گفتوگوی مثلث با ناصر ایمانی
چرا مذاکره نمیکنیم، چرا جنگ نمیشود؟
«جنگ نخواهد شد، مذاکره هم نمیکنیم؛» این اصلیترین جمله سخنرانی رهبری در دیدار با قشرهای مختلف مردم در هفته گذشته بود. حضرت آیتالله خامنهای در سخنان مهمی درباره اوضاع اقتصادی و معیشتی، شرارتهای آمریکا و پیشنهاد مذاکره و نیز ضرورت وحدت عمومی مردم و مسئولان خاطرنشان کردند: «مشکلات اقتصادی و راهحلهای آن معلوم است، هیچ بنبستی در کشور وجود ندارد و مسئولان در هر سه قوه باید با تلاش، کار مشترک و استفاده از نظرات کارشناسان، مشکلات و فشارها را از دوش مردم بردارند.»
رهبری در سخنان خود به مشکلات معیشتی اشاره کرده و گفتند مشکل ارز و سکه بهخاطر بیتدبیریها و بیتوجهیها بود. به نظرتان این بیتوجهیها متوجه چه کسانی است و چه روندی برای حل آن وجود دارد؟
بخش عمدهای از این تقصیرها که ایشان در صحبتهایشان فرمودند به دولت برمیگردد. بهخاطر اینکه مسائل ارز و سکه و اینها عمدتا به وظایف دولت و در حیطه آن است. درصد بالایی از آن خطا، اشتباه یا بعضا خیانت مدیران ذیربط دولتی محسوب میشود. البته در هیچ زمینهای دولت تنها نیست. در مورد یک موضوع قضایی هم اگر بخواهید بررسی کنید نمیتوانید بگویید صرفا تنها قوه قضائیه در آن دخیل است، بخشهای دیگر هم در آن دست دارند ولی عمدتا میگویید قوه قضائیه یا عمدتا میگویید قوه مجریه به شکل کلی مسئول است. ولی عوامل دیگری هم در آن دخیل است. مثلا اگر سیستمهای اطلاعاتی که باز بخشی از آن به دولت برمیگردد، به موقع هشدارهای لازم را میدادند مدیران دولتی که این خطاها را کردند، این اشتباهات را نمیکردند و جلوی آنها گرفته میشد. اما در مجموع سهم بسیار عمدهای از این تقصیرات متوجه مسئولان ذیربط در دولت است که بازار سکه و ارز را به این وضعیت نشاندهاند. البته نمیتوانیم بگوییم غافلگیر هم شدهاند، چرا که در دو مقطع زمانی در سال گذشته هم این مساله افزایش ناگهانی نرخ ارز و سکه را داشتیم. بنابراین زمینهاش را دولت و مسئولان مربوطه دولتی که عمدتا بانک مرکزی است، اطلاع داشتند و به سادگی میشد تحلیل اقتصادی کرد که ما یک آواری را داریم که سر قیمت سکه و ارز و طلا و اینها خالی خواهد شد. ولی چرا اینکه بیتدبیریها شده، همان چیزی است که رهبری فرمودند.
در مورد مذاکرات هستهای و برجام نظرتان چگونه است؟ رهبری فرمودند در موضوع مذاکرات به اصرار آقایان اجازه تجربه را دادم؛ البته از خطوط قرمز معینشده هم عبور کردند. در گذشته رهبری از مذاکرهکنندگان حمایت کرده بودند. در حال حاضر چه وضعیتی وجود دارد که این موضوع مطرح میشود؟ باید منتظر نگرانیها و اخبار جدیدی در این باره باشیم؟ از چه خط قرمزهایی عبور شده است؟
این مطلبی که رهبری در طول مذاکرات و حتی در حال حاضر اخیرا تیم دیپلماسی را مورد تفقد قرار دادند، این دو موضوع است. نباید اینها را با هم مخلوط کرد. یک موقعی است که میگوییم اساس مذاکرهکردن در یک موضوعی کار غلطی است و نباید به سمت مذاکره رفت و یک موقعی است که بنابه مصالحی آن را انجام نمیدهیم یا با تصمیم اشتباه به سمت آن میرویم. تصمیم میگیریم که بنا به مصالح یا با یک تصمیم اشتباه مذاکره کنیم.
وقتی تصمیم به مذاکره میگیریم به آن تیم مذاکرهکننده اعتماد داریم. مشکل عمدتا روی تیم مذاکرهکننده نیست. آنها افراد امین و صالحی هستند. مشکل این است که آیا اساس این مذاکرات درست است یا غلط. ممکن است در زمانی شما تشخیص دهید که درست است و انجام دهید، بعدا که زمانی گذشت متوجه شوید که اشتباه کردید و اساسا نباید مذاکره میشد. اینها ربطی به صداقت و امانت مذاکرهکننده ندارد. دو موضوع جدا از هم است.
این یک مطلب است و مطلب دیگر اینکه شما میپرسید چرا در این فضا قرار گرفتهایم، من در سخنان خود در یکی، دو سال گذشته بارها تکرار کردهام. ما در موضوع برجام دو جایگاه و مقطع داریم. یک مقطع زمان امضا و مذاکرات برجام است. در این زمینه رهبری هم بارها تکرار کردند که اشتباهاتی انجام شد و بعضا مذاکرهکنندگان از خطوط قرمز هم عبور کردند. همچنین گفتند رئیسجمهور به ایشان گفتهاند که اگر این محدودیت را نمیگذاشتیم، اشتباهات دیگری هم انجام و امتیازهای دیگری هم داده میشد. مجموعه اینها را اگر در نظر داشته باشیم به هر حال هر مذاکرهای با این شرایط و شکل و عمق و حد وسعت، بالاخره یک اشتباهات و خطاهایی در آن هست. این مذاکرات شکل گرفت و تمام شد و برجام نهایی شد.
اما به اعتقاد من اشتباه اصلی بعد از مذاکرات انجام شد، نه در حین مذاکرات و امضای برجام. یعنی خطای بزرگ برای بعد از برجام است. برخی فکر میکنند خطای بزرگ مال مذاکرات و امضای برجام است. بنده تصور میکنم خطای اصلی مال بعد از آن است و آن هم اجرای آن توسط ایران است.
چرا و چطور این موضوع را تحلیل میکنید؟
برای اینکه ما آمدیم همه تعهداتی که در برجام داشتیم دفعتا و یکشبه اجرا کردیم. یعنی اصطلاحا یکشبه انجام دادیم در حالی که آنها تعهدات خود را به تدریج انجام دادند و بخش قابلتوجهی از آن را اصلا انجام ندادند که آن هم مربوط به تراکنشهای مالی و بانکی و همینطور تعهداتی که مربوط به قراردادهای بزرگ سر مساله سکوهای نفتی و حوزههای نفتی و هواپیما و اینها بود.
یعنی در همان دوره اوباما اینها وجود داشت. از زمان امضای برجام تا رفتن آقای اوباما در دولت قبلی آمریکا بخش نسبتا قابل توجهی از برجام اساسا توسط طرف قبلی اجرا نشد ولی ما همه تعهدات خود را کامل انجام دادیم. این یک اشتباه بسیار بزرگ بود. باید میگذاشتیم گام به گام به میزانی که آنها تعهد خودشان را انجام میدهند ما هم به همان مقدار تعهد خود را انجام میدادیم. یا ما یک قدم برمیداشتیم و با جلوآمدن آنها قدم بعدی را برمیداشتیم. وقتی ما همه تعهدات خود را انجام میدهیم و آنها فقط بخشی را انجام میدهند، وقتی بخواهیم بخشی از آن را که انجام دادیم به عقب برگردیم مثل حال حاضر که در آن شرایط هستیم، اسم آن، این خواهد بود که برجام را نقض کردهایم. این روند باعث زیان ما شد.
در مورد جمله مهم رهبری در سخنان اخیر که گفتند جنگ نخواهد شد، مذاکره هم نمیکنیم، چه تحلیلی وجود دارد؟ برخی از کارشناسان اینگونه سخن میگویند که در فضای حال حاضر پس از خروج آمریکا از برجام و تنشهای شکلگرفته ما دو راه در پیش داریم که یا باید مذاکره کنیم یا این وضعیت به جنگ منجر میشود. آیا راه سومی وجود دارد؟ چگونه میتوان به این رسید که نه جنگی خواهد بود و نه مذاکرهای؟
اتفاقا رهبری دقیقا این دو جمله را که کنار هم گذاشتند در واقع پاسخگویی به این افکار است که میگویند یا مذاکره باید بکنیم یا جنگ خواهد شد. اینکه رهبری فرمودند جنگ نخواهد شد و مذاکره نمیکنیم، برای این است که نتیجهگیری این افراد را کاملا پاسخ دهند که غلط است. چون عمده دلیلی که برخی از افراد در داخل کشور برای مذاکره میآورند مساله جنگ است. میگویند اگر مذاکره نکنیم جنگ خواهد شد. جنگ وحشتی در میان مردم ایجاد میکند که شاید حصر اقتصادی و تحریم اقتصادی ایجاد نکند. نهتنها مردم ایران، بلکه همه مردم از جنگ بهمراتب بیشتر از یک حصر اقتصادی ترس و وحشت دارند. از اینرو رهبری خواستند این را پاسخ بدهند که به این شکل نیست که ما اگر مذاکره نکنیم بنابراین حتما به سمت جنگ خواهیم رفت. میگویند جنگ نمیکنیم، مذاکره هم نمیکنیم، راه سوم چیست و چه نتیجهای از این دیدگاه گرفته میشود؟ جواب مقاومت است؛ مقاومت درمقابل فشارهای اقتصادی که غرب یا آمریکا در راس آن میآورد و همراهی نصفونیمهای که اروپاییها فعلا با آن میکنند. باید سیاستهای دیگری را پیش گرفت. چون مذاکره قطعا به ضرر منافع ملی است که در آن شکی نیست. حتی کسانی که میگویند مذاکره کنیم که البته بخشی از آنها خائن هستند و از روی خیانت این را میگویند، میدانند که مذاکرهکردن به ضرر منافع ملی است، منتها یک دلیلی را برای مذاکرهکردن میآوردند که آن دلیل مهمتر از مذاکرهکردن است و آن جنگ است. میگویند اگر مذاکره نکنیم جنگ خواهد شد. میگویند درست است که قبول داریم مذاکرهکردن به ضرر منافع ملی و ممکن است نتیجهای نداشته باشد، اما حداقل سایه جنگ را از کشور برمیدارد. پس به این دلیل برویم مذاکره کنیم. رهبری گفتند خیالتان راحت جنگ نمیشود. به دلایلی که نام بردند. از آن طرف هم ما مذاکره نمیکنیم زیرا مذاکره بر خلاف منافع ملی ماست.
بله اگر شرایطی بود که ایران به آن حد از قدرت، به لحاظ قدرت اقتصادی، فرهنگی و غیره میرسید اگر میرفتیم مذاکره کنیم آن وقت میشد با مذاکره منافع ملی را تامین کرد. اما در این شرایطی که ما داریم مذاکرهکردن قطعا به ضرر ماست؛ آنهم با این دولت که در آمریکا حضور دارد.
رهبری هم فرمودند که اگر به فرض محال میخواستیم مذاکره کنیم با این دولت مذاکره نمیکردیم. از اینرو هیچکس در کشور مگر عده قلیلی که سخنانشان بوی خیانت میدهد، همه معتقد هستند که مذاکره فایده ندارد، مضر هم هست.
بنابراین آیا جنگ خواهد شد؟ رهبری میگویند که جنگ هم نمیشود. بنابراین نیازی به مذاکره هم نیست. چون جنگ نمیشود دیگر مذاکره هم بر خلاف منافع ملی است مذاکره هم نمیکنیم. راهحل بعدی چیست؟ راهحل این است که یکسری تحرکات دیپلماتیک خارجی داشته باشیم که نگذاریم در تنگنا قرار بگیریم مانند دوره قبل از برجام و دوستان بیشتری در میان کشورهای جهان پیدا کنیم. آمریکا را در فشار افکار عمومی و دیپلماسی دیگر کشورها قرار دهیم. از طرفی در سیاست داخلی هم سیاستهای منقبض و منضبط اقتصادی بگیریم که بتوانیم از این دوران عبور کنیم تا این دولت آمریکا دورهاش تمام شود شاید که دولت بعدی دولتی عقلاییتر باشد، نه اینکه احتمال دارد با دولت بعدی مذاکره کنیم، بلکه این تصمیمات اشتباه دولت ترامپ که باعث ساختارشکنی و انزوای آمریکا میشود که تنها در رابطه با ایران هم نیست و به همه بازیگران بینالمللی مربوط است، میتواند فضای جدیدی شکل دهد.
دیدگاه تان را بنویسید