راه تازه / برنامه قالیباف برای سیاستورزی چیست؟
سالهاست با دو صفت «تکنوکرات» و «مدیر جهادی» تبدیل به پای ثابت انتخاباتهای ریاست جمهوری شده وپس از سالها هم از عزم او برای رسیدن به پاستور کاسته نشده است. همین عزم جزم اوست که باعث شده همچنان نام محمدباقر قالیباف در لیست کاندیداهای دو انتخابات مهم 98 و 1400 خودنمایی کند.
او در انتخابات 96 نیز با شعار 96 درصد و 4 درصدی سر و صدای زیادی به پا کرد. قالیباف که تاکنون بین اصولگرایان به صاحب آرای طبقه متوسط معروف بود، یکباره زمین بازی را عوض کرد و طبقه کارگر را هدف و مقصد تبلیغات انتخاباتی خود قرار داد. طبقهای که رقیب او سعید جلیلی هم چندسال پیشتر آن را هدف گرفته بود اما ناکام ماند.
شاید این تصمیم و تغییر رویه آنجا در دستورکار قرار گرفت که قالیباف ماهها پیش از انتخابات خود را برای رقابت با جلیلی آماده میکرد نه افرادی چون میرسلیم یا رئیسی. از همین رو نیز درصدد برآمد تا بیتوجه به قشر متوسط که تا حدودی رایشان پشت سر او قرار داشت، قشر هوادار جلیلی را جذب کند.
جلیلی به میدان نیامد تا باز هم رقیب آقای شهردار شود اما رقیبی سختتر رو در وی او قرار گرفت، رقیبی که برخلاف جلیلی حمایت بخشهایی از جریان اصولگرا را همراه خود داشت و دست قالیباف در مقابل او خالی بود.
رئیسی هرچند با اما و اگرهای زیادی تبدیل به کاندیدای نهایی جمنا و طیف اکثریت اصولگرایان شد اما در نهایت قالیباف نتوانست رو در روی او قرار گیرد و وقتی حمایت اصولگرایان را با خود ندید از صحنه رقابت کنار رفت. او که با استراتژی حمله به رقبا خاصه حسن روحانی به میدان آمده بود، چند روز مانده به رایگیری انصراف داد تا کاندیدای مورد علاقه جمنا با پشتوانه بیشتری راهی میدان شود و امید بیشتری به پیروزی داشته باشد.
اصرار تشکیلات جناح راست برای انصراف قالیباف کار را به جایی رساند که شهردار تهران با وجود اینکه تصور میکرد نسبت به رئیسی رای بیشتری دارد، به نفع او کنارهگیری کند. قالیباف از همان سال 84 که پا به خیابان بهشت گذاشت، یک گزینه بالقوه بود. با این حال در مقابل تصمیم تشکیلاتی اصولگرایان سر فرود آورد، هرچند این ساختار تصمیمگیری را دچار اشکال میدانست. او این مساله را بعد از شکست ابراهیم رئیسی در انتخابات طی نامهای بیان کرد. او شکایتنامهای خطاب به جوانان نوشت و یکبار دیگر از آلترناتیوی به نام «نواصولگرایی» سخن گفت. او خطاب به جوانان اصولگرا گفت: «شما امیدوارانه، فعالانه و آتشبهاختیار وارد صحنه شده، منتظر اقدامات از بالا به پایین در جریان اصولگرایی نباشید؛ زیرا تحلیل رفتارهای پس از انتخابات برخی دوستان نشان میدهد تصمیمگیری در این مورد در رأسِ جریان همچنان دچار اختلال است.»
ایده جدید
محمدباقر قالیباف برای بار سوم به انتخابات آمد؛ یک ریسک سیاسی بزرگ. او برای بار دوم با حسن روحانی رقابت میکرد. نبردهای تن به تن او در مناظرهها با حسن روحانی که البته به اسحاق جهانگیری هم کشیده شد از مهمترین صحنههای انتخابات سال 96 بود.اواما در اندک زمان باقیمانده تا انتخابات از رقابت کنارهگیری کرد. خودش میگوید در نظرسنجیها رای بالایی داشته اما به دلیل اینکه همه از او خواستهاند که به نفع ابراهیم رئیسی کنارهگیری کند، از ادامه رقابت منصرف شد. او بعد از انتخابات برخی مواضع انتقادی داشته؛ هم نسبت به دولت مستقر هم البته نسبت به اصولگرایان. بعد از انتخابات یک نامه بسیار مهم از سوی محمدباقر قالیباف منتشر شد که بازخوردهای فراوانی در محافل سیاسی و رسانهای داشت. قالیباف حرفهای تازهای مطرح کرده و البته نقدهای قابلتوجهی هم به جناح اصولگرا داشت. او در این نامه از نواصولگرایی سخن گفته و به بدنه اصولگرایی توصیههایی برای چگونگی مواجهه با فضای موجود ارائه کرده بود. این نامه بازخوردهای متفاوتی هم در جناح اصولگرا داشت و هم البته با نوع خاصی از واکنشها میان اصلاحطلبان مواجه شد. برخی از اصولگرایان به استقبال این نامه رفتند و برخی دیگر از زمان انتشار و محتوای نامه گلایه داشتند. در این میان اما اصلاحطلبان هم تلاش خود را کردند تا از این نامه نهایت استفاده سیاسی را کرده و آن را نوعی شورش در جناح اصولگرا قلمداد کنند.
نامه جنجالی
اما این نامه چه محتوایی داشت که اینگونه با واکنشهای گسترده مواجه شد؟
فارغ از بخشهایی از این نامه که نقدهایی را به دولت مستقر وارد میکرد، در یک بخش از این نامه آمده بود: «در گفتوگو با شما جوانان مومن و دلسوز انقلاب و نظام و کشور، جوابهای متعددی در پاسخ به این دغدغهها شنیدهام که نشان میدهد بسیاری از شما دلیل شکستهای اخیر جریان اصولگرایی، در جلب نظر مردم در انتخابات را نتیجه اشکالات ساختاری، رویکردی و عملکردی در سطوح کلان و خُرد میدانید. بنابراین به این باور رسیدم که «تغییر اساسی در نحوه کنش جریان اصولگرایی» یکی از مطالبات اصلی امروز شما جوانان مومن و دلسوز انقلاب و کشور است. امروز دیگر روشن است که اصولگرایی باید با حفظ مبانی و ارزشهای انقلابی جمهوری اسلامی، در نگرش و شیوه سیاستورزی خود متحوّل شود و با گفتمان و چهرههایی نو، حرکت در راستای «نواصولگرایی» را هرچه زودتر آغاز کند. این انقلاب با تکیه بر شور و انگیزه جوانان پیروز شد و این نظام با فداکاری آنها بقای خود را تضمین کرد. در ادامه راه نیز چارهای جز تکیه بر جوانان در انجام کارهای بزرگ و ماندگار نیست و یکی از کارهای بزرگ جسارت «خودانتقادی» و متحولکردن اصولگرایی، بدون تضعیف این جریان در مقابل رقیبی است که اصلیترین هنر آن تزریق ترس مصنوعی به جامعه، بهقصد فراموشکردن وعدهها و ناکارآمدیهایش است. امیدوارم دیگر دوستان مسئول و اثرگذار در جبهه اصولگرایی این پیام و درخواست شما را، برای ایجاد این تحول بزرگ و ضروری، بشنوند و بدانند «خودانتقادی» و تغییر نشانه قوت است و نه ضعف.»
او در واقع در این بخش از نامهاش تلاش کرده بود تا ایده خود را که همان ایجاد نواصولگرایی است، مطرح کند. او در عین حال یکی از راههای رسیدن به این نواصولگرایی را خودانتقادی دانسته بود. این ایده قالیباف با موجی از واکنشهای موافقان و مخالفان مواجه شد.
اما این نامه یک بخش مهمتر دیگر هم داشت. آنجا که او نوشته بود: «شما امیدوارانه، فعالانه و آتشبهاختیار وارد صحنه شده، منتظر اقدامات از بالا به پایین در جریان اصولگرایی نباشید؛ زیرا تحلیل رفتارهای پس از انتخابات برخی دوستان نشان میدهد تصمیمگیری در این مورد در رأس جریان همچنان دچار اختلال است.» این بخش از نامه دلخوریهایی در سطوح از اصولگرایان به همراه داشت و البته موجب شد تا اصلاحطلبان هم برچسب فرمان شورش در جناح را به این نامه الصاق کنند.
قالیباف در ادامه پرسشهایی را نیز مطرح کرده و نوشته بود:
«1- از یک منظر آسیبشناسانه، «اصولگرایی» چه ضعفهای ساختاری، عملکردی و رویکردی دارد که باید آنها را اصلاح کرد؟ «نواصولگرایی» در این سه مورد کدام دغدغهها را باید مورد توجه قرار دهد؟ چتر نواصولگرایی باید شامل کدام گروههای جامعه باشد؟
2- چگونه و با چه روشی میتوان از اصولگرایی به سمت نواصولگرایی حرکت کرد و چهرههای جدیدی که میتوانند این کار را انجام دهند باید چه خصایصی داشته باشند و نقش جوانان در این روند چیست؟
3- پایگاه مردم در نواصولگرایی چگونه باید باشد؟ آیا ما نیازمند بازگشت به مردم و توجه به مطالبات و نقش آنها در اداره همه امور نیستیم؟ چگونه میتوان بدون چشمپوشی از آرمانها با واقعیت تغییر سبک زندگی طبقه متوسط کنار آمد؟
4- شیوه تعامل نواصولگرایی با دولت چگونه باید باشد؟
5- نسبت نواصولگرایی با رهبری انقلاب، نهادهای حاکمیتی و جریانهای سیاسی رقیب چگونه باید باشد؟»
بازگشت به سیاست
برخی میگویند محمدباقر قالیباف سال 97 را با ورود جدیتر به سیاست آغاز کرده است. برخی معتقدند او برای انتخابات مجلس برنامههایی دارد و برخی دیگر هم میگویند او به انتخابات ریاستجمهوری سال 1400 هم نیمنگاهی دارد. گویا میخواهد با حزب کار خود را با قوت بیشتری ادامه دهد. هرچه هست سال 97 در ادامه روزهای شلوغی برای محمدباقر قالیباف خواهد داشت.
دیدگاه تان را بنویسید