حزب نزدیک به علی لاریجانی در کجای سیاست ایران قرار میگیرد؟
محافظهکاران عملگرا
کسانی که میگفتند با خروج ایالات متحده از برجام و شکست احتمالی توافق هستهای، ستاره اقبال سیاستورزی علی لاریجانی هم به عنوان یکی از حامیان برجام افول خواهد کرد، حالا نشانههایی پیدا شده برای اینکه دیگر نتوانند بر درستی گمانهشان اصرار کنند. حالا او آنچنان که از اخبار رسمی و غیررسمی محافل سیاسی به گوش میرسد گویا برنامههای تازهای برای تداوم سیاستورزیاش مهیا کرده است. از یکسو میگویند حزبی که چند سال است قرار است تاسیس شود، بالاخره به سرانجام رسیده و برخی حامیان نزدیک به او در حال آمادهسازی و شروع فعالیت این حزب هستند.
در این میان اما خبرهای دیگری نیز حاکی است که او یک تشکل سراسری دیگر را هم به راه خواهد انداخت. میگویند او جمعی از نمایندگان ادوار در سراسر کشور را ساماندهی خواهد کرد تا در آستانه انتخابات دست او برای ارائه فهرست باز باشد و بتواند به این صورت در این رقابت مهم حضور داشته باشد. همزمان گفته میشود او در مجلس نیز رایزنیهایی را برای بهبود شرایط سیاسیاش با نمایندگان عضو فراکسیون ولایی آغاز کرده است. همه این نشانهها، گویای اتفاقاتی است که میتواند آرایش سیاسی کشور را تحت تاثیر خود قرار دهد.
از حزب تا اتاق فکر
موضوع تشکیل حزب توسط علی لاریجانی، رئیس مجلس مساله قدیمی اما بلاتکلیف است. اطرفیان لاریجانی نیز در این باره چندان همنظر نیستند، مثلا سخنان کاظم جلالی کمتر تشکیل این حزب را نوید میدهد و بهروز نعمتی برخلاف او سخت پیگیر تحقق این امر است .
اینطور که به نظر میرسد انتخابات مجلس آتی و پیداشدن رقبای جدی برای کرسی ریاست مجلس، لاریجانی را به فکر انداخته است. همین بیست روز قبل حسن بیادی، دبیرکل حزب آبادگران در مصاحبهای گفته بود: «بعد از انتخابات مجلس دهم و قبل از انتخابات ریاستجمهوری سال 96 خیزی از سمت آقای لاریجانی برداشته شد، دعوت کرد و حتی آقای ناطقنوری هم بود اما مدتی که گذشت، دوستان سکوت اختیار کردند و دیگر جلسات را ادامه ندادند. این دوستان میگفتند ظاهرا برخی با نهادینهشدن تحزب موافق نیستند.» وی با بیان اینکه در یک جلسه راجع به ایجاد حزب فراگیر که با حضور آقای لاریجانی تشکیل شد، حضور داشتم، اظهار کرد: «من با خود آقای لاریجانی ارتباط داشتم و از طرف او به این جلسات دعوت شدم.» اظهارات جدید حسن زمانی، رئیس مرکز نمایندگان ادوار اما حاوی خبر مهمتری است. به نظر میرسد که حلقه اولیه حزب لاریجانی شکل گرفته است. به گفته او 25 نفر از نمایندگان ادوار اتاق فکری تشکیل دادهاند تا در مورد مسائل و موضوعاتی که برای رئیس مجلس مهم است، گفتوگو کنند. زمانی گفته است: «این اتاق فکر به مرکز نمایندگان ادوار مشورت میدهند و مسائلی که رئیس مجلس صلاح ببیند به این اتاق فکر ارسال خواهد شد و از نظرات این افراد استفاده خواهد شد.» وی تأکید کرده است: «بعضی از اعضای مجمع برای شرکت در جلسات از شهرستان به تهران سفر میکنند. تعدادی از مجمع نمایندگان ادوار بازنشسته و تعدادی از آنها در دستگاههای مختلف مشغول کار هستند.» به گفته وی، کارگروههای تخصصی مرکز با کمیسیونهای مجلس ارتباط خوبی دارند و کارگروهها با کمیسیونها جلسات مشترک میگذارند و نظرات خود را به اعضا و کمیسیونها اعلام میکنند. مرکز امور نمایندگان ادوار مجلس شورای اسلامی ۱۸۰۰ نماینده که از یک دوره تا ۶ دوره نماینده مجلس بودهاند را تحت پوشش دارد و این حتما پشتوانه خوبی برای شروع کار حزبی است. این همکاری را همینطور میتوان یک معامله برد - برد برای لاریجانی و نمایندگان ادوار دانست. هرچه باشد آنها برای بازگشت به بهارستان به حمایت عنصر اثرگذاری مثل علی لاریجانی نیاز دارند و لاریجانی نیز برای حفظ و ارتقای موقعیت خود نیازمند حمایتهای یک حزب قوی است.» همزمان با این اظهارنظرها یک نماینده نزدیک به علی لاریجانی درباره پیگیریهای خود و کاظم جلالی برای تشکیل حزب گفته است: «همچنان این پیگیریها ادامه دارد و انشاءالله خبرهای خوشی درباره این موضوع اعلام میشود.»
بهروز نعمتی با بیان اینکه از ظرفیت نمایندگان ادوار نیز برای تشکیل حزب استفاده خواهیم کرد، گفته است: «نمایندگان ادوار ظرفیت بسیار بزرگی هستند و نمیتوان این ظرفیت را نادیده گرفت. البته دایره حزب محدود به نمایندگان ادوار و نمایندگان فعلی مجلس نمیشود و افراد و شخصیتهای مختلف در مجموعه حضور خواهند داشت.» وی درباره اظهارات حسن بیادی که گفته «در جلسات قبل از انتخابات ریاستجمهوری که برای تشکیل حزب برگزار میشد آقای ناطق نیز حضور داشت»، اظهار کرد: «من خبر ندارم. ما را با بزرگان درگیر نکنید.» نعمتی درباره میزان جامعیت حزب علی لاریجانی خاطرنشان کرد: «البته شاید خود آقای لاریجانی بخواهد در حزب باشد اما این موضوع اصلا به آقای لاریجانی ارتباطی ندارد. کشوری خواهد بود. دوستان دنبال این هستند که حزبی تشکیل دهند که معتدلین گروههای مختلف در آن حضور داشته باشند. در مجموع جدی هستیم و مثل احزاب گذشته نخواهد بود که دورهای به طور مقطعی اعلام موجودیت کند و بعد کار رها شود.»
لاریجانی؛ پاستور یا بهارستان؟
وقتی در مورد علی لاریجانی باب بحث باز میشود بعضیها میگویند کار او برای ورود به مجلس سختتر از قبل شده است. اصولگرایان بعد از انتخابات 96 با آرایش سیاسی متفاوتی مواجه شدهاند و اصلاحطلبان هم در انتخابات هیاترئیسه نشان دادهاند که احتمالا استقلال را به ائتلاف ترجیح میدهند. اینها خبرهای خوبی برای لاریجانی نیست. او هم سیاستمداری نیست که ساکن بماند و تحت تاثیر تحولات باشد. حالا اما سوال این است که او چه در ذهن دارد به پاستور فکر میکند یا اینکه ترجیح میدهد برای همین ریاست قوهمقننه تلاشش را ساماندهی کند؟
برای شناخت طبع سیاسی او باید به سالهای نهچندان دور بازگردیم؛ جایی که پای او به قدرت رسمی باز شد. واقعیت این است که ورود او به سیاست با رویای رسیدن به پاستور همراه شد. نامزد شورای هماهنگی نیروهای انقلاب بود و نامداران اصولگرا پشت سر او قرار گرفته بودند. تحولات رخ داده در روزهای منتهی به انتخابات اما سبب شد دیگر همطیفان سیاسیاش هم وارد گود انتخابات شوند تا در نهایت او از ورود به مرحله دوم بازماند. احمدینژاد که به پاستور رفت او در شورای عالی امنیت ملی جایگزین حسن روحانی شد. حسن روحانی ماجرای این اتفاق را اینگونه شرح میدهد: «در تاریخ 18/5/1384 قرار بود در آژانس، جلسه اضطراری شورای حکام تشکیل شود. آقای احمدینژاد دو روز قبل از آن (١٣٨4/۵/١۶) به من زنگ زدند و خواستند که به ریاستجمهوری بروم. ایشان گفتند چرا آژانس میخواهد جلسه فوقالعاده بگذارد؟ گفتم میخواهند مساله راهاندازی اصفهان را بررسی کنند. گفتند آژانس حق ندارد چنین کاری بکند چون ما کار خلافی نکردهایم، خوب است با البرادعی تلفنی صحبت کنید. گفتم اینطور نیست که مدیرکل همهکاره باشد، اعضای شورای حکام آژانس، سفرای ٣۵ کشور هستند که براساس گزارش مدیرکل تصمیم میگیرند. بعد بحث شد که آژانس تحت نفوذ غرب است. پرسیدند چرا آژانس تحت نفوذ آنهاست؟ گفتم برای اینکه هم بیشتر بودجه آژانس را آنها میدهند و هم بر اکثر کشورهای عضو، نفوذ دارند. ایشان گفتند هزینههای آژانس در سال چقدر است؟ گفتم نمیدانم، مثلا چندصد میلیون دلار. گفتند شما همین حالا به البرادعی زنگ بزنید و بگویید ما کل مخارج آژانس را میدهیم. گفتم اولا آژانس نمیتواند بپذیرد، چون برای مخارج آژانس و بودجه آن، مقرراتی وجود دارد و ثانیا ما هم چنین حق و اختیاری نداریم چون اگر به جایی بخواهیم کمک بلاعوض کنیم، مجلس باید تصویب کند. گفتند من به شما میگویم، شما چه کار دارید! گفتم روش کاری من اینطور نیست و من چنین کاری نمیکنم. اگر اصرار دارید، خودتان با البرادعی صحبت کنید. در ادامه گفتم شما من را خواستید تا به من چنین توصیهای کنید یا مسائل مربوط به بحث هستهای را از من بپرسید؟ گفتند من نظرم را به شما میگویم. گفتم من فکر کردم من را خواستهاید تا به شما مشورت بدهم. اگر میخواهید چنین دستوراتی را بدون مشورت و تصویب در جلسه سران بدهید، خوب است زودتر، دبیر جدیدی را منصوب کنید و این دستورات را به او بدهید. بعد از آن جلسه هم با آقای علی لاریجانی تماس گرفتم و گفتم ظاهرا باید زودتر خود را آماده کنید و دبیرخانه را تحویل بگیرید.» سالها بعد از آن روز، هنوز این ماجرا رسانهای نشده است که چگونه علی لاریجانی برای شورای عالی امنیت ملی انتخاب شد؛ این پیشنهاد روحانی بوده یا اینکه او خبری از ماجرا داشته و تنها اطلاعرسانی کرده است. هر چه بود علی لاریجانی که به ساختمان خیابان آذربایجان رفت یک پرونده مهم را روی میز خود دید؛ «مذاکره با کشورهای غربی برای حل پرونده هستهای.» او یکباره به یک شخصیت مهم در حوزه سیاست خارجی ایران تبدیل شد. خیلیها گمان میبردند او و خاویر سولانا در نهایت این پرونده پرماجرا را به سرانجام خواهند رساند. ناگهان اما خبر آمد که علی لاریجانی از دبیری شورای عالی امنیت ملی استعفا کرده است. لاریجانی برای ادامه کار یک مانع بزرگ داشت؛ مانعی نه از آن سوی مرزها، بلکه جایی در همان نزدیکی خیابان آذربایجان. بزرگترین مانع پیشبرد مذاکرات در پاستور بود. خودش ماجرای استعفا را اینگونه تعریف میکند: «مسائلی که در دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی وجود دارد، جزو مسائل حساس کشور است که یکی از آنها مساله هستهای ایران است. مسائل گوناگونی که به منفعت و امنیت ملی مربوط میشود، آنجا مورد بررسی قرار میگیرد. من حس میکردم یک نوع اختلاف جدی مدیریتی با آقای احمدینژاد دارم. مسائل استراتژیک کشور با تانی و حسابشده پیش برود و احتیاج دارد همه بخشهای مختلف همگرایی داشته باشد. کارهای لحظهای نمیتواند صدق کند و برای کشور مشکلاتی ایجاد میکند. تا یک مدتی تحمل بود و بحث میکردیم اما از یک زمانی به بعد من دیدم به هرحال ایشان رئیسجمهور است و حق دارد و لزومی ندارد که بنده مزاحم ایشان باشم و نمیخواستم حضوری تحمیلی داشته باشم. در واقع سطح من این نبود.»
روزهای دیپلماتیک گذشت و زمانه سیاستورزی پارلمانی رسید. او که به ریاستجمهوری نرسیده بود حالا بنا داشت پارلمانتاریست شود. آن هم در شرایطی که از دوره هفتم، اصولگرایان اکثریت را در مجلس داشتند. او به قم رفت و با موجی از حمایتها پا به ساختمان هرمی بهارستان نهاد. حالا همه منتظر این بودند که او چه جایگاهی در این مجلس خواهد داشت. موج حمایتها در داخل مجلس هم آنچنان شد که اصولگرایان ترجیح دادند او را به ریاست مجلس برسانند و حداد را به حاشیه برانند. او در شرایطی رئیس یک قوه شد که در قوهمجریه همچنان محمود احمدینژاد در صدر قرار داشت. اصولگرایان هم دیگر آن نسبت سیاسی پیشین را با محمود احمدینژاد نداشتند، عاصی بودند و گلایهمند. از اینجا به بعد بود که نقش علی لاریجانی در سیاست داخلی ایران بسیار پررنگ میشود. لاریجانی در آن آشفتگی سامان سیاست ایران بهترین فرد برای کمک به مدیریت بحران و البته مواجهه با محمود احمدینژاد و عبور از قانونهای او بود. او بر مشی رئیس پیشین مجلس بر مدار مدارا با رئیس پاستور پیش نرفت. دوران احمدینژاد با همه سختیهایش تمام شد. حالا فردی رئیسجمهور شده بود که برای به ثمر رسیدن ایده مرکزیاش یعنی توافق هستهای نیاز به همراهی در پارلمان و سطوح حاکمیتی داشت. علی لاریجانی که نیازهای شرایط زمانه را به خوبی درک کرده بود با همه هزینههایی که میدانست مقابل تندروها متوجه او خواهد شد پا به میدان گذاشت و سهمی بزرگ در به تصویبرساندن توافق هستهای در پارلمان ایفا کرد. حمایتی که تندروهای اصولگرا را علیه رئیس مجلس تندتر هم کرد .یک انتخابات دیگر فرا رسید. حالا باید فهرستها بسته میشد. در میان اصولگرایان حالا بحث بر سر این بود که علی لاریجانی چه رفتار سیاسیای خواهد داشت. آیا او و همراهان سیاسیاش حاضرند در لیستی حضور یابند که محوریتش مواجهه و اعتراض به دولت مستقر است؟ آیا اصولگرایان بعد از دفاعیات او از برجام و روحانی حاضرند دور یک میز با او بنشینند؟ علی لاریجانی اما رفتاری متفاوت پیش گرفت تا اینبار او باشد که محوریت تصمیم را مشخص کند نه اصولگرایان. او ماجرای آن دوران و جلسات محرمانه را اینگونه برای هفتهنامه مثلث تعریف میکند: «تحلیلی از شرایط داشتم که فکر میکردم این آرایش موفق نیست. به آنها هم حدود 8 ماه پیش وقتی نمایندگان جامعه روحانیت مبارز اینجا تشریف آوردند صریح گفتم. من گفتم فکر میکنم «صحنه سیاسی داخل کشور با مختصات فعلی باید مورد ارزیابی قرار گیرد، این آرایشی که در حال شکلگیری است متناسب با شرایط نیست.» منتها این یک رای بود. شاید سایر دوستان آرای دیگری داشتند چون آن راه را انتخاب کردند، من خیلی موافق این نبودم. به همین دلیل نمیخواستم صدمهای هم از این قضیه بخورند، بنابراین به آقای موحدیکرمانی گفتم «چون جایگاه روحانیت را در انقلاب اصیل میدانم، از شخص شما حمایت میکنم ولی کاری به آرایش ندارم. شاید برخی سیاستهای تبلیغی و برخی مسائل دیگری که بیرون از اراده آنها بود موثر شد ولی تحلیل من هم دال بر این بود که اینها توفیق زیادی نخواهند داشت.» لاریجانی با وجود مستقل کاندیداشدن باز هم با رای بالا در صندلی نمایندگی قم در بهارستان ابقا شد. مجلس تشکیل شد، او برای رسیدن به صندلی ریاست مجلس رقیب اصولگرا نداشت، اینبار یک اصلاحطلب با سبد رای بالا رودررویش قرار گرفته بود؛ محمدرضا عارف. اما یک پدیده جالب و منحصر به فرد فضای سیاسی پارلمان را متفاوت کرد. هم اصلاحطلبان که به لحاظ خطکشیهای سیاسی رقیب سنتی لاریجانی محسوب میشوند و هم بخش تندتر اصولگرایان که همواره نقدهای تندوتیزی به لاریجانی داشتند یک صدا به این نتیجه رسیدند که علی لاریجانی باید رئیس مجلس شود؛ انتخابی مهم و معنادار.
روزهای عجیب و سخت
این اما پایان ماجرا نبود. از وقتی برجام به مشکل خورد سیاستورزی او هم با موانعی مواجه شد. آرایش سیاسی دستخوش تغییر شد و کار به آنجا رسید که در انتخابات هیاترئیسه مجلس او بسیار سخت توانست رئیس بماند. قضیه هم از این قرار بود که اصلاحطلبان دیگر ترجیح داده بودند با نامزد خودشان در انتخابات شرکت کنند. تا چند هفته بعد از این انتخابات هنوز هم میشد تاثیر این فضای تازه سیاستورزی را در علی لاریجانی مشاهده کرد. حالا اما همه چیز تغییر کرده است. او تلاش میکند با شیفت سیاسی حسن روحانی که در دو هفته اخیر رخ داده است خود را تطبیق دهد و مانند او از فضای سخت عبور کند. علی لاریجانی فعلا دو پروژه مهم دارد؛ حزب و اتاق فکر مجمع نمایندگان. نکته اما این است که اشخاص دیگری هم به او کمک میکنند از علیاکبر ناطقنوری گرفته تا حسن روحانی. باید منتظر ماند و دید او با چه سرنوشتی مواجه خواهد شد. به نظر میرسد که اگر روحانی اعتدال و توسعه را تبدیل به بخش چپ میانهرو ی کرد، لاریجانی قصد دارد با حزب جدیدش بخش راست میانهروی را پوشش دهد.
دیدگاه تان را بنویسید