به پایان ائتلاف اصلاحطلبان با روحانی نزدیک میشویم؟
فرار آرام
این روزها اختلاف بین اصلاحطلبان و دولت فزونی یافته؛ بهطوری که گامهای اصلاحطلبان برای عبور از دولت بلندتر شده و سرعت بیشتری پیموده است
. هر لحظهای که از عمر دولت دوازدهم سپری میشود، حامیان اصلاحطلب او ریزش میکنند و حالا چهرههای شاخص این جریان آشکارا انتقادها و انتظارهای خود را در محافل عمومی نسبت به روحانی اعلام میکنند. اصلاحطلبان ناگهان از دفاع تمامقد از روحانی تبدیل به منتقد درجه یک او شدهاند، بهخصوص آنکه زیادهخواهی و سهمخواهی این جریان سیاسی از کابینه با دست رد روحانی مواجه شد و همین موضوع باعث شد که اصلاحطلبان هر روز طعنه و کنایهای به روحانی بزنند.
اصلاحطلبان، پیروزی حسن روحانی در انتخابات ریاستجمهوری را بردی برای خود میدانند؛ چرا که معتقدند حمایتهای همهجانبه و تمامقد این طیف سیاسی از وی، موجب این پیروزی شده است. اما روزهای پس از انتخابات و عملکرد و کنش سیاسی حسن روحانی، موجب شد تا انتقادات فراوانی از جانب اصلاحطلبان نسبت به عملکرد وی، مطرح شود. روحانی، پس از پیروزی در انتخابات ریاستجمهوری دوازدهم، به اصلاحطلبان بهای کمتری داده است؛ امری که موجب شده تا انتقادات بسیاری هم بین سران و چهرههای اصلاحطلب و هم بین حامیان مردمی و پایگاه اجتماعی آنان نسبت به عملکرد روحانی، مطرح شود. آنها معتقد بودند رئیسجمهور، مطالبات آنها را نادیده گرفته است و آنطور که باید و شاید به آنها توجه نمیکند. تا این زمان، شاهد تداوم همان روند قبلی بودهایم؛ یعنی اصلاحطلبانی که معتقدند روحانی باید پیروزیاش را مدیون آنان بداند و به مطالبات آنها رسیدگی کند و حسن روحانی که چندان گوشش به این حرفها بدهکار نیست و راه خودش را میرود. این همه ماجرا نیست دو سال دیگر انتخابات مجلس شورای اسلامی در راه است (سال 1398) و تا انتخابات ریاستجمهوری بعدی هم کمتر از سه سال باقیمانده است. نگرانی اصلاحطلبان این است که نتوانند پیروزیهای خود را در انتخاباتهای گذشته، تکرار کنند و این دلیل ناکامی احتمالی آنها در آینده را این نکته میدانند که ضعف عملکرد حسن روحانی، تماما پای آنها نوشته شود. آنهایی که خودشان هم به وضع موجود اعتراض دارند. اکنون که روحانی اصلاحطلبان را بنا به برخی نقدها، نادیده گرفته است، استراتژی این جریان سیاسی طی سه سال باقیمانده از دولت دوازدهم چه باید باشد؟ باید از وی عبور کنند یا کجدار و مریز با او بسازند.
در نگاهی به روابط اصلاحطلبان با دولت یازدهم و دوازدهم طی چند سال گذشته، همواره مدل «هزینه و فایده» حاکم بوده و هرگاه در این روابط، هزینه برای جریان اصلاحات بیشتر از فایده شده، روحانی و دولتش به باد انتقاد گرفته شدهاند؛ روزگاری دولت روحانی برای اصلاحطلبان میشود «رحم اجارهای» و «فرزندخوانده» و حالا در کمتر از یک سال از تشکیل دولت جدید او، روحانی برای اصلاحطلبان شده: «کاندیدای نامطلوب.»
«دلار به بیش از 5000 تومان میرسد/ تحریمها برمیگردد/ برجام نابود میشود/ تلگرام فیلتر خواهد شد/ تورم روز به روز بیشتر میشود...» این گزارهها وضعیت فعلی کشور را نشان نمیدهد. اینها وضعیتی است که رسانههای اصلاحطلب در اردیبهشت سال گذشته در صورت روی کار آمدن رئیسی یا قالیباف پیشبینی میکردند. اما اکنون درست یک سال از انتخابات 29اردیبهشت ماه 96 میگذرد و دلار به بالای 6000 تومان رسیده است؛ برجام از بین رفته است، نهتنها تحریمهای موشکی و حقوق بشری از بین نرفت، بلکه آمریکا هر روزه تحریمهای جدیدی را علیه کشورمان وضع میکند؛ توتال، ایرباس و سایر شرکتهای اروپایی نیز زیر قراردادهای خود میزنند. اصلاحطلبان نیز که سال گذشته یکپارچه از حسن روحانی حمایت کردند و با راهانداختن فضای روانی شدید و بسیاری از دروغها، عملا بخشی از مردم را از کاندیدای جناح رقیب ترساندند این روزها دیگر میلی به رئیسجمهور محبوبشان ندارند و با تندترین الفاظ وی را مورد خطاب قرار میدهند. سعید حجاریان در مصاحبه با روزنامه اعتماد گفت: «جایگاه رئیسجمهور نزد حامیان خود به دلیل تحققنیافتن وعدههای اقتصادی و همچنین عدم توانایی در رفع حصر و برخی دیگر از مسائل افول کرده است. میان احزاب و چهرهها نیز عبور از روحانی محتمل است؛ چرا که هر یک از متحدان امروزین وی تئوری بقای خاص خود را دارند و ممکن است در یک نقطه عطف به موضع عدم دفاع برسند.»
پاشنه آشیل اقتصادی
عملکرد تیم اقتصادی دولت دوازدهم قرار بود از ابتدا با انسجام و هماهنگی همراه باشد. سخنان روحانی در اولین نشست خبری بعد از تشکیل دولت دوازدهم با خبرنگاران نیز بر این موضوع تاکید داشت. اما بعد از یک سال صحبتهای رئیسجمهور نشان میدهد چنین هماهنگی اتفاق نیفتاده است که برای آن چندین دلیل از سوی صاحبنظران اقتصادی مطرح میشود. از یک سو اسحاق جهانگیری به عنوان رئیس ستاد فرماندهی اقتصاد مقاومتی ماهها پس از تشکیل دولت دوازدهم در حاشیه قرار داشت و گمانهزنیها از اختلاف میان روحانی و جهانگیری حکایت میکرد؛ بعد از اینکه تلاش شد جهانگیری در دولت نقش پررنگتری ایفا کند و در چند سخنرانی و افتتاحیه در هفتههای اخیر شرکت و صحبتهای پرشوری مطرح کرد. برخی رسانهها صحبت از این کردند که در مثلث جهانگیری، نهاوندیان و نیلی نقش جهانگیری تشریفاتی است و او تصمیمساز اقتصادی نیست. در سوی دیگر عملکرد ناهماهنگ در تیم اقتصادی دولت دوازدهم میتوان به بروز اختلافهای داخلی میان برخی وزیران اقتصادی اشاره کرد؛ موضوعی که از همان روزهای اول مطرحشدن نام کاندیدای وزارت خانهها هم مطرح شد. شاید بتوان بزرگترین اختلاف از این جنس را در تقابل میان شریعتمداری و کرباسیان مشاهده کرد. دراینخصوص میتوان گفت وزیر اقتصاد در حالی که باید به ساماندهی مسائلی همچون مالیات و شبکه بانکی بپردازد، وزیر صنعت را در تقابل خود میبیند چراکه شریعتمداری میبایست بهدنبال راضی نگهداشتن فعالان صنعتی، معدنی و بنگاههای تولیدی باشد، بنابراین پیشنهاد میکند که در شبکه بانکی میبایست اصلاحات صورت بگیرد و نرخ سود بانکی کاهش پیدا کند. اما کرباسیان که درگیر مشکلات عدیده سیستم بیمار بانکداری شده است، چنین موضوعی را رد میکند. در ریشهیابی دلایل اختلافها میان اعضای کابینه یکی از موضوعاتی که مطرح میشود ناکارآمدکردن ساختار دولت با احیای معاونت اقتصادی رئیسجمهور است. روحانی معتقد است که این معاونت به هماهنگکردن امور اقتصادی کمک میکند. به نظر میرسد موضوع ناکارآمدی در اداره امور اقتصادی کشور دیگر موضوع قابل انکاری نیست و روحانی تا ۱۴۰۰ فرصت دارد تا این موضوع را بپذیرد و به چارهاندیشی برای این مشکل بپردازد. بحران ارزی که در انتهای سال ۹۶ شروع شد مصداقی بر این موضوع است که اقتصاد ایران درگیر مشکلاتی است که جای انکار ندارد و چاره آن فقط خودانتقادی از کابینه نیست، بلکه در عمل باید روحانی هرچه زودتر کاری کند که تا دستآخر در سال ۱۴۰۰ او و اطرافیانش نگویند ناگهان چه زود دیر میشود.
ائتلافی دستنیافتنی
همه شرایط برای بالاگرفتن اختلافات تیم نزدیک به دولت و اصلاحطلبان آماده به نظر میرسد شاید موسم انتخابات مجلس در سال ۹۸ زمان مناسبی برای سر بازکردن این زخمها باشد، بعید نیست در انتخابات مجلس این دو با هم ائتلاف نکنند و در انتخابات ۱۴۰۰ روبهروی هم بایستند. دراینمیان مسالهای که برای مردم مهم است این است که اصلاحطلبان باید در قبال اقدامات دولت روحانی و فراکسیون امید مجلس مسئولیتپذیر و پاسخگو باشند و نمیتوانند به بهانه اختلافات خود را در انتخابات ۹۸ و ۱۴۰۰ مخالف وضع موجود و منجی معرفی کنند. آنها قطعا باید در این دو انتخابات خود را آماده دفاع از عملکرد مجلس و دولت کنند، چراکه حمایت صددرصدی آنها در انتخابات ۹۴ و ۹۶ تا آن موقع بعید است از ذهن مردم
پاک شود.
با این اوصاف حدودا سهسالی به پایان کار دولت دوازدهم و آخرین دوره ریاستجمهوری روحانی زمان باقی است و حالا اصلاحطلبان پروژه عبور از روحانی را کلید زدهاند؛ عبور از کسی که در انتخابات 92، 94 و 96 بزرگترین ائتلاف را با او برقرار کردند و حالا به باور برخی کارشناسان، سودای انتخابات مجلس در 98 را در سر میپرورانند، البته بدون ائتلاف با روحانی و جریان تابع او تا با عبور از لیست امید و تبدیلکردن آن به لیست یکپارچه اصلاحطلبان، مجلس یازدهم را به پایگاه اصلی و مرکز پشتیبانی نامزد خودشان در انتخابات ریاستجمهوری 1400 بدل کنند. به نظر میرسد در این بین، اصلاحطلبان نیز نمیخواهند عملکرد غیرقابل دفاع دولت مورد حمایتشان در 92 و 96، که عمدتا در وضعیت اقتصادی کشور و عدم بهبود وضعیت معیشتی مردم نمایان است، به پای آنها نوشته شود. احمد غلامی، سردبیر «شرق» در سرمقاله این روزنامه نوشت: «اصلاحطلبان در تناقضی تاریخی گیر افتادهاند؛ تناقضی که همواره با آنان بوده است: در کنار مردم و منتقدان دولت ایستادن، یا حمایت همهجانبه از دولت روحانی، وفاداری به کدام وفاداری؟ رأی مردم یا حمایت از روحانی.»
دیدگاه تان را بنویسید