گفتوگوی مثلث با جلال جلالیزاده
جهانگیری نبود، روحانی رای نمیآورد
اسحاق جهانگیری یار کمکی حسن روحانی در انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم بود؛ شخصی که بیش از هر یک از کاندیداهای دیگر، هویتی اصلاح طلبانه داشت اما کاندیدای اصلاحطلبان نبود! بر خلاف نقش پررنگ و جسورانه وی در مناظرههای تلویزیونی و سنگتمامگذاشتن او برای حمایت از حسن روحانی، اما با تشکیل کابینه دوازدهم و کمرنگشدن حضور اصلاحطلبان، همه نگاهها متوجه جهانگیری بود. واکنش او به این بیتوجهی چه خواهد بود؟ تا آنجا که اختلافات درونی و رقابت درونی برای کسب کرسیهای وزارت در دولت دوازدهم سر باز کرد و این بار بر خلاف زمان رقابتهای انتخاباتی جهانگیری نقش چندانی نداشت، به حاشیه رفته بود و انتصابات جدید تحت تأثیر محمود واعظی انجام میشد. رفتهرفته و با عمیقشدن اعتراضات اصلاحطلبان به عملکرد روحانی و کمرنگشدن نقش آنها در دولت جدید، شایعه استعفای جهانگیری مطرح شد. شایعهای که در حد همان شایعه باقی ماند و هیچگاه رنگ واقعیت به خود نگرفت اما حکایتی جدید از عمق اختلافات میان دولت و اطلاحطلبان را روایت میکرد. بار دیگر این شایعه در محافل خبری با رنگ و لعاب بیشتری مطرح شد. تا آنجا که دولت بیانیه داد و تلاش کرد تا ماجرا را خاتمه دهد.
طی روزهای گذشته شایعاتی مبنی بر استعفا و کنارهگیری آقای جهانگیری از دولت دوازدهم منتشر شد؛ ارزیابی شما از مطرحشدن چنین موضوعی در شرایط کنونی چیست؟
در خصوص این موضوع باید چند نکته را مدنظر قرار داد. مهمترین آن این است که حمایت آقای جهانگیری از آقای روحانی با توجه به صداقت در گفتار و رفتار و اعتمادی که نزد افکار عمومی نسبت به آقای جهانگیری وجود دارد در امر پیروزی آقای روحانی بسیار حائز اهمیت و تأثیرگذار بوده است. اگر آقای جهانگیری حمایت نمیکردند و در مناظرهها و سفرهای استانی شرکت نمیکردند؛ آقای روحانی رأی نمیآورد. روحانی پیروزی خود را مدیون جهانگیری است. بسیاری از اصلاح طلبان از جمله خود من بهواسطه حمایت آقای جهانگیری از آقای روحانی به ایشان رأی دادیم و در انتخابات ریاستجمهوری از ایشان حمایت کردیم. نکته بعدی آن است که تحت تأثیر حضور آقای نوبخت و آقای واعظی در کابینه دولت، قدرت آقای جهانگیری کم شده است و ایشان نفوذ زیادی در کابینه ندارند. این موضوع در کنار کمصدای آقای جهانگیری متأسفانه در خارج از دولت با واکنشهای مختلفی روبه رو بوده است. اصلاحطلبان نسبت به کمتوجهی روحانی به جهانگیری نگران هستند. این در حالی است که با نفوذ بیشتر رئیسدفتر رئیسجمهور و سخنگوی دولت باعث میشود که معاون اول عملا کنار بکشد و این در صحنه عمل، به ضرر رئیسجمهور است. روحانی چهره کاریزمایی ندارد. اگر افرادی مثل آقای جهانگیری در کنار ایشان نباشند، رئیسجمهور نفوذ خود را در افکار عمومی از دست خواهد داد.
کمرنگشدن و حاشیهایشدن نقش آقای جهانگیری در دولت چه تأثیری را روی جریان اصلاحطلب خواهد گذاشت؟ به عبارت دیگر این موضوع، اطلاحطلبان را در چه موضعی قرار میدهد؟
تا اینجا هم عملکرد آقای روحانی به ضرر اصلاحطلبان تمام شده است، خصوصا اصلاحطلبانی که در شهرستانها هستند را با یأس و ناامیدی مواجهه کرده است. آنها خودشان را برای آقای روحانی و پیروزی ایشان در انتخابات هزینه کردهاند تا ایشان شعارهای اصلاحطلبانه خود را عملی کند؛ چون رئیسجمهور تنهاست و افرادی که در کابینه ایشان حضور دارند برای موفقیت و تحقق وعدهها و شعارهای آقای روحانی ناتوانند. افرادی هم مثل آقای جهانگیری که هم در حاکمیت و هم در بین تودههای مردم نفوذ و اعتبار دارند، میتوانند خلاء کماقبالی روحانی را پر کنند؛ کنار رفتن جهانگیری منجر به بیاعتبارشدن و واردشدن خدشه به دولت میشود که نتیجه آن را در پایینآمدن مشارکت مردم در انتخابات آینده خواهیم دید.
به عبارت دیگر معتقد هستید که ناکارآمدی دولت، پای اصلاحطلبان نوشته خواهد شد؟
عده ای از وزرا خود را اصلاحطلب نمیدانند اما برخی شهامت دارند و خود را اصلاحطلب میدانند. ولی در مجموع چون اصلاحطلبان خود را حامی اصلی رئیسجمهور میدانند، این امر موجب ضرر آنها خواهد شد.
آقای جهانگیری در نقش معاوناولی چه میزان در دولت دوازدهم کارآمد هستند؟ نظر شما در خصوص ماندن یا کناررفتن آقای جهانگیری از دولت چیست؟
باتوجه به وضعیت فعلی آنچه تکلیف انسان را سنگین میکند انجام تعهداتی است که بر دوش وی است. در شرایطی که روحانی بدون حمایت جهانگیری پیروز نمیشد، ایشان آمدند و شرایط به نفع آقای روحانی تغییر کرد که منجر به پیروزی ایشان در انتخابات شد. از نظر اخلاقی نمیتوان وقتی از فردی در انتخابات حمایت میکنند پس از پیروزی او را رها کنند. اگرچه روحانی قصد ندارد بار دیگر به سمت ریاستجمهوری برسد، اما عدم حمایت از او منجر به عدم اعتماد مردم و سلب اعتماد افکار عمومی خواهد شد. وقتی مردم ببینند کسی به خواسته آنها توجه نمیکند، موجب میشود که دید فرصتطلبی و منفعتگرایانهای در بین مردم شکل بگیرد و راه برای فرصتطلبان باز شود.
ماندن یا رفتن آقای جهانگیری، دو دیدگاهی است که در درون اصلاح طلبان حامیان خود را دارد. آیا این موضوع موجب شکلگیری اختلاف درونی بین این طیف سیاسی شده است؟
ماندن در قدرت با هر هزینه و به هر قیمتی به مصلحت نیست. وقتی فرد، هیچ کارآیی و نفوذی ندارد و نمیتواند کار خاصی انجام دهد، چرا باید بماند؟ اگر آقای جهانگیری هم در نقش معاوناول نمیتواند کارآیی داشته باشد چه اصراری است که برای حفظ مصلحت یا توجیه دیگران در کابینه بماند. اگر ایشان بماند و دولت همچنان ناکارآمد بماند، بسیاری از این هزینهها پای اصلاحطلبان نوشته میشود.
دیدگاه تان را بنویسید