاکره نبود اما نکات خاص خودش را هم در این مورد داشت. حالا او میگوید اصلاحطلبان از تصمیم ترامپ متضرر خواهند شد. بحث با او در این مصاحبه بر سر این مصاحبه بر سر این بود که خروج آمریکا از برجام چه تاثیری بر آرایش سیاسی ایران خواهد گذاشت.
با خروج آمریکا از برجام زمزمههای ازدسترفتن برجام به گوش میرسد. ارزیابی شما از وضعیت اصلاحطلبان در شرایط کنونی چیست؟
یکی از فاکتورهای مهم برای اصلاحطلبان، مساله تحریمهای بینالمللی علیه ایران به دلیل پرونده هستهای در دولت سابق و مانور روی آن موضوع بوده است. همچنین بهزعم آنها مساله نجات اقتصاد و کشور از وضعیت گذشته با مذاکرات برجام و اجرای آن بود. این مانور بزرگ سیاسی اصلاحطلبان از سال 1392 به بعد شروع شد که تأثیر بسیار مهمی هم در انتخاباتهای ریاستجمهوری، مجلس شورای اسلامی و شورای شهر داشته است. آنها توانستند با بزرگترین حربه خود یعنی معرفی جناح مقابل خود به عنوان یک جریان جنگطلب و موافق با تحریمهای بینالمللی علیه ایران، موفقیتهای سیاسی داخلی کسب کنند. این ماجرا ادامه داشت تا مساله امضای برجام؛ تا پیش از آن وعدهها و امیدواریهای زیادی توسط دولت و شخص آقای رئیسجمهور به جامعه تزریق شد و نوید رخدادن اتفاقهای شگرف در اقتصاد کشور و معیشت مردم پس از امضای برجام را میدادند. پس از امضای برجام، این اتفاقهای شگرف به وجود نیامد. به عقیده من بخش کوچکی از عدم موفقیت، مربوط بود به عدم اجرای برجام توسط غربیها و بخش عمده آن ناشی از مسائل دیگری در داخل بود. درست است که غربیها برجام را به اندازه زیادی اجرا نکردند اما آثار داخلی آن در صحنه اقتصادی کشور بیشتر متوجه مدیریت داخلی بود تا آن عدم اجرا. دولت نتوانست اقتصاد کشور را آنطور که وعده داد مدیریت کند تا پس از برجام شگفتیهای اقتصادی رقم بزند. نتیجه این شد که الان با خروج آمریکا آسیب به مساله برجام وارد شد چراکه دولت برجام را ساختمانی استوار تلقی کرده بود که هیچ آسیبی به آن وارد نمیشود؛ معتقد بود مذاکرات انجامشده و توافق بهدستآمده آنقدر قوی است که کسی نمیتواند به آن آسیب بزند، اما این اتفاق نیفتاد. در حال حاضر با کشورهای اروپایی روبهرو هستیم که تا حد زیادی اقتصادشان به آمریکا وابسته است و بعید به نظر میرسد که بتوانند بهتنهایی بار برجام را به دوش بکشند.
دولت وعدههای اقتصادی فراوانی را داد و برجام را تنها راه برونرفت از مشکلات معرفی کرد. اما در حال حاضر که با خروج آمریکا، ضربه سنگینی به برجام خورده است، به نظر شما اگر این آسیب تعمیق پیدا کند و منجر به ازدسترفتن برجام شود، بدنه اجتماعی اصلاحطلبان و اعتدالیون دچار ضربه شدید خواهد شد؟ سبد رأی این طیف سیاسی دچار چه تغییراتی خواهد شد؟
مسلما آسیب جدی به جریانهای حامی دولت وارد خواهد شد. این آسیب ناشی از چند مولفه است. دولت و جریان طرفدار آن بزرگنمایی بسیار شدیدی درخصوص برجام و کارآمدی آن کردند؛ البته چارهای هم نداشتند چون در پی ایجاد یک فضای دیو و دلبر در برابر جریان مقابل بودند درحالیکه خودشان هم میدانستند که این برجام چنین معجزاتی ندارد اما به دلیل مقابله با رقیب و اهداف سیاسی، اقدام به بزرگنمایی برجام و آثار آن کردند؛ بدون اینکه این دقت را داشته باشند که برجام به هر دلیلی اجرایی نشود یا خوب اجرا نشود، ممکن است چه اتفاقی برای آنها بیفتد. به عبارت دیگر آیندهنگری دقیق نسبت به این موضوع که سرمایهگذاری خود را در زمین زلزلهخیزی به نام برجام انجام میدهند، نکردند. نکته بعدی این است که جدای از برجام، دولت یک دولت کارآمد، با انگیزه، پویا و پرتلاش نیست تا بتواند از امکانات اقتصادی موجود در کشور در فضای پیش و پس از برجام استفاده کند. طی این دو سال گذشته، بر خلاف آنچه دولت تمایلی برای بیان ندارد، درآمدهای ارزی بسیار خوبی داشتهایم و حتی نسبت به دولت قبل که نفت را بشکهای 100 دلار میفروخت رشد داشته است. درآمدهای داخلی هم به لحاظ اخذ مالیات بسیار خوب بوده است اما درمجموع، دولت در اداره کشور مشکلات زیادی دارد. درمجموع یک حالت دلزدگی و افسردگی در میان حامیان دولت بهوجود آمده است؛ چه به لحاظ مساله برجام و چه به لحاظ اداره کشور.
با درنظرگرفتن آنچه درمورد برجام و سوءمدیریت اقتصادی کشور که منجر به دلزدگی و افسردگی در میان حامیان دولت شده است گفتید، به نظر شما چه میزان این ریزش بدنه اجتماعی اطلاحطلبان و اعتدالیون و کاستهشدن از سبد رأی آنها به سمت اصولگرایان حرکت خواهد کرد؟ به بیان دیگر جدایی مردم از اصلاحطلبان چه میزان موجب گرویدن آنها به اصولگرایان میشود؟
مردم در این خصوص تقسیمبندیهای متفاوتی دارند. اینکه فکر کنیم در انتخابات سال گذشته تمام 24 میلیون نفری که به آقای روحانی رأی دادند، اصلاحطلب بودند یا آن 16 میلیون نفری هم که به آقای رئیسی رأی دادهاند، اصولگرا بودهاند، اشتباه کردهایم. در میان مردم اقشاری را داریم که گرایشهای سیاسی دارند اما بخش قابل توجه مردم بحثشان اصولگرا و اصلاحطلب نیست؛ نگاهشان به توانمندیها و کارآمدیهاست. به هر حال جریان اصلاحطلب در مساله برجام دچار آسیب جدی شد، البته مساله جریان اصلاح طلب و آسیبی که متحمل شده است صرفا از جانب برجام نیست؛ دلایل متعدد دیگری دارد که این جریان در افکار عمومی تنزل جایگاه پیدا کرده است. به عنوان مثال وقتی به شوراهای شهر نگاه میکنیم، شورای شهری که مردم انتخاب کردهاند، طی این دو سال عملکردش را نمیدانند و این مساله ربطی به برجام ندارد. به عبارت دیگر مردم تصویر روشنی از عملکرد اصلاحطلبان ندارند. از سوی دیگر اصلاحطلبان هم به لحاظ ایدئولوژیک و هم به لحاظ تشکیلاتی در یک ناتوانی ساختاری قرار گرفتهاند. نسل جدید اصلاحطلبان با نسل قدیمشان بیگانهاند؛ نسل قدیم کاملا بیانگیزه است. بخشی از آنها به لحاظ ایدئولوژیک دگراندیش شدهاند. بخشی دیگر از انقلاب و مبانی آن فاصله گرفتهاند. بخشی دیگر حتی از گذشته خود پشیمانند. منظورم این است که صرفا مساله برجام نیست و این مسائل هم دامنگیر اصلاحطلبان شده است.
شما به این موضوع اشاره کردید که مردم لزوما در چارچوب جناحبندیهای سیاسی گام برنمیدارند و عوامل متعددی نظیر شعارها و توانمندی کاندیداها هم تأثیرگذار است. بر این اساس و با درنظرگرفتن تجربه برجام، ارزیابی شما در فضای کنونی در خصوص الگوی رأیدهی مردم در انتخابات آینده چیست؟ آیا مردم سراغ فردی خواهند رفت که باز با غرب مصالحه کند یا بهدنبال کسی خواهند رفت که مصالحه نکند؟
نمیخواهم تقسیمبندیای را از مردم ارائه دهم که آنها طرفدار کسی هستند که با غرب سر آشتی دارند. این سخن عمیق و درست نیست. مردم طرفدار تنش نیستند؛ طرفدار ماجراجوییهای سیاسی نیستند؛ طرفدار درگیریهای بیدلیل بینالمللی نیستند. در عین حال در مقابل زورگویی هم حساسند. مردم دید بسیار بدی نسبت به ایالات متحده آمریکا پیدا کرده اند. درواقع آمریکا با خروج خود از برجام بهشدت ذهنیت مردم ایران را نسبت به خود، منفی کرده است. به نظرم در انتخابات، عمدتا نگاهشان به رفاه، ایجاد اشتغال، معیشت خود و اقتصاد کشور است. مردم اگر به این نتیجه برسند که این دولت میتواند این موارد را که حتی هیچ ارتباطی با غرب ندارد، برآورده کند، مشکلی ندارند. اگرچه خواهان جنگ و تنش هم نیستند. اینکه در انتخابات آینده دو نفر کاندیدا باشند، یکی طرفدار مماشات با غرب و طرف دیگر طرفدار مقابله با غرب باشد و مردم حتما بروند و به شخصی رأی دهند که طرفدار مماشات با غرب است؛ خیر چنین فرمولی نیست. ممکن است مردم به کسی رأی دهند که چندان اهل مماشات با غرب نیست، ولی پی ببرند که فرد کارآمدی است و دنبال درگیری و تنش هم نیست، ممکن است به او رأی بدهند. با نگاه به رأی 16میلیونی آقای رئیسی، بهرغم همه کارهایی که در انتخابات سال 96 انجام شد و چهرهای که [رقیب] از آقای رئیسی ساخته بود، رأی بسیار بالایی بود. چهره ستیزهجو با غرب از او ساخته بودند و در عین حال شاهد بودیم که رأی بسیار بالایی کسب کرد. پس تقسیمبندی مردم الزاما نوع رابطه با غرب نیست.
دیدگاه تان را بنویسید