پیام سید محمد خاتمی به جامعه و حکومت چه بود؟
عبور از دولت، فاصلهگذاری با نظام
رئیسجمهور اسبق پس از مدتها سکوت در برابر مشکلات ایجادشده توسط دولت مورد حمایت خود و بیعملی نمایندگان طیف اصلاحات در مجلس، سرانجام در دیدار با تعدادی از نمایندگان ادوار مجلس، لب به سخن گشود اما نه برای پذیرش مسئولیتی که در معرفی و حمایت از کاندیداهای انتخاباتی داشت، بلکه برای عوضکردن زمین بازی از «پیگیری مطالبات اقتصادی از دولت» به «سیاسیبازی». سید محمد خاتمی در این دیدار تلاش کرده تا با جداکردن خط «اصلاحات» از «براندازان»، براندازان را مخالف اصلاحات جلوه داده و اصلاحات را سدی در برابر معاندان نظام اسلامی معرفی کند.
محمد خاتمی در این دیدار به جای مطالبه از دولت برای دستکشیدن از رویه موجود و کمر همتبستن برای حل مشکلات، توپ را به زمین ایرادات ساختاری انداخته و مدعی شده است: «مشکلات اقتصادی کشور ریشههای تاریخی دارد ولی اشکالات ساختاری هم به آن افزوده است.»این ادعای وی در حالی است که در دوران انتخابات، با وجود ارائه وعدههای عجیب و غریب از سوی کاندیدای مورد حمایت اصلاحطلبان، اعم از «تحول اقتصادی در صد روز» و... هیچ اعتراضی از سوی خاتمی شنیده نشد و آن چیزی که از سوی وی اعلام شد تنها «تکرار رأی به روحانی» بود.
فارس در مطلبی در این مورد نوشته است که اگر وی معتقد بوده و هست که مشکلات اقتصادی در کشور به دلیل وجود ایرادات ساختاری است، چرا در دوره تبلیغات انتخاباتی در برابر وعدههای واهی که از سوی کاندیدای مورد حمایت وی سر داده میشد و مردم را به بهشتی برین و عاری از مشکلات اقتصادی وعده میدادند، سکوت کرده بود؟ آیا وی در آن زمان از ایرادات ساختاری مطلع نبود یا اکنون برای فرار از پاسخگویی در برابر افکار عمومی به دلیل حمایت از روی کارآمدن یک دولت فاقد عملکرد درست در حوزه اقتصاد، این بهانه را تراشیده است؟
محمد خاتمی همچنین در این دیدار خواستار «ایجاد فضای همبستگی و نزدیکی تمام جریانها به هم، تغییر فضای حذف و نفی و دفع یکدیگر با بدبینی و تنگنظری» شده است اما مرور مواجهه وی و طیف اصلاحات با منتقدان خود، بهویژه در دوره دوم خرداد، پرده از این ادعا برمیدارد.
چه کسی هست که بهخاطر نیاورد در دوران دوم خرداد، سیل انبوه روزنامههای موسوم به «زنجیرهای» راه افتاد تا هرگونه انتقاد از شخص رئیسجمهور و سیاستهای دولت را در حد کفر بالا برده و با بدترین وجه ممکن، زمینه از میدان بهدرکردن منتقدان و ترور شخصیتی آنان را فراهم کنند؟ ماجرا از آن قرار بود که در مراسم روز دانشجو در دانشکده فنی دانشگاه تهران در سال 83 و در میان صحبتهای سیدمحمد خاتمی، عدهای از طرفداران دولت اصلاحات نسبت به او انتقاد داشتند و همین انتقاد موجب شد تا خاتمی برافروخته شده و بگوید: «این خلاف دموکراسی است، این چه وضعی است که ایجاد کردهاید، مگر شما چند نفر هستید که هو میکنید؟ کاری نکنید که بگویم بیرونتان کنند، آدم باشید، گوش بدهید و تحمل کنید.» آیا محمد خاتمی، نوع مواجهه اصلاحطلبان با مرحوم هاشمیرفسنجانی را از خاطر برده است که انبوهی از اهانتها به وی در قالب مقالات و یادداشتها و کتب، با مجوز دولت وی منتشر میشد تا رئیس فقید مجمع تشخیص مصلحت نظام را مورد ترور شخصیتی قرار داده و زمینه حذف وی از مجلس شورای اسلامی و حتی سپهر سیاسی کشور را فراهم کنند؟ آیا از خاطر برده است که کتاب «عالیجناب سرخپوش» با مجوز دولت وی توسط اکبر گنجی منتشر شد تا اتهام قتل مرحوم حجتالاسلام سیداحمد خمینی را به مرحوم هاشمیرفسنجانی منتسب کند؟ آیا از خاطر برده است که کاریکاتور یک عالم دینی [اتفاقی که پس از وقایع ملیشدن صنعت نفت در ایران سابقه نداشته است] را تنها به جرم انتقاد از ولنگاری فرهنگی و ترویج بیدینی در جامعه، توسط اصلاحات و حامیان آنها در روزنامهها منتشر کردند؟ این موارد تنها گوشهای از 8 سال سرکوب و ترور شخصیت منتقدان در دولتی است که جناب خاتمی سکاندار آن بوده و اکنون ژست تحمل منتقدین را به خود گرفته است.
رئیس دولت اصلاحات در این دیدار، به جای ارائه راهکار برای حل معضلات اقتصادی، مانند تمام دوران ریاستجمهوری خود که «سیاسیبازی» را بر حل معضلات اقتصادی ترجیح داده بود، خواستار آزادی «زندانیان سیاسی و عقیدتی» شده است. فارغ از اینکه آیا وی در جایگاهی قرار دارد که چنین حکمی صادر کند، نکته اینجاست که ادعای وی مبنی بر وجود «زندانیان سیاسی و عقیدتی» بارها نه از سوی مقامات دستگاه قضائی یا امنیتی که از سوی حسن روحانی و محمدجواد ظریف رد شده است. به عنوان نمونه، وزیر امور خارجه کشورمان در مصاحبه با چارلی رز، مجری تلویزیون پیبیاس آمریکا در اردیبشهت 94، با رد ادعای نهادهای بینالمللی تحت سیطره آمریکا مبنی بر وجود زندانی عقیدتی در ایران، گفته بود: «ما در ایران هیچکسی را به خاطر عقیدهاش زندانی نمیکنیم. افرادی که جرائمی مرتکب میشوند یا قوانین کشور را نقض میکنند، نمیتوانند پشت اینکه روزنامهنگار یا فعال سیاسی هستند، پنهان شوند.»(1) محمد خاتمی در این دیدار، راهکارهایی برای خروج از شرایط فعلی کشور ارائه کرده که ارتباطی با حل مشکلات مردم ندارد و در نهایت هم جهت مطالبات خود را به سوی رهبر معظم انقلاب نشانه گرفته است: «با همه وجود از رهبری درخواست میکنم که با فرمان و دستورات خود، مسائل و مشکلاتی که امروز کشور را دچار چالش کرده حل کنند.» اما نکته قابل تأمل در این میان، همان رفتار متناقض خاتمی در مواجهه با اختیارات رهبری است که از ابتدای حضور وی در انتخابات خرداد 76 تا به امروز ادامه داشته است. وی هرگاه به دنبال گرفتن ژست متفاوت و بازکردن جا برای خود در میان اپوزیسیون بوده، رهبری را محدود در چارچوب قانون اساسی معرفی میکرد، اما بهدفعات این ادعای خود را نقض کرده و برای حل مشکلات خواستار استفاده رهبر انقلاب از اختیارات فراقانونی خود شده است. برای تشریح دقیق این مساله تنها کافی است این بخش از دیدار حساس رهبر معظم انقلاب اسلامی با نمایندگان کاندیداهای انتخابات ریاستجمهوری ۱۳۸۸ در روزهای آغازین فتنه ۸۸ برای بررسی ادعای تقلب و... را مرور کنیم که در بخشی از آن، مقام معظم رهبری به دوره خاتمی اشارهای داشتند: «جناب آقای خاتمی وقتی سال ۷۶ میخواستند کاندیدای ریاستجمهوری شوند، آمدند پیش بنده و گفتند که بنده عقیدهام این است که رهبری بایست در چارچوب قانون اساسی عمل کند. بنده به ایشان گفتم بسیار مطلب خوبی است ولی شما جناب آقای خاتمی، کسی خواهی بود که در آینده بیشترین تقاضاها را برای استفاده از اختیارات فراتر از قانون اساسی رهبری جهت حل مشکلات کشور خواهید داشت. در طول سالهای ریاستجمهوری، ایشان بارها نامه میزدند که فلان مطلب را تنها شما میتوانید حل نمایید و بنده مینوشتم که با توجه به اینکه درخواست شما در چارچوب قانون اساسی نیست، مکتوب بنویسید که موضوع از طریق اختیارات فراتر از قانون اساسی رهبری حل شود و ایشان بارها و بارها چنین مطلبی را مکتوب نمود.
سه پیشنهاد اخلاتی به رئیس دولت اصلاحات
اما این سخنان خاتمی بازخوردهایی هم داشته است.
محسن مهدیان، فعال رسانهای طی یادداشتی درباره اظهارات رئیس دولت اصلاحات در کانال تلگرامی خود نوشت:
پیشنهاد اول: در اعتراضات خیابانی شرکت کنید
به آقای خاتمی پیشنهاد میکنم در اعتراضات خیابانی کنار مردم باشند تا از نزدیک شعارها را بشنوند. برای او و جریان متبوع وی خوب نیست که پیشنهادشان برای خروج از وضع موجود تا این میزان متفاوت از خواست مردم باشد. واقعا تصور کردید مردم برای تغییر نگاه رسانه ملی، عفو عمومی، رفع حصر و یا برگزاری هیات منصفه به خیابان آمدند؟
پیشنهاد دوم: به دولت خیانت نکنید
پیشنهاد می کنیم که مرد باشید و جاخالی ندهید. کسی که امروز باید پاسخگو باشد شمایید. مشکلات پیچیده اقتصادی بر گرده دولتی است که با پروژه «تکرار میکنم» شما به قدرت رسیده است. ناکارآمدی مجلس نیز؛ خواب غفلتآلود شورای شهر هم. امروز، روز تبری شما از دولت نیست. بایستید و پاسخو باشید.
پیشنهاد سوم: صادق باشید
هرچند ژست انتقاد شما از دولت پسندیده نیست، ولی حداقل در همین انتقاد ساده هم صادق باشید. چطور ممکن است به دولت انتقاد کنید ولی راهکارتان برای عبور از وضع موجود، رفع حصر و عفو عمومی و غیره باشد. چطور ممکن است از دولت انتقاد کنید اما اصلاحطلبان مجلس حاضر نباشند سوال از رئیسجمهور را امضا کنند؟
مردم از ما عبور کردند
اما جلاییپور هم در تحلیلی در این مورد گفته است:«گفته میشود مردم دیگر از اصلاحات و خاتمی عبور کردهاند. این سخن تا حدی درست است و اصلاحطلبان در جامعه ریزش رأی داشتهاند، ولی به سه دلیل اصلاحطلبان همچنان نیروی جدی تغییر و همراه در ایران هستند. دلیل اول اینکه بر اساس نظرسنجیها، ۶۰در صد مردم جامعه دنبال تغییرات کم هزینهاند. این همان پایگاه اجتماعی اصلاحات است. دلیل دوم اینکه نظرسنجیها خصوصا مقایسه آنها برای تحلیل وضع اصلاحطلبان مفید است ولی تنها منبع برای ارزیابی نیست. شواهد دیگری هم در جامعه برای ارزیابی هست. مثلاً به وضع «نیروهای تغییر» در شرایط امروز ایران نگاه کنید و با هم مقایسه کنید و ببینید کدامشان درعمل اعتمادزاترند. درست است وضع افکار عمومی اصلاحطلبان خوب نیست ولی در میان نیروهای تغییری که ذکر شد «خاتمیان» یا اصلاحجویان از همه قابل اعتمادترند. تازه توجه داشته باشید هنوز نه حاکمیت، نه دولت و نه اصلاحطلبان اقدامات خود را برای پاسخ به مطالبات مردم معترض انجام ندادهاند. دلیل سوم اینکه اگر ترامپ تهدیداتش را بیشتر کند، «ملیگرایی مثبت اما خفته ایرانی» را بیدار و مشارکت را در امور عمومی بیشتر میکند (لذا من در افق دو سال آینده سال سختی برای حاکمیت و جامعه ایران میبینم اما شکست سیاست ترامپ را بیشتر از شکست ایران محتمل میدانم).»
اما سایت مشرق هم در مطلبی در این مورد نوشته است:
خاتمی اگر هم دلسوزیای نسبت به شرایط کشور دارد بایستی در روزهایی که برادرش میگفت ما اصلاحطلبان تضمین روحانی هستیم رسول منتجبنیا تأکید میکرد اصلاحطلبان «فدائیان روحانی» هستند و... جلوی این رفتارهای سفیهانه را میگرفت تا مشکلات فعلی بروز نکند. اما او خود به جمع اینان پیوست و عاشقانه برای ادامه راه رئیسجمهور روحانی تَکرار کرد.
اکنون نیز نباید برای بدن بیماری که با دارو و خوددرمانی بهبود مییابد، «جراحی» را تجویز کرد. البته اینکه آقایان در ستاد جریان خاص نمیخواهند نوشداروی وضع موجود را به دست روحانی برسانند، مساله دیگریست... گفتنی است، برخی محافل تحلیلی مدتهاست تأکید دارند که جریان سیاسی خاص به دنبال ایجاد «فتنه اقتصادی» و شکل دادن به اعتراض ظالمانه در کشور است.
طرحی با عملگری لیدرهای فتنه 88 که قرار است در آن ضمن ایجاد مشکلات تعمّدی در اقتصاد کشور، کاستن از سرعت پیشرفت کشور و همزمان دادن آدرس خیابان به مردم؛ مقصر اصلی وضع موجود نیز جریانات اصیل انقلابی، رأس نظام و نهادهای امین کشور جلوه داده شوند.در بیان امارههایی برای این تحلیل میتوان به تأکید رسانههای دولت بر ناامیدی و سرخوردگی مردم، صحبت کسانی از جریان خاص درباره «فردای براندازی»، اصرار اصلاحطلبان بر اینکه اغتشاشات دی ماه 96 با شدت بیشتری تکرار خواهد شد و حتی میلیونی خواهد بودو تأکید بر اینکه نظام جمهوری اسلامی ایران دچار «بحران مشروعیت» شده است، اشاره کرد.بدیهی است که در فضای القایی اشاره شده، نبایستی اجازه داد جای شهید و جلاد عوض شود و کسانی که وضع موجود را ایجاد کردهاند، نمیتوانند و نباید با فرافکنی، انگشت اتهام را به سمت دیگران دراز کنند.
پاسخگو باشید!
اما روزنامه کیهان هم نوشته است: چنانچه ذکر آن رفت اصلاحطلبان در روزهای گذشته سفره خود را از دولت جدا کرده و خود را در موقعیت حلکننده مشکلات با ارائه راهکارهایی که در بیانیهها و مصاحبههای آنان ذکر شده است قرار دادهاند. سخن اینجاست که مدعیان اصلاحات بایستی به سخنان و مواضع یک سال پیش خود مروری مجدد کرده و به جای فرار به جلو ضمن پوزش و عذرخواهی از ملت که با تخریب رقیب و همچنین ارائه تصویری غیرواقعی از آینده زمینهساز رای به نامزد مطلوب خود شدهاند در پیشگاه ملت پاسخگو باشند. اصلاحطلبان میگویند دولت روحانی دولت ما نیست ولی بررسیها نشان میدهد که اکثریت مدیران میانی و سطح بالا در دولت کنونی از جریان اصلاحات انتخاب شدهاند و در نتیجه این جریان نقش اصلی در وضعیت کنونی داشته و دارد.
از این روی میتوان گفت که مدعیان اصلاحات بایستی به جای فرار به جلو پاسخگوی نقش خود در به وجود آمدن وضعیت کنونی باشند؛ وضعیتی که به گفته رئیسدولت اصلاحات بیاعتمادی بیسابقهای را به دولت به وجود آورده است.
دیدگاه تان را بنویسید