گفتوگوی مثلث با دکتر عیوضلو، عضو هیأت علمی دانشگاه امامصادق(ع)
بانک مرکزی مواضع خوبیگرفته است
دکتر عیوضلو معتقد است که: «بانک مرکزی جدیدا مواضع خوبی گرفته و به سمت یک عقلانیتی حرکت کرده که نتیجهاش آرامش و ثباتی است که در جریان ارزی در کشور مشاهده میشود، اما باید این حرکت کامل شود.» با او در مورد کارگروه بانک صحبت کردهایم.
لطفا در مورد کارگروه بانک و اقداماتی که داشتهاید توضیح بفرمایید.
بانک مرکزی جدیدا مواضع خوبی گرفته و به سمت یک عقلانیتی حرکت کرده که نتیجهاش آرامش و ثباتی است که در جریان ارزی در کشور مشاهده میشود، اما باید این حرکت کامل شود. علتش هم این است که نمیشود فقط به صورت توخالی این سیاست دنبال شود؛ یک وعدههایی داده شده، ولی عملیاتی نشده است. مثلا ارز مسافرتی پنجهزار یورو خیلی وقت است به صورت رسانهای مطرح شده، ولی واقعا عملیاتی نشده و قرار بود با ارز بازار ثانویه این کار از طریق بانکها عملیاتی بشود، ولی عملیاتی نشده است. علتش هم این است که بانکهای ما خیلی هماهنگ با این سیاستها نیستند و عادت کردهاند که ارز را به صورت راحت از طریق بانک مرکزی به دست بیاورند، برای اینکه بانکها بخواهند در بازار آزاد فعالیت داشتند و بتوانند جذب ارزی داشته باشند، یک مقدار چارچوب و مقررات و سیاستها بهگونهای است که بانکهای ما زیاد عادت نکردهاند در این مسیر همراهی داشته باشند. این است که مواضع تا حدودی مناسب است، ولی در عمل اگر موفق نشود مثل همین ارز مسافرتی، میتواند بعدا مشکلات را حادتر کند. علاوه بر این یکسری تغییرات ساختاری در جریان بانک مرکزی لازم است که اگر به این تغییرات ساختاری پرداخته نشود و ساده از مسائل عبور شود، باز مشکلات همچنان باقی خواهد ماند.
ممکن است آثار موقتی مثل عوضکردن سرمربی یک تیم فوتبال را داشته باشد، ولی زمانیکه عملا مشکلات ساختاری یک تیم حل شود، تاثیر خودش را خواهد گذاشت و بهعنوان یک بیماری تداوم پیدا خواهد کرد؛ اینکه تغییر واقعیت اقتصادی و تغییر چارچوب بانک مرکزی باید با یکسری تحولات ساختاری همراه باشد که قبلا در بررسیها و پژوهشهای مختلف مکرر تکرار شده و مطرح شده است. یکی بحث تغییر ساختار بانکداری در کشور است، بحث دستهبندی بانکهاست، انواع بانکداری است، تغییر چارچوبهای نظارتی است، ایجاد سازمان نظارتی است، تفکیک شورای سیاستگذاری است و هیأت نظارت است که باید این تفکیک در چارچوب شورای پول و اعتبار رخ دهد. اینها یکسری تغییرات ساختاری است که متاسفانه موجب شده نظام بانکداری ما از نظام بانکداری دنیا عقب بیفتد و این عقبافتادگی ساختاری است. یا قوانین و مقرراتی که باید تغییر کنند ولی تغییر پیدا نکرده؛ اینها هم باید تعیین تکلیف شود، اگر تعیین تکلیف نشود، وضع به همین گونه باقی خواهد ماند. بحثهایی که مطرح میشود مبنی بر اینکه نقدینگی به سمت تولید هدایت شود، به سمت بخش واقعی اقتصاد هدایت شود، عملی نخواهد شد و در واقع مریضی همچنان پایدار است، فقط ممکن است آثار کوتاهمدت داشته باشد. ما انتظار داشتیم که یک مقدار با یک تیم مجربتری بشود کارها دنبال شود. طرح کار هرچند مفید است، ولی انتظار داریم و امیدواریم در ادامه با یکسری جامعبینی و جامعنگری و اطلاع داشتن از تحولات
دنیا همراه باشیم.
آقای دکتر! شما به این اشاره کردید که اگرچه تصمیمات خوبی در راستای کنترل بازار ارز توسط بانک مرکزی گرفته شده، ولی اینها نمیتواند دوام داشته باشد، موقتی خواهد بود و توصیه شما اصلاح ساختار نظام بانکداری است. این راهکار که از سوی شما بهعنوان عضوی از کارگروه دولت سایه مطرح هستید، آیا تا به حال به دولت دوازدهم هم ارائه شده است؟
من از اینکه اینها را تا چه حدودی بخواهند مطرح کنند، خبر ندارم، ولی در جریان هستم که این موارد گزارش شده و در سطوح بالا و نزد مقام معظم رهبری، گزارشها منعکس شده و معمولا هم رهبری این دست گزارشها را به سران سه قوه هم منتقل میکند، ولی از جزئیاتش خبری ندارم. دولت سایه تا حدود زیادی تاکنون بیشتر تنظیم مواضع بوده، بیشتر سعی کرده به جهتگیریهای خیلی منسجم و جامعی دست پیدا کند، ولی اینکه در عرصه عمل تا چه حد موفق بشود، اگر فضایی وجود داشت، منعکس شده، اگر وجود نداشت، نه، امکان انعکاس نداشته، ولی تاثیرش را در موضعگیریهای نظام تاکنون نشان داده است.
شما اشاره کردید که بالاخره این راهکارها یا مواضع، منعکس شده و حتی خود رهبری هم در جریان هستند. چندی پیش هم در یک سخنرانی مقام معظم رهبری به نامهای اشاره کردند که از سوی جمعی از اقتصاددانها به دولت نوشته شده و راهکارهایی را برای برونرفت از مشکلات فعلی پیشنهاد داده بودند. با توجه به این چرا دولت تا الان دست به اصلاح نزده و بر همان سیاستهای اقتصادی و ارزی خودش پافشاری کرده است؟ ایراد را از کارگزاران دولت و دولتمردان میدانید یا نه، چون صرفا این پیشنهادها از بیرون از حلقه دولت بوده و از سوی کسانی که با دولت همراه نبودند، این طرحها مطرح شده، بایکوت شدهاند؛ دلیل این بیاعتنایی را در چه مسالهای ارزیابی میکنید؟
من وقت نگذاشتم که ببینم پیشنهادهایشان تا چه حد عملیاتی بوده است. تاکنون دقت نکردم این پیشنهادهایی که مطرح کردند، تا چه حد عملیاتی بوده، ولی این پیشنهادها در سطح دولت مطرح است و مباحثههایی را در جاهای مختلف مطرح و ایجاد کرده است. مثلا بحث اینکه ما ارز را به صورت داخلی هم بتوانیم از طریق بورس انرژی ایجاد و واگذار کنیم، مثلا برای فروش نفت بسترسازی کنیم جزو دغدغههایی است که هم در سطح دولت و هم در دولت سایه مطرح است، ولی من نظرات اقتصاددانها را درباره موضوع دنبال نکردم این موضوع را و خبر ندارم.
آینده برنامههای اقتصادی دولت را چگونه ارزیابی میکنید؟
راهکارهای فعلی، کوتاهمدت است و من این راهکارهای مطرحشده را ایدهآلی میدانم و بخشی از اینها میتواند در میانمدت و درازمدت اثرگذار باشد. شاید هم دید دولت همین باشد. به هر حال دولت یکسری راهکارهای کوتاهمدت دارد. در این زمینه نوع سیاستگذاری دولت به معنای اعم آن، حالا فرقی نمیکند، دولت فعلی یا دولتها قبلی، ساختار تصمیمگیری در نظام اقتصادی مشکل دارد؛ یعنی ساختار یک ساختار تصمیمگیری پویا ایجاد نمیکند. ساختار تصمیمگیری بر اساس شرایط زمان و مکان ایجاد نمیکند، از طرف دیگر یکسری سازماندهیها یا یکسری ضوابط و مقرراتی وجود دارد که این ضوابط و مقررات برای شرایط عادی است و هیچ موقع نظام در سطح سه قوه برای شرایط ویژهای که کشور با آن مواجه میشود، چارهاندیشی کند و ما حتی در نشست سران سه قوه هم این نوع حرکتهای ساختارشکنانه در نظام تصمیمگیری اقتصاد ایران را نمیبینیم، در حالی که ما با یک شرایط جنگ مواجهیم، در شرایط جنگ، ضوابط و مقررات عادی نمیتواند کارکرد داشته باشد. من نمیدانم، یک مقدار احساس بیتصمیمی یا بیخیالی را در مجموعه تصمیمگیران کشور مشاهده میکنم و این اصلا مناسب یک شرایط جنگی نیست. حالا ممکن است یک گروهی هم پیشنهادی داده باشند، ولی اینها باید ثمربخش و موثر باشد. خیلی از این نشستها یا بحثهایی که در صداوسیما یا جاهای دیگر مطرح میشود، میبینم که افرادی دارند بحث میکنند که اصلا تجربه اجرایی نداشتند، اینها کار اجرایی نکردهاند. اینگونه کارشناسیها مشکل ایجاد میکند برای کسی که میخواهد در کوتاهمدت تصمیمگیری کند. لذا دولت هم علیالقاعده با این مشکلات مواجه است. باید یک اتفاق اساسی در کشور رخ دهد. انگار مشکلات را خیلی ساده گرفتیم و بعد از 40 سال سادهسازی دیگر جواب نمیدهد، شاید در 20 سال قبلی میتوانست موثر باشد، اما امروز نه. معتقدم که فشارها و تحریمها و مشکلات داخلی جدی گرفته نشده و ما بارها تذکر دادیم که یک اقدام انقلابی، یک اقدام سریع لازم است. حالا شاید مثلا در مقابله با فساد این تا حدودی خودش را نشان دهد، ولی اینکه کار مقتضی در شرایط فعلی چه هست، در این زمینه اقدامی نمیبینم؛ هیچکدام از قوا حرکت مناسب این شرایط جنگی اقتصادی را از خودشان نشان نمیدهند و این نشان میدهد که صورتمساله را خیلیها هنوز جدی نگرفتهاند یا متوجه نشدهاند. یکی از این بحثها این است که چگونه خودمان را برای تحریم، آماده کنیم از فرصتهایی که وجود دارد، چگونه استفاده کنیم. بههیچوجه در شرایط و مقررات عادی امکان چنین تصمیمگیریهایی وجود ندارد. ما سالهای 90 و 92 هم این شرایط را دیدیم، آنجا یک سازوکارهایی وجود داشت برای تصمیمگیریهای مختلف که آن هم باز ضعیف بود و خیلی از زمینههایی که برای مقابله با تحریم در آن زمان ایجاد شد، با تصمیماتی که بیشتر مدافع دفاع از وضع موجود بود و یک نوع نگاههایی که نتوانسته بود شرایط مقتضی را درک کند یا افراطگراییهایی که در دیدگاهها و نظرات برخی از افراد وجود داشت، از بین رفتهاند. الان هم دوباره باید شرایط مقاومسازی اقتصاد در برابر شرایط جنگ اقتصادی یک تنظیم مجدد شود. من حرکت خیلی جدی در این زمینه نمیبینم و این میتواند در آشفتگی تصمیمات اقتصادی و بازار هم اثر خودش را نشان دهد و از این منظر تعجب میکنم؛ این میزان بیخیالی و بیتصمیمی را در مجموعه نظام شاهد بودیم. یک حرکاتی، یعنی در حد اینکه یک فسادی تشخیص دهند و مقابله کنند اقدام شده که خوب است، ولی در حد اینکه ما بتوانیم فسادهای تصمیمگیریهای کلان را تشخیص دهیم و خودمان را برای شرایط ویژه جنگ اقتصادی آماده کنیم، شاهد بیتصمیمی هستیم که خود این امر یک فساد است، یعنی میتواند فساد در تصمیمگیری کلان ایجاد کند. ما به فسادهای خرد توجه میکنیم، ولی به فسادهای تصمیمگیری کلان توجه نداریم. به نظر من این آسیبشناسی خیلی جدی است
و فراروی نظام قرار دارد.
دیدگاه تان را بنویسید