پشت پرده دعوت ترامپ از تهران چیست!
کدخبر:
26839
دونالد ترامپ در خلال اظهارات تندی که علیه ایران به زبان رانده، در چرخشی ناگهانی با بیان اینکه در دستش شاخه زیتونی دارد برای مذاکره اعلام آمادگی کرد. اما چه چیزی باعث مهار زبان تند و تلخ رئیس جمهوری آمریکا و اندیشیدن به «گفت وگوی بدون پیش شرط» با تهران شده است.
ترامپ از یک سو به «تهدید، تحریم و نمایش های تبلیغاتی» علیه ایران متوسل شده و از سوی دیگر خود را مذاکره کننده ای معرفی می کند که میز مذاکره را آماده کرده و منتظر رقیب است تا چشم در چشم وی به گفت وگو بنشیند.
رئیس جمهوری آمریکا در ماه های اخیر دو دیدار مهم با همتای روس خود «ولادیمیر پوتین» و «کیم جونگ اون» رهبر کره شمالی داشته که وی را در سرخط مهمترین بولتن های خبری و محافل سیاسی دنیا قرار داده است. او حالا عزمش را جزم کرده تا با فراهم کردن زمینه های دیدار با مقام های ایرانی سه گانه جهانی خود را تکمیل کند.
سیاست خارجی آمریکا در حدود یک سال و نیمی که ترامپ در کاخ سفید سکنی گزیده، حول محور شخصیت او تعریف و اجرا شده است. رئیس جمهوری آمریکا بیش از هر چیزی علاقه دارد تا هم میراث سلفش باراک اوباما را نابود کند و هم اینکه ماموریت های غیرممکن یا دشوار را به نتیجه برساند. به باور منتقدان ترامپ، او امیال شخصی خود را محور اداره کشور قرار داده و فعالانه می کوشد در صدر اخبار باقی بماند.
دعوت ترامپ از ایران برای نشستن سر میز مذاکره می تواند دلایل محتمل دیگری نیز داشته باشد و در عین حال ابهاماتی هم درباره آن وجود دارد. ترامپ موضوع دیدار بدون پیش شرط با ایران را در پاسخ به پرسش یک خبرنگار مطرح کرد، نه در یک سخنرانی ویژه درباره ایران یا سیاست خارجی آمریکا. بنابراین هنوز معلوم نیست که این اظهارات، بخشی از راهبرد و سیاست دولت آمریکا در قبال ایران است یا صرفا تلاشی است تا ترامپ همچنان یک سلبریتی سیاسی بماند.
علاقه ترامپ به هم صحبتی با ایرانی ها خبر تازه ای نیست. او سال گذشته در نشست سالانه مجمع عمومی سازمان ملل انتقادات شدیدی را متوجه ایران کرد اما روزنامه واشنگتن پست خبر داد رئیس جمهوری آمریکا اندکی بعد در حاشیه همان نشست از امانوئل مکرون رئیس جمهوری فرانسه خواسته بود تا واسطه شود و به برقراری تماس مستقیم میان او و حسن روحانی رئیس جمهوری ایران کمک کند.
ترامپ امسال در چند مورد دیگر از جمله اواسط خرداد ماه در گفت وگوی تلفنی با «ترزا می» نخست وزیر انگلیس اعلام کرده بود که آماده است «توافق جدید و جامعی» با ایران داشته باشد. این اظهارات گویای آن است که وی میل به مذاکره دارد.
دولت آمریکا با آغاز کارزارهای دیپلماتیک، اقتصادی و تبلیغاتی علیه ایران و همچنین پیشنهاد مذاکره، از همان رویکردی بهره می گیرد که در قبال کره شمالی به کار برد. ماهیت و موقعیت جهانی کره شمالی و ایران از هم تفاوت دارد. از همین رو، استفاده از یک روش واحد در تعامل با هر یک از این بازیگران نتیجه بخش نخواهد بود.
جان بولتون مشاور امنیت ملی ترامپ گفته بود در مذاکره با کره شمالی باید از الگوی لیبی استفاده کرد. این سخن حاکمان پیونگ یانگ را برآشفت زیرا به نظر می رسید که آمریکا قصد دارد همانگونه که واشنگتن، مقام های کره شمالی را به سرنوشت «معمر قذافی» دچار کند. آمریکا برنامه هسته ای قذافی را منحل کرد و در نهایت به سرنگونی وی کمک کرد.
اما این واقعیت آن است که کره شمالی از موضع قدرت وارد مذاکره با آمریکا شد «کیم جونگ اون» به عنوان فاتحی به اتاق مذاکره رفت که موفقیت های زیادی در حوزه موشکی و هسته ای داشت. مهمتر آنکه پیونگ یانگ، برخلاف لیبی قذافی، دارای توان بازدارندگی هسته ای است.
الگوی رفتاری آمریکا در قبال پیونگ یانگ ترکیبی از تهدید و دعوت به مذاکره بود. ترامپ همین ترفند را در قبال ایران به کار گرفته است. اما ایران می گوید که بی احترامی را بر نمی تابد و زبان تهدید را نمی پذیرد. «محمدجواد ظریف» وزیر خارجه ایران به واشنگتن یادآور شده که به ایرانی ها و تعهدات بین المللی احترام بگذارد.
به نظر می رسد که بازخوانی فضای سیاسی آمریکا تا حدودی مشخص کند که هدف ترامپ از پیشنهاد مذاکره چیست و امکان هر گونه گفت وگوی احتمالی چقدر است. باید دید که ترامپ آیا برای فرار از فشارهای داخلی به گزینه مذاکره روی آورده یا صرفا قصد دارد که یک موفقیت تاریخی را به نام خود ثبت کند؟ باید به این نکته نیز توجه داشت که آیا رئیس جمهوری آمریکا به راستی به دنبال حل مسائل جهانی است؟
قلم بدستان و تحلیلگرانی در آمریکا هستند که باور دارند، ترامپ تا حد زیادی برای فرار از فشارهای داخلی دست به ماجراجویی خارجی از جمله خروج از برجام زده است.
بزرگترین موضوع مرتبط با آمریکا، تحقیقات بازپرس «رابرت مولر» درباره اتهام دخالت روسیه در انتخابات 2016 و کمک به پیروزی ترامپ است. ترامپ گزارش نهادهای اطلاعاتی آمریکا درباره دخالت روس ها را رد کرده و گفته حرف پوتین درباره دخالت نداشتن در انتخابات آن سال را باور می کند. روزی نیست که رسانه ها ترامپ را به خاطر تبانی با روس ها و این موضعگیری به صلابه نکشند.
انتظار می رود طی هفته های آتی تحقیقات مولر تمام شده و نتیجه آن اعلام شود. در صورتی که ثابت شود ستاد انتخاباتی ترامپ و روس ها تبانی کرده اند و کرملین در انتخاب وی نقش داشته است، اعتبار ریاست جمهوری او زیر سوال خواهد رفت. بدین ترتیب، ترامپ اولین رئیس جمهوری در تاریخ آمریکا خواهد شد که مشروعیتش به دلیل دخالت نیروی خارجی از بین می رود.
اما ترامپ در طراحی سناریوی خروج از برجام در مسیر خطیری گام نهاده و لازم است او حساسیت های تعامل با ایران را دریابد. در این زمینه سرنوشت «جیمی کارتر» رئیس جمهوری اسبق آمریکا شاید راهشگا باشد. کارتر به دلیل تسخیر سفارت آن کشور در تهران و ناتوانی در بازگرداندن آنها اعتبارش را نزد مردم از دست داد و نتوانست برای بار دوم به ریاست جمهوری برسد.
ترامپ شروطی در مورد موشک ها، برنامه هسته ای و قدرت منطقه ای ایران تعیین کرده که از دیدگاه بسیاری ناظران تحقق آنها غیرممکن است و امکان دارد او را به سرنوشت کارتر دچار کند.
علاوه بر این، اساسی ترین عاملی که باعث می شود تا آمریکای ترامپ مذاکره کننده خوبی نباشد، خروج یکجانبه از برجام است که از آن کشور یک شریک نامعتبر ساخته است. ترامپ پیش از آنکه کشوری را به مذاکره دعوت کند، لازم است که از همان ابتدا عزم خود را برای پایبندی به توافق نهایی نشان دهد و در کمال احترام رفتار کند. از نظر ایرانی ها «احترام به ملت بزرگ ایران، کاهش خصومت ها و بازگشت آمریکا به برجام» می تواند وضعیت بهتری برای دو طرف رقم بزند. از این منظر، چیدمان میز و دکوراسیون اتاق مذاکره مهم نیست بلکه پایبندی به توافق و ارائه ضمانت اجرایی است که آن را ارزشمند می کند.
دیدگاه تان را بنویسید