گفتوگوی مثلث با سید رسول موسوی
شرایط مناسبی برای مذاکره با آمریکا وجود ندارد
آمریکا در حالی از برجام خارج شده است که انتظار دارد جمهوری اسلامی ایران در پنل جدیدی و با شروطی که آنها برای ایران قرار میدهند بازی کند و توافق گذشته را فراموش کنند. در حالی که آنها انتظار دارند مذاکرات جدیدی براساس شرایط جدید شکل گیرد اما کارشناسان اعتقاد دارند مذاکره با آمریکایی که به تعهدات گذشته متعهد نیست نمیتواند درست باشد و در این برهه رفتن به سمت مذاکره با آمریکا استراتژی دقیقی نیست. در این شرایط برخی از فعالان سیاسی با نامهای به رهبری خواستار مذاکره ایران و آمریکا شدهاند. آیا جدای از ایران، آمریکا اراده لازم را دارد؟ آیا شرایط آنها با فضای امروز ایران سازگار است؟ در این باره با سیدرسول موسوی سفیر سابق ایران در فنلاند و کارشناس سیاست خارجی گفتوگو کرده ایم که از نظر میگذرانید.
آقای موسوی در رابطه با مناسبات امروز ایران و آمریکا و پس از خروج آمریکا از برجام، فضایی برای شکلگیری مذاکره مجدد وجود دارد؟ باتوجه به نامه برخی از فعالین سیاسی به رهبری در مورد مذاکره با آمریکا، آیا مذاکره در این شرایط با منافع ملی سازگار است؟
طرح مذاکره با آمریکا از سوی این افراد دارای منطق لازم و کافی نیست. آمریکا چیزهایی که در گذشته تعهد کرده را نمیپذیرد، هیچ تعهدی به آنچه که براساس تمام نُرمهای موجود میبایست تمام آن تعهدات را انجام میداد را کنار میگذارد، بعد به جای مذاکره بحث شرط تسلیم را مطرح میکند و متاسفانه یک عدهای هم بدون توجه به واقعیتهای صحنه، چنین پیشنهادی را مطرح میکنند.
به نظرتان ترامپ بهدنبال مدل کره شمالی با ایران نیست؟ آنچه در مورد کره شمالی اتفاق افتاد، این بود که بهدنبال دوجانبهکردن موضوع بود، ترامپ برجام را یک موضوع چندجانبه میدانست و در حال حاضر بهدنبال این است کهمانند کره شمالی، ایران را به مسالهای دوجانبه تبدیل کند.
بحث کره شمالی اساسا جنسی متفاوت دارد. بحث کره شمالی موضوع هستهای نیست. بحث کره شمالی از سال 1951 که جنگ بین کره شمالی و آمریکا پس از تنش با کرهجنوبی اتفاق افتاد، تشنج شدیدی در شبهجزیره شکل داد. نکتهاش هم این بود که از همان سال 1950 پدربزرگ کیم جونگ اون، آن زمان شرط صلح را مذاکره دوجانبه با آمریکا اعلام میکرد. در حقیقت بعد از 1950 تا کنون حدود 70 سال است. بعد از 70 سال آمریکا آمده شرط کره شمالی را پذیرفته، نه اینکه کره شمالی شرط آمریکا را پذیرفته است. اگر شما نگاه کنید میبینید که این سند گفته شده، چهار بند دارد و فعلا در حال حاضر مهمترین گامیکه برداشته شده، بحث روشنشدن سرنوشت اسیران جنگی و کشتهشدگان جنگ است. یعنی بحث طرفین حتی موضوع سلاحهای هستهای کره شمالی نیست، بحث غیرهستهای شدن شبهجزیره کره است. شروطی که گذاشته شده، به این شکل است که غیرهستهای شدن شبهجزیره کره در مقابل توقفمانورهای نظامی گذاشته شده است. تقابل دو طرف به این شکل بوده است که همیشه آزمایشهای موشکی و هستهای کرهشمالی در مقابلمانورهای آمریکا ومانورهای نظامی آمریکا در کره جنوبی بوده، یعنی از جانب آمریکا و کره جنوبی شروع میشده و اینها عکس العمل نشان داده و آزمایش انجام میدادند. همیشه هم میگفتند آن آزمایش و مانورهای نظامی متوقف شود، تا ما آزمایشها را متوقف کنیم. شما یک بار آن چهار بند را نگاه کنید، دقیقا به اینجا میرسیم که آنچه که الان مطرح است، موضوع هستهای صرف نیست. فعلا این متنی که منتشر شده، حالا پشت پرده چه هست یا در آینده چه خواهد شد، آن بحثهای دیگری است. ولی فعلا سندی که وجود دارد، این سندی که به امضای ترامپ و اون رسید، این است که چهار بند دارد؛ یکی بحث غیرهستهای شدن شبهجزیره کره، بحث توقف آزمایشها و موضوع روشنشدن سرنوشت اسیران جنگی و نظامی، کسانی که 60 سال پیش کشته شدهاند. وضعیتی که در بین دو کره وجود دارد، این است که حتی یک پیمان صلحی شکل نگرفته است، یک آتشبسی 60 سال پیش اعلام شده، این آتشبس همچنان ادامه پیدا کرده است. الان یکی دیگر از شرطها این است که میخواهند آن آتشبس را تبدیل کنند به یک رژیم صلح. حالا این رژیم صلح چه است، شرایط صلح چگونه است و به چه صورت است، معلوم نیست. بنابراین آنچه که در کره شمالی اتفاق افتاده، کیم جونگ اون در جایگاه نسل سوم پدربزرگ خود قرار گرفته، شرایطی که پدربزرگش اعلام کرده بود که باید مذاکره مستقیم با آمریکا داشته باشیم، شکل گرفته است. مذاکره راجع به کل شبهجزیره شود؛ کل شبهجزیره یعنی اتحاد کره. و بالاخره بعد از 60 سال ما بیاییم آتشبس را تبدیل به یک پیمان صلح کنیم.
آنچه که در برجام اتفاق افتاده متفاوت است، در برجام موضوعی است که در ارتباط با این توافق شده بود که در مقابل توقف موقت فعالیتهای هستهای ایران، تحریمهایی که درباره آن انجام شده برطرف شود و در یک دوره زمانی مورد آزمایش قرار بگیرد که ایران به تعهدات خودش عمل کند و در یک دوره 10 ساله وضعیت پرونده ایران عادی شود. ایران تعهد بدهد که هیچ وقت سلاح هستهای نخواهد داشت، اما در مقابل از ظرفیتهای فعالیتهای صلحآمیز هستهای برخوردار شود. این محتوا و ماهیت و جنس برجام است که آقای ترامپ آمده آن چیزی را که همه قبول کردند را نقض کرده است. توافق شده بود که ایران هیچ وقت سلاح هستهای نداشته باشد، در مقابل ظرفیت بهرهمندی از فعالیتهای هستهای صلحآمیز داشته باشد و این را خود آمریکا قبول کرد، قدرتهای بزرگ دنیا قبول کردند و او اکنون آمده و آن را کلا کنار میگذارد و میگوید اساسا ایران هیچگونه ظرفیت هستهای نداشته باشد. اصلا مگر دولت جمهوری اسلامی ایران هم حق دارد چنین تعهدی را برای نسلهای آینده امضا کند که کلا از داشتن هرگونه فعالیتهای صلحآمیز هستهای منصرف میشود. امروز هم جمهوری اسلامی قبول کند، فردا دولتی که بالاخره این مردم سر کار میآورند، این قضیه را قبول نمیکند. بحث هستهای نظامی یک موضوع است، بحث حق داشتن فعالیت هستهای یک بحث دیگر. هیچ دولتی حق ندارد سرنوشت مردم نسلهای آینده خودش را زیر سوال ببرد.
به نظرتان نگاه هیات حاکمه الان در آمریکا به هیات حاکمه در ایران طوری است که این مذاکره و گفتوگو غیرقابل تحقق است؟
اصلا؛ بحث هیات حاکمه فعلی تحت تاثیر تبلیغات اسرائیل، عربستان و منافقین قرار گرفته و تصورات اینها آنقدر غلط است که تصور میکنند جمهوری اسلامی ایران دچار تغییر خواهد شد. آنها اصلا بحث مذاکره را ندارند، صراحتا بحث تغییر رژیم را مطرح میکنند. وقتی جان بولتون صراحتا تئوری تغییر رژیم را مطرح میکند و دیگر وزرای موجود در آنجا و هر کسی که در داخل آمریکا یک مقدار عقل داشت از این دولت فعلی کنار گذاشته میشود، اینها اصلا بحث مذاکره نیست. مذاکره یک شرط اولیه دارد، یک شرط بعدی دارد. شما نگاه کنید؛ آقای ترامپ در سازمان ملل بدترین حرفها و توهینها را به ملت ایران میکند، بعد رئیسجمهور فرانسه را میفرستد پیش آقای روحانی میگوید که بیایید مذاکره کنیم. در مورد چه مذاکره کنیم؟ شما بدترین توهینها را به یک ملت انجام میدهی، یعنی شما مذاکرهتان مذاکره نیست، بحث توهین به یک ملت فرهیخته و سربلندی مثل ایران است. اینجا من فکر میکنم هیچ باب مذاکره به این شکل در این شرایط با تصوری که آمریکاییها دارند و اگر شما در این شرایط بیایید بحث آنها را مطرح کنید، اینها به قول معروف 12 شرطشان را هم به 24 شرط تغییر میدهند و ذهنیتشان هم این است که ایران فقط تحت فشارهای مختلف تسلیم شد. این بدترین پیامیاست که به آمریکاییها در این شرایط داد.
سه، چهار ماه پیش هم دقیقا بین ترامپ و اون یک چنین فضای تنش و فحشآمیزی بود و هیچ کس فکر نمیکرد که اینها با هم دیدار داشته باشند، ولی این تحقق پیدا کرد گرچه معلوم نیست آیندهاش چه شود، ولی این دیدار و گفتوگو شکل گرفت. این نمیتواند در مورد ایران هم اتفاق بیفتد؟
ما باید ببینیم که نتیجه این تحقق چیست؟ اگر حرفهایی که آمریکاییها مطرح میکردند، در نظر داشته باشیم به نظر من میآید علی الحساب فعلا آمریکاییها به کرهشمالی امتیاز دادند. من نمیدانم فردا چه اتفاقی بیفتد. یعنی اگر آنچه اتفاق افتاده را درترازو قرار دهید، تا کنون آنچه از این جریان بیرون آمده را وقتی میسنجیم، این است که کره ایها برنده شده اند. یعنی یک پرونده 60 ساله به روش و نظر کیم جونگ اون که از زمان پدربزرگش به آن اعتقاد داشتند و بر مذاکره مستقیم با آمریکا اصرار میکردند، عملی شده است. یک پرونده 60 سالهای که میگوید رژیم آتشبس را باید تبدیل به یک پیمان صلح کرد و آن را هم در تمام شبهجزیره فعلا عملی کرده است؛ من نمیدانم دو ماه دیگر است یا نه. ممکن است دو ماه دیگر عین این بلا را سر او هم بیاورد و اساسا حرفهایش را عوض کند. تمام بحث من این است که جنس پرونده کره شمالی اصلا هستهای نیست، جنس پرونده کره شمالی روشنشدن تکلیف جنگ کره است. سلاح هستهای یک بخشی از این پرونده بزرگ است.
به نظرتان به فرض محال که محال نیست که ایران و آمریکا پشت یک میز بنشینند، امکان تحقق یک توافق بزرگ وجود دارد؟ امکان شکلگیری یک بازی بزرگ و فروکش کردن این تنش 40 ساله وجود دارد؟
این در زمان اوباما در یک بخشی اتفاق افتاد. شما نگاه کنید که در جریان جنگ عراق، ایران و آمریکاییها به خاطر امنیت عراق دور یک میز نشستند. در افغانستان چنین قضیهای اتفاق افتاده و هیچ کسی نمیتواند منکر شود که مذاکره فینفسه نه بد است و نه خوب؛ مذاکره یک ابزار سیاسی است، منتها شرطی دارد و در شرایطی امکانپذیر است. هیچ کسی مذاکره را رد نمیکند، اما مذاکره با تسلیم متفاوت است. آن چیزی که آمریکا الان مطرح میکند، اصلا بحث مذاکره نیست، بحث این است که تصور میکند که در یک جنگی پیروز شده، فقط باید شرایط خودش را برای طرف شکستخورده دیکته کند. تصور فعلی آمریکا این است. با چنین تصوری، هرگونه حرفزدن، بزرگترین اشتباه است.
دیدگاه تان را بنویسید