تکاپوی هسته سخت اصلاحات برای فرار از بحران
روزهای سخت اصلاحات
یخ سکوت اصلاحات آب شد. سیدمحمد خاتمی در دیدار نمایندگان ادوار مجلس پس از مدتها سردرگمی راهبرد اصلاحات در قبال وضعیت کشور سخن گفت. او مشکلات اقتصادی را ریشهدار و به خاطر اشکالات ساختاری و عملکردی دانست و برای برونرفت از مشکلات جامعه خواستار رفع حصر شد و در همین راستا اظهار کرد: «حصر استخوانی لای زخم است و بخش زیادی از جامعه را دلخور و ناامید کرده و هیچ فایدهای هم نداشته است. وقتی رهبری، حل مسأله را به شورای امنیت ارجاع میدهند، باید به سرعت این معضل حل شده، حصر شکسته و محدودیتها برداشته شود.» سپس خواهان پاسخگویی دولت در قبال ناکارآمدی اقتصادی شد. پس از رهبر اصلاحات نوبت به سعید حجاریان رسید؛ او از حامیان جدی دولت حسین روحانی در انتخابات ریاستجمهوری یازدهم و دوازدهم بود.
سعید حجاریان وضعیت دولت روحانی را «تعلیق در تعلیق» میداند و در راستای توصیف این وضعیت اظهار کرد: «در شرایط تعلیق عمل ارادی از کنترل خارج و بخشی از واقعیت محقق شده است. شما توجه کنید، امروز ترامپ میگوید بیایید و مذاکره کنید، پمپئو هم شروط دوازدهگانهاش را مطرح میکند. چنان که میبینیم گزینه مطلوب ما در میان گزینهها وجود ندارد. این در حالی است که زمان اوباما چند گزینه داشتیم و میتوانستیم مساله را حل کنیم. این امکان وجود داشت که قراردادها سریعتر امضا شود و سرمایه و هواپیما و... در یک فرآیند برگشتناپذیر به زمین ایران بیاید.» سعید حجاریان اصلیترین مولفه دولت تعلیق در تعلیق را ناتوانی در تصمیمگیری توصیف میکند و در همین راستا اظهار کرد: «دولت جرأت تصمیمگیری ندارد، بههمیندلیل همیشه میخواهد زمان بخرد. در واقع بهدنبال قضا و قدر است تا دری به تخته بخورد و شرایط طرف مقابل عوض شود.» و در مرحله آخر خواهان مرزبندی میان اصلاحات و دولت میشود زیرا «دولت کرخت و گیج است و در زمین اصلاحات بازی نمیکند» و در راستای عبور از دولت حسن روحانی اظهار کرد: «معتقدم میشود اصلاحطلبان بگویند دولت روحانی، دولت ما نیست؛ مشروط بر اینکه ذکر کنند دولت، متعلق به چه جریانی است. «هسته سخت اصلاحات» قدرت در تقدیر است؛ یعنی دولت پنهان اصلاحطلبان است. اگر این هسته شکل بگیرد، میتوان مرزها را مشخص کرد و صراحتا عنوان کرد که دولت در چه زمینی بازی میکند.» پس از مشارکتیها نوبت به مجاهدین انقلاب میرسد؛ حالا آنان باید سخنان رئیس دولت اصلاحات را رساتر بیان کنند. همان تیم قدیمی با مرکزیت سیدمصطفی تاجزاده، بهزاد نبوی و محمد سلامتی روایتگر جریان تصمیمساز اصلاحات هستند. آنان معتقدند که «رفتارهایی نظیر ایجاد تضییقات علیه دراویش، دستگیری فعالان محیطزیست به اتهامات بیپایهای نظیر جاسوسی و طرد و حذف نیروهای متخصص و خبره به اتهامهای واهی از جمله داشتن تابعیت دوگانه و وابستگی به بیگانه» سودی برای کشور ندارد، بلکه «موجب فرسایش ظرفیت و توان ملی در مقابله با مشکلات و تهدیدها میشود.» بنابراین باید برای ایجاد حس همبستگی ملی «اعلام عفو عمومی و رفع حبس و حصر منتقدان سیاسی» صورت بگیرد. مهمترین بند بیانیه اعضای سازمان مجاهدین انقلاب راهکار برونرفت از مشکلات در بعد داخلی است؛ آنان مقصر مشکلات فعلی را افرادی معرفی میکنند که حامی «قرائتهای انحصارگرایانه از نظام اسلامی» هستند و باید شرایط به نفع «برداشتهای مردمسالارانه و سازگار با مقتضیات جهان» تغییر پیدا کند.
سهگانه تحلیلی اصلاحات
برآیند سخنان رئیس دولت اصلاحات و سعید حجاریان و بیانیه مجاهدین انقلاب را در سه سطح میتوان صورتبندی کرد:
1- عبور از دولت با شیب ملایم
اصلاحات قربانی دولت اعتدال خواهد شد. این هشدار هسته اصلی اصلاحات به سیدمحمد خاتمی است. آنان معتقدند که شرایط حاکم در جامعه موجب فرسایش سرمایه اجتماعی دولت دوازدهم شده است و برخلاف وعدههای انتخاباتی، روند حرکت دولت مورد اقبال جامعه نیست. برآیند تحلیلی درونی اصلاحات عبور از دولت دوازدهم با شیب ملایم است. سخنان رهبر اصلاحات و سعید حجاریان استمرار همان برآیند تحلیلی درونی با کاهش ضریب حساسیت است. به نظر میرسد که تصمیمسازان جریان اصلاحات خواهان عدم پذیرش مسئولیت سیاسی حضور دولت دوازدهم با راهبرد «تکرار» رئیس دولت اصلاحات هستند و این اقدام راهبردی نیازمند تکاپوهای مرزبندی شفاف است. این اقدامات حرکتی بازدارنده در قبال عدم حمایت جامعه ایرانی از جریان اصلاحات در انتخابات مجلس شورای اسلامی و ریاستجمهوری آینده است.
2- ممانعت از فرسایش سرمایه اجتماعی
فرسایش سرمایه اجتماعی اصلاحات از انتخابات ریاستجمهوری یازدهم آغاز شد. اصلاحطلبان خواهان سیطره قدرت در قوهمجریه بودند ولی حسن روحانی نرمالیزاسیون را مدنظر داشت و از سوی دیگر باید سهم قدرت اصولگرایان حامی دولت را اعطا میکرد. استمرار فرسایش سرمایه اجتماعی اصلاحات با کلیدواژه ناکارآمدی دولت همسو است. بدنه غیرتشکیلاتی ولی حامی اصلاحات پس از ناکامیهای متوالی دولت در حل معضلهای اقتصادی سرخوردگی شدیدی پیدا کردند؛ هرچند حامیان تشکیلاتی نوک پیکان انتقادات را به سمت محمدرضا عارف نشانه گرفتند. مقطع شتاببخش فرسایش سرمایه اجتماعی اصلاحات در دی ماه 1396 رخ داد. اصلاحطلبان در قبال آشوبهای خیابانی واکنشی همسطح با اصولگرایان نشان دادند و این به منزله الزامات حضور در حاکمیت با وجود شعار جامعهگرایی از سوی برخی از حامیان تندرو اصلاحات پنداشته شد و برخی از این افراد تندرو را به سمت بیعملی سیاسی و یا قرابت با جریان برانداز سوق داد.
3- ناکارآمدپنداری حاکمیت
اصلاحات از بدو پیدایش نسبت به حاکمیت تعلق خاطر جدی نداشت. همراهی با فتنه 1378 و 1388 موید تایید این گزاره است. از سوی دیگر موج شدید عملیات روانی دشمن با برجستهسازی فشارهای اقتصادی، نادیدهگیری پیشرفتهای جمهوری اسلامی و تصورسازی مناسب از رژیم پهلوی، حاکمیت را آماج حمله قرار داده است. جریان اصلاحات برای حفظ سرمایه اجتماعیاش، ناکارآمدی دولت حامی را به فراموشی میسپارد و نوک پیکان انتقادات را به سمت حاکمیت هدایت میکند تا از این طریق بر تصویر ناکارآمدی حاکمیت و تکاپو برای جایگزینی افزوده شود. سویههای چنین رویکردی در بیانیه سازمان مجاهدین انقلاب به شکل جدی وجود دارد.
دیدگاه تان را بنویسید