رضا سیمبر در گفتوگو با مثلث
نباید عقبنشینیکنیم
فدریکا موگرینی مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا و دیگر مقامات اروپایی، تاکید کردهاند که در صدد انجام اقداماتی در راستای حفظ توافق هستهای و بهرهمندی ایران از مزایای اقتصادی برجام هستند. در خصوص آخرین تحولات برجام و منازعات شکل گرفته میان ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا، گفتوگویی با دکتر رضا سیمبر، استاد تمامرشته روابط بینالملل و عضو هیات عملی دانشگاه گیلان انجام دادهایم که از نظرتان میگذرد.
مقامات وزارت امور خارجه کشورمان از ارائه بسته پیشنهادی اتحادیه اروپا، بهخصوص تروئیکای اروپایی به ایران خبر دادهاند. به نظر شما در مواجهه با بسته پیشنهادی اتحادیه اروپا چه اقداماتی باید از سوی دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی کشورمان صورت گیرد؟
همانگونه که اشاره شد، قرار است بسته پیشنهادی اروپا در خصوص برجام بهزودی به کشورمان ارائه شود و اتحادیه اروپا درباره برجام و حفظ مزایای اقتصادی توافق هستهای وعدههایی به ایران داده است. بدون تردید، لازم است بسته پیشنهادی اروپا را با شاخص و معیاری به نام منافع ملی کشورمان تطبیق داد. میزان مطابقت و همپوشانی این بسته پیشنهادی با منافع ملی ما باید مشخص شود. با توجه به حجم تحریم های ایالات متحده آمریکا علیه ایران، این پیشنهادات باید بتواند منافع ما را خصوصا در مواردی مانند فروش نفت و محصولات پتروشیمی تامین کند. بنابراین در این معادله، باید آثار اقدامات ایالات متحده آمریکا و وضع تحریمهای ثانویه علیه کشورمان نیز در نظر گرفته شود و بسته پیشنهادی اروپا بهگونهای باشد که بتواند آثار این تحریمهای ثانویه را خنثی کند. در صورتی که بسته پیشنهادی اروپا نتواند دغدغههای کشورمان را تامین کند و دولتهای اروپایی اعلام کنند که قادر به مدیریت شرکتهای خود در رابطه با تجارت با ایران نیستند، دیگر نمیتوان از گزارهای به نام حفظ توافق هستهای توسط اروپا سخن به میان آورد.
با توجه به خروج رسمی ایالات متحده آمریکا از توافق هستهای و مباحثاتی که دراینخصوص میان واشنگتن و شرکای اروپایی آن به وجود آمده است، وضعیت برجام را
چگونه ارزیابی میکنید؟
در اینجا نکتهای وجود دارد که لازم است به صورتی جدی مدنظر قرار داده شود. اینکه حتی قبل از اعلام رسمی دونالد ترامپ، رئیسجمهور ایالات متحده آمریکا مبنی بر خروج از توافق هستهای با ایران، برجام عملا منافع و خواستههای ما را تامین نکرد. در حال حاضر میتوان برجام را به جسدی مومیایی تشبیه کرد. با همه این اوصاف، باید کماکان در انتظار ارائه رسمی بسته پیشنهادی اروپا و متعاقبا، بررسی و نقد این بسته پیشنهادیماند. یکی دیگر از موضوعاتی که باید دراینخصوص مدنظر قرار گیرد، مناسبات تجاری ایالات متحده آمریکا و اروپاست. یکی از دلایلی که شاهد بروز رفتار متغیر کشورهای اروپایی در قبال برجام هستیم، وابستگی تجاری آنها به ایالات متحده آمریکاست. واقعیت این است که حجم مبادلات تجاری میان آمریکا و اروپا بالاست، این در حالی است که حجم مبادلات تجاری اروپا و ایران آنچنان چشمگیر نیست. اروپاییها اگر در بین دوراهی ایران و ایالات متحده آمریکا قرار گیرند، ما را انتخاب نخواهند کرد، بلکه بر اساس منافع خود، به سوی واشنگتن خواهند رفت. نکته دیگر اینکه ترامپ نمیتواند این موضوع را بپذیرد که اروپا در دوران پسابرجام، نسبت به ایالات متحده آمریکا مبادلات تجاری بیشتری با ایران داشته باشد. بنابراین ترامپ علاوه بر زوایای دیگر، از زوایه اقتصادی نیز به موضوع برجام نگاه میکند. ترامپ در صدد است با اعمال دوباره تحریمها، زمینه را برای کسب امتیازات اقتصادی، تجاری، امنیتی و سیاسی بیشتر از ایران فراهم کند.
طی روزهای اخیر و به صورت همزمان با بروز اختلافات آمریکا و اروپا در قبال برجام، شاهد تشدید جنگ اقتصادی دوطرف هستیم. این منازعه اقتصادی خود را در موضوع وضع تعرفههای گمرکی بر فولاد و آلومینیوم اروپا نشان داد. نظر شما دراینخصوص چیست؟
همانگونه که اشاره کردید، در حال حاضر شاهد بروز مناقشاتی میان ایالات متحده آمریکا و اتحادیه اروپا در حوزههای اقتصادی هستیم. وضع تعرفههای گمرکی آمریکا بر فولاد و آلومینیوم صادراتی از اروپا در همین راستا قابل تحلیل و بررسی است. ایالات متحده آمریکا با ظهور ترامپیسم، به سوی تحمیل رفتارهای حمایتگرایانه اقتصادی حرکت کرده است. تقابل واشنگتن با سازمان تجارت جهانی و صندوق بینالمللی پول نیز این مساله را بهخوبی نشان میدهد. ترامپ با اقدامات خود «تجارت آزاد» در نظام بینالملل را به چالش کشیده است. بحرانی که هماکنون از سوی ترامپ و متعاقب تقویت رویکرد ملیگرایانه در آمریکا ایجاد شده، نظم لیبرال حاکم بر دنیای غرب را هدف قرار داده است. در اواسط قرن گذشته، شاهد بودیم که ایالات متحده آمریکا با همکاری نهادهایی مانند صندوق بینالمللی پول و مرکز تجارت جهانی، نوعی نظم اقتصادی و لیبرالیستی را در نظام بینالملل شکل داد. حتی ایالات متحده آمریکا از ایدههایی مانند حذف عوارض و تعرفههای گمرکی در راستای استمرار این نظم لیبرالیستی حمایت میکرد. اما حمایتگرایی اخیر حاکم بر کاخ سفید، در تعارض با این نظم نهادینهشده قرار دارد. بحرانی که ترامپ در دنیای غرب به وجود آورده، بحرانی جدی است. رویکرد ترامپ در داخل ایالات متحده آمریکا مورد حمایت بسیاری از افراد قرار دارد اما در عین حال مخالفینی نیز دارد. آنچه مسلم است، اینکه این بحران بهزودی پایان نخواهد یافت و ادامه مییابد.
هماکنون با حضور فردی به نام دونالد ترامپ در راس معادلات سیاسی و اجرایی ایالات متحده آمریکا، واشنگتن هرچه بیشتر به سمت حمایتگرایی اقتصادی حرکت کرده و در همین راستا عمل میکند. دونالد ترامپ در صدد است برای تحقق وعدههای انتخاباتی خود نظام سرمایهداری حاکم در آمریکا را به حداکثر سود رسانده و هزینهها را بهشدت کاهش بدهد که در همین راستا، باز در عملی غیرحقوقی و غیراخلاقی درخصوص معاهدات بینالمللی، آمریکاییها از معاهده پاریس بیرون آمدند، اقدامی که در نهایت بهت و تعجب سایر کنشگران بینالمللی از جمله اروپاییها
انجام شد.
بسیاری از کارشناسان و تحلیلگران مسائل بینالملل بر این عقیده هستند که برجام باتوجه به اقدام دولت ترامپ مبنی بر خروج از توافق هستهای، دیگر وجودی عینی نخواهد داشت. به نظر شما بروز این رفتار از سوی مقامات آمریکایی چه پیامی دارد؟ دستگاه دیپلماسی و سیاست خارجی ما چه درسی را باید از این موضوع دریافت کند؟
صراحتا معتقدم که تجربه برجام نشان داد عقبنشینی در مقابل ایالات متحده آمریکا نهتنها منجر به اصلاح رویکرد این کشور در قبال ایران نمیشود، بلکه آن را در مقابل ما وقیحتر خواهد کرد؛ موضوعی که هماکنون نیز بسیاری از تحلیلگران نسبت به آن تاکید دارند. بنابراین باید از تجربه توافق هستهای و نوع رفتار ایالات متحده آمریکا با آن درس گرفت. یکی از موضوعاتی که باید در برهه زمانی فعلی به صورتی خاص مدنظر قرار دهیم، نوع نگاه دشمنان ایران نسبت به توان امنیتی و دفاعی ماست. هدف مشترک ایالات متحده آمریکا و عربستان سعودی، تحدید توان دفاعی و موشکی ماست. آنها قصد دارند تا توان ما را در این خصوص محدود کنند و سپس به اهداف خود در تقابل با جمهوری اسلامی ایران دست پیدا کنند. این توان رزمی و دفاعی ماست که منجر به ترس دشمنان شده است. اگر ما در مقابل ایالات متحده آمریکا عقبنشینی کنیم، واشنگتن گامبهگام مسائل مختلفی را مطرح میکند. من قبلا این موضوع را در قالب برجام ۲ و ۳ و ۴ و... مطرح کردم. آنها روی موضوعاتی مانند توان موشکی و دفاعی ایران، حقوق بشر، حمایت از گروههای مقاومت در منطقه و... متمرکز خواهند شد و درصدد امتیازگیری از کشورمان هستند. باید در این خصوص بسیار هوشیار بود. ما باید نقش قدرتآفرین خود در منطقه را درک کرده و به آن ببالیم. متاسفانه در این خصوص مباحثی در خصوص اینکه «اگر ما نبودیم جنگ میشد» و... مطرح گردیده است. این مباحث کاملا نادرست بوده و متعاقبا طرح آنها نیز صحیح نیست. ما باید موقعیت برتر خود در منطقه را درک کنیم. خوشبختانه هماکنون دشمنان ما در منطقه از جمله عربستان سعودی دچار شکست و انزوای سیاسی شدهاند. ریاض بهرغم پترو دلارهایی که در اختیار ما دارد، نتوانسته به اهداف خود دست پیدا کند. در چنین شرایطی ما باید به اقتدار خود افتخار کرده و آن را حفظ کنیم. یکی از اصلیترین وظایف دولت، حفظ این اقتدار است.
نوع و ماهیت مخالفت اتحادیه اروپا و خصوصا تروئیکای اروپایی با اقدام دونالد ترامپ مبنی بر خروج از توافق هستهای چگونه قابل تفسیر است؟ آیا این مخالفت، برخاسته از دغدغههای حقوقی و اخلاقی مقامات اروپایی است؟
به نظر من هرگز چنین نیست. این بسیار سادهاندیشانه است که فکر کنیم کشورهای اروپایی گروه 1+5 از عهدشکنیها غیراخلاقی و ضداخلاقی ایالات متحده آمریکا صرفا به خاطر اینکه نقض اخلاقی و وفاداری به عهد اخلاقی است، ناراحتند و اکنون در قضیه خروج آمریکا از برجام از لحاظ منشأ اخلاقی برآشفته شدهاند و تلاش میکنند که آمریکا را با موعظههای اخلاقی خود به راه بیاورند و به او توصیه کنند که در چارچوبههای اخلاقی بماند و ناقض عقود بینالمللی نشود. اینها گزارههایی صحیح نیستند. خیلی از اروپاییها بعید است که در تعاملات کنونی در قضیه برجام اخلاقی و حقوقی عمل نمایند. در اینجا لازم است گریزی نیز به گذشتهای نهچندان دور بزنیم. آقای روحانی، رئیسجمهور کشورمان در کتاب خود تحت عنوان امنیت ملی و دیپلماسی هستهای در یادآوری خاطرات خود در سالهای 82 تا 84 که خود سرتیم مذاکرات هستهای بودند، به اعمال و اقدامات غیراخلاقی و غیرحقوقی گوناگون و متنوع اروپاییها در تعهداتی که نسبت به ایران در فرآیند مذاکرات داشتهاند، اشاره مینمایند. بنابراین نمیتوان دغدغههای اروپا در قبال برجام را
حقوقی و اخلاقی دانست.
بعضا شاهد طرح فرضیهای مبنی بر جابهجایی قدرت در آمریکا میان دموکراتها و جمهوریخواهان و تاثیر این جابهجایی روی برجام هستیم. نظر شما در این خصوص چیست؟
آنچه مسلم است اینکه بدعهدیهای ایالات متحده آمریکا در قبال برجام و مواجهه وزارت خزانهداری این کشور با توافق هستهای محدود به دوران ریاستجمهوری ترامپ نبوده و در دوران اوباما نیز شاهد اقدامات وی برای جلوگیری از عادیسازی روابط تجاری با کشورمان بودیم. فراتر از آن، باید در نظر داشت که مواجهه تقابل ایالات متحده آمریکا با گفتمان انقلاب اسلامی، تقابلی ثابت و مستمر است. در سطح کلان، سیاست خارجی هر دو حزب دموکرات و جمهوریخواه یکسان است. بر این اساس هر دو حزب دموکرات و جمهوریخواه، با گفتمان انقلاب اسلامی ایران و تاثیر عمیق فکری و اندیشهای این گفتمان در تقابل هستند و این تقابل، در حوزه سیاست خارجی آمریکا به صورت عینی و آشکار متبلور شده است. امکان دارد در موکدات لفظی، سران دو حزب دموکرات یا جمهوریخواه روی مسائل مختلفی متمرکز شوند و حتی در این زمینه مخالفتهایی با یکدیگر داشته باشند اما رویکرد کلی آنها در حوزه سیاست خارجی یکسان است. تفاوت برخی تاکتیکها و اولویتهای دو حزب دموکرات و جمهوریخواه نباید ما را در این خصوص به خطا و اشتباه بیندازد. بر این اساس دموکراتها بیشتر روی مسائلی مانند حقوق بشر و خلع سلاح متمرکز میشوند و جمهوریخواهان به صورت سنتی نسبت به مداخلهگری در امور کشورهای دیگر و دموکراسی تحمیلی خود به دیگر مناطق دنیا اقدام میکنند. با این حال کلان قضیه میان این دو یکی است. آنها در مسائلی مانند حمایت از رژیمصهیونیستی، تامین امنیت انرژی و بازدارندگی در مقابل ایران با یکدیگر اتفاق نظر و رویکردی مشترک دارند. بنابراین به طول کلی نباید این تصور نادرست را داشت که حضور یا عدم حضور هر یک از سیاستمداران یا احزاب آمریکایی در قدرت، منجر به تعدیل رفتار آنها خواهد شد؛ قاعدهای که باید آن را مدنظر قرار داد.
دیدگاه تان را بنویسید